شجره علمى خاندان اشعرى قم

(زمان خواندن: 18 - 36 دقیقه)

از مهم ترين رويدادهاى تاريخ تشيّع، مهاجرت اعراب اشعرى در سال 82 هـ.ق . از كوفه به قم است.1
اعراب اشعرى، طايفه اى از قبيله بنى ذخران بن وائل بن جماهر بن اشعر، از اهل يمن بودند كه عده اى از آن ها اسلام آوردند و در مكه به حضرت رسول اكرم(ص) ملحق شدند. اينان در زمان فتح ايران حضور فعالى در سپاه اسلام داشتند2 و بعد از فتوحات، در كوفه مستقر شدند تا زمانى كه احوص و عبدالله، از بزرگان اشعرى، از ترس عقوبت حجّاج (به خاطر شركت و هم كارى در قيام عبدالرحمن بن اشعث) به شهر قم مهاجرت كردند.3 اشعرى هاى مهاجر، از شيعيان امامى بودند و توانستند در مدت كمى موقعيت خود را در قم تثبيت كنند و بر بوميان، غالب و صاحب مكنت و مال شوند. زاد و ولد بسيار آنان روز به روز شوكت و قدرت آن ها را افزايش داد. در «تاريخ قم» آمده است:
«نسل اعراب اشعرى در قم، زياده بر شش هزار نفر رسيد. عبدالله بن سعد، 42 فرزند و حمزة بن البيع 42 فرزند و عامر بن عمران، 41 فرزند و از نسل ابوبكر و اليسع و عمران و آدم، اولاد عبدالله بن سعد، 2400 نفر وجود دارند واز فرزندان برادرش احوص، از دو وجود مالك بن احوص و احوص، 1200 شخص پيدا شده اند.»4
اما آن چه اين مقاله درمقام پاسخ گويى به آن است:
الف) احصاى كامل محدّثين خاندان اشعرى در قرون دوم، سوم و چهارم هجرى؛
ب) تبيين روند رشد و گسترش كمى و كيفى اين خاندان و ميزان پراكندگى آن ها در قرون دوم، سوم و چهارم هجرى؛
ج) تأثير خاندان اشعرى بر حيات علمى شهر قم در قرون مذكور؛
د) روشن كردن اهميت و اعتبار اشعريان در تكوين فقه و حديث اماميه؛
و) يافتن شجره نسب هاى اشعريان در حد مقدور.
1ـ آدم بن اسحق بن آدم بن عبدالله بن سعد اشعرى:(ق3) (ثقه)برادرزاده زكريا بن آدم. از اماميه5 كتاب او را احمد بن ابى عبدالله برقى و محمد بن عبد الجبار روايت مى كنند.6
2ـ آدم بن عبدالله بن سعد اشعرى:(ق2) (امج)7 پدر زكريا بن آدم و از اصحاب امام جعفر صادق(ع) است.8
3ـ ابراهيم بن محمد اشعرى :(ق2) (ثقه) از اصحاب امام موسى بن جعفر(ع) و على بن موسى(ع) است.9 او داراى كتابى است كه بين او و برادرش فصل مشترك است. 10 (راوى اين كتاب حسن بن على بن فضال است11). شيخ طوسى به اشتباه،او و برادرش را جزء كسانى مى آورد كه از ائمه(ع) روايت نكرده اند، اما روايات آن ها موجود است. البته اين تنها موردى نيست كه شيخ طوسى چنين كارى مى كند، موارد بسيار ديگرى هم وجود دارد.12
4ـ ابراهيم بن مفضل بن قيس بن رمانه اشعرى: (ق2) (امج) 13 از اصحاب امام جعفر صادق(ع) است.14
5ـ احمد بن ابى زاهر موسى اشعرى: ابو جعفر(ق3) (ثق) 15 وى از بزرگان قم بوده است ولى احاديثى كه از وى روايت شده است (سلسله اسنادش) بى عيب و نقص نيست. از اصحاب خاص وى محمد بن يحيى عطار است.16 وى صاحب كتاب است از آن جمله: البداء، النوادر، صفة الرسل والانبياء والصالحين، الزكاة، احاديث الشمس والقمر، الجمعه والعيدين، الجبر والتفويض.17
6ـ احمد بن ادريس بن احمد اشعرى: ابو على معلم (ق 3و4) (ثقة)، كثير الحديث، فقيه، صحيح الروايه، روايات وى قابل اعتماد است.18 وى از اصحاب امام عسكرى(ع) است، ولى از ايشان روايت نكرده است.19 تلعكبرى از وى بدون اجازه روايت مى كند.20 كتاب وى النوادر است كه بزرگ و سودمند است. سرانجام در راه مكه در محلى به نام قرعا (در سال 306هـ.ق.) فوت كرد.21
7ـ احمد بن اسحاق بن عبدالله بن سعد بن مالك بن احوص اشعرى: ابو على (ق3) (ثقة) پسر عموى زكريا بن آدم، از وكلا و سفرا و ابواب ائمه(ع)، شيخ و بزرگ قمى ها، كبير القدر. 22 وى از اصحاب ابى جعفر الشافى و ابى الحسن الثالث(ع) و از خواص اصحاب ابى محمد(ع) بوده است و از تمامى آن ها روايت نقل مى كند و از كسانى است كه امام زمان(ع) را ديده است. 23 توقيعى از سوى امام زمان(ع) در توثيق وى صادر شده است.24
روايات چندى در رجال كشى در علو مرتب و نزد ائمه(ع) وجود دارد از آن جمله: وى قصد حج مى كند و در راه هزار دينار نياز داشته است، امام زمان(ع) توقيعى صادر مى كند و دستور مى دهند هزار دينار را به وى بدهند و وقتى به شهرش بازگشت باز هم از جانب امام (ع) به اوپرداخت شود. در همين سفر بود كه وى در حلوان وفات يافت.25 از كتاب هاى بزرگ وى علل الصوم و مسائل الرجال (مسايلى كه از ابى الحسن الثالث ـ ع ـ پرسيده شده است و او آن ها را جمع كرده است) است.26
8ـ احمد بن عبدالله بن عيسى بن مصقلة بن سعد اشعرى:(ق3) (ثقه) 27 از اصحاب ابى جعفر الثانى(ع) و از او داراى نسخه اى است.28
9ـ احمد بن محمد بن عبيد اشعرى: (ق3) (امج) 29 از اصحاب ابى جعفر الثانى(ع)30 بوده است. آية الله خوئى احتمال مى دهد وى همان احمد بن محمد بن عبيدالله باشد.31
10ـ احمد بن محمد بن عبيدالله اشعرى: (ق3) (ثقه) از شيوخ و بزرگان اماميه،32 از اصحاب ابى جعفر الثانى 33 و ابى الحسن الثالث(ع) است. 34 وى صاحب كتاب النوادر است.35
11ـ احمد بن محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك اشعرى: ابا جعفر (ق2و3) (ثقه) شيخ و رئيس و فقيه بدون معارض قمى ها است، 36 از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام عسكرى(ع)37 بوده است. نفوذ و مقام وى در قم به حدى بوده كه حاكم محلى شهر به ملاقات وى مى آمده است. از جمله كتاب هاى ايشان: التوحيد، فضل النبى(ص)، المتعه، النوادر، (اين كتاب باب بندى نشده بود و داود بن كوره آن را باب بندى كرد) الناسخ و المنسوخ 38، الاظلة، المنسوخ، فضائل العرب. ابن نوح گويد نزد الدبيلى، كتابى از او ديدم در حج.39
12ـ ادريس بن عبدالله بن سعد اشعرى: ابو جرير (ق 2) (ثقه)40 از بزرگان اماميه،41 وى از اصحاب امام صادق 42 و امام كاظم43 و امام رضا(ع)44 بوده است و داراى كتاب است.45
13ـ ادريس بن عيسى اشعرى: (ق2) (ثقه) از اصحاب ابى الحسن الثانى(ع) وى بر امام وارد شد و يك حديث از ايشان فراگرفت.46
14ـ اسحاق بن آدم بن عبدالله اشعرى: (ق2) (مجهول)47 از اصحاب ابى الحسن الثانى(ع) است48 وى صاحب كتاب است.49
15ـ اسحاق بن عبدالله بن سعد بن مالك اشعرى: (ق2) (ثقه) از اصحاب ابى عبدالله و ابى الحسن(ع) بوده است و پسر او احمد بن اسحاق مشهور است.50
16ـ اسماعيل بن آدم بن عبدالله سعد اشعرى: (ق3) (ثقه) از بزرگان قمى ها و صاحب كتاب است.51
17ـ اسماعيل بن سعد احوص اشعرى: (ق2) (ثقه)52 از اصحاب ابى الحسن الاول53 و ابى الحسن الثانى(ع)54 بوده است.
