بغض امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) نشانه حرامزادگی

(زمان خواندن: 27 - 53 دقیقه)

تاریخ : 26 / 05 / 91

مجری :
اخیراً عبد الشیطان دمشقیه در شبكه های وهابیت مباحثی را مطرح كرده و نسبت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها توهین كرده است كه من شرمم می آید آن را مطرح كنم و فقط باید به صورت كلی می خواستم كه این جسارت و بی احترامی را كه توسط این آقای عبد الشیطان صورت گرفته، شما مطرح كنید و بیانیه هایی را كه مراجع ما اعلام كردند خدمت دوستان بیان كنید.

استاد قزوینی:
واقعاً بعضی از قضایایی كه در جهان معاصر می گذرد، مایه تأسف و تأثر است كه اگر ما در لابه لای تاریخ می خواندیم نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) جسارت و اهانت می كردند و بالای بیش از 70 هزار منبر امیرالمومنین (علیه السلام) را سب و لعن می كردند، توسط بنیانگذاران شجره ملعونه در قرآن و در رأس آن معاویة بن ابی سفیان. می گفتیم آن زمان امكان دسترسی به حقایق و اطلاع رسانی نیست و مردم بی توجه و بی اطلاع هستند ولی در عصر تشعشع طلایی اطلاعات و عصر رسانه كه اینترنت و ماهواره دنیا را به یك دهكده بلكه به یك سالن اجتماعات مبدل كرده است انسان می بیند كه بعضی از این ته مانده های خوارج و نواصب بغض و عداوت خود را نسبت به اهل بیت علیهم السلام هر روز به یك نوعی ابراز می كنند و این واقعاً جای تأسف و تاثر است.
ولی این را بدانند و ما بارها گفتیم كه گذشت آن زمانی كه امیرالمومنین (علیه السلام) نتواند صدای خود را به گوش مردم برساند و در بیابان ها با چاه درد دل كند، گذشت آن زمانی كه صدای صدیقة طاهره پشت در خانه اش با یا ابتا رسول الله اعلام شود. امروز خدا را شاكر هستیم شیعه در عرصه بین الملل حضور فعال دارد، شیعه رسانه دارد، شیعه زبان گویا دارد، شیعه بیان و منطق رسا دارد و اجازه نمی دهد این خوارج و ته مانده های نواصب جولان بدهند و به حول و قوه الهی، شیعه رسوا می كند و كاری می كند كه این ها آبرو و حیثیتشان كه همه چیزشان است، از دست بدهند.
نسبت به همین فردی كه جناب آقای محسنی گفتند (عبد الشیطان)، دیشب یكی از بینندگان می گفت: چرا شما به ایشان عبدالشیطان می گویید؟ آیا اهانت به عبدالرحمن نیست؟
می گویند: افرادی كه كچل هستند اسمشان را زلف علی می گذارند و این منطق قرآن است در سوره یس به صراحت می گوید :
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِی آَدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ.
آیا ما عهد نكردیم كه شما عبدالشیطان نباشید و او را عبادت نكنید.
سوره یس آیه 60

كسانی كه مانند این آقا هرگونه جسارتی را به حضرت زهرا و حضرت امیر و دیگر بزرگان می كننند و فتوا به قتل و تخریب حرم سیدة زینب می دهد، آیا این غیر از عبادت شیطان چیز دیگری است؟
ما وقتی به این آقا عبدالشیطان می گوییم می ترسیم شیطان هم ناراحت شود ما در بعضی از روایات داریم كه خیلی عجیب است.
من 32 سال قبل نذری داشتم كه یك دوره بحارالانوار را از اول تا آخر به دقت مطالعه كنم، فصل تابستان بود و تصمیم گرفتیم كه به نذرمان عمل كنیم و 3 ماه تابستان را كه در یك منطقه ییلاقی بودیم و فرصت خوبی هم داشتیم هر روز یك جلد از آن را مطالعه و نوت برداری می كردم و بركت خاصی هم داشت. در این 3 ماه كه این كتاب را مطالعه كردم، چند روایت برای من خیلی تكان دهنده بود :

روایتی است از امام صادق سلام الله علیه كه می فرماید :
من روی علی مؤمن روایة یرید بها شینه وهدم مروته لیسقط من أعین الناس.
هركس سخنی بگوید بر ضد یك مؤمن و بخواهد با آبروی او بازی كند و هتك حرمت كند،

أخرجه الله من ولایته إلی ولایة الشیطان فلا یقبله الشیطان.
خدا همچین فردی را از تحت عبودیت و ولایت خود خارج می كند و تحت ولایت و عبودیت شیطان می كند ولی شیطان هم او را نمی پذیرد.
الكافی - الشیخ الكلینی، ج 2، ص 358
بحار الأنوار - العلامة المجلسی ، ج72، ص 168

خیلی عجیب روایتی است باید بگوییم : ویل لمن كفره نمرود
دیشب بعضی از بیننده ها به این آقا گفتند عبدالشیطان كه بیننده ای تماس گرفت و گفت چرا به ایشان عبد الشیطان می گویید ؟ من گمان می كنم كه این آقا از مصادیق همین روایت باشد كه واقعاً شیطان هم از اینكه به او بگوییم عبدالشیطان با توجه به سوابق و آثار این آقا در سایت خود و اهانت ها و جسارت ها و هتاكی هایی كه نسبت به اهل بیت سلام الله علیهم دارد.
ما نمی دانیم اهل بیت چه چوب تری به اینها فروخته است؟ چه پدر كشتگی و عداوت و بغضی با اهل بیت دارند؟
آقا طوری روی صندلی نشسته و لم داده است كه از ادب انسانی به دور است كه كسی كه می خواهد صحبت كند برای مخاطبین خود ارزش قائل شود. و این نشان دهنده این است كه آنها از الفبای ادب انسانی هم بهره ای نبردند.
این منطق خود قرآن است كه بعضی ها را عبد الشیطان می نامد، البته من نكته ای هم به ذهنم آمد كه بعضی از دوستان وقتی می آیند نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) جسارت می كنند، گاهاً عصبانی و غضبناك می شویم، می گویند: فلانی با این موقعیت علمی چرا عصبانی می شود و تصور می كنند كه اگر كسی موقعیت علمی داشت به هیچ وجهی نباید عصبانی و ناراحت شود .
شخصی روحانی برای تبلیغ به یكی از مناطق شاهسوند ها رفته بود و در آنجا به دستشویی رفت، مردم آنجا متعجب شدند و گفتند : آقا هم دستشویی می رود؟ روحانی كه به دستشویی برود به درد امام جماعت نمی خورد و ما پشت سر او نماز نمی خوانیم .
اولاً: خود قرآن در سوره جمعه می گوید :مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا.(سوره جمعه آیه 5)

