امام علی (ع) و جریان‏های اجتماعی عصر خلفا

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

موضوع نوشتار پیشبرد موضع‏ گیری ‏های امام علی علیه السلام در برابر جریان‏های اجتماعی بعد از رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله می‏باشد.این پدیده‏ ها را در دو بخش می‏توان بررسی نمود.یک بخش جریان‏ های اجتماعی پیش از زمامداری، بخش دوم جریان‏های اجتماعی در مدت زمامداری حضرت.


موضع این نوشتار بخش نخست می ‏باشد.
منظور از این جریان‏های اجتماعی‏ جریان‏ های همسو و نیز چالشگر در برابرآرمان‏های امام می‏باشد. در مدت حدودبیست و پنج‏ سال جریان‏های محوری و کلان‏را سه جریان می‏توان عنوان کرد . یکی ‏جریان همسو، دوم جریان مهم برخواسته ازسقیفه بنی‏ ساعده، سوم انقلابی که علیه‏خلیفه سوم عثمان شکل گرفت. بررسی‏هرسه جریان و نیز تحلیل خاستگاه آن ها واز همه مهمتر تحلیل موضع‏گیری‏های امام‏در برابر آن ها حایز اهتمام است. به ویژه‏ موضع‏ گیری‏ های امام حق مدار که فراتر از زمان‏ و مکان بوده و برای هر زمان الهام بخش و الگو می‏باشد. پیش از سایر محورها مهم جلوه ‏گر است.این سه جریان مهم را به صورت فشرده موردتحلیل قرار می‏دهیم:
الف: تشکل همسو
منظور این تشکل جریان اجتماعی است‏که رهبری و جانشین امام همام را باور داشت‏و در دوران خلفا توانست هویت‏خویش راحفظ کند و در دوران زمامداری امام در سطح‏گسترده گسترش یافت. این جریان که‏شکل‏گیری تشیع را پدیدار ساخت‏ برآیند اندیشه بالنده و هوشمند با رفتاری منطقی وعقلانی در برابر جریان بزرگ چالشگرمقاومت نمود، افراد این جریان افرادی‏سترگ بودند که چون اندیشه آنان برستون‏های مقاوم برهان استوار بود و افراد آن‏هوشمندانه از آن دفاع نمودند.
بحران‏ های اندیشه
بحران‏ های اندیشه، اندیشه زلال آنان را آلوده نساخت.این جریان براین باور بود که‏ رهبری جامعه از آن مقدار ارزش و اهتمام‏ برخوردار است که خدای سبحان در آن به ‏طور مستقیم دخالت نموده و براین به عنوان‏ جانشینان رسول الهی براساس شایستگی‏ الهی و انسانی آن‏ها تعیین کند. این اندیشه‏ براین باور استوار است که فرد شایسته این‏منصب بعد از رسول الله‏ صلی الله علیه وآله علی بن ‏ابی‏ طالب‏ علیه السلام است و جریان همسو باحق‏مداری همو آرمان خواهی علی ‏علیه السلام ‏می‏باشد. این جریان اجتماعی گرچه نسبت‏به جریان دوم از لحاظ جمعیت، جمعیت‏ انبوهی نبود، لیکن از یک سو افرادی برجسته‏ فراوانی از صحابه رسول الله همسو با این‏ تفکر بودند که عده‏ای را نیز به دنبال داشتند.از جانب دیگر چون باور آن‏ها بر برهان استواربود، از جریان مخالف آسیب ندید و توانست‏ه ویت‏خود را حفظ کند. و پوینده و پالنده ازدوران خلفا را عبور نمود و در زمان امام‏ شکوفا شد و هم اکنون هم این جریان تفکرعقیدتی اجتماعی بخش مهم از اجتماعی‏ امت اسلامی را تشکل می‏دهد و تشیع به‏صورت روز افزون گسترش می‏یابد.
افراد زبده و شاخص‏های این جریان را بعداز خاندان حضرت می‏توان این گونه نام برد:اصبغ بن نباته، اویس قرنی، حارث بن‏عبدالله، کمیل بن زیاد، مالک بن الحارث‏النخعی، محمدبن ابی‏بکر، محمدبن حنفیه،میثم تمار، هاشم بن عتبه، ابوذرغفاری،حجربن عدی، رشید هجری، زید بن‏صوحان، صعصعة‏بن صوحان، سلیمان بن‏صردخزاعی، سهل بن حنیف، عثمان بن‏حنیف، عبدالله بن عباس، ظالم بن ظلم،عبدالله بن ابی‏ طلحه، عبدالله بن بدیل، عبدالله‏بن جعفرطیار، عبدالله بن خباب، عدی بن حاتم،عمروبن حمق، قنبر، یاسیر، عباس بن شریک،شریع بن هانی، قیس بن سعد بن عباده، یزید بن‏قین و...
