وصف دلبران در حديث ديگران‏

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

ابن حجر از علماى اهل تسنّن درباره امام (ع) مى‏گويد: او را از اين حيث باقر گفتند كه هم‏چنان كه زمين را مى‏شكافند تا گنج و معادن و منابع و جواهر ارزش‏مند آن را كشف و استخراج كنند، او نيز زمين علم را شكافت و دقايق و حقايق احكام را آشكار ساخت، لذا او را باقر علم و جامع و ناشر علم و بلند گرداننده آن گفتند، و اين نكته‏اى است واضح كه جز بر كور دلان مخفى نماند.
محمد بن طلحه شافعى درباره امام (ع) مى‏گويد: محمد بن على، ابو جعفر، باقرالعلوم، شكافنده دانش و جامع و ناشر علم بود. قلبش پاكيزه، علمش بالنده، نفسش طاهر و اخلاقش شريف بود. عمرش را در اطاعت خداوند سپرى كرد و به عالى‏ترين درجات تقوا راه يافت.
ذهبى مى‏گويد: محمد بن على از كسانى بود كه بين علم و عمل، آقايى و شرف و نيز بين وثاقت و وزانت، جمع كرد و صلاحيت براى خلافت داشت.
پاك‏سازى اسلام از غبار تحريفات و احياى فقه‏
پس از آن‏كه امام محمد باقر (ع) امر امامت را عهده‏دار شدند، زمانى بود كه نارضايتى مردم باعث قيام‏هايى در گوشه و كنار كشور پهناور اسلامى شده بود و اين موقعيت براى احياى سنّت فراموش شده نبوى فرصت مناسبى بود. حضرت از اين مجال بيشترين و بهترين استفاده را بردند و پاك‏سازى اسلام از غبار تحريفات بنى اميّه و هم‏چنين خرافات يهود و اسرائيليات را در صدر فعاليت‏هاى خويش قرار دادند.
سال‏هاى (94 تا 114) زمان پيدايش مشرب‏هاى فقهى و اوج‏گيرى نقل حديث درباره تفسير بود. از علماى اهل سنّت كسانى مانند ابن شهاب زهرى، مكحول، قتاده، هشام بن عروه و... در زمينه نقل حديث و ارائه فتوا فعاليت مى‏كردند. وابستگى عالمانى مانند زهرى، ابراهيم نخعى، ابوالزناد، رجاء بن حياة كه همگى كم و بيش به دستگاه حاكميت اموى وابستگى داشتند، ضرورت احياى سنّت واقعى پيامبر (ص) را به دور از شائبه‏هاى تحريف عمده خلفا و علماى وابسته به آنان مطرح مى‏كرد. از اين‏رو امام احساس نمود كه مى‏بايست با ابراز و اشاعه نظريه‏هاى فقهى اهل بيت در برابر انحرافاتى كه به دلايل مختلفى در احاديث رسوخ كرده بود، موضع‏گيرى نمايد. نظريه‏هاى فقه شيعه گرچه تا آن زمان به طور محدود و در حدّ اذان و تقيّه، نماز ميت و... روشن شده بود، اما با ظهور امام باقر (ع) قدم مهمى در اين راستا برداشته شد و يك جنبش فرهنگى تحسين برانگيزى در ميان شيعه به وجود آمد. در اين عصر بود كه شيعه تدوين فرهنگ خود را كه شامل فقه و تفسير و اخلاق مى‏شد، آغاز كرد.
پيش از اين در جامعه اسلامى، فقه و احاديث فقهى در حدّ گسترده و به طور كامل مورد بى‏اعتنايى قرار گرفته بود. درگيرى‏هاى سياسى و انديشه‏هاى مادى‏گرايانه شديدى كه دامن‏گير دستگاه حكومت شده بود، باعث غفلت از اصل دين و به خصوص فقه در ميان مردم گشته بود. جلوگيرى از تدوين حديث كه به دستور خلفا انجام گرفت، از عوامل عمده انزواى فقه بود؛ فقهى كه حداقل هشتاد درصد آن متكى به احاديث روايت شده از پيامبر (ص) بود.
ذهبى از خليفه اول نقل مى‏كند كه گفت: «فلا تحدّثوا عن رسول اللّه (ص) شيئاً، فمن سألكم فقولوا: بيننا و بينكم كتاب اللّه فاستحلوا حلاله و حرّموا حرامه؛ از رسول خدا (ص) چيزى نقل نكنيد و در جواب كسانى كه از شما درباره حكم مسئله‏ اى پرس و جو مى‏كنند بگوييد: كتاب خدا (قرآن) ميان ما و شماست، حلالش را حلال و حرامش را حرام بشماريد.»
در اين زمينه از خليفه دوم نيز چنين نقل شده است: «أقلّوا الرّواية عن رسول اللّه و أنا شريككم؛ از رسول الله (ص) كمتر حديث نقل كنيد كه در اين كار من هم شما را همراهى مى‏كنم.»

سيدمنصور طبيبيان

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page