بعضی از افرادی كه نعثل های آن زمان بودند و به علم خود عمل نمی كردند، خدای عالم آنان را تشبیه به الاغ می كند .
یا در سوره اعراف در رابطه با بلعم باعورا با اینكه فردی بوده كه مقرب درگاه خدا بوده و اسم اعظم الهی را داشته قرآن می گوید : أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ
یعنی به جای سربالایی، سرازیری رفت

وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ
داستان او مانند داستان سگ است .(سوره اعراف آیه 176)

این منطق قرآن است، و خدای عالم كه قابل نقد نیست. البته خدای وهابی ها قابل نقد است كه این آقای كارشناس مواد مخدر گفت خدا قابل نقد است ، قرآن قابل نقذ است و فقط تنها كسی كه قابل نقد نیست، ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب است.
حالا اگر نسبت به صحابه لطف كنند 2 نفر از صحابه را هم می گویند قابل نقد نیست :
1- عایشه 2- عمربن خطاب ظف ولی اگر از این 2 نفر بگذرند حتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی(علیه السلام) و عثمان و دیگران همه قابل نقد هستند.

امیرالمومنین(علیه السلام) كه مظهر ادب بوده است و حتی در میدان جنگ می گوید : إنی أكره لكم أن تكونوا سبابین.
نهج البلاغة - خطب الإمام علی (ع) - ج 2 ص 185

شما ببنییند در خطبه 19 نهج البلاغه اشعث بن قیس این مرد خبیث كه دارد : كل فساد كان فی خلافة علی (ع) ، وكل اضطراب حدث فأصله الأشعث.
سر منشأ تمام فساد در دوران خلافت امیرالمومنین، اشعث بن قیس بوده است.

امیرالمومنین (علیه السلام) مشغول صحبت است كه یك دفعه این شخص اعتراض می كند ، امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید : علیك لعنة الله ولعنة اللاعنین.
بالای منبر نشسته و مسجد كوفه از جمعیت موج می زند امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید : اشعث بر تو لعنت خدا و لعنت لعنت كنندگان باد

حائك ابن حائك
حالا من در رابطه با این نمی خواهم توضیح بدهم؛ چون نظرم غیر از نظری است كه بعضی ها گفته اند : متكبر پسر متكبر
منافق بن كافر والله لقد أسرك الكفر مرة والاسلام أخری.
نهج البلاغة - خطب الإمام علی (ع) - ج 1، ص 56

خوب ببینید این تعابیر از امیرالمومنین(علیه السلام) است كه وقتی قضایایی را می بیند، غیر متوقع و فردی كه دارد توطئه می كند و نعثل آن جمعیت بوده است كه شروع می كند به كارشكنی و توطئه چینی و امیرالمومنین با او این چنین برخورد می كند .
از آن طرف خود پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) شما ببنینید، در كتب شیعه و سنی شاید بیش از صد روایت داریم كه از غضب و عصبانیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) صحبت كرده است .
در تفسیر طبری كه ابن تیمیه تفسیر طبری از تفاسیر مورد اعتماد می داند، آمده: غضب رسول الله یوما من الأیام .
غضبناك شد و رفت بالای منبر و فرمود: مردم خبر بدهم كه خانواده های پست چه كسانی هستند؟ بعد گفت : فلانی می دانی پدر تو كیست ؟ پدر تو این كسی كه می گویی نیست و پدرت شخص دیگری بوده است.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) یكی یكی داشت همه را معرفی كرد كه عمر دید اگر به این شكل پیش برود:
گر حكم شود كه مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند
آمد و افتاد پای پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بوسید
فقام إلیه عمر فقبل رجله.
پای پیامبر را عمر بوسید
وقال یا رسول الله رضینا بالله ربا وبك نبیا وبالإسلام دینا وبالقرآن إماما فاعف عنا عفا الله عنك.
خلاصه اش این است كه پرده ها را بالا مزن و بیش از این ما را رسوا مكن.(تفسیر الطبری، ج7، ص81)

البته من حرف زیاد دارم نسبت به این حرف ها ولی مصلحت نیست كه از پرده برون افتد راز.
فردی به نام كعب بن زهیر بن ابی سلمی كه شعری می گوید كه در آن شعر نبی گرامی صلی الله علیه و آله و سلم) هجمه می كند و می گوید :فلما بلغت أبیاته هذه رسول الله غضب رسول الله.
غضبناك شد.
وأهدر دمه
و گفت این كعب بن زهیر مهدور الدم است.
قال: ومن لقی كعبا فلیقتله
هركس او را دید بكشد.
معرفة الصحابة، ج5، ص 2378
اسد الغابة، ج 4، ص 502

در باره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قرآن می فرماید: وَإِنَّكَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ (سوره قلم آیه 4)

او هم عصبانی می شود و غضبناك می شود وقتی كار زشتی را می بیند و به قداست ها توهین می شود .
عایشه همسر پیامبر(صلی الله علیه و آله) است و وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) از خدیجه(سلام الله علیها) حرف هایی می زند و تمجید می كند از او عایشه عصبانی می شود و می گوید : ما أَكْثَرَ ما تُكْثِرُ ذِكْرَ خَدِیجَةَ
پیامبر! چرا این قدر از خدیجه (سلام الله علیها) حرف می زنید؟
وقد أَخْلَفَ اللَّهُ لك من خَدِیجَةَ عَجُوزٌ حَمْرَاءُ الشِّدْقَيْنِ قد هَلَكَتْ فی دَهْرٍ
خدا یك زن جوانی به جای آن پیرزنی كه دندانش افتاده بود به تو داده است.
فَغَضِبَ رسول اللَّهِ صلی اللَّهُ علیه وسلم غَضَبًا ما رَأَيْتُهُ غَضِبَ مثله قَطُّ.
خود عایشه می گوید : پیامبر به گونه غضبناك شد كه این چنین عصبانیتی در پیامبر من ندیده بودم.
و حضرت می فرماید: بعد از خدیجه مانند او خدای عالم نصیب من نكرد؛ یعنی هیچكدام شما به پای خدیجه نمی رسید(المعجم الكبیر، ج 23، ص 11)
هیثمی هم در مجمع الزوائد ج 9 ص 224 می گوید روایت صحیح است.