برخی از نامبردگان گرچه از اصحاب خاص‏و حواریون زمان حضرت می‏باشند و درشکل‏گیری این جریان در روزهای نخست‏ نقش نداشتند، لیکن بسیاری از اینان ازصحابه رسول الله ‏صلی الله علیه وآله می‏باشند و در زمان‏ حضرت اسلام آوردند و در جنگ ‏های بدر واحد شرکت داشتند. روز شکل‏ گیری این‏جریان همراه و همگام بودند مانند عباس که‏از بزرگان صحابه رسول الله ‏صلی الله علیه وآله می‏باشد. ومانند ابوذرغفاری که از شیعیان خاص ‏حضرت بودند و هنگامی که خلیفه سوم وی رابه ربذه تبعید کرد، امام علی‏ علیه السلام با خاندان ش‏وی را شکوهمندانه بدرقه نموادند.
و مانند عبدالله بن خباب از اصحاب رسول‏ الله و کارگزاران امام در نهروان بود که خوارج‏وی را در مقابل چشمان همسرش ذبح کردندو شکم همسر حامله‏ اش را نیز دریدند.
و نیز سهل بن حنیف از صحابه رسول‏ الله‏ صلی الله علیه وآله بود که در جنگ بدر شرکت‏داشت.
و عثمان بن حنیف برادر سهل در جنگ‏ احد شرکت داشت.
و مانند حجربن عدی که مظلومانه درروستای «مرج عذرا» به شهادت رسید، ازصحابه رسول الله‏ صلی الله علیه وآله بود.
زید بن صوحان در عهد رسول الله ‏صلی الله علیه وآله ‏اسلام آورد. و نیز صعصعة‏بن صوحان در عهدرسول الله ‏صلی الله علیه وآله اسلام آورد.
سلمان فارسی از صحابه بنام رسول‏ الله ‏صلی الله علیه وآله و از مدافعان صحنه ‏های اجتماعی ‏بود.
و مانند سلیمان بن صرد خزاعی رهبرتوابین از صحابه رسول الله ‏صلی الله علیه وآله بود که‏حضرت وی را سلیمان نامید.
عبدالله بن جعفر طیار نخستین طفل‏ مسلمان بود که در حبشه به دنیا آمد.
و مانند عمار یاسر که از سابقین اولین ازمهاجرین بود و در زمان رسول الله‏ صلی الله علیه وآله‏ شکنجه تحمل کرد و پدر و مادرش اولین‏شهیدان صدر اسلام می‏باشد. و درجنگ‏های‏بدر و احد و... شرکت داشت.
و مانند عدی بن حاتم از اصحاب رسول‏ الله ‏صلی الله علیه وآله که در سال نهم بر حضرت واردشد.
و مانند قیس بن سعد بن عبادة پرچم‏دارانصار، از فرماندهان سپاه اسلام در صفین ونیز از فرماندهان سپاه امام مجتبی ‏علیه السلام بود وبه هیچ وجه حتی بعد از صلح حاضر نمی‏شدبا معاویه بیعت کند.
و مانند شریح بن هانی از اصحاب رسول‏ الله ‏صلی الله علیه وآله از سران اصحاب امام علی‏علیه السلام و ازفرماندهان سپاه حضرت در صفین بود.
این‏ها افراد برجسته این جریان می‏باشندکه از روز نخست تشکل همسو را شکل دادندو به تعیین افراد فراوانی را نیز همراه داشتند.
خاستگاه تشکل همسو
خاستگاه این جریان همان رهنمودهای‏ وحیانی رسول الله ‏صلی الله علیه وآله می‏باشد که در دوران‏رسالت‏خویش در عرصه‏ های مناسب به‏ صورت شفاف آن را ترسیم نمود و تلاش وپافشاری برآن نمود. فرموده ‏های درخشان‏ رسول الله‏ صلی الله علیه وآله در تثبیت این جریان مانندحدیث‏ شریف ثقلین، و حدیث منزلت واحادیث متواتر دیگر که هیچ فرد مطلع و منف‏را یارای انکار آن‏ها نیست، اوج تلاش رسول ‏الله‏ صلی الله علیه وآله را در حادثه بزرگ غدیر می‏توان‏ شاهد بود که در میان انبوه جمعیت‏ حجاج به‏امر الهی و آیه مبارکه «یا ایهاالرسول بلغ ماانزل الیک من ربک‏»
موضوع رهبری را به صورت شفاف ترسیم‏نمود و با ندای رسا اعلان نمود: «من کنت‏ مولاه فهذا علی مولاه.»; که غدیر اوج‏ شکوفایی این اندیشه است که بهانه‏ ها را از کف ‏بهانه‏ جویان می‏گیرد، آفتاب غدیر از فراسوی‏اندیشه بشری از افق وحی طلوع نموده آن هم‏طلوع بی‏غروب که فروغ آن همواره پرتوافکنی‏ می‏نماید گرچه هاله ‏هایی از ابر از روز نخست‏به چالش گری خیزش نمود، لیکن در انجام ‏فروغ آفتاب بر ابرهای تیره چیره خواهد شد.
