به این اعتراف جالب توجه کنید:
وَأَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ، قَالَ : ثَنَا مُهَنَّى ، قَالَ : سَأَلْتُ أَحْمَدَ ، قُلْتُ : حَدَّثَنِي خَالِدُ بْنُ خِدَاشٍ ، قَالَ : قَالَ سَلامٌ وَأَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ، قَالَ : ثَنَا يَحْيَى ، قَالَ : سَمِعْتُ خَالِدَ بْنَ خِدَاشٍ ، قَالَ : " جَاءَ سَلامُ بْنُ أَبِي مُطِيعٍ إِلَى أَبِي عَوَانَةَ ، فَقَالَ : هَاتِ هَذِهِ الْبِدَعَ الَّتِي قَدْ جِئْتَنَا بِهَا مِنَ الْكُوفَةِ ، قَالَ : فَأَخْرَجَ إِلَيْهِ أَبُو عَوَانَةَ كُتَبَهُ ، فَأَلْقَاهَا فِي التَّنَّورِ ، فَسَأَلْتُ خَالِدًا مَا كَانَ فِيهَا ؟
قَالَ : حَدِيثُ الأَعْمَشِ ، عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِي الْجَعْدِ ، عَنْ ثَوْبَانَ ، قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : " اسْتَقِيمُوا لِقُرَيْشٍ ، وَأَشْبَاهِهِ ، قُلْتُ لِخَالِدٍ : وَأَيْشِ ؟ قَالَ : حَدِيثُ عَلِيٍّ : أَنَا قَسِيمُ النَّارِ ، قُلْتُ لِخَالِدٍ : حَدَّثَكُمْ بِهِ أَبُو عَوَانَةَ ، عَنِ الأَعْمَشِ ؟ قَالَ : نَعَمْ .
خالد بن خداش مي گويد: سلام بن أبي مطيع به نزد أبو عوانة آمد و گفت: اين بدعت هايي كه از كوفه برايمان آورده اي را بده! أبوعوانة كتابش را به سلام بن أبي مطيع داد و سلام بن أبي مطيع آن را در تنور انداخت!
يحيى مي گويد: از خالد پرسيدم در كتاب چه بود؟ خالد گفت: حديث أعمش از سالم بن أبي الجعد از ثوبان از رسول خدا فرمودند: «امر قريش را استوار مي سازيد» و مانند آن. به خالد گفتم ديگر در آن كتاب چه بود؟
گفت حديث علي بن أبي طالب كه فرمود: «من تقسيم كننده آتش جهنم هستم».
به يحيى مي گويد به خالد گفتم: أبوعوانة آن را از أعمش برايتان نقل كرد؟ خالد گفت: بله.
السنة ؛ ج۳ ، ص۵۱۰، ح۸۱۹، المؤلف: أبوبكر أحمد بن محمد بن هارون بن يزيد الخلال ، دار النشر : دار الراية - الرياض - ۱۴۱۰هـ - ۱۹۸۹م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د.عطية الزهراني
محقق کتاب در پاورقي درباره سند مي‌نويسد: إسناده صحيح
جالب اين است كه محقق در پاورقي درباره حديث «أنا قسيم النار = من تقسيم كننده آتش جهنم هستم» مي نويسد: لم أجد الحديث (من اين حديث را نيافته ام)
ما به محقق كتاب می گویيم: آيا انتظار داريد از حديثی كه گذشتگان شما آن را سوزانده اند، اثری باقی مانده باشد !