دعاى حضرت يونس (عليه السلام) در قرآن

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

حضرت يونس يكى از پيامبران الهى بود. او زمانى دراز مردم را به توحيد و يكتاپرستى فرا خواند.


ليكن اين دعوت و تبليغ طولانى مردم را به راه نياورد و آنان همچنان بر كفر خود لجاجت مى‌كردند. در اين هنگام كه يونس از جهل و كفر آنان به خشم آمده بود، پيش از آن كه از خداوند اجازه گيرد از شهر خارج شد و سر به بيابان گذاشت. رفت تا به ‏دريا رسيد. به قدرت الهى يك ماهى بزرگ دهان باز كرد و يونس را بلعيد. يونس بدون آن كه در شكم ماهى هضم شود زندانى شد و دانست اين سزاى آن است كه بدون اذن الهى، مأموريت خود را رها كرده است.
در چنين شرايطى با دلى شكسته و قطع اميد از همه ‏جا، دعا كرد و گفت:

لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ(1)؛

خدايا، معبودى به جز تو نيست، از هر عيب، منزّهى. به درستى كه من از كسانى هستم كه بر خود ستم كردم.
خداوند در قرآن كريم مى‌فرمايد: «ما دعاى او را مستجاب كرديم و او را از غم نجات داديم، و اين چنين همه مؤمنان را نجات مى‌دهيم.»
حضرت يونس كه از شكم ماهى و درياى عميق نجات يافته بود، به محل مأموريت خود باز آمد و مردم هم كه در غياب او به خود آمده بودند به گرد او جمع شدند و راه پاكى و خدا پرستى در پيش گرفتند.
چند نكته:
1. خداوند در پايان داستان يونس مى‌فرمايد: «و كذلكَ نُنجِى المؤمنين؛ ما اين ‏چنين مؤمنان را از غم و گرفتارى نجات مى‌دهيم.» گويا داستان يونس براى اين در قرآن آمده است كه اين قانون كلى و سنّت هميشگى الهى بازگو شود: نجات مؤمنان گرفتار، برنامه دائمى خداست كه در همه زمان‏ها و مكان‏ها و در تمام نسل‏ها جارى است.
پر واضح است كه اين بشارت و مژده‏اى براى همه ماست.
پيامبر گرامى ما فرمود: «آيا شما را راهنمايى كنم به اسم اعظم الهى، كه هر گاه خداوند با آن اسم خوانده شود جواب دهد، و هر گاه با آن اسم از خداوند درخواست شود پاسخ دهد؟ آن دعاى يونس است كه در تاريكى‌ها خواند:

«لا إِلهَ إلاّ أنتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظّالمينَ.»

مردى پرسيد: اى رسول خدا! آيا اين دعا مخصوص يونس بود يا براى همه مؤمنان است؟ پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: «آيا نشنيدى بقيه آيه را:

«وَ كَذلِكَ نُنْجِى المُؤمِنينَ.»(2)

2. عارفان الهى به دعاى حضرت يونس اهميت فراوان مى‌دهند و بدان اهتمام ورزند و آن را ذكر يونسيّه نامند.
3. دعاهاى معصومان(عليهم السلام) ريشه قرآنى دارد. چرا كه آنان فرزندان قرآنند و از معرفت زلال قرآنى بهره‏مندند. امام حسين(عليه السلام) با اقتباس از دعاى حضرت يونس، در دعاى عرفه گويد:

لا إلهَ إلاّ أنْتَ سُبْحانَكَ إنّى كُنْتُ مِنَ الظالمينَ. لا إلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مَنَ

المُسْتَغْفِرينَ. لا إلهَ إلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إنّى كُنْتُ مِنَ المُوَحِّدينَ. لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى

كُنْتُ مِنَ الخائِفينَ. لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الوَجِلينَ. لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى

كُنْتُ مِنَ الرّاجينَ. لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الرّاغِبينَ. لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى

كُنْتُ مِنَ المُهَلِّلينَ. لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ السّائِلينَ. لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ

اِنّى كُنْتُ مِنَ المُسَبِّحينَ. لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ المُكَبِّرينَ. لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ

سُبْحانَكَ رَبّى و رَبُّ آبائى الأَوَّلينَ؛

به جز تو خدايى نيست، منزّهى از عيب، من از ستمكارانم. به جز تو خدايى نيست، منزهى تو، من از استغفار كنندگانم. به جز تو خدايى نيست، منزّهى تو، من از يكتا پرستانم. به جز تو خدايى نيست، منزّهى، من از بيمناكان از عذاب توام. به جز تو خدايى نيست، منزّهى تو، من از افراد ترسانم. به جز تو خدايى نيست، منزّهى تو،
من از اميدوارانم. به جز تو خدايى نيست، تو منزّهى ، من از آرزومندانم. به جز تو خدايى نيست، منزهى تو، من از لا اله اِلاّ اللّه‏ گويانم. به جز تو خدايى نيست، منزّهى تو، من از گدايانم. به جز تو خدايى نيست، منزهى تو، من از تسبيح گويانم. به جز تو خدايى نيست، منزّهى تو، من از الله‏ اكبر گويانم. به جز تو خدايى نيست، منزهى تو كه پروردگار من و پروردگار پدران پيشين منى.
چند حديث در فضيلت اين دعا
1. پيامبر گرامى(صلّى الله عليه وآله): «هر بيمار مسلمانى كه اين دعا را بخواند، اگر در آن بيمارى (بهبودى نيافت و) مرد پاداش شهيد به او داده مى‌شود، و اگر بهبودى يافت خوب شده در حالى كه تمام گناهانش آمرزيده شده است.»(3)
2. رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم): «آيا به شما خبر دهم از دعايى كه هر گاه غم و گرفتارى پيش آمد آن دعا را بخوانيد گشايش حاصل شود؟» اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: «دعاى يونس كه طعمه ماهى شد:

لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ.»(4)

3. امام صادق (عليه السلام): «عجب دارم از كسى كه غم زده است چطور اين دعا را نمى‌خواند لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمِينَ» چرا كه خداوند به دنبال آن مى‌فرمايد:

«فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِى المُؤْمِنِينَ.»

(ما او را پاسخ داديم و از غم نجات داديم و اين چنين مؤمنان را نجات مى‌دهيم.)(5)
4. مرحوم كلينى نقل مى‌كند: مردى خراسانى بين مكه و مدينه در ربذه به امام صادق (عليه السلام) برخورد و عرضه داشت: فدايت شوم من تاكنون فرزنددار نشده‏ام، چه كنم؟
حضرت فرمود: «هر گاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى، آيه "

وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَهَبَ مُغاضِـباً فَـظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِى الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلـهَ إِلاّ أَنْتَ

سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمِـينَ"

را تا سه آيه بخوان، إن شاء الله‏ فرزنددار خواهى شد.»(6)
_________________________
1- انبياء، آيه 87.
2- قوارع القرآن، ص67.
3- قوارع القرآن، ص67.
4- كشاف، ج3، ص132، پاورقى.
5- خصال، ص218.
6- كافى، ج6، ص10.
منبع:كتاب دعاهاى قرآن، حسين واثقى.