براین اساس خاستگاه این تشکل که همان‏ تشیع است‏به زمان پیش از رحلت رسول ‏الله ‏صلی الله علیه وآله بازگشت دارد. همان اندیشه ‏بالنده ‏ای که زمان حضرت به جانشینی وامارت علی ‏علیه السلام بعد از رحلت معتقد بود ونسبت دادن آن به بعد از رسول الله ‏صلی الله علیه وآله و یافردی مانند عبدالله بن سبا ناشی از جهل ونادانی است که این نوع تیرگی‏ ها از ابرهای‏ تیره بی‏باران وهابیت که همراه با غرش وصدای طبل خالی می‏باشد، پدیدار می‏شود وبدور از عدل و انصاف است که این جریان مهم‏ حق مدار این گونه مورد اتهام قرار گیرد.
موضع امام علیه السلام
موضع امام‏ علیه السلام در راستای این جریان‏ بسیار شفاف است. زیرا این تشکل براساس‏ باروحق‏مداری اندیشه و رفتار علنی شکل ‏گرفته است. تشکل همسویی است که آرمان‏ رسول الله‏صلی الله علیه وآله و خود علی‏ علیه السلام در آن‏ جلوه ‏گراست.
رسول الله‏ صلی الله علیه وآله به حق نگران توقف این‏تشکل بود. حتی در لحظه نزدیک به ارتحال‏قلم و دوات درخواست نمود تا در تحکیم آن‏ نوشتار دیگری از خویش یادگار نهد.آشکاراست که موضع امام‏علیه السلام در راستای این‏جریان تحکیم و تثبیت آن است. این جریان‏گرچه به ظاهر مغلوب تشکل بزرگ دیگر بودلیکن امام‏ علیه السلام به گونه هوشمند و منطقی ازاین جریان حمایت نمود و به صورت منطق ی‏از موضع اصحاب و سران این جریان حمایت‏کرد. و همین موضع باعث‏شد این جریان ازپیچ و خم بحران‏های دوران خلفا عبور کند وبا حفظ هویت‏ خویش در فرصت زمامداری‏ حضرت شکوفا شود. امام در فرصت‏های‏ مناسب فضایل افراد این تشکل را آشکارمی‏ساخت. چنان که در نماز میت‏سهل بن‏حنیف 25 تکبیرگفت. و حتی از موضع‏ آنان در فرصت مناسب به صورت منطقی وشفاف دفاع می‏نمود. در هنگام تبعید ابوذر به‏ربذه، خلیفه از مشایعت وی و حتی سخن باوی را منع نموده بود و مروان شاهد و ناظر به‏جریان حرکت ابوذر بود که امام با خاندانش وچند تن از اصحاب خاص، ابوذر را بدرقه‏ نمودند و با وی سخن‏ها گفتند. و هنگامی که‏مروان خواست ممانعت کند، امام وی راپرخاش کرد! این حرکت علی رغم خواست‏ خلیفه انجام گرفت و امام همان آشکارا ازحرکت‏های ابوذر دفاع می‏نماید.
در هر صورت موضع امام حفظ این تشکل وعبور دادن آن از بحران‏های این دوران بود که‏به خوبی توفیق حاصل نمود.
ب: جریان خلافت
موضوع رهبری مهمترین نهاد اجتماعی راشکل می‏دهد. برآیند رهبری الهی رسول‏الله ‏صلی الله علیه وآله در راستای استقرار نهادهای‏ سیاسی و اجتماعی موفقیت ممتازی در طول‏ تاریخ نبوت پدیدار ساخت. هیچ پیامبری به‏مقدار رسول الله‏ صلی الله علیه وآله دراهداف خویش ‏توفیق حاصل ننمود. زیرا حضرت درابعادگوناگون عقیدتی، فرهنگی، سیاسی،اجتماعی، اقتصادی، نهادهای برخاسته ازمتن وحی را استقرار بخشید و آن گونه امتی‏ هم‏گرا و متشکل ساخت که بزرگترین تمدن‏ بشری را پایه نهاد.