یا در بعضی از روایت ها كه ما به مناسبت رحلت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) عرض كردیم كه عایشه می گوید وقتی كه من نسبت به خدیجه بی احترامی كردم: فغضب حتی اهتز مقدم شعره من الغضب.
پیامبر عصبانی و غضبناك شد به طوری كه موی سرش سیخ شد.
الاستیعاب، ج4، ص 1824
اسد الغابة، ج 7 ، ص 95
الوافی بالوفیات، ج 13، ص 182

پس این قضایا بوده و اینكه اگر كسی بحث های علمی كرد، نباید عصبانی شود اشتباه است، بله عصبانیت بی خود اشتباه است ولی وقتی می آیند به مقدس ترین مقدسات ما اهانت و بی حیایی می كنند و شرف و وجدان را زیر پا می گذارند جای عصبانیت دارد، قضیه امیرالمومنین(علیه السلام) قضیه شیعه نیست.
نمی دانم كه چه هیزم تری از امیرالمومنین دریافت كردند كه حتی فزت و رب الكعبه. را هم برای علی زیاد می بینند.(أنساب الأشراف، ج 1، ص 373)

حتی قضاوت علی(علیه السلام) را هم زیاد می دانند با اینكه در خود صحیح بخاری است كه: اقضاكم علی .
قوی ترین فرد در قضاوت علی بن ابی طالب است.
یعنی شما ببنید این آقایان در رابطه با خلیفه دوم همین آقا آمده یك شب مفصل 20 مورد روایت داریم كه پیامبر با عمر اختلاف داشت و جبرئیل آمد رأی عمربن خطاب را قبول كرد.
ولی اگر ما یك مورد پیدا كنیم كه فرض در قضیه ای بین حضرت رسول و حضرت امیر اختلاف بود و خدا آمد نظر علی را تایید كرد، از آن پس شیعه می شود لا مذهب، مهدور الدم، نجس و مال و جان و همه چیزش مباح می شود.
اگر ما بیاییم بگوییم: لولم ابعث لبعث علی بن ابی طالب
تمام هفت آسمان را بر سر شیعه خراب می كنند ولی اگر آمدند گفتند كه پیامبر فرموده : لو لم أبعث لبعث عمر.
اگر من مبعوث نمی شدم جناب عمر مبعوث می شد، هیچ اشكالی نداشت.(فیض القدیر، ج 5، ص 325)

به یكی از مراجع عظام گفتند: چرا نام علی بن ابی طالب(علیه السلام) در قرآن نیامده است ؟
گفت : آنهایی كه به پیامبر گفتند: ان الرجل لیحجر.
پیامبر هذیان می گوید(منهاج السنة النبویة ج 6، ص 19)

یا از این ها بعید بود كه بگویند جبرئیل هذیان گفته است یا خدا در اینجا اشتباه و خطا كرده است و حالا به خاطر اشتباهی كه خدای عالم كرده است پاداشی هم خدا می برد.
اما نسبت به سؤال آقای محسنی و اهانتی كه این فرد خبیث و پلید نسبت به زهرا مرضیه سلام الله علیها كردند، دیشب دوستان ما بخشی از جوابیه ها را دادند و بعضی از مراجع ما هم رسماً بیانیه دادند:
بیانیه آیت الله سید محمد صادق روحانی كه در سایت ایشان است درباره اسائه ادب برخی از ناصبی ها به حضرت فاطمه سلام الله علیها:
با دلی آكنده از درد خبر دار شدم كه شخصی به نام عبدالرحمن دمشقیه جایگاه رفیع صدیقة طاهره علیه آلاف التحیة و الثناء را مورد اهانت قرار داده است و در این جسارت عظیم از هیچ اقدام و سخن زننده ای فروگذار نكرده است و هیچ اعتنایی هم به اعتقادات صدها میلیون مسلمان نسبت به جایگاه شریف و منزلت بالای آن حضر ت علیه السلام ننموده است و من باتوجه به مسئولیت شرعی خود از تمام مسلمان جهان به خصوص سران دولت های اسلامی و علمای جهان اسلام می خواهم در قبال این ناصبی كه به حریم رسول خدا و امیرالمومنین تجاوز كرده، موضع سریع و قطعی اتخاذ كنند در غیر این صورت همگی در جرم گناه آشكار او شریك هستند، واقعاً نمی دانم وقتی حرمت دختر پیامبرشان هتك شده است آنان با چه رویی می خواهند با پیروان سایر ادیان مواجه شوند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پیش چشم همه جهانیان مورد اهانت قرار می گیرد و آنان هیچ حركتی نمی كنند با وجود اینكه اگر این اتفاق برای یكی از دختران خود می افتاد لحظه ای از پا نمی نشستند و نمی دانم با چه زبانی در روز قیامت پاسخگوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خواهند بود زمانی كه آن حضرت امتش را فرا می خواند و در برابر سكوت شرم آور و موضع گیری حقیرشان در برابر هتك حرمت ساحت سیدة نساء العالمین از آنان بازخواست میكند.

تا ایشان می فرماید :
در پایان عرض تسلیت به ساحت مقدس بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه را لازم می دانم كه بگویم این ناصبی خبیث مهدور الدم است و جان او و افرادی كه جسارت او را تایید كرده اند هیچ ارزش ندارد؛ مگر آنكه فورا از جنایت شنیع خود به درگاه الهی نسبت به پیامبرش و صدیقة طاهره و همه مسلمانان عذر بخواهند.

وَسَيَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ (سوره شعراء آیه 227)
محمد صادق حسینی روحانی 9 رمضان 1433
منبع

وقتی یك فردی این چنین شروع به جسارت و اهانت می كند كه به قول آقای محسنی خجالت می كشم بیان كنم و اگر بنا باشد عمل مباح باشد ما هم خیلی می توانیم حتی نسبت به مقدس ترین افراد شما مثال بزنیم.
ما می توانیم نسبت به خودتان و مادرانتان و دختران و همسرانتان مثال بزنیم ولی حیا مانع ما می شود، نكنید والله به صلاح شما نیست و شما رسوا تر می شوید، بنی امیه این شجره ملعونه در قرآن چه نسبت به اهل بیت كردند ؟ ولی ببینید الان اهل سنت نسبت به بنی امیه چه قضاوتی دارند و نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) چه قضاوتی دارند.

مجری :
ما می خواستیم بگوییم وقتی كه حب امیرالمومنین (علیه السلام) نشانه پاكی ولادت است و بغضش نشانه حرام زادگی و عدم طیب ولادت است و از طرفی هم می بینیم كه در تاریخ كسانی بودند كه نسبت به اهل بیت جسارت می كردند و اینها را وقتی نگاه می كردیم می بینیم كه نسب آنها مشكل داشته است مانند معاویه، عمرو عاص و همین آقای عبد الشیطان كه این گونه جسارت می كند.ما می خواستیم لطف بكنید و برای بینندگان عزیز این ارتباط را برقرار كنید.

استاد قزوینی:
عبارتی كه جناب گنجی شافعی و دیگران از ابوسعید خدری آوردند كه : كنا نبور اولادنا بحب علی بن ابی طالب رضی الله عنه فاذا رأینا احدهم لا یحب علی بن ابی طالب علمنا انه لیس منا و انه لغیر رشده.
ما انصار امتحان می كردیم فرزندان خود را با محبت علی (علیه السلام) و اگر بچه ای به دنیا می آمد و علی را دوست نداشت، می فهمیدیم این زنا ناده است و از نسل ما نیست.(اسنی المطالب ص 57-58)
جالب این است كه این مطلب را ابن اثیر در النهایة كه از كتاب های معتبر اهل سنت است آورده است.
آقای ابن منظور در لسان العرب، زبیدی در تاج العروس خود كه كتاب لغت است این مطلب را نقل می كند.
از طرفی هم می بینیم در كتابهای معتبر اهل سنت این مطالب نقل شده است و گناه ما چیست وقتی مسلم در صحیح خود كه بعد از قرآن صحیح ترین كتاب است حدیث 6114 ج 7 ص 120 نقل می كند: كه وقتی می آید و با سعد بن ابی وقاص مواجه می شود: أَمَرَ مُعَاوِيَةُ بن أبی سُفْيَانَ سَعْدًا فقال ما مَنَعَكَ ان تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ
دستور داد سعد كه علی را ناسزا بگوید و گفت چرا ناسزا نمی گویی؟ (صحیح مسلم، ج4، ص1871)

در این روایت آقای مسلم، مفعول به را حذف كردند ولی آقای ابن تیمیه زحمت كشیدند و در منهاج السنة ج 3 ص 15 مفعول به را هم آورده است كه : أمر معاویة بن أبی سفیان سعدا بالسب فأبی
معاویه به سعد بن ابی وقاص دستور داد كه علی را ناسزا بگو.
فقال ما منعك أن تسب علی بن أبی طالب
چرا به علی فحش نمی دهی؟
(منهاج السنة النبویة، ج5، ص40)

گویا یك نماز و حج واجبی از سعد بن ابی وقاص ترك شده است .
آقای دكتر عبدالله غنیمان در مختصر منهاج السنة مفصل این قضیه را آورده است كه تلخیصی از منهاج السنة است.
جناب شاهین از علمای معاصر اهل سنت است كتابی دارد در شرح صحیح مسلم به نام فتح المنعم فی شرح صحیح مسلم ج 9 ص 332 میگوید :

امر معاویة بن ابی سفیان سعدا المامور به محذوف
مسلم مفعول به را حذف كرده است .
لصیانة اللسان عنه
برای اینكه مردم به معاویه بدبین نشوند .
و التقدیر امره بسب علی رضی الله عنه.
علی بن ابی طالب رضی الله را معاویه رضی الله عنه لعن می كرده است .

خیلی جالب است، مثل قضیه حجر بن عدی كه از صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) كه به دست معاویه رضی الله عنه به شهادت رسیده است . خیلی عجیب است واقعاً، ما نمی دانیم كه چه كسی باید این معماها و پارادوكس ها را حل كند.علی بن ابی طالب رضی الله عنه را معاویه رضی الله عنه فحش می داده است.

ابن كثیر دمشقی در البدایه می گوید :
معاویه وقتی حج را انجام داد دستور داد سعد بن ابی وقاص بیاید به دیدن او، وقتی سعد بن ابی وقاص پیش معاویه آمد، معاویه شروع كرد به علی بن ابی طالب فحش دادن ، سعد عصبانی شد و گفت : ادخلتنی دارك واجلستنی علی سریرك ثم وقعت فی علی تشتمه.
من را آوردی اینجا نشاندی كنار تخت خود و به علی ناسزا و فحش می دهی؟(البدایة والنهایة، ج 7، ص341)

یا جالب تر از همه اینها كه در تاریخ طبری است باب اجتماع الحكمین می گوید : معاویة فكان إذا قنت.
وقتی قنوت می كرد.
لعن علیا وابن عباس والأشتر وحسنا وحسینا
تاریخ الطبری، ج3، ص 113

باید بگوییم معاویه رضی الله عنه علی رضی الله عنه و ابن عباس و امام حسن و امام حسین رضی الله عنهم را لعنت می كرده است.
آیا كسی كه حلال زاده باشد و از نسل پدرش باشد می آید نسبت به امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) لعن و ناسزا می گوید؟ والله نمی دانم آقایان فردای قیامت چه جوابی دارند؟

امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه نامه 17 كه به معاویه كه نامه می نویسد می گوید:
معاویه، مهاجر با طلقا یكسان نیست؛ یعنی تو جزء طلقا هستی و پیامبر باید تمام شما را گردن می زد و اسیر اسلام می بودید ولی پیامبر منت گذاشت بر شما و گفت :انتم الطلقا.(معرفة السنن والآثار، ج7، ص 64)

و گرنه شما با آن جنایاتی كه 21 سال علیه اسلام كرده بودید؛ حتی اگر پیامبر فقط خون حضرت حمزه(علیه السلام) را از دودمان بنی امیه بگیرد معاویه و برادرش و یزید و ابوسفیان تمامش را باید گردن می زدند ولی پیامبر منت گذاشت بر آنها.امیرالمؤمنین علیه السلام می گوید: شما جزء طلقا هستید ولی من مهاجر هستم:ولا الصریح كاللصیق.
نهج البلاغة - خطب الإمام علی (ع)، ج 3، ص 17

من پدر و مادرم كاملاً مشخص است. معاویه، پدرت كیست؟ آیا تو كه بچه كنار راه هستی خودت را با من مقایسه می كنی؟
شما ببینید خود دكتر صبحی صالحی از علمای اهل سنت است و نهج البلاغه نوشته است و در ذیل اللصیق می گوید: الملصق بغیر ابیه.
كسی كه منتسب به غیر پدرش است.
یعنی حرامزاده و زنا زاده است.(نهج البلاغه پاورقی شماره 3418)

اختیار مصباح السالكین ص 486 می گوید : خالص النسب. واللصیق: الدعيّ لصیق؛ یعنی كسی كه زنا زاده است و جالب اینجا است كه خود سبط ابن جوزی یكی از علمای بزرگ اهل سنت است كه ذهبی و دیگران او را امام تعبیر كردند ایشان در تذكرة الخواص ص 116، نقل می كند كه امام حسن سلام الله علیه كه با معاویه رو در رو شد و گفتگو داشتند، به معاویه گفت: قد علمت الفراش الذی ولدت فی.
آیا میدانی تو پدرت چه كسی است و نطفه ات از چه كسی بسته شده است ؟
قال یقال انه من اربعة من قریش
وقتی معاویه به دنیا آمد 4 نفر سر آن دعوا می كردند.

امارة بن ولید می گفت این بچه از نطفه من است، مسافرة بن ابی عمرو می گفت از نطفه من است، ابوسفیان می گفت از نطفه من است و عباس بن عبد المطلب هم می گفت از نطفه من است؛ یعنی 4 نفر دعوا داشتند كه معاویه فرزند كدامیك است.

خود زمخشری در ربیع الأبرار صراحتاً می گوید : وكان معاویة یعزی إلی أربعة.
معاویه نسبت داده می شود به 4 پدر.(ربیع الأبرار ونصوص الأخبار - الزمخشری - ج 4، ص 275)

مراجعه كنید ببینید واقعاً این قضایایی كه نقل شده صحت دارد یا نه .
جالب است حسان بن ثابت كه از شعرای به نام عصر نبوت است، عمر بن خطاب به حسان گفت: حسان! ندیدی هند مادر معاویه در جنگ احد چه شادمانی می كرد و ای كاش بودی و هجوهای او را جواب میدادی. حسان بن ثابت همان جا شروع كرد به شعر گفتن :

أشرت لكاع وكان عادتها لؤما إذا أشرت مع الكفر
لعن الإله وزوجها معها هند الهنود عظیمة البظر

زن بدكاره و پلیدی كه از خود نشان داد و عادت او پستی بود؛ زیرا پلیدی را با كفر هند همگام كرده بود و خدای عالم لعنت كند او و شوهرش را؛ هندی كه آلت زنانه اش بزرگ بوده است.

زعم الولائد أنها ولدت ولدا صغیرا كان من عهر
همه می دانند كه ایشان فرزندی كه به دنیا آورده بود، از زنا بوده است .

ونسیت فاحشة أتیت بها یا هند ویحك سبة الدهر
هند! آیا فحشایی كه انجام دادی فراموش كردی؟ وای بر تو مایه آبرو ریزی زمانه شدی.

تمام زن های قابله می دانند كه فرزند او فرزند نامشروعی بوده است.
تاریخ الطبری، ج 2، ص70
دیوان حسان بن ثابت، ج 2، ص 70
الأغانی، ج 15، ص 192