18ـ بائس مولى حمزة بن يسع اشعرى: (ق2) (ثقه)55از اصحاب ابى الحسن الثانى(ع)56 بوده است.
19ـ بكر بن محمد اشعرى:(ق2)(مجهول) از اصحاب ابى الحسن الاول(ع)57 بوده است.
20ـ جعفر بن محمد بن عبيدالله اشعرى: (ق2) (امم)58 او صاحب كتاب است.59
21ـ حسن بن ابى قتاده على بن عبيد بن حفص بن حميد مولى سائب بن مالك اشعرى: ابا محمد (ق3) (حسن)60 وى مردى شاعر و اديب بوده است. پدرش از اصحاب امام صادق(ع) و امام كاظم(ع) بوده و عده اى از وثاقت پدر حكم بر وثاقت وى كرده اند.61
22ـ حسن بن عبد الصمد بن محمد بن عبيدالله اشعرى: (ق2) (ثقه) شيخ قمى ها، صاحب كتاب النوادر است.62
23ـ حسن بن على زيتونى اشعرى: ابو محمد (ق4) (امم)63. براى اوست كتاب النوادر.64
24ـ حسين بن احمد بن ادريس اشعرى: اباعبدالله (ق4)65 (ثقه)66 از اساتيد صدوق67 و شيخ در موارد زيادى از وى اظهار رضايت مى كند.68 تلعكبرى با اجازه از او روايت مى كند.69
25ـ حسين اشعرى: ابوعبدالله (ق3) (ثقه).70
26ـ حسين بن احمد بن عامر (عمران) اشعرى: ابوعبدالله (ق3) (ثقه)71 از مشايخ كلينى72 است، صاحب كتاب النوادر است.73
27ـ حسين بن محمد بن عامر اشعرى: (ق3) (امج)74 از اصحاب ابى الحسن الثانى، ابى محمد و صاحب الدار(ع)75 و از مشايخ كلينى بوده است. كلينى روايات زيادى از وى نقل مى كند.76
28ـ حسين بن محمد بن عمران اشعرى: (ق2) (ثقه)77 از سلسله رواة شيخ طوسى است.78
29ـ حمزة بن يسع اشعرى: (ق2) (حسن)79 از اصحاب امام جعفر صادق80 و امام كاظم(ع)81 بوده است.
30ـ حمزة بن يعلى اشعرى: ابو يعلى (ق 2و3) (ثقه) از بزرگان اماميه82 و از اصحاب ابى الحسن الثانى و ابى جعفر الثانى(ع) مى باشد. او صاحـب كتاب است.83
31ـ داود بن عامر اشعرى: (ق3) (امج)84 از اصحاب ابى محمد(ع) است.85
32ـ ريان بن صلت اشعرى: قمى خراسانى الاصل بغدادى، ابـو على (ق2و3)86 (ثقه) صـدوق، مقبول الحـديث،87 از اصحاب امام كاظم،88 امام رضا89، امام جواد90 امام هادى91 و امام عسكرى(ع)92 بوده است.
وى احاديث بسيار زيادى در موضوعات مختلف از امام رضا(ع) نقل كرده و صاحب كتابى است كه در آن كلام امام رضا(ع) را در فرق بين آل و امت جمع كرده است.93در رجال كشى در وصف وى رواياتى نقل مى كند از آن جمله:
«وى از جانب فضل بن سهل براى مأموريتى به خراسان عازم شد و از معمر بن خلاّ خواست كه امام رضا(ع) را ببيند و ايشان برايش دعا كند و لباس و درهم خود را به او بدهد. معمر قبل از اين كه زبان باز كند امام خواسته هاى ريان را به زبان آورد و در توصيف وى گفت: به درستى كه شخص مؤمن، توفيق برآورده شدن خواسته هايشان را مى يابد.»
كشى روايت ديگرى از وى نقل مى كند كه وسعت علم او را نشان مى دهد.94
33ـ زكريا به آدم بن عبدالله بن سعد اشعرى: (ق2و3) (ثقه) جليل، عظيم القدر،95 از اصحاب امام صادق،96 امام كاظم،97 امام رضا،98 امام جواد(ع)99 بوده است. وى از خواص و بزرگان امام رضا(ع) بوده است. سخنان كم نظيرى از امام رضا(ع) در علو منزلت ايشان ايراد شده است. كشى نقل مى كند كه ايشان به امام رضا(ع) عرض كرد: مى خواهم از ميان اهل بيت خود بروم، چرا كه انسان هاى احمق در بين آن ها بسيار شده است، امام(ع) فرمودند: چنين كارى را انجام مده، زيرا كه با وجود تو، از اهل بيتت بلا دفع مى شود. همان طور كه به خاطر امام كاظم(ع) بلا از اهل بغداد دفع مى شد.100
امام (ع) در اين روايت شأن زكريا را تا مرز عصمت بالا مى برد.
در روايت ديگر از امام رضا(ع) خواسته مى شود كه زمانى كه به شما دست رسى نداريم معارف دينمان را از چه كسى فرا بگيريم. امام(ع) مى فرمايند: «من زكريا بن آدم القمى المأمون على الدين والدنيا؛ از زكريا بن آدم كه امين در دين و دنيا شما است.»101
او در يكى از سفرهاى حج امام رضا(ع) از مدينه تا مكه هم صحبت ايشان بوده است.102 امام جواد(ع) در اواخر عمر شريفشان براى زكريا بن آدم دعاى خير كرده است و اظهار كرده است كه ايشان به من وفا كرد.103
روايت ديگرى از امام(ع) از منزلت و مقام زكريا نزد خود و پدرش صحبت مى كند و او را مى ستايد.104 بعد از وفات ايشان رقعه اى از جانب معصوم (بايستى امام هادى(ع) باشد) صادر مى شود كه امام(ع) در آن مى گويد:
«رحمت خداوند بر او باد روزى كه متولد شد و روزى كه مُرد و روزى كه زنده محشور مى شود. به درستى كه عارف و معترف به حق زندگى كرد.» بر آن چه كه خدا و رسولش(ص) واجب كرده بودند،عامل بود، وفايت يافت(ره) در حالى كه نه عهد شكست و نه تغيير يافت، پس خدا جزاء دهد وى را؛ جزاى نيت پاكش را و بهترين آرزوهايش را برآورده سازد.»105
او صاحب كتاب است.106 وفات يافت در شهر قم و در مقبره معروف به شيخان مدفون است.107
34ـ زكريا بن ادريس بن عبدالله بن سعد اشعرى: ابوجرير108 (ق2) (حسن)109 از بزرگان اماميه110 و از اصحاب ابى عبدالله و ابى الحسن الاول و ابى الحسن الثانى(ع) است.111 زكريا بن آدم نقل مى كند: در زمان حادثه مرگ او، نزد على بن موسى(ع) بودم، ايشان از زكريا بن ادريس پرسيدند و در لحظه مرگ وى، بر او رحمت فرستادند.11 او صاحب كتاب است.113
35ـ سعد بن سعد بن احوص بن سعد بن مالك اشعرى: (ق2و3) (ثقه)114 از اصحاب ابى الحسن الاول115 و ابى الحسن الثانى116 و ابى جعفر الثانى117 بوده است.
