شعر «علی علیه السلام در محراب»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

فرو ریزد به دامن از سپهر دیده کوکب‏ ها    ***    علی این مظهر عدل الهی چون دگر شب‏ها
چه در پیش است کز باغ فلک بوی خزان خیزد   ***    ز دشت شب چو نرگس ‏ها نمی‏رویند کوکب‏ ها
مگر رنگین ز خون پاک او محراب خواهد شد   ***    که می‏روید به ناکامی گل افسوس بر لب‏ ها
تب و تابی به جانش شعله افکنده است و می‏داند    ***    که در خون سحر بی‏ تاب می‏گردد از این تب‏ ها
چه افتاده است در کرّوبیان عالم بالا   ***    که می‏گریند و می ‏نالند با فریاد یا رب‏ها
علی کو دین احمد را علم بر بام گردون زد    ***    ز پا افکند با تیغ دو سر رایات مرحب‏ها
چو مهر خاوری غلتید در خون سحرگاهان    ***     به هنگامی که با معبود در دل داشت مطلب ‏ها
علی شد کشته با شمشیر کین کز دیدگان، «مشفق»    ***     فرو ریزد به دامن از سپهر دیده کوکب‏ ها

مشفق کاشانی