آسمان خم میشود تا به زمین تکیه کند. فرشتگان، دسته دسته از آسمان فرود می آیند؛ انگار کسی می آید!
تمام کائنات، ایستاده اند تا ورودش را به نظاره بنشینند.
نسیم، مژده آمدنش را در کوچه کوچه های مدینه جار میزند؛ انگار کسی می آید؛ کسی که تمام گلهای زیبا، رایحه شان را از عطر خوش او وام گرفته اند؛ کسی که تمام آبهای دنیا، با افتخار، دست تعارف به سویش گرفته اند؛ کسی که کشتی نجات و چراغ هدایت خواهد شد.
حسین علیه السلام آمد تا...
حسین می آید؛ با کوله باری از عشق و ایمان. می آید، تا کمر طاغوت های جهان بشکند و شوکت ستم، فرو بریزد.
حسین می آید؛ تا همه پنجره های دنیا، رو به حق و حقیقت باز شوند؛ تا بنده ای اسارت و بندگی را از پای بشر باز کند؛ تا ریشه باورهای سبز و آسمانی، نخشکد؛ تا فریاد آزادی و آزادگی، در سینه ها یخ نزند و اسلام، جاودانه شود.
زینب مسرور
اشارات :: مرداد 1386، شماره 99