قوم ثمود

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

 این قوم در سرزمینی میان مدینه و شام، به نام وادی القری زندگی می کردند. آیینشان بت پرستی و در انواع گناهان غوطه ور بودند. صالح پیغمبر بزرگ الهی، از میان آنان برخاست و برای هدایت و نجاتشان همت گماشت؛ ولی آنان نه از بت پرستی برداشتند و نه از طغیان و گناه. هنگامی که تقاضای معجزه ای کردند، خداوند شتر ماده ای را از راهی اعجازآمیز و خارق العاده، از دل کوه برآورد؛ ولی برای این که آنان را در این باره بیازماید، دستور داد یک روز کامل، آب روستا را در اختیار این شتر بگذارند و روز دیگر، در اختیار خودشان باشد. حتی در بعضی از روایات آمده است که در آن روز، که از آب محروم بودند، از شیر شتر بهره می گرفتند؛ ولی این معجزه بزرگ نیز از لجاجت و عناد آنان نکاست، هم طرح نابودی شتر را ریختند و هم کشتن صالح (علیه السلام) را؛ زیرا او را مزاحم امیال و هوس های خود می دیدند.
نقشه نابودی شتر، به وسیله مرد بسیار بی رحم و شقاوتمندی به نام قداربن سالف عملی شد و او با ضرباتی شتر را از پای در آورد.
این در حقیقت، اعلان جنگ با خدا بود؛ زیرا می خواستند با از میان بردن شتر، که معجزه صالح بود، نور هدایت را خاموش کنند. این جا بود که حضرت صالح به آنان اخطار کرد که سه روز در خانه های خود از هر نعمتی می خواهند متمتع شوند؛ ولی بدانند که پس از سه روز، عذاب الهی همه را فرا می گیرد.(410)
این سه روز، مهلتی برای تجدید نظر نهایی و آخرین فرصت برای توبه و بازگشت بود؛ ولی آنان نه تنها تجدید نظر نکردند، بلکه بر طغیانشان افزودند. در این جا بود که عذاب الهی بر آنان فرو بارید، صیحه آسمانی سرزمینشان را در هم کوبید و همگی در خانه هایشان بر زمین افتادند و مردند.(411) آن چنان نابود شدند و سرزمینشان خاموش شد که گویی هرگز کسی ساکن آن دیار نبوده است؛ ولی خداوند صالح (علیه السلام) و یاران مؤمنش را از این مهلکه نجات داد.(412)
امیرالمؤمنین، علی (علیه السلام) درباره قوم ثمود می فرماید:
انما عقر ناقه ثمود رجل واحد فعمهم الله بالعذاب، لما عموه بالرضی، فقال سبحانه: (فعقروها فأصبحوا نادمین).(413)
شتر ثمود را تنها یک نفر به هلاکت رساند، ولی خداوند همه را مشمول عذاب ساخت؛ زیرا همگی به این امر رضایت دادند و لذا فرموده است: آنان (همگی) ناقه را هلاک کردند، و سپس از کرده خود همگی پشیمان شدند (اما در زمانی که پشیمانی سودی نداشت).
أشقی الأولین و أشقی الآخرین
چنان که در تفسیر نمونه آمده، جمعی از بزرگان شیعه و اهل سنت، از جمله ثعلبی، واحدی، ابن مردویه، خطیب بغدادی، طبری، موصلی و احمد حنبل، به اسناد خود از عمار یاسر، جابرین سمره و عثمان بن صهیب از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین نقل کرده اند که به علی (علیه السلام) فرمود:
یا علی! أشقی الأولین عاقر الناقه، وأشقی الآخرین قاتلک. - و فی روایه -:(414) من یخضب هذه من هذا.
ای علی! شقی ترین پیشینیان، همان کسی بود که شتر صالح را کشت، و شقی ترین فرد از آخرین، قاتل تو است (و در روایتی آمده است): کسی است که این را با آن رنگین کند. (اشاره به این که محاسنت را با خون فرقت خضاب می کند).(415)
در حقیقت، شباهتی میان قداربن سالف، پی کننده ناقه صالح و قاتل امیرالمؤمنین، عبدالرحمان بن ملجم مرادی وجود داشت. هیچ یک از این دو، خصومت شخصی نداشتند، بلکه هر دو می خواستند نور حق را خاموش کنند و معجزه و آیتی از آیات الهی را از میان بردارند و همان گونه که بعد از ماجرای شتر صالح، عذاب الهی آن قوم طاغی و سرکش را فرو گرفت، مسلمانان نیز بعد از شهادت مظلومانه امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) زیر سلطه حکومت جبار و بیدادگر بنی امیه، شاهد دردناک ترین عذاب ها شدند.
گفتنی است که حسکانی در شواهد التنزیل روایات بسیاری در این باره نقل کرده که از نظر مضمون و محتوا، شبیه روایات مذکور در بالا است.(416)

410) هود (11) آیه 65.
411) همان آیه 67.
412) همان آیه 66 (تفسیر نمونه، ج 27، ص 60 - 61. برای اطلاع بیش تر درباره سرگذشت قوم ثمود، ر.ک: تفسیر نمونه، ج 9، ص 161 به بعد).
413) نهج البلاغه، خ 201. آیه ای که حضرت بدان استناد کرده اند آیه 157 سوره شعراء است.
414) شواهد التنزیل، ص 435، ح 198.
415) تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 587 (به نقل از: تفسیر نمونه، ج 27، ص 61 - 62).
416) شواهد التنزیل، ج 2، ص 443 - 444، ح 1096 - 1108؛ ر.ک: تاریخ دمشق، ج 42، ص 546.