بدان که فرستادن پیغمبر نکوست و واجب است. زیرا که فرستادن ایشان صلاح بندگان است در دنیا و آخرت و خدای تعالی داند که ایشان چند بودند. پس باید که اعتقاد کند که اول ایشان آدم علیه السلام بود و آخرین محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم و این دو پیغمبر با همه پیغمبران ـ که در میان هر دو بودند ـ همه رسولان و معصومان و مطیعان بودند و هرگز گناه نکردند و آنچه خدای تعالی ایشان را فرمود به جای آوردند و سهو و نسیانشان نیفتاد و هیچ عیبی در ایشان نبود چون کری و کوری و لالی.
بدان که محمّد صلی الله علیه وآله وسلم خاتم پیغمبران و از همه فاضلتر بود و بهتر و نزد خدای تعالی گرامیتر و به ثواب از جمله پیغمبران بهتر و چون کتاب و شریعت وی آمد، از ایشان منسوخ شد چون تورات و انجیل و زبور و دیگر کتابها که از پیش مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم آمد، نشاید که بر آن کار کنند؛ اما واجب است اقرار دادن به شریعت ایشان که آن حق بوده و کلام خدا بود.
آنچه دلیل است بر آنکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم رسول خدا بود آن است که عرب را عادت بودی که به شعر و فصاحت بر یکدیگر فخر کردندی و هر که را شعر و فصاحت بیشتر بودی فخر وی بیشتر بودی. پس خدای تعالی قرآن را به محمد صلی الله علیه وآله وسلم فرستاد و وی دعوی پیغمبری کرد و ایشان معجزه خواستند، وی گفت: معجزه من قرآن است. اگر توانید مانند این بیارید. چنانکه خدای تعالی میگوید: «فَلْیَأْتُوا بِحَدیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کانُوا صادِقینَ» و ایشان نیاوردند بلکه با محمد صلی الله علیه وآله وسلم کارزار کردند.
این دلیل است که ایشان مانند قرآن نتوانستند آورد. اگر توانستندی آوردن که این برایشان سهل تر بودی از کارزار کردن و قول ایشان حجت بودی. چون نیاوردند بدانستیم که مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم راستگوی بود و قرآن کتاب خداست و معجزه وی بود و حجت بود و قول وی بر ایشان.
مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم را معجزه بسیار بود چنان که به درخت اشارت کرد و به اشارت وی بیامد و انگشت به ماه نمود دوپاره شد و باز به هم آمد و سنگریزه بر دست وی تسبیح کرد و بره زهرآلود به آواز آمد که مرا مخور و دست در قدح نهاد چندان آب از انگشتان وی بیامد که همه لشکر سیراب شدند.
بدان که حق ـ سُبحانَه و تعالی ـ حضرت محمدبن عبداللّه صلی الله علیه وآله وسلم را به پیغمبری فرستاده و رسول ساخته به جمیع خلق و بشارت دهنده است مؤمنان را به جنت و نعیم و بیم دهنده کافران را به عذاب و جحیم و اظهار کرده است بر دست او معجزات که دلالت میکند بر صدق او و بر دعوی پیغمبری.
معجزه چیزی را گویند که مردم را عاجز سازد به آوردن مثل آن یا دعوی آن چیز چون قرآن عظیم و شق قمر و غیر آن که مثل آن از مخلوقات متعذر است؛ یعنی محال است.
میباید دانست که پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم معصوم است از اول عمر تا آخر عمر از صغایر و کبایر که اگر معصوم نباشد اعتماد بر خبر او نتوان کرد و بدان که پیغمبر ما صلی الله علیه وآله وسلم خاتم پیغمبران است؛ یعنی بعد از او پیغمبری دیگر نباشد، زیرا که کلام خدای تعالی دلالت میکند و شریعت او ناسخ کننده و باطل سازنده جمیع شریعت هاست.