امام جواد در آخر عمرشان او را چنين دعا كردند: «خداوند سعد بن سعد را از جانب من خير دهد، به درستى كه او به من وفا كرد.»118
او صاحب كتاب است.119
36ـ سعد بن عبدالله بن ابى خلف اشعرى: ابوالقاسم (ق3) (ثقه)120 شيخ و فقيه و مقتداى طايفه اماميه و از اصحاب امام عسكرى(ع) است.121 ولى عده اى ملاقات ايشان را با امام تضعيف مى كنند.122شيخ طوسى گويد: نمى دانم از امام(ع) روايت مى كند يا نمى كند.123 ايشان اشتياق بسيارى به جمع آورى احاديث داشته است برخلاف پدرش عبدالله كه كم حديث است. در طلب حديث به سفر پرداخت و احاديث بسيارى از علماى اهل سنت شنيد. و بزرگان اهل تسنن چون حسن بن عرفه محمد بن عبدالملك الدقيقى و اباحاتم رازى و عباس ترقفى را ملاقات كرد.124
سعد كتاب هاى بسيار زيادى را تصنيف كرده است كه از آن جمله است:
الرحمة كه اين كتاب شامل چند كتاب است از جمله آن كتاب ها: الطهارة، الصلاة، الزكاة، الصوم، الحج، جوامع الحج، الضياء فى الامامة، مقالات الامامية، مناقب رواة الحديث، مثالب رواة الحديث، فى فضل قم والكوفة، فى فضل عبدالله و عبدالمطلب و ابى طالب(ع)، بصائرالدرجات، المنتخبات (حدود هزار ورق است)، الضياء فى فضل الرد على المحمدية و الجعفرية، فرق الشيعة، الرد على الغلاة، ناسخ القرآن و منسوخه و محكمه و متشابهه، فضل الدعاء و الذكر، المتعة، الرد على بن ابراهيم بن هاشم، فى معنى هشام و يونس، قيام الليل، الرد على المجبرة، فضل العرب، الامامة، فضل النبى(ص)، الدعاء، الاستطاعة، الاحتجاج الشيعة على زيد بن ثابت فى الفرائض، النوادر، المزار، مثالب هشام و يونس، مناقب الشيعة. وى صاحب فهرست كتاب هايش و آن چه روايت كرده است، مى باشد.125
از كل كتاب هاى او پنج كتابش، هر آن چه روايت كرده است، مورد توافق شيعه است و آن الوضوء، الصلاة، الزكاة، الصيام والحج است.126
37ـ سهل بن يسع بن عبدالله بن سعد اشعرى: (ق2) (ثقه ثقه)127 از معدودين بين ثقات اهل حديث و روايت و مقبول القول نزد فقهاست.128 از اصحاب ابى الحسن الاول و ابى الحسن الثانى(ع) بوده و صاحب كتاب است.129
38ـ شعيب بن عبدالله بن سعد اشعرى: (ق2) (مجهول)130 از اصحاب امام جعفر صادق131 و امام باقر(ع)132 بوده است.
39ـ عباس بن معروف قمى مولى جعفر بن عمران بن عبدالله اشعرى: (ق2و3) (ثقه)133 از اصحاب امام رضا134 و امام هادى(ع)135 بوده است. او صاحب كتاب الآداب و النوادر است.136
40ـ عبد الصمد بن محمد اشعرى: (ق3) (امج)137 از اصحاب ابى الحسن الثالث(ع)138 بوده است.
41ـ عبد العزيز بن مهتدى اشعرى: (ق2و3) (ثقه)139 از بزرگان حديث [است.] فضل بن شاذان درباره او گفته است: «بهترين قمى است كه من ديده ام.140 و قمى را كه شبيه او باشد در زمان خودش نديدم.»141
از اصحاب ابى الحسن الاول(ع)142 و از وكلا و خواص ابى الحسن الثانى(ع)143 است و هم چنين از اصحاب امام جواد(ع) است.144
امام جواد(ع) در حق او چنين دعا كرده است: «خداوند گناهانت را بيامرزد و به ما و شما رحم كند و به رضايتى كه من از تو دارم خدا از تو راضى باشد.»145
شخ طوسى به اشتباه او را جز كسانى كه از ائمه(ع) روايت نمى كنند آورده است.146 او صاحب كتاب است.147
42ـ عبدالله بن ابى خلف اشعرى: (ق2) (امج)148 وى احاديث كمى روايت كرده است149 و از سلسله روات شيخ طوسى است.150
43ـ عبدالله بن صلت قمى: (ق2و3) (ثقه) (ممدوح) صاحب روايات قابل اعتماد (مسكون الى روايته)،151 از اصحاب امام كاظم152 و امام رضا153 و امام جواد(ع)154 بوده است. امام جواد(ع) به او اذن داده است كه مدح و رثاى خود و پدرش(ع) را بگويد و او را چنين دعا كرده است: «آفرين بر تو، خدا تو را جزاى خير دهد.»155 وى صاحب كتاب است از آن جمله التفسير مى باشد.156
44ـ عبدالله بن عامر بن عمران بن ابى عمر اشعرى: ابو محمد (ق2) (ثقه) شيخ و از بزرگان اصحاب اماميه است. او صاحب كتاب نيز مى باشد.157
45ـ عبد الملك بن عبدالله بن سعد اشعرى: (ق2) (امج)158 از اصحاب ابى عبدالله(ع)159 مى باشد.
46ـ عبيدالله بن احمد بن محمد بن عبيد اشعرى: (ق3) (مجهول)160 محمد بن على بن محبوب از وى نقل مى كند و او از پدرش.161
47ـ عبدالله بن محمد بن عيسى: (ق3) (حسن) احاديث وى قابل اعتماد است.162 وى برادر احمد بن محمد بن عيسى است.163
48ـ على بن اسحاق بن عبدالله بن سعد اشعرى: (ق3) (ثق)164 برقى از وى روايت مى كند165 و از سلسله روات كلينى166 و شيخ طوسى است.167
49ـ على بن حسين بن صلت اشعرى: (ق4) (ممدوح) از اساتيد، صدوق است168 و شيخ از او راضى است.
50ـ على بن ريان بن صلت اشعرى: (ق2و3) (ثقه) از وكلاى ابى الحسن الثالث169 و اصحاب امام كاظم(ع) 170 است و صاحب نسخه از ايشان است.171 او صاحب كتاب منشور الاحاديث است172 شيخ طوسى كتاب او را مشترك با برادرش محمد مى داند.173
51ـ على بن عيسى اشعرى طلحى: (ق2) (مجهول)174 از بزرگان قم و از جانب سلطان، امير قم بوده است.175 پسر او محمد بن على بن عيسى است.
