آیا می دانید چگونه سبّ و لعن امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) ممنوع شد؟

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

بنی امیه نژادی از قریش هستند که به امیه بن عبد الشمس بن عبد مناف منسوبند و دوران حکومت آنها از معاویه بن ابی سفیان آغاز و به مروان حمار یا مروان دوم که چهاردهمین آنها است ختم می شود و مدت حکومت آنها از سال 41 هجری قمری شروع و به سال 132 که به دست ابومسلم خراسانی سردار ایرانی منقرض شدند، پایان یافت.

خلیفه مسلمین دو كار مهم با طرح و تاكتیك خاص انجام داد
عمر بن عبدالعزیز (دهمین خلیفه اموی) در میان خلفای بنی اميّه به گونه دیگری بود؛ او علاوه بر كارهای مهّمی كه در دوران خلافتش انجام داد، دو كار مهم نیز با طرح و تاكتیكی خاص انجام داد، یكی اینكه سبّ و لعن امیرمؤمنان علی (علیه السلام) را ممنوع كرد؛ دوم اینكه فدك را به فرزندان حضرت زهراء (سلام الله علیها) برگرداند.
در مورد اول، ناگفته روشن است كه مردم حدود شصت سال به سبّ و لعن بر علی (علیه السلام) عادت كرده بودند و معاویه و خلفای بعد از او هر چه توان داشتند، كینه خود را نسبت به علی (علیه السلام) آشكار ساختند، پیران در حال كینه علی (علیه السلام) مردند، و كودكان با این برنامه بزرگ می‌شدند، در این صورت ممنوع كردن این بدعت كه به صورت سنّت در آمده بود نیاز به طرحی ظریف و قوی داشت.

یگانه راه برداشتن سب لعن علی(علیه السلام) فتوای علمای بزرگ اسلام است
عمر بن عبدالعزیز با یك طرح مخفیانه به این كار دست زد. او فكر كرد كه یگانه راه برداشتن سبّ لعن علی (علیه السلام)، فتوای علمای بزرگ اسلام به این امر است.
عمربن عبدالعزیز می گوید: دو قضیه باعث شد که من این کار را منع کردم؛ یکی اینکه وقتی بچه بودم معلم سرخانه ای داشتم که می آمد و به من درس می آموخت. در کوچه با بچه های هم سن و سال بازی می کردیم.
به این بچه ها چنان آموخته بودند که بدون اینکه قصد خاصی هم داشته باشند، دو کلمه که صحبت می‌کردند، تا کسی حرکتی می‌کرد و از او می پرسیدند چرا این کار را کردی؟ وقتی می‌خواست بگوید من این کار را نکردم، العیاذبالله می گفت: «لعنت بر علی، کی من چنین کاری کردم؟»
عمربن عبدالعزیز می گوید: یک بار که ما در کوچه مشغول بازی بودیم و معلم من از آنجا گذشت و چنین رفتاری از ما سر دارد. معلم قرار بود برای تدریس به من به مسجد برود و من هم به آنجا بروم، به مسجد رفتم دیدم مشغول نماز است.
منتظر ماندم تا نمازش تمام شود. تا گفت «السلام علیکم» به سرعت از جا بلند شد و دوباره گفت:«الله اکبر» تا این نماز تمام شد زود بلند شد و نماز دیگری را شروع کرد.
دیدم وقت گذشت و حس کردم که امروز نمی خواهد به من درس بدهد. پیش خود گفتم: باید بفهمم چرا نمی خواهد به من درس بدهد. این بار به محض اینکه گفت: «السلام علیکم» دیگر مجال ندادم، فورا سلام کردم و گفتم: استاد! آیا امروز نمی‌خواهید به من درس بدهید؟
دیدم رفتارش با من جور دیگری است. گفتم: آیا تقصیری کرده ام؟ گناهی کرده ام؟ گفت: آن چه کاری بود که در کوچه کردی؟ آن چه بود که من از تو شنیدم؟گفتم: چه چیزی؟
موضوع را گفت. بعد، از من پرسید: تو از چه موقع اطلاع پیدا کردی که خداوند پس از آنکه بر اهل بدر راضی شد بر آنها غضب کرد؟ (اهل تسنن مسئله اهل بدر را قبول دارند) من هم بچه بودم و بی اطلاع، گفتم: مگر علی هم از اصحاب بدر بود؟ گفت: «هل البدر الا لعلی؟!» مگر در بدر قهرمانی غیر از علی بود؟ اصلا بدر مال علی است و از آن پس تصمیم گرفتم که دیگر این کار را نکنم.
عمربن عبدالعزیز می گوید قضیه دوم مربوط است به زمانی که پدرم حاکم مدینه بود. پدرم که خطبه می‌خواند می دیدم که خیلی فصیح و بلیغ حرف می زند جز آنجا که می رسد به لعن علی (علیه السلام) که گویی زبانش به لکنت می افتد. در خلوت از پدرم پرسیدم: تو چرا همه چیز را خوب بیان می‌کنی الا این یکی را؟ علتش چیست؟
مردی كه ما لعن می‌كنیم از تمام صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله) افضل است
گفت: آخر این مردی که ما داریم لعن می‌کنیم از تمام صحابه پیامبر افضل است و هیچ کس بعد از پیامبر به اندازه او مستحق درود نیست. گفتم: اگر این طور است چرا او را لعن می کنی؟
گفت: اگر ما او را این طور نکوبیم و لعن نکنیم، امروز نمی‌توانیم بچه هایش را بکوبیم و ادامه داد: ما گذشته اینها را باید این گونه بکوبیم تا بچه هایشان موقعیت خلافت پیدا نکنند. اگر بنا باشد که علی را آن طور که هست بشناسانیم به شر بچه هایش گیر می کنیم، چون مردم خواهند گفت مستحق خلافت آنها هستند.
عمربن عبدالعزیز می گوید: من این دو قضیه را که دیدم با خودم عهد کردم که اگر روزی قدرت پیدا کردم، سب و لعن علی علیه السلام را قدغن کنم و قدغن هم کرد.

