برده داری در اسلام

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

بسم الله الرحمن الرحيم
﴿يا أيّها الناس إنّا خلقناکم من ذکر و انثی ٭ و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ٭ إنّ أکرمکم عند الله أتقاکم﴾
بر اساس آيه 13 سوره مبارکه «حجرات»، از ديدگاه دين مبين اسلام، همه انسان‌ها فرزندان يک پدر و مادرند (آدم و حوّا)، يا همه انسان‌ها موجوداتی پديد آمده از يک مرد و زن (پدر و مادر) می‌باشند، و هيچ دسته و گروهی بر بقيه مردم هيچگونه برتری و شرافتی ندارد.
و حکمت اختلاف اقوام و قبائل، تنها «شناسايی نسب» است (که اهمّيت بلکه ضرورت آن، در زندگی اجتماعی انسان، نيازمند مجالی ديگر است).
بلی يک استثناء وجود دارد و آن برتری و کرامت انسانی بر انسان ديگر به سبب تقوا و پرهيزگاری است.[که بدون شک، اين استثناء هرگز موجب برتری‌ جويی و استعباد و استخدام نخواهد شد].
بنا بر اين اصلِ اساسی، هيچ انسانی حق ندارد بر اساس برتری ‌طلبی، انسان ديگری را، يا کار و منافع او را، ملک خود دانسته، و او را در اختيار خود گرفته، و برده و بنده و خادم خويش قرارش دهد (حتی اگر فرزندش باشد).اما می‌بينيم همين دين اسلام، قضيه غلام و کنيز و احکام برده ‌داری را مطرح می‌کند!

اين تناقض نيست
با شناختی که نسبت به اسلام و قرآن و فرستنده و آورنده‌اش داريم، پی می‌بريم که اضطرار ويژه و مسأله (به ‌اصطلاح) اورژانسی موجب شده که در اين مورد، اسلام دست از اصل زيربنايی خود (که اصل «آزادی انسان» است) بردارد و مسأله برده ‌داری را با شرایط بسيار ويژه و با نهايت احتياط، مطرح نمايد.

پس بايد با دقّت و باريک ‌بينی هرچه تمام ‌تر بررسی کنيم:
دقيقاً در چه وضعيتی، اسلام برده‌ داری را تجويز می‌کند؟
چه اضطرار و خطری موجب چنين حکمی شده است؟
به عبارت ديگر: در آن وضعيت خاص، اسلام چه تهديدی را تشخيص داده که برای پيشگيری و دفع خطرش ناچار شده از قانون اساسی خود دست بردارد؟
با توجّه به اينکه در موارد وجود تهديد و خطر، عقلاً دست برداشتن از اصول و قوانين ريشه‌ای، فقط به اندازه‌ای جائز و رواست که تهديد و خطرِ مورد نظر برطرف شود، نه بيشتر؛ برنامه اسلامی در چنين موردی چيست؟
آيا برده ‌داری در اسلام، حقيقتاً و واقعاً در عمل، همان برده ‌داری شناخته شده در جوامع بشری است (که امری زشت و ناپسند است)؟ يا فقط تشابه اسمی دارند؟
به نظر می‌رسد در اين چهار موضوع، اگر اسلام، سخن قانع‌ کننده و قابل دفاعی داشته باشد، بايد مطرح کند. وگرنه لکه زشت برده‌داری و مسائل و احکام آن، بايد بکلی از چهره زيبای اسلام زدوده شود. (مقصود احکام و مسائل مورد اتّفاق همه فرق اسلامی است، نه ديدگاه فرقه خاصی از سنّی يا شيعه).

وضعيت خاص:
زمانی که گروهی از کفّار ساکن در منطقه‌ای دارای زندگی مستقل (دارالکفر، دارالحرب) برای جامعه مسلمين تهديد محسوب می‌شوند يعنی بالفعل دشمن فعّال هستند که در حال رساندن آزار و اذيّت‌اند، يا بالقوّه دشمن خطرناک محسوب می‌شوند که دنبال فرصت و در صدد رساندن آزار و اذيّت‌اند. و لشکر اسلام متشکّل از سربازان مسلمان، تحت فرماندهی پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) يا شخصی که مستقيماً از طرف پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) منصوب شده [يا با اذن و رضايت او]، به قصد اطاعت و فرمانبری از امر و فرمان خداوند متعال، به سمت آنها رفته و آنان را بين سه گزينه ـ «پذيرش آگاهانه دين اسلام» ، «باقی ماندن بر دين خود با پرداخت ماليات» ، «جنگ و نبرد» ـ مخيّر نموده، و آنان گزينه سوم را انتخاب می‌کنند، و سپاه اسلام آنها را مورد حمله و يورش (دفاعی يا هجومی) قرار داده و آنان را شکست داده و بر آنان پيروز می‌شود.
پس از اين پيروزی، با مردان جنگجو که چون مار زخمی زنده مانده‌اند، و با خانواده‌ها و اموال آنان، بايد چه کنند؟

بيش از سه گزينه وجود ندارد:
الف ـ آنان را به حال خود در همان منطقه سکونتشان رها کرده، و مسلمين به محل سکونت خود (دارالاسلام) بازگردند. [اين گزينه قطعاً اشتباه است زيرا آنان پس از تجديد قوا به تهديد بزرگتری تبديل می‌شوند].
ب ـ همه را قتل عام نموده، از دم تيغ بگذرانند؛ تا هرگونه تهديدی (و حتّی احتمال آن) ريشه‌کن شود. [اين رفتار غيرانسانی بوده و هيچ فطرت سالمی آن را نمی‌پذيرد].
ج ـ آنان را به همراه خود به دارالاسلام بياورند و در بين خانواده‌های مسلمان توزيع نموده، تا ضمن اينکه از آنان سلب قدرت شده و تحت نظر هستند، از نزديک با دين اسلام و برنامه‌های دينی و معارف اسلامی آشنا شوند، در حالی که هزينه زندگی (از خوراک و پوشاک و مسکن) آنان برعهده سرپرستان خانواده است. و سپس به تدريج شرائط آزادی مجدّد آنان را فراهم کنند تا از راه‌های گوناگون (انواع کفّاره‌ها و جريمه‌ها، از قبيل شکستن نذر، عهد، سوگند، و افطار عمدی، و ظهار، بنحو وجوب، و نيز مکاتبه و ... ، و نيز انواع و اقسام عتق مستحب) بتوانند به وضعيت اوليه خود بازگشته و اين بار به عنوان يک انسان آزاد مسلمان، در جامعه مسلمين، از حقوق عادلانه خود ـ مانند سائر برادران ايمانی ـ بهره ببرند.
به نظر می‌رسد با تصوّر درست و درک صحيح از اين وضعيت خاص، اگر عاقلانه فکر کنيم، [در عين حال که با اختصار بيان شد] پاسخ هر چهار سؤال به دست می‌آيد و روشن می‌شود که دين اسلام مثل هميشه بهترين و عاقلانه‌ترين گزينه را پيشنهاد داده است.
ضمن اينکه روش برده ‌داری در اسلام، با روش برده ‌داری متعارف بين جوامع غيراسلامی، تنها در اسم مشابهند، و اگر احکام و مسائل مربوطه رعايت گردد، کرامت انسانیِ غلام و کنيز، هرگز مخدوش نمی‌شود.
و الحمد لله ربّ العالمين