52ـ على بن محمد بن حفض اشعرى: مولى سائب بن مالك اشعرى176 ابوقتاده (ق2) (ثقه)177 از ابى عبدالله و امام كاظم(ع) روايت مى كند. وى عمر طولانى كرد و صاحب كتاب است.178
53ـ على بن محمد بن سعد اشعرى: (ق4) (ثقه)179 از مشايخ محمد بن حسن بن وليد180 و صاحب كتاب است.181
54ـ عمران بن عبدالله بن (سعد) اشعرى: (ق2) (ثقه)182 وى از بزرگان اصحاب ابى عبدالله(ع) است.183 ابى عبدالله(ع) در حق وى چنين دعا كرده است: «از خدا مى خواهم كه درود فرستد بر محمد(ص) و خاندان او و تو را (عمران) و خاندانت را در سايه رحمت خودش قرار دهد در روزى كه هيچ سايه و پناهى جز خدا نيست.»184
هم چنين امام فرموده است: «عمران، نجيبى است از طايفه نجبا، هيچ جبارى قصد آن ها را نمى كند مگر اين كه خداوند او را هلاك كند.»185
وى برادر عيسى و يعقوب است.
55ـ عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله بن سعد اشعرى: (ق2و3) (ثقه) از اصحاب ابى الحسن الثانى186 و ابى جعفر الثانى(ع)187 است. او صاحب كتاب است.188
56ـ عمران بن موسى بن حسن بن عامرى بن عبدالله بن سعد اشعرى: (ق3) (مهمل)189 محمد بن يحيى از او و او از حسن بن موسى خشاب، روايت مى كند.190
57ـ عمران بن موسى زيتونى اشعرى: (ق2) (ثقه)191 صاحب كتاب النوادر است.192
58ـ عيسى بن عبدالله بن سعد اشعرى: (ق2) (امج)193 وى و برادرانش موسى و شعيب از اصحاب امام جعفر صادق و امام باقر(ع) هستند.194
59ـ عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك اشعرى: (ق2) (ثقه) از كبار اصحاب امام جعفر صادق(ع) كه جايگاهش نزد ايشان، مختص به او بود.195 هم چنين از اصحاب امام كاظم و امام رضا(ع) است.196
يونس بن يعقوب نقل مى كند: در مدينه خدمت ابى عبدالله(ع) بوديم كه امام فرمود: يونس ! برو درب را باز كن، پشت درب مردى از ما اهل بيت است. يونس وقتى عيسى بن عبدالله را پشت درب مى بيند اين عظمت را نمى تواند براى او تصور كند، لذا امام در برابر حالت ناباورانه وى مى گويد: اى يونس! عيسى بن عبدالله از ماست زنده او، از ماست مرده او.197 در روايت ديگر آمده است كه امام (ابى عبدالله ـ ع ـ) از فرط علاقه به وى، ميان دو چشم او را بوسيد و گفت: تو از ما اهل بيت هستى.198 داراى مسائل است كه از امام رضا(ع) سؤال كرده است.199
60ـ فضل بن عامر اشعرى: (ق3) (مجهول) از او سعد بن عبدالله روايت مى كند.200
61ـ فضل بن محمد اشعرى: (ق2) (حسن)201 وى و برادرش ابراهيم صاحب كتاب مشترك هستند.202 ايشان از اصحاب امام صادق(ع) مى باشند.203
62ـ محمد اشعرى: (ق3) (مجهول) از اصحاب ابى جعفر الثانى(ع) است.204
63ـ محمد بن احمد بن على بن صلت قمى: (ق4) از كسانى است كه با امام زمان(ع) مكاتبه داشته است.205 شيخ صدوق از قول پدرش كه شاگرد وى بوده است، علم و عمل و زهد و فضل و عبادتش را وصف مى كند.206 وى از مشايخ كلينى بوده است و عموى او عبدالله بن صلت از وى روايت مى كند.207
64ـ محمد بن احمد بن يحيى بن عمران اشعرى: (ق4) (ثقه) جليل القدر، كثير الرواية، جز اين كه اصحاب اماميه او را متهم مى كنند كه به روايت بى سند اعتماد مى كرده و اهميت نمى داده كه از چه كسى روايت مى كند. (با اين كه در راست بودن اعتقاد او هيچ شكى نيست).208 او صاحب كتاب بزرگ و نيكو نوادرالحكمة است. قمى ها اين كتاب را به دبّه شبيب لقب داده اند.
شبيب ،مردى بوده به قم كه داراى دبه شبكه بندى شده اى بوده كه هر چه طلب مى كردند از آن دبه بيرون مى آورد. شباهت كتاب به اين دبهه سبب چنين نام گذارى شده است.209
اين كتاب شامل كتاب هاى: التوحيد، الوضوء، الصلاة، الزكاة، الصوم، الحج، النكاح، الطلاق، الانبياء، مناقب الرجال، فضل العرب، فضل العربية والعجمية، الوصايا والصدقة، النخل والهبات، السكنى، الاوقات، الفرائض، الايمان والنذور والكفارات، عتق والتدبير والولاء والمكاتب والامهات الاولاد، الحدود والديات، الشهادات، القضايا والاحكام،210 الملاحم، الطب، مقتل الحسين(ع)، الامامة، المزار است.211
65ـ محمد بن احمد بن على ابى قتاده بن محمد بن حفص بن عبيد بن حميد: ابا جعفر (ق2و3) (ثقه) صدوق، از بزرگان اميه (عين)212 و صاحب كتاب ما يجب على العبد عند مضى الايام است.213
66. محمد بن حسن بن ابى خالد اشعرى: (ق2و3) (حسن)214 از اصحاب امام كاظم،215 امام رضا216 و امام جواد(ع).217
67ـ محمد بن حسن بن فروخ صفار مولى عيسى بن موسى بن طلحه بن عبيدالله بن سائب بن مالك بن عامر اشعرى: ابو جعفر اعرج (ق3) (ثقه) عظيم القدر، قليل السقط فى الرواية (راوياتش داراى افتادگى كمى است) از بزرگان اصحاب اماميه218 در قم و از اصحاب امام عسكرى(ع)219 بوده است. وى صاحب مسائلى است كه از ابى محمد(ع) پرسيده است.220 او داراى كتاب هاى متعددى است كه برخى از آن ها عبارتند از:
الصلاة، الوضوء، الخبائز، الصيام، الحج، النكاح، الطلاق، العتق والتدبير والمكاتبة، التجارات، المكاسب، الصيد والذبائح، الحدود، الديات، الفرائض، المواريث، الدعاء، المزار، الرد على الفلاة، الاشربة، المروءه (المروة)، الزهد، الخمس، الزكاة، الشهادات، الملاحم، التقية، المؤمن، الايمان والنذور والكفارات، المناقب، المثالب، بصائرالدرجات، ماروى فى اولاد الائمه(ع)، ماروى فى شعبان، الجهاد، فضل القرآن.221
وفات وى در قم به سال (290هـ.ق.) بوده است.222
68ـ محمد بن حسين اشعرى: (ق3) (مجهول) از اصحاب ابى جعفر الثانى(ع)223 مى باشد.
69ـ محمد بن خالد اشعرى: (ق3) (حسن)224 قريب الامر.225 او داراى كتاب النوادر است.226
70ـ محمد بن ريان بن صلت اشعرى: (ق3) (ثقه)227 از اصحاب امام جواد228 و امام هادى229 و امام عسكرى(ع) است. او صاحب مسائلى است از امام عسكرى(ع).230 او كتابش را با برادرش على، مشترك است.231
71ـ محمد بن سهل بن يسع بن عبدالله بن سعد بن مالك اشعرى: (ق2و3) (حسن)232 ممدوح233 از اصحاب امام كاظم234 و امام رضا و امام جواد(ع)235 مى باشد. او صاحب مسائل است كه از امام رضا(ع) پرسيده و هم چنين صاحب كتاب مى باشد.236
72ـ محمد بن عبدالله اشعرى: (ق2) (ثقه)237 از اصحاب امام كاظم238 و امام رضا(ع)239 بوده است.