و جالب این است كه معاویه نامه ای نوشت به زیاد بن ابیه كه خود زیاد بن ابیه مادرش كه مشخص است، سمیه است؛ ولی پدرش معلوم نبود و ابوسفیان هم آمد و گفت این فرزند من است به خاطر رابطه نامشروعی كه با سمیه داشته ام، این بچه از من است و این قضیه داستان بلندی دارد كه معاویه هم آمد و زیاد را برادر خطاب كرد و گفت كه او برادر من است و از نطفه پدر من است .
نامه نوشت معاویه به زیاد بن ابیه گفت: بیچاره! تو پدر نداری و فقط مادرت مشخص است كه چه كسی است، زیاد بن ابیه جواب نوشت كه : وأما تعییرك لی بسمیة فإن كنت أبن سمیة فأنت أبن جماعة.
اگر من فرزند سمیه هستم، اقلاً مادرم معلوم است؛ ولی تو فرزند چند نفر هستی و پدرت گروهی بوده است.(شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید، ج16، ص183)
در تاریخ، شیر زن هایی بودند كه واقعاً طوفان كردند و موج آفریدند، مانند سوده كه در برابر معاویه می آید و آنچنان با شجاعت حرف می زند تمام تار و پود معاویه به لرزه می افتد و یكی از این شیر زن هایی كه واقعاً نامش در تاریخ مانده است، غانمه دختر غانم است كه از زنان بنی هاشم است. وقتی به گوش این شیرزن رسید كه معاویه و عمروعاص نسبت به امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام )و دیگر بنی هاشم ناسزا می گویند گفت: من اگر چنانچه دستم برسد به معاویه و عمرو عاص حقشان را كف دستشان می گذارم.
غانمه ساكن مكه و برادرش در مدینه بود، آمده بود منزل برادرش مهمانی، از آن طرف هم معاویه اتفاقاً در مدینه بود وقتی معاویه می شنود كه غانمه آن زن شجاع و سخنور در مدینه است، گفت: فرشی پهن كنید و اینجا را سرو سامان دهید و به یزید گفت: برو به غانمه بگو: پدرم معاویه می گوید بیا تا با هم دیداری داشته باشیم، یزید آمد در زد غانمه دم در امد و گفت : فقالت : من أنت كلأك الله ؟
تو كی هستی؟
قال : یزید بن معاویة .
قالت : فلا رعاك الله یا ناقص لست بزائد
تو چیز اضافه ای نداری غیر از نقص.
یزید خیلی جا خورد و آمد به پدر خود خبر داد
فأتی أباه فأخبره
پدرش گفت: كارت نباشد این زن از زن های عادی نیست.
غانمه به مجلس معاویه آمد و همین كه رسید، معاویه به او سلام داد
فقالت : علی المؤمنین السلام وعلی الكافرین الهوان.
سلام و درود بر مومنین و خواری بر كفار باد.
ثم قالت : من منكم ابن العاص ؟
عمرو عاص كیست ؟
قال عمرو : ها أنا ذا
عمروعاص گفت من هستم
فقالت : وأنت تسبّ قریشاً وبنی هاشم
تو هستی كه به بنی هاشم و قریش فحش می دهی ؟
وأنت أهل السب وفیك السبّ وإلیك یعود السبّ یا عمرو
تو خودت اهل فحش دادن هستی و تمام فحش ها هم به تو بر می گردد .
إنی والله لعارفة بعیوبك وعیوب أمك
تمام عیب های خودت و مادرت كف دست من است .
وإنی أذكر لك ذلك عیباً عیبا
دانه دانه عیب هایت را برایت می شمارم .
ولدت من أمة سوداء مجنونة حمقاء
مادرت یك كنیز سیاه و دیوانه و احمق بوده است
تبول من قیام
مادرت همیشه ایستاده قیام می كرده است.
ویعلوها اللئام
مردان پست هم همواره بر مادرت سوار می شدند.
إذا لامسها الفحل كانت نطفتها أنفذ من نطفته
اگر مردان زنا كاری با مادرت زنا می كردند، نطفه مادرت كثیف تر بود از نطفه آنها.
ركبها فی یوم واحد أربعون رجلاً
عمرو عاص، بر مادر تو در یك روز 40 نفر زنا كردند.
چقدر زیبا گفته است و واقعاً هیچ چیز جا نگذاشته است.
وأما أنت
و اما تو
فقد رأیتك غاویاً غیر راشد ومفسداً غیر صالح
تو یك آدم گمراه و مفسد هستی
ولقد رأیت فحل زوجتك علی فراشك فما غرت
عمرو عاص تو رفتی دیدی یك اجنبی با زنت در حال زنا است ولی هیچ غیرتی نداشتی كه از ناموست دفاع كنی.
ولا أنكرت
و نگفتی این ناموس من است
بعد شروع كرد نسبت به معاویه سخن گفتن كه داستان مفصلی دارد.
المحاسن والمساوی، ج1، ص 75

این عمروعاص دشمن علی بن ابی طالب، دشمن اهل بیت،دشمن امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) است.
شما ببینید دانه دانه كسانی كه با اهل بیت بنای ناسازگاری داشتند اگر تفتیش كنید آنها را همان طوری كه در روایت امام صادق (علیه السلام) خواندیم ما كه كسانی كه نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) بد می گویند اگر نسب آنها را تفتیش كنید یا زنا زاده هستند یا نطفه شان در حال حیض منعقد شده است .
این چیزی است كه ثابت است و این چند نمونه ای كه ما ذكر كردیم و نمونه ها زیاد است از كسانی كه دشمنی با امیرالمومنین و اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم داشتند.
ما یقین داریم كه این آقایان اگر یك آزمایش DNA بدهند و خون پدرشان را هم آزمایش كنند، مشخص است كه از نسل بنی امیه شجره ملعونه در قرآن هستند.
این آقا خودشان اقرار كرده اند كه وقتی جوان بودند همجنس باز بودند، خوب كسی كه این گونه بوده باشد، چیزی جز عداوت با امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها از او ساخته نیست.

از كوزه همان تراود كه در اوست

حتی دیشب دوستان ما از یكی از علمای بزرگ اهل سنت كلیپی را پخش كردند كه خود این آقا می گوید ایشان فساد اخلاقی داشته است و به همین دلیل از الازهر اخراج شده است.
لطفا كلیپی را كه برای خود آقایان اهل سنت است را پخش كنید تا برای بینندگان عزیز قضیه روشن شود.

استاد قزوینی:
این اعترافی است كه خود آقایان می كنند و این كاملاً واضح و روشن است و كسی كه همچین سوابقی دارد، اگر نیاید و نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت نكند جای تعجب دارد و گرنه این مسائل از این افراد طبیعی است.

مجری:
وقتی خداوند حب امیرالمؤمنین علیه السلام را نشانه حلال زادگی و بغض او را نشانه نفاق می داند، یك رابطه مستقیمی است و من درخواست می كنم به شخصیت های علمی كه حتی بتوانند مقالات و پایان نامه های علمی داشته باشند كه آیا افرادی كه در طول تاریخ با اهل بیت نفاق و بغض و كینه داشتند و ناصبی بودند نسب اینها را رصد كنند كه آیا این گونه بوده است یا نه آنگاه ادعای پیامبر اكرم اثبات خواهد شد كه حتی یك استثنا نخواهند كه داشت كه هركسی كه با امیرالمومنین علیه السلام دشمنی و بی ادبی كند مشخص است اصل او مشخص مشكل دارد و این هم گفته رسول الله است و گفته وحی است.وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَی (سوره نجم آیه 3)

البته ما آقایان اهل سنت را كه محب آقا امیرالمؤمنین علیه السلام هستند، از ناصبی ها كاملاً جدا می دانیم و خود برادران اهل سنت هم این را اعلام كردند و می دانند. فقط تعداد معدودی كه عمدتا در این شبكه های وهابی جیره خوار استكبار و چاه های نفت هستند، پول می گیرند و این گونه با اهل بیت رسول خدا دشمنی می كنند و البته انشاء الله خداوند هم پاسخ گوی آنها خواهد بود.

