متن ادبی «خانه ‏ای برای همه»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

چه پناه امن و محکمی است! چه آغوش مهربان و دل‏سوزی است!
کدام در، چنین به روی خلق دردمند گشوده می‏شود و کدام دست، چنین خلق درمانده را دست می‏گیرد؟ کیست که این در را بکوبد و چاره دردش را نیابد؟! کیست که به این خانه پناه آورد و در امان نماند؟!
این جا خانه اهل بیت خداست؛ خانه خاندان رسول؛ خانه امن امت و پناه‏گاه همه نیازمندان، دردمندان، ره گم‏ کردگان و ره‏جویان.
خانه‏ ای با دری گشوده، تا میهمان به شرم و خجلت باز نگردد؛
خانه‏ ای با چراغی روشن بر سَرْدرِ خانه تا کسی راهش را گم نکند؛
خانه‏ ای با وسعت بی ‏انتها تا همه را در آن راهی و پناهی باشد.
آن که به سوی این خانه رو کند، نجات یافته است و آن که بر در این خانه آید و دری بکوبد و قدمی پیش نهد، در امان است.
این‏جا خانه خداست و اهل آن، اهل بیت خدا. دلت اگر با آنان باشد، تو را در آن خانه، راهی هست. اهل بیت خدا، محمد و خاندان او ـ که درود خدا بر آنان باد ـ شرط ایمانند و شاهراه امان. حصار محکم امتند و فریاد رس مظلومان، پناه گریختگانند و نگاه‏بان گناه گریزان.
چه هراسی از درماندن و فرو ماندن در کار، آن گاه که ریسمان محبت و ولایت خاندان وحی، در دست گرفته ‏ای و چه وحشتی از لغزش در پرتگاه ‏های گناه و خطا، آن گاه که در پناهگاه معرفتشان پناه جسته‏ ای !
دل آرام دار و خاطر آسوده که حزب خدا و امت رسول خدا را اندوهی نیست. چشم بگشا و دل بسپار، بشناس و بدان، پناه بگیر و آرام گیر، زبان بگشا و درود فرست:
درود خدا بر آنان که دستگیر دست‏های ناتوانند و درمان دل‏های دردمند!
سلام خدا بر آغوش‏ های گشاده به سوی گریختگان از زشتی‏ ها و پلیدی‏ ها و محافظان دل‏ های رمیده از گناه و خطا!
سلام و درود خدا بر نگاه‏بانان بیدار بوستان ایمان!

منیره زارعان