73ـ محمد بن على بن عيسى اشعرى: (ق3) (حسن)240 از بزرگان قم و امير قم از جانب سلطان هم چنين پدر وى،241 از اصحاب امام هادى242 و امام عسكرى(ع) و صاحب مسائل از آن امام (امام عسكرى ـ ع ـ) مى باشد.243
74ـ محمد بن على بن محبوب اشعرى: ابو جعفر (ق3) (ثقه) شيخ و بزرگ قمى ها در زمان خود بوده است. و هم چنين صحيح المذهب، فقيه، و از بزرگان اماميه244 و از اصحاب امام عسكرى(ع)245 مى باشد. وى از صاحبان كتاب مى باشد كه از جمله آن ها عبارتنداز:
النوادر، الصلاة، الجنائز، الزكاة، الصوم، الحج، النكاح، الرضاع، الطلاق، الحدود، الديات، الثواب، الضياء، النور فى الحكومات، الزمردة، الزبرجدة، التولد كبير، الاحكام.246
75ـ محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك اشعرى: ابو على (ق2و3) (ثقه)247 شيخ و بزرگ قمى ها و بزرگ اشعريان و از متقدمين نزد سلطان بوده است.248 وى بر امام رضا(ع) داخل شده از او استماع حديث كرده و هم چنين از اصحاب ابى جعفر الثانى(ع) است. او داراى كتاب الخطب است.249
76ـ مرزبان بن عمران بن عبدالله بن سعد اشعرى: (ق2) (حسن)250 از اصحاب امام كاظم251 و امام رضا(ع)252 بوده است.
از وى روايت است كه از امام رضا(ع) سؤال كردم: آيا از مهم ترين مسائل خود بپرسم آيا من از شيعيان شما هستم؟
امام فرمود: بله.
باز گفتم: آيا اسم من نزد شما نوشته شده است؟
امام فرمود: بله.253
وى از جمله صاحبان كتاب مى باشد.
77ـ مصقلة بن اسحاق اشعرى: (ق3) (امج)254 از اصحاب ابى الحسن الثالث(ع)255 بوده است.
78ـ موسى اشعرى: (ق2) (مجهول) از اصحـاب امام باقر(ع)256 بوده است.257
79ـ موسى بن حسن بن عامر بن عمران بن عبدالله بن سعد اشعرى: ابوالحسن (ق3) (ثقه) از بزرگان اماميه، جليل، از اصحاب عبد الصالح(ع)258 است. وى سى جلد كتاب تصنيف كرده است259كه برخى از آن ها عبارتنداز:
الطلاق، الوصايا، الفرائض، الفضائل، الحج، الرحمة، الوضوء، الصلاة، الزكاة، الحج، الصيام، يوم وليله والطب.260
80ـ موسى بن عبدالله بن سعد اشعرى: (ق2) (امج)261 از اصحاب امام صادق و امام باقر(ع)262 بوده است.
81ـ موسى بن محمد اشعرى مودب: (ق4) (ثقه) از اصحاب اماميه و ساكن شيراز بوده است و هم چنين نوه دخترى سعد بن عبدالله است.263 كتاب او الكمال فى ابواب الشريعة است.264
82ـ ياسر خادم رضا(ع) مولى حمزة بن يسع اشعرى قمى:265 (ق2و3) (حسن)266 از اصحاب امام كاظم267 و امام رضا268 و امام جواد(ع)269 مى باشد. وى صاحب مسائلى از امام رضا(ع)270 است.
83ـ يعقوب بن عبدالله بن سعد اشعرى: (ق2) (مجهول) از اصحاب ابى عبدالله جعفر بن محمد(ع) است.271
نتيجه
با توجه به اطلاعات ارائه شده روند گسترش، تكوين و تكامل علماى امامى272 در خاندان اشعرى بدين شرح است:
از مجموع 27 نفر علماى اشعرى، 7نفر(9/26درصد) در قرن دوم، 12 نفر (1/46درصد) در قرن سوم و 7 نفر (9/26درصد) متعلق به قرن چهارم مى باشند. اما مجموع علما وصحابى اشعرى 82 نفر است كه 38 نفر (3/46درصد) در قرن دوم، 33 نفر (2/40درصد) در قرن سوم و 7 نفر (5/8درصد) در قرن چهارم مى زيستند.
آمار، نشان دهنده پيوند مستحكم و ارتباط وسيع اشعريان با ائمه اماميه(ع) است. فقط 12 نفر از فرزندان عبدالله بن سعد از صحابه امام صادق(ع)273 هستند و از 82 نفر مجموع علما و محدثان اين خاندان، بيش از 6/66 درصد صحابى ائمه(ع) مى باشند.
با شروع غيبت كبرا، دوران عظمت و آوازه بلند اشعريان رو به خاموشى نهاد. آمار ارائه شده در بالا به خوبى سير شكوفايى و افول اين خاندان را ترسيم كرده است.
قرن دوم و سوم كه اوج شكوفايى علمى اين خاندان است، حوزه علمى قم به قدرى اعتبار مى يابد كه علماى بزرگى چون حسين بن سعيد و برادرش 274 براى كسب علم روى بدين ديار مى آورند.
اما در قرن چهارم نه تنها خاندان اشعرى، بلكه مجموعه علما و محدثان اين شهر (قم) از 135 نفر در قرن سوم به 72 نفر در قرن چهارم تنزل پيدا مى كند.275 اين در حالى است كه قرن چهارم اوج قدرت يابى تشيّع است و آل بويه شهر قم را در چتر حمايت خود دارند. با اين اوصاف تنزل سطح كمى و كيفى اين شهر (از لحاظ علمى) نشان دهنده تاثير عميق اين خاندان در حيات علمى شهر مى باشد. صاحب تاريخ قم، افول شوكت و اعتبار اشعريان را بدون ذكر محدوده زمانى چنين توصيف مى كند:
«تا آن گاه كه كلمه ايشان مستقرق شد و بر يك ديگرحسد بردند و اهويه مختلفه در ميان ايشان پيدا شد و… لاجرم پايه دولت ايشان بلغزيد و دشمن بر ايشان ظفر يافت. بعضى هلاك شدند و برخى جلاى وطن كردند مگر اندكى از ايشان كه بماندند. بعضى بر اندك معاشى كه ايشان را بود قناعت كردند و بعضى ديگر قافله ها را بدرقه مى كردند و حق السعى مى گرفتند.»276
اما بُعد اعتبار علمى و سطح كيفى اين خاندان كه مهم ترين و روشن ترين ادله در نشان دادن ميزان تاثير و سطح نفوذ علمى اين خاندان در فقه و حديث اماميه است، اين تحقيق با اصل قرار دادن كتاب تنقيح المقال مامقانى و نظر داشتن به كتب اربعه رجالى اماميه تنظيم يافته است كه بدين شرح است: از مجموع 27 نفر علماى اين خاندان، 15 نفر (5/55درصد) ثقه، 4 نفر (8/14درصد) حسن، 1 نفر (7/3درصد) امامى مجهول، 3 نفر (1/11درصد) امام ممدوح و 4 نفر (8/14درصد) مجهول هستند. و از مجموع 82 نفر علما و صحابى اين خاندان 47 نفر،(2/57درصد) ثقه، 11 نفر (4/13درصد) حسن، 8 نفر (7/9 درصد) امامى مجهول، 4 نفر (8/4درصد) امامى ممدوح و 11 نفر (4/13درصد) مجهول هستند. از امتيازات اشعريان كثرت ثقات در بين آن هاست؛ ثقاتى كه بيش تر آن ها چون زكريا بن آدم در اعلى درجه اين رتبه بودند. همين ويژگى سبب شده است كه سهم اشعريان در احاديث جمع آورى شده در كتب اربعه برجسته باشد و نام آن ها در جاى جاى اين كتب به عنوان راوى ذكر شده است.