استاد قزوینی :
با توجه به صحبتی كه شما كردید، ما حاضریم یك مسابقه مقاله خوانی بگذاریم كه هر كدام از بیندگان عزیز ما بیایند و مقاله ای را بنویسند و حداقل 10 نفر از مخالفین اهل بیت علیهم السلام را كه نسب شان مشكل داشته است، بیان كنند كه ما برای 5 نفر جایزه ای قرار می دهیم.
برای نفر اول 3 میلیون تومان، برای نفر دوم 2 میلیون تومان، نفر سوم 1 میلیون تومان و نفر چهارم و پنجم هم نفری 500 هزار تومان و این را ما حاضریم هر كدام از بینندگان عزیز مقاله بنویسند و حداقل 10 نفر از كسانی را كه با اهل بیت عداوت داشتند و از نسل پدرشان نبودند و یك تحقیق خوب و میدانی انجام دهند و برای ما بفرستند. چه از عزیزان شیعه و چه از عزیزان اهل سنت؛ چون اینجا بحث شیعه و سنی نیست ، بحث اینكه امیرالمؤمنین سلام الله علیه عداوتش نشانه نفاق و نشانه حرام زادگی است.ما از كتابه های اهل سنت آوردیم و از كتب شیعه نقل نكردیم.

بیننده : رجبی از شیراز
روی ماه شما را از اینجا می بوسم، بنده 7 ماه است كه پشت خط هستم تا با شما صحبت كنم و خواستم كه 2 تا مطلب را بگویم .
اول اینكه من همیشه در ذهنم بود كه خدایا چطور می شود كه ما افراد حرامزاده را ببینیم و از آنجا كه خداوند ستار العیوب است و عیب ها را می پوشاند خیلی جالب است كه بعضی ها با وجودی كه خداوند ستار العیوب است و عیب ها را می پوشاند خودشان اینقدر كثیف و پلید هستند خودشان و مادرشان را رسوا می كنند و این خیلی برای من جالب بود كه با وجود ستاریت خداوند خودشان اینقدر پلید هستند با توهین اهل بیت ماهیت خودشان و مادرشان را نشان می دهند.

استاد قزوینی :
البته جناب آقای رجبی در دعای افتتاح جمله خیلی جالبی است كه : أیقنت أنك أرحم الراحمین فی موضع العفو والرحمة.
خدایا یقین دارم در جای بخشش، بخشنده ترین و مهربان ترین هستی
وأشد المعاقبین فی موضع النكال
و شدید ترین انتقام گیرنده و عذاب كننده هستی، آنجایی كه بخواهی نسبت به فردی غضب كنی و او را رسوا و عذاب كنی.
مصباح المتهجد - الشیخ الطوسی، ص578

بیننده :
بله.
مطلب دیگر هم اینكه اینها الآن جدیداً تشكیك كردند كه قبر حضرت علی(علیه السلام) در نجف نیست، می خواستم بگویم كه به این دلیل كه حضرت علی(علیه السلام) در خانه كعبه به دنیا آمده است اینها بعید نیست كه چند وقت دیگر بگویند این كعبه ای كه ما نماز می خوانیم، كعبه دیگری است و اشتباه است و مكان دیگری را برای كعبه مشخص كنند؛ چرا كه حضرت علی علیه السلام در خانه كعبه متولد شده است، بعید نیست كه این آقایان بگویند كه كعبه واقعی این نیست، نماز خواندن به سمت آن اشتباه است و باید به سمت دیگری نماز خواند.
خدا انشاءالله كه در دنیا و آخرت رسوایشان كند.

بیننده : حاجی رسول از دهلران(اهل سنت)
حاج آقای قزوینی! یك سؤالی بپرسم شما خدا حفظ كند پدر و مادرتان زنده هستند؟

استاد قزوینی :
نه به رحمت خدا رفته اند.

بیننده :
خدا رحمت كند پدر را و خدا رحمت كند مادرت را كه شیر به شما دادند، من دفعه قبل كه با شما تماس گرفتم گفتم: آقای قزوینی؛ ولی الان می گویم، حاج آقای قزوینی خدا رحمت كند پدر و مادرت را.
یك عذر خواهی هم به شما بدهكار هستم؛ چون شما را رافضی خواندم حتی در شبكه كلمه هم رفتم و شما را رافضی خواندم. البته بنده را ببخشید ولی واقعاً حاج آقا خدا مادرت را رحمت كند با آن شیر حلالی كه به شما داده است كه شما آرامش را به ما برگرداندید.
من آقای خدمتی را دوست دارم؛ چون شكل و شمایلش شبیه برادرم است، ولی به ایشان گفتم پیغام من را به آقای حیدری برساند ولی نرساندند.
این آقای حیدری ادعای مولوی و ادعای علم و دانش و فضیلت می كند آمده است از حضرت عایشه مایه گذاشته است و من هم به آقای خدمتی گفتم كه به حیدری بگویید كه اگر شما سواد دارید مناظره كن و درس بده ولی اگر سواد نداری، خدا لعنتت بكند كه از حضرت عایشه رضی الله عنها مایه بگذارید. باز هم می گویم كه خدا امواتت را رحمت كند.

ما را یادت آمد حاج آقا ؟

استاد قزوینی :
بله بله كاملاً.

بیننده :
زنگ زدم درباره آن صحبتی كه امام خمینی فرموده بود، صحبت كردم و از بچه ها هم سؤال كردم گفتند كه این را آخوند سیدها گفتند.
یك مطلب دیگر هم بگویم كه من دیگر با این كارهایی كه اینها كردند این باعث شد كه من كلمه رافضی را از روی شما بردارم، اول به خاطر كاری كه آقای حیدری كرد و دوم اینكه ما حضرت فاطمه رضی الله و سلام الله علیها جان ما است و ما حضرت فاطمه و عایشه را از هم جدا نمی دانیم و خدا انشاء الله آقای دمشقیه را به خواری و ذلت گرفتار كند و هركسی كه دشمنی با اهل بیت می كنند.
خدا اموات شما را بیامرزد ولی من 2 - 3 باری زنگ زدم و رفقای شما من را وصل نكردند.

