دستور هجرت به حبشه

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

چنانکه اهل تاریخ و جمعی از مفسرین در تفسیر آیه مبارکه:
لتجدن اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکوا و لتجدن‏اقربهم مودة للذین آمنوا الذین قالوا انا نصاری...» (1) گفته ‏اند:

پس از آنکه رسول خدا(ص)فشار و ستم بسیار مشرکان‏ قریش را بر مسلمانان مشاهده نمود و ناتوانی خود را از کمک به ‏ایشان و دفع ستم از آنها ملاحظه کرد دستور هجرت به حبشه رابه ایشان داد و در صدد بر آمد تا بدین وسیله آنها را از شر دشمنان‏ آسوده سازد.متن دستور آنحضرت را در این باره به دو گونه نقل‏ کرده ‏اند.
نقل اول-روایتی است که ابن هشام و طبری و ابن اثیر ودیگران نقل کرده ‏اند که متن آن چنین است که بدون ذکر سندگفته ‏اند:چون رسول خدا آن وضع را دید به آنها فرمود:
«لو خرجتم الی ارض الحبشة فان بها ملکا لا یظلم عنده احد،و هی ارض صدق حتی یجعل الله لکم فرجا مما انتم فیه...» (2).
یعنی-خوب است‏به سرزمین حبشه بروید که در آنها پادشاهی است‏و در کنار او به کسی ستم نمی‏شود،و آنجا سرزمین راستی است،تاوقتی که خداوند گشایشی برای شما از این وضعی که در آن بسر می‏ برید فراهم سازد و...
نقل دوم-نقلی است که در تفسیر مجمع البیان نیز بطور مرسل‏ نقل کرده و گفته است:رسول خدا(ص)هنگامی که آن وضع رامشاهده نمود به آنها دستور خروج بسر زمین حبشه را داده فرمود:
«ان بها ملکا صالحا لا یظلم و لا یظلم عنده احد...» (3) که البته جای این بحث و مناقشه هست که آیا کدامیک ازاین دو نقل صحیحتر است زیرا بخاطر قیودی که در نقل دوم‏است معنای حدیث فرق می‏کند و این شبهه به ذهن خطور می‏کند که شاید در نقل دوم دست تحریف کنندگان و درباریان‏و جیره خواران شاهان و سلاطین دخالت کرده و به قول معروف‏«در میان دعوا نرخ تمام کرده‏اند»و در ضمن نقل‏یک حدیث،خواسته ‏اند یک پادشاه صالح و غیر ظالمی هم درطول تاریخ از زبان رسول خدا(ص)بدنیا معرفی کرده باشند،همانگونه که در ذیل حدیثی که از رسول خدا(ص)درباره ‏انوشیروان-در داستان ولادت رسول خدا(ص)-نقل شده بودیعنی حدیث‏«ولدت فی زمن الملک العادل...»و بطور تفصیل‏بحث کرده و ساختگی و مجعول بودن آنرا از روی مدارک معتبرذکر نمودیم.
ولی بنظر می‏رسد در هر دوی نقل هائی که شده فرمایش رسول‏خدا(ص)نقل به معنی شده و متن دقیق فرمایش رسول خدا(ص)
ذکر نشده باشد،گذشته از آنکه این دو نقل مسند نیست و مرسل‏است و تنها در روایتی سند آن به ام سلمة می‏رسد که آنهم همان‏ نقل او است (4) و از این رو بحث و مناقشه درباره آنها چندان‏ موردی ندارد،و البته جریانات بعدی صدق گفتار رسول‏ خدا(ص)را طبق نقل اول تا حدودی به اثبات رسانید.
__________________________
1.سوره مائده آیه 82.
2.سیره ابن هشام ج 1 ص 321،کامل التواریخ ج 2 ص 76 و تاریخ طبری ج 2ص 70.
3.مجمع البیان ج 3 ص 233.یعنی در آنجا پادشاه شایسته و صالحی است که به‏کسی ظلم نمی‏کند و کسی نیز در کنار او مورد ظلم و ستم واقع نمی‏شود.
4.سیرة النبویه ابن کثیر ج 2 ص 17.