________________________________________
1.تاريخ قم، حسن بن محمد قمى، ترجمه حسن بن على قمى، به تصحيح سيد جلال الدين تهرانى(انتشارات توس، 1361ش.) ص 240
2. همان، ص 266 ـ 270
3. همان، ص 245 و 246
4. همان، ص 240 و 241
5. فهرست اسماء مصنفى الشيعة، احمد بن على نجاشى، (قم، انتشارات اسلامى) ص 105؛ الرجال، ابن داود، (انتشارات دانشگاه تهران، 1342ش.) ص 9؛ الرجال، حسن بن يوسف حلى (علامه)، به تصحيح سيد محمد صادق بحرالعلوم (چاپ دوم: نجف، انتشارات حيدريه، 1381هـ./1961م.) ص 13
6. اعيان الشيعة، محسن امين، به تحقيق حسن امين (بيروت، دارالتعارف، 1403هـ.1983/م.).
* امج : امامى مجهول؛ امم : امامى ممدوح.
7. تنقيح المقال فى علم الرجال، مامقانى، (چاپ سنگى، 1349هـ.) ج 1، ص 4
8. الرجال، محمد بن حسن طوسى، (قم، انتشارات رضى، 1380هـ./1961م.) ص 143؛ اعيان الشيعة، ج 2، ص 68
9. رجال النجاشى، ص 24؛ الرجال، ابن داود، ص 17؛ الرجال، علامه، ص 6؛ مسند الامام الكاظم(ع)، عزيز الله عطاردى، (چاپ اوّل: كنگره امام رضا ـ ع ـ 1409هـ.) ج3، ص 287
10. الفهرست، طوسى، (قم، انتشارات رضى) ص 8 و 125
11. همان، ص 5؛ الرجال، طوسى، ص 451 و 489؛ اعيان الشيعه، ج2، ص 203
12. مسند الامام الكاظم(ع)، ج3، ص 287
13. تنقيح المقال (من نتائج التنقيح)، ج1، ص 7
14. الرجال، طوسى، ص 47؛ معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، ابوالقاسم خويى (چاپ سوم: بيروت، 1403هـ./1983م.) ج1، ص 298
15. تنقيح المقال (من نتائج التنقيح)، ج 1، ص 8
16. الرجال، طوسى، ص 453؛الرجال، ابن داود، ص22، 387، 417؛ الرجال، علامه، ص203
17. الفهرست، طوسى، ص25؛ رجال النجاشى، ص88
18. همان، ص26؛ همان، ص92؛ الرجال، ابن داود، ص23 و 390
19. الرجال، طوسى، ص428؛ كتاب الرجال، احمد بن ابى عبدالله برقى، (انتشارات دانشگاه تهران، 1342هـ.) ص60
20. همان، ص444
21. الفهرست، طوسى، ص26؛ رجال النجاشى، ص92، اعيان الشيعه، ج 2، ص477 و 478
22. همان، ص26؛ همان، ص91؛ همان، ج2، ص478 و 479
23. الرجال، طوسى، ص398 و 427؛ كتاب الرجال، برقى، ص56، 59 و 60؛ الرجال، ابن داود، ص24؛ الرجال، علامه، ص15 و 275
24. اختيار معرفة الرجال (رجال الكشى)، طوسى، به تصحيح حسن مصطفوى (انتشارات دانشگاه تهران، 1341 هـ.) ص557 و 558
25. همان، ص557؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، محمد باقر مجلسى، (چاپ دوم: بيروت، دار احياء التراث العربى، 1403هـ.) ج 51، ص306
26. الفهرست، طوسى، ص26؛ رجال النجاشى، ص91
27. تنقيح المقال (من نتائج التنقيح)، ج 1، ص9
28. رجال النجاشى، ص101؛ الرجال، ابن داود، ص31؛ الرجال، علامه، ص20
29. تنقيح المقال، ج 1، ص88
30. الرجال، طوسى، ص399
31. معجم رجال الحديث، ج 2، ص287
32. الرجال، ابن داود، ص42
33. الرجال، طوسى، ص397؛ كتاب الرجال، برقى، ص57
34. رجال النجاشى، ص79
35. همان.
36. الفهرست، طوسى، ص25؛ الرجال، علامه، ص13 و14
37. الرجال، طوسى، ص336، 397، 409؛ رجال الكشى، طوسى، ص512؛ كتاب الرجال، برقى، ص59.
38. الفهرست، طو سى، ص25
39. رجال النجاشى، ص81
40. الرجال، ابن داود، ص49؛ كتاب الرجال، برقى، ص52؛ تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص105 و 106
41. رجال النجاشى، ص104
42. الرجال، طوسى، ص150
43. كتاب الرجال، برقى، ص52
44. رجال النجاشى، ص104؛ الرجال، علامه، ص13؛ الرجال، ابن داود، ص389
45. همان؛ همان.
46. الرجال، طوسى، ص367؛ الرجال، ابن داود، ص49؛ الرجال، علامه، ص12؛ تنقيح المقال، ج 1، ص106
47. الرجال، ابن داود، ص51؛ تنقيح المقال، ج1، ص110
48. رجال النجاشى، ص73
49. الفهرست، طوسى، ص15؛ رجال النجاشى، ص73؛ الرجال، ابن داود، ص51
50. الرجال، طوسى، ص149؛ كتاب الرجال، برقى، ص28؛ ابن داود، ص52؛ رجال النجاشى، ص73؛ الرجال، علامه، ص11؛ تنقيح المقال، ج 1، ص114 و 115
51. الرجال، ابن داود، ص54؛ رجال النجاشى، ص27؛ الرجال، علامه، ص9؛ تنقيح المقال، ج1، ص126
52. الرجال، طوسى، ص367؛الرجال، ابن داود، ص56؛ الرجال، علامه، ص8
53. كتاب الرجال، برقى، ص51
54. الرجال، طوسى، ص367؛ الرجال، علامه، ص8
55. الرجال، ابن داود، ص64
56. الرجال، طوسى، ص370؛ تنقيح المقال، ج1، ص160
57. مسند الامام الكاظم(ع)،ج 3، ص337؛ معجم رجال الحديث، ج3، ص351
58. الرجال، ابن داود، ص88؛ تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص27
59. الفهرست، طوسى، ص43؛ الرجال، ابن داود، ص88
60. تنقيح المقال (من نتائج التنقيح)، ج1، ص35
61. معجم رجال الحديث، ج4، ص281
62. رجال النجاشى، ص62؛ الرجال، ابن داود، ص109؛ الرجال، علامه، ص44
63. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص37
64. رجال النجاشى، ص62؛ الرجال، ابن داود، ص113
65. الرجال، طوسى، ص467
66. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص41
67. الرجال، طوسى، ص470
68. معجم رجال الحديث، ج5، ص189و 190
69. الرجال، طوسى، همان، ص467
70. الرجال، علامه، ص52
71. رجال النجاشى، ص66
72. الرجال، طوسى، ص469
73. رجال النجاشى، ص66
74. تنقيح المقال، ج1، ص39
75. معجم رجال الحديث، ج6، ص72 و 73
76. الكافى، كلينى، به تصحيح على اكبر غفارى(بيروت، دارالاضواء، 1405هـ./1985م.) ج1، ص46، 205، 468، 537
77. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح) ج1، ص42
78. الاستبصار فيما اختلف من الاخبار، طوسى، به تحقيق سيد حسن خرسان (چاپ دوم: بيروت، دارالاضواء، 1406هـ./1985م.) ج2، ص137
79. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح) ج1، ص46
80. الرجال، طوسى، ص178؛ الرجال، ابن داود، ص134