کیفیت قدغن کردن لعن به علی (علیه السلام)
كیفیت قدغن کردن را بعضی به این شکل نوشته اند که ذهن مردم شام را همان چیزی که در دوران کودکی  ذهن عمربن عبدالعزیز را مسخ کرده بود مبنی بر اینکه علی (علیه السلام) مردی بود که اصلا مسلمان نبود و کافر بود و برای مردم شام جز کفر علی علیه السلام مسئله دیگری مطرح نبود.
عمربن عبدالعزیز مخفیانه یك  پزشك یهودی را دید و به او گفت علما را دعوت به مجلس می‌كنم، تو هم در آن مجلس حاضر شو و در حضور آنها از دختر من خواستگاری كن، من می‌گویم از نظر اسلام جایز نیست كه دختر مسلمان با شخص كافر ازدواج كند، تو در پاسخ بگو پس چرا علی كه كافر بود داماد پیامبر (صلی الله علیه و آله) شد، من می‌گویم علی (علیه السلام) كه كافر نبود، شما بگو اگر كافر نبود پس چرا او را سبّ و لعن می‌كنید، با اینكه سبّ و لعن مسلمان جایز نیست، آنگاه بقیه امور با من.
طبق طرح عمربن عبدالعزیز، مجلس ترتیب یافت و طبق دعوت قبلی، بزرگان و اشراف بنی اميّه و علمای وابسته در آن مجلس شركت كردند، در این شرائط، پزشك یهودی دختر عمربن عبدالعزیز را خواستگاری كرد.
عمر گفت: این ازدواج از نظر اسلام جایز نیست، زیرا ما مسلمان هستیم و ازدواج دختر مسلمان با مرد یهودی جایز نیست. یهودی گفت: پس چرا پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) دخترش را به ازدواج علی كه كافر بود درآورد؟ عمر گفت: علی (علیه السلام) كه كافر نیست، بلكه از بزرگان اسلام است.

دیگر سب و لعن علی (علیه السلام) جایز نیست
یهودی گفت: اگر او كافر نبود، پس چرا او را لعن و سبّ می‌كنید؟! در اینجا بود كه همه مجلسیان، سرها را به زیر افكندند و شرمنده شدند.
آنگاه عمربن عبدالعزیز، سرنخ را به دست گرفت و به مجلسیان گفت: «انصاف بدهید آیا می‌توان داماد پیامبر (صلی الله علیه و آله) را با آنهمه فضل و كمال، دشنام داد؟» مجلسیان سر به زیر افكندند، و سر انجام در همان مجلس طرح عمربن عبدالعزیز جا افتاد و او فرمان داد كه دیگر برای هیچكس، سبّ و لعن علی (علیه السلام) روا نیست.

منبع : ابن اثیر، ج ‌13، ص 242.

خبرگزاری دانشجو

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page