می‏توان گفت: رهبری در ایجاد این تحول‏ نقش اول را ایفا نمود و به همین لحاظ حضرت همواره در اندیشه رهبری بعد از خودبود و نگرانی خویش را از این امر بارها ابرازنمود. و تلاش فراوان کرد که رهبری بعد از وی‏در مسیر صحیح الهی خویش مستقر شود.ولی آنچه نباید رخ می‏داد، شکل گرفت. هنوزجنازه حضرت بر روی سریرمغسل بود که ‏ابرهای تیره پدیدار شدند و اولین جریان مهم ‏بعد از رحلت‏ حضرت در سقیفه بنی ساعده ‏شکل گرفت که حزب مهم انصار در آن سقیفه‏ جمع شدند و برای جانشینی رسول اکرم‏ صلی الله علیه وآله ‏دراندیشه برآمدند.
انصار براین بارو بودند که برآیند این شورا رهبری و زعامت‏ سردار انصار سعدبن‏ عباده‏ خواهد بود. لیکن با اطلاع سران مهاجرین که‏حزب مهم دیگر اجتماعی و از جهاتی از حزب‏انصار هم قوی‏تر و با نفوذتر بود، برخی ازسران مهاجرین خود را به شورای سقیفه ‏رساندند. صحبت‏ خلافت عمر و سپس عثمان‏ شد! علی رغم تصمیم انصار موضوع رهبری به ‏سمت و سوی مهاجرین چرخید و باتدبیرهای بعد از شورا اکثریت جمعیت جامعه ‏از این تصمیم حمایت نمود و بزرگترین‏انحراف اجتماعی بعد از رحلت رسول‏الله‏صلی الله علیه وآله پدیدار شد.
البته جریان خلافت در پایان زمامداری‏ عثمان هم متوقف نشد بلکه با تغییر ساختاراز خلافت ‏به پادشاهی در بین بنی ‏امیه تداوم ‏یافت و در نیمه اول قرن دوم نیز با همین ‏ساختار از بنی‏امیه به بنی‏ عباس انتقال یافت وبیش از پنج قرن دوام آورد.
خاستگاه خلافت
از نگاه اول این گردش امر عجیب می‏نماید!چرا که تلاش‏ های گسترده رسول الله‏ صلی الله علیه وآله به‏ همین سادگی فراموش شده و رهبری از مسیرخویش بیرون رفته است. و جمعیت انبوه را به‏دنبال خویش حرکت داده است!
لیکن می‏توان گفت: گرایش یا گریز مردم ‏عواملی دارد که با فراهم شدن آن زمینه‏ گردش‏های عمومی در کوتاه‏ترین مدت پدیدارمی‏شود. در مورد این گردش بزرگ عوامل زیررا مؤثر می‏توان دید:
از یک سو مردم جدیدالعهد به اسلام بودند و نهادهای دینی به خصوص نهاد سیاسی ‏دینی برای آنان بسیار تازگی داشت و این‏اندیشه در بین توده مردم از عمق کافی‏بهره‏مند نبود.
از سوی دیگر انبوه مردم را سران احزاب وقومیت‏ها به دنبال دارند و سران قومیت‏ها واحزاب اجتماعی به لحاظ طمع هایی که به‏ره بری داشتند: بسیاری یا به امید بهره ‏وری‏از این موضع در صف چالشگران ایستادند وبرخی نیز بی‏تفاوت ماندند.
از جانب سوم حزب پیروز سقیفه از تدبیراجتماعی و قدرت بالایی بهره‏مند بود و با بهره‏وری از موقعیت‏ خویش تمام احزاب و سران‏ اقوام را مرعوب خویش ساخت. به گونه‏ ای‏ افراد سرشناسی مانند زبیر، طلحه،عبدالرحمن بن عوف همگی گردن به بیعت‏ ابوبکر نهادند. در هر صورت گردش عظیم‏ مورد شگفت‏ انگیز نیست; آنچه باعث تعجب ‏است، این است که چگونه سران احزاب وقومیت‏ها که از همه چیز آگاه بودند، براساس ‏خواهش ‏های نفسانی این گونه چرخش تن‏دادند و موضع خویش را در مورد رهبری‏ رسول الله ‏صلی الله علیه وآله به سمت و سوی خلافت‏ جهت دادند.