81 . همان، ص347؛ كتاب الرجال، برقى، ص48
82. الرجال، ابن داود، ص134
83. رجال النجاشى، ص141؛ الرجال، علامه، ص53
84. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح) ج1، ص52
85. الرجال، طوسى، ص431؛ كتاب الرجال، برقى، ص61
86. الرجال، ابن داود، ص154؛ الرجال، طوسى، ص376؛ الرجال، علامه، ص70
87. الرجال، طوسى، ص376؛ رجال النجاشى، ص165؛ الرجال، علامه، ص70؛ مسند الامام الجواد(ع)،عزيز الله عطاردى(چاپ كنگره امام رضاـ ع ـ ،1410هـ.) ص281
88. مسند الامام الكاظم(ع)، ج3، ص390
89. الرجال، طوسى، ص376؛ كتاب الرجال، برقى، ص54 و 59
90. مسند الامام الجواد(ع)، ص281 و 282
91. الرجال، طوسى، ص415
92. مسند الامام العسكرى(ع)، عزيزالله عطاردى (چاپ كنگره امام رضا ـ ع ـ 1410هـ.) ص315 و 316
93. رجال النجاشى، ص165
94. رجال الكشى، طوسى، ص546، 547، 548
95. رجال النجاشى، ص174
96. الرجال، طوسى، ص200
97. مسند الامام الكاظم(ع)، ج3، ص392
98. الرجال، طوسى، ص337؛ رجال النجاشى، ص174؛ مسند الامام الرضا(ع)، عزيزالله عطاردى، (چاپ كنگره امام رضا ـ ع ـ، 1406هـ.) ج2، ص435، 436
99. الرجال، طوسى، ص401
100. رجال الكشى، ص594؛ الرجال، ابن داود، ص158؛ الرجال، علامه، ص75
101. همان، ص595؛ همان؛همان؛الاختصاص، محمدبن نعمان (شيخ مفيد)، (چاپ اول: كنگره هزاره شيخ مفيد، 1413هـ.) ص78
102. الرجال، ابن داود، ص158؛ الرجال، علامه، ص75
103. رجال الكشى، طوسى، ص503؛ الرجال، علامه، ص189
104. همان، ص596، الاختصاص، ص87
105. همان، ص595
106. الفهرست، طوسى، ص73؛ رجال النجاشى، ص174
107. مسند الامام الكاظم(ع)، ج3، ص283 و 284
108. رجال النجاشى، ص 173؛ الرجال، ابن داود، ص390
109. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص57
110. رجال النجاشى، ص104
111. الرجال، طوسى، ص365 و 367؛ رجال النجاشى، ص173؛ الرجال، علامه، ص76
112. رجال الكشى، طوسى، ص616
113. الفهرست، طوسى، ص74
114. الرجال، طوسى، ص378؛ الرجال، ابن داود، ص167؛ رجال النجاشى، ص179
115. كتاب الرجال، برقى، ص51؛ مسند الامام الكاظم(ع)، ج3، ص399
116. الرجال، طوسى، ص378
117. رجال الكشى، طوسى، ص503؛الرجال، علامه، ص78؛ رجال النجاشى، ص179
118. همان؛ همان.
119. الفهرست، طوسى، ص76
120. همان، ص75
121. الرجال، طوسى، ص431
122. الفهرست، طوسى، ص75؛ رجال النجاشى، ص177؛ الرجال، ابن داود، ص168 و 457؛ الرجال، علامه، ص78
123. الرجال، طوسى، ص431
124. رجال النجاشى، ص177
125. الفهرست، طوسى، ص75
126. رجال النجاشى، ص177 و 178
127. الرجال، ابن داود، ص181 و 381
128. مسند الامام الكاظم(ع)، ج3، ص409
129. الرجال، طوسى، ص377؛ رجال النجاشى، ص186؛ الرجال، علامه، ص81
130. تنقيح المقال (من نتائج التنقيح)، ج1، ص73
131. الرجال، طوسى، ص266؛ كتاب الرجال، برقى، ص29
132. همان؛ معجم رجال الحديث، ج9، ص30 و 31
133. همان، ص382؛ رجال النجاشى، ص120
134. همان.
135. همان، ص419
136. رجال النجاشى، ص120؛ معجم رجال الحديث، ج9، ص239 و 240
137. تنقيح المقال (من نتائج التنقيح)، ج1، ص86
138. الرجال، طوسى، ص419
139. الرجال، ابن داود، ص225
140. رجال الكشى، طوسى، ص483 و 506؛ مسند الامام الكاظم(ع)، ج3، ص435؛ رجال النجاشى، ص447؛ الرجال، علامه، ص116 و 185
141. همان، ص506؛ همان.
142. كتاب الرجال، برقى، ص51؛ همان.
143. الرجال، طوسى، ص380؛ رجال الكشى، طوسى، ص483 و 506؛ رجال النجاشى، ص447؛ الرجال، علامه، ص116
144. مسند الامام الجواد(ع)، ص298
145. رجال الكشى، طوسى، ص506؛ الرجال، ابن داود، ص225؛ الرجال، علامه، ص116، بحارالانوار، ج50، ص104
146. الرجال، طوسى، ص119
147. الفهرست، طوسى، ص119
148. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح) ج1، ص88
149. همان، ج2، ص162
150. تهذيب الاحكام فى شرح المقنعة، طوسى، به تحقيق سيد حسن خرسان(چاپ دوم: بيروت، دارالأضواء، 1406هـ./1985م.) ج4، ص224 و ج6، ص20 و ج8، ص106؛ الاستبصار فيما اختلف من الاخبار، طوسى، به تحقيق سيد حسن خرسان (چاپ دوم: بيروت، دارالأضواء، 1406هـ./1985م.) ج1، ص226
151. الرجال، طوسى، ص380؛ رجال النجاشى، ص217؛ الرجال، ابن داود، ص207 و 400؛ الرجال، علامه، ص105
152. مسند الامام الكاظم(ع)، ج3، ص443
153. الرجال، طوسى، ص380؛ رجال النجاشى، ص217؛ كتاب الرجال، برقى، ص54 و 55؛ الرجال، علامه، ص105
154. همان، ص403؛ كتاب الرجال، برقى، ص55؛ مسند الامام الجواد(ع)، ص308 و 309
155. رجال الكشى، طوسى، ص567؛ الرجال، علامه، ص189؛ مسند الامام الجواد(ع)، ص145 و146
156. الفهرست، طوسى، ص104؛ رجال النجاشى، ص217
157. رجال النجاشى، ص218؛ الرجال، علامه، ص111
158. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص97
159. الرجال، طوسى، ص234، كتاب الرجال، برقى، ص24
160. تنقيح المقال، ج1، ص99
161. معجم رجال الحديث، ج11، ص65
162. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص92؛ تنقيح المقال، ج1، ص184
163. رجال الكشى، طوسى، ص512؛ الرجال، ابن داود، ص74؛ معجم رجال الحديث، ج10، ص311 و 312
164. رجال النجاشى، ص279؛ الرجال، ابن داود، ص237؛ الرجال، علامه، ص102
165.الفهرست، طوسى، ص94؛ الرجال، همو، ص486
166. الكافى، ج6، ص487
167. التهذيب، ج3، ص210
168. التوحيد، محمد بن على صدوق، به تصحيح سيد هاشم حسينى طهرانى(چاپ پنجم: قم، انتشارات اسلامى، 1416هـ.) ص174
169. الرجال، طوسى، ص419 و 433؛ الرجال، ابن داود، ص244؛ كتاب الرجال، برقى، ص58
170. مسند الامام الكاظم(ع)، ج3، ص466
171. رجال النجاشى، ص278؛ الرجال، علامه، ص99
172. همان.
