متن ادبی «محل تلاقی توفان‏های اشک»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

ای وارث لوح، وارث قلم، ای علم!
ای شکافنده علوم و فروزان ‏تر از نجوم!
مساجد شیعیان امروز در غم فراقت کربلاست و دل‏های پیروانت محرم محرم عزا.
چه کنیم با این همه غم، این همه عزا، این همه بغض؟
امروز، دیدگان عالمان علوم محمدی، محل تلاقی توفان‏های اشکند.
اشک‏ها گروه گروه، چون دسته‏ های عزادار از دیدگان شیعیانت به جنبش می‏ آیند و مانند کبوتران بی ‏آشیانه، سراغ حرم تو را می‏گیرند.
ای پنجمین راهنما، ای هما!
امروز از چشم مجلسیانت، دریا دریا اشک تلاطم می‏کند.
امروز مأذنه‏ ها پر از بغض ‏اند و هر چه اذان، اندوهگین.
نمازگزاران، هوای گریه در سر دارند.
امروز نمازگزاران، نماز باران می‏خوانند.
امروز نمازگزاران، سجده غم به جا می‏ آورند.
امروز نمازگزاران به خاک می ‏افتند تا از فقدان امامی، شِکوه سر دهند که وارث علم نبی بود؛ امامی که وارث علم علی بود، امامی که از وحی می‏نوشت، امامی که در واژه واژه، فرهنگ نبوت را گسترش می‏داد.
امامی که صد سینه آفتاب داشت و برای هر نقطه ‏ای سیاه، هزار سپیده جواب.
او شکافنده علوم بود.
از این‏ روست که امروز «قال الباقر»، شکافنده ظلمات است.
از این‏ روست که «قال الباقر»، سوزاننده شبهات است.
هر جا که پرتوی از «قال الباقر» باشد، آنجا سیاهی ضلالت، توان مقاومت نخواهد داشت.
هر جا که زمزمه «قال الباقر» باشد؛ آنجا زمزم هدایت، همیشه جوشان خواهد بود.
قال الباقر هست؛ پس زمزم هست.
قال الباقر هست؛ پس کوثر هست.
قال الباقر هست؛ پس بهشت هست.
السلام علیک یا باقرالعلم بعد النبی!

قنبر علی تابش