173. الفهرست، طوسى، ص90
174. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص108
175. معجم رجال الحديث، ج2، ص109
176.رجال النجاشى، ص272
177. الرجال، ابن داود، ص248
178. رجال النجاشى، ص272؛ الرجال، علامه، ص102
179. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج 1،ص109
180. الرجال، طوسى، ص484
181. الفهرست، همو، ص89
182. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص117
183. الرجال، طوسى، ص256
184. رجال الكشى، ص331؛ الرجال، علامه، ص124؛ الاختصاص، ص69؛ الرجال، ابن داود، ص262
185. همان، ص333؛ همان؛ همان
186. الرجال، طوسى، ص381؛ الرجال، ابن داود، ص263؛ الرجال، علامه، ص124
187. مسند الامام الجواد(ع)، ص316 و 317
188. الفهرست، طوسى، ص119؛ رجال النجاشى، ص292
189. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص17
190. معجم رجال الحديث، ج13، ص149
191. رجال النجاشى، ص291؛ الرجال، ابن داود، ص263؛ الرجال، علامه، ص125
192. همان.
193. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص119
194. الرجال، طوسى، ص266؛ معجم رجال الحديث، ج 13، ص181
195. همان، ص258؛ الرجال، ابن داود، ص268؛ كتاب الرجال، برقى، ص30؛الرجال، علامه، ص123
196. رجال النجاشى، ص296
197. رجال الكشى، ص332؛ الاختصاص، 68
198. الرجال، ابن داود، ص268؛ الرجال، علامه، ص122؛ الاختصاص، ص195
199. الفهرست، طوسى، ص116؛ رجال النجاشى، ص296
200. الرجال، همو، ص489
201. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص121
202. الفهرست، طوسى، ص8 و 125؛ الرجال،همو، ص489؛ رجال النجاشى، ص309
203. معجم رجال الحديث، ج13، ص315
204. مسند الامام الجواد(ع)، ص319؛ معجم رجال الحديث، ج14، ص208
205. الرجال، ابن داود، ص291؛ الرجال، علامه، ص154
206. رجال النجاشى، ص337
207. معجم رجال الحديث، ج14، ص336
208. كمال الدين و تمام النعمة، محمد بن على صدوق (چاپ سوم: قم، انتشارات اسلامى، 1416هـ.)، ص3؛ معجم رجال الحديث، ج15، ص15
209. معجم رجال الحديث، ج15، ص13، 14، 58
210. رجال النجاشى، ص349؛ الرجال، ابن داود، ص297؛ الرجال، علامه، ص146
211. الرجال، طوسى، ص493؛ رجال النجاشى، ص348
212. الفهرست، همو، ص144؛ معجم رجال الحديث، ج15، ص46 و 47
213. رجال النجاشى، ص349؛ معجم رجال الحديث، ج15، ص45 و46
214. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص134
215. مسند الامام الكاظم(ع)، ج3، ص508
216. جامع الرواة، محمد بن على اردبيلى (انتشارات كتاب خانه آية الله مرعشى، 1403هـ.) ج2، ص89
217. مسند الامام الجواد(ع)، ص320
218. رجال النجاشى، ص354؛ الرجال، ابن داود، ص307؛ الرجال، علامه، ص157
219. مسند الامام العسكرى(ع)، ص48 و 332
220. الفهرست، طوسى، ص143؛ الرجال، همو، ص436
221. رجال النجاشى، ص354
222. همان؛ الرجال، ابن داود، ص307؛ الرجال، علامه، ص157
223. جامع الرواة، ج2، ص99؛ مسند الامام الجواد(ع)، ص321
224. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص136
225. الرجال، ابن داود، ص310 و 388؛ الرجال، علامه، ص155
226. رجال النجاشى، ص343؛ معجم رجال الحديث، ج16، ص62
227. الرجال، طوسى، ص423
228. مسند الامام الجواد(ع)،عزيزالله عطاردى، ص322
229. الرجال، طوسى، ص423؛ الرجال، علامه، ص142
230. رجال النجاشى، ص370؛ الرجال، ابن داود، ص310
231. الفهرست، طوسى، ص90
232. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص138
233. الرجال، ابن داود، ص316
234. مسند الامام الكاظم(ع)، ج3، ص516
235. الرجال، طوسى، ص388؛ رجال النجاشى، ص367
236. الفهرست، طوسى، ص147
237. الرجال، همو، ص389
238. كتاب الرجال، برقى، ص51
239. الرجال، طوسى، ص388، 389، 393؛ معجم رجال الحديث، ج16، ص242
240. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص142
241. معجم رجال الحديث، ج16، ص334
242. الرجال، طوسى، ص422؛ كتاب الرجال، برقى، ص59
243. الفهرست، طوسى، ص155
244. الرجال، ابن داود، ص326؛ رجال النجاشى، ص349؛ الرجال، علامه، ص156
245. مسند الامام العسكرى(ع)، ص340
246. الفهرست، طوسى، ص145؛ رجال النجاشى، ص349
247. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص143
248. الرجال، ابن داود، ص330؛ الرجال، علامه، ص154 و 270
249. رجال النجاشى، ص338؛ الرجال، علامه، ص154
250. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص148
251. كتاب الرجال، برقى، ص51؛ مسند الامام الكاظم(ع)، ج3، ص531
252. الرجال، طوسى، ص391
253. رجال الكشى، طوسى، ص505؛ الرجال، ابن داود، ص343؛ الرجال، علامه، ص172؛ مسند الامام الرضا(ع)، ج2، ص448؛ الاختصاص، ص88
254. رجال النجاشى، ص423
255. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص150
256. الرجال، طوسى،ص423؛ كتاب الرجال، برقى، ص59
257. همان، ص57؛ معجم رجال الحديث، ج19، ص13
258. معجم رجال الحديث، ج19، ص49
259. الرجال، ابن داود، ص354؛ الرجال، علامه، ص166
260. رجال النجاشى، ص406
261.تنقيح المقال (من نتائج التنقيح)، ج1، ص155
262. الرجال، طوسى، ص307؛ معجم رجال الحديث، ج19، ص28
263.رجال النجاشى، ص407؛ الرجال، ابن داود، ص356؛ الرجال، علامه، ص166
264. همان.
265. همان، ص453؛ كتاب الرجال، برقى، ص51
266. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص164؛ الرجال، ابن داود، ص370
267. كتاب الرجال، برقى، ص51؛ مسند الامام الكاظم(ع)، ج3، ص561
268. الرجال، طوسى، ص395
269. مسند الامام الجواد(ع)، ص331
270. الفهرست، طوسى، ص183
271. كتاب الرجال، برقى، ص28
272. منظور از علما، محدثينى است كه ائمه(ع) را درك نكرده اند.
273. ر.ك: شجره خاندان اشعرى.
274.علما و خاندان هاى امامى جبال و خراسان، محمد حاج تقى (پايان نامه)، 1375ش.، ص194
275. همان، ص102
276. تاريخ قم، حسن بن محمد قمى، ص241

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page