استاد قزوینی :
من عذرمی خواهم از حضرتعالی.

مجری :
آقای رجبی قبل از شما تماس گرفتند گفتند كه 7 ماه است منتظر هستند.

بیننده :
اما واقعاً ذات كثیف و روی سیاه آقای عبدالله حیدری و دمشقیه برای ما روشن شد
خدا حفظتان كند.

استاد قزوینی :
جالب بود كه حسن آقا از اهل سنت بغداد كه قبلا زنگ می زد و با ما شوخی می كرد ولی آخر سر باهم رفیق شدیم و با ایشان آشتی كردیم كه ظاهراً دیشب تماس گرفته بود و حال این آقایان را تو قوطی گذاشته بود و گفت من سنی هستم ولی این حرف هایی كه شما می زنید در مورد امام راحل و دفاعی كه از صدام می كنید، كاملاً ظلم و جفا و خیانت است و شما جز دروغ چیزی نمی گویید.
الحمدلله اگر هیچ بركتی این شبكه ولایت نداشت، جز اینكه چندتن از اهل سنت را كه ابتدا آمدند و با ما بگو مگو كردند و حتی خیلی تند بودند نسبت به شیعه و شبكه ما ولی انصاف داشتند و الحق و الانصاف دوستان حرف هایشان را تایپ می كنند، مطالعه می كنم و دیدم كه واقعاً این حسن آقا دست مریزاد و هر وقت هم كه روی خط آمدند دوستان وصل كنند.
ببینید برادران اهل سنت این آقا الان آمد و سلام و درود فرستاد بر مقدسات خود و ما هم كاری با او نداشتیم ولی همین انداز ه كه بیاید و حق را بگوید این برای ما لذت بخش است و واقعاً مایه خوشبختی است و اینكه مردم بدانند حساب وهابیت از اهل سنت جدا است.
همین كلیپی هم كه امشب پخش شد، عالم سنی علناً گفت كه مناظره ای بود بین اهل سنت و وهابیت كه من نماینده اهل سنت بودم و دمشقیه هم نماینده وهابیت بوده است .
علی ای حال، این مایه افتخار و من باز هم عرض می كنم كه اهانت به مقدسات اهل سنت را گناه نابخشودنی می دانیم. حالا بعضاً تلفن هایی می شود و مطالبی ناخودآگاه مطرح می شود بنده خودم به نوبه خودم از عزیزان اهل سنت عذر می خواهم و پوزش می طلبم و حتی اگر خود بنده گاهی عصبانی می شوم و مطلبی را بیان می كنم شاید بعضی از اهل سنت دلخور بشوند. من از راه دور پیشانی این عزیزان را می بوسم و دست آنان را می فشارم و از آنان عذر خواهی می كنم و پوزش می طلبم.
و از عزیزان شیعه هم درخواست می كنم چه كسانی كه روی خط شبكه ولایت می آیند و چه كسانی كه در مجالس و مساجد و مغازه ها و شركت ها و كارخانه ها با اهل سنت ارتباط دارند، تقاضا می كنم كه اخلاق علوی را به نمایش بگذارید و ادب اهل بیتی را در برخورد با اهل سنت رعایت كنید.
كونوا دعاة الناس بغیر ألسنتكم.
روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه - محمد تقی المجلسی (الأول)، ج 12، ص 76
الكافی - الشیخ الكلینی، ج 2، ص 78

همواره این جمله امام صادق علیه السلام در ذهن شیعیان باشد كه فرمودند وقتی كه شما اخلاق و برخوردتان خوب است، اهل سنت می گویند: خدا رحمت كند امام صادق صادق علیه السلام را كه شیعیان مؤدبی تربیت كرده است و اگر برخورد شما نامناسب باشد، می گویند امام صادق علیه السلام نتوانسته است شیعیان خوبی را تربیت كند.
لذا ما نمود آن اخلاق صادقی و علوی و نبوی باشیم انشاء الله.

بیننده : احمدی از شیراز
حاج آقا من جسارتاً یك پیشنهاد خدمت شما داشتم.
عرض شود كه حضرتعالی و دیگرا ن هزینه زیادی دارید می كنید و این شبكه را راه انداختید كه امیدوارم مورد عنایت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار بگیرید.
ولی می خواستم بگویم اگر صلاح بدانید از جناب آقای سیدكمال حیدری دعوت بكنید چون ایشان یك شخصیت واقعاً كارشناس است و می تواند خیلی مسائل را پاسخگو باشد.
اگر ایشان دعوت شوند بسیار مفید است برای بینندگان شما

استاد قزوینی :
البته ایشان به زبان فارسی مسلط نیستند و عربی صحبت می كنند و ایشان هم در شبكه كوثر مرتب برنامه دارند.

بیننده :
اگر بشود در برنامه عربی از ایشان دعوت بكنید.

استاد قزوینی :
انشاء الله انشاء الله

بیننده:
خیلی ممنون خداحافظ شما

بیننده : محسن از چابهار (اهل سنت)
مگر در قرآن نیامده است كه از غیر خدا چیزی نخواهید ؟

استاد قزوینی :
بله.

بیننده :
پس شما چگونه فتوا می دهید كه از امام حسین و امام علی بخواهید كه آنها گرامی و محترم هستند ولی چگونه از آنان بخواهیم وقتی كه در قرآن می گوید : وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ.(سوره انعام آیه 17)

اگر خود خدا به شما ضرری برساند آیا كسی غیر از خدا هست كه آن ضرر را از شما بردارد ؟
مگر علی و حسین غیر از خدا را صدا می زنند كه شما صدا می زنید ؟ آنها هم محتاج خدا هستند و هیچكسی نیست كه از خدا مبرا باشد.

مجری :
چند وقت است كه بیننده برنامه ما هستید ؟

بیننده :
حدوداً یك سال می شود

مجری :
ما در این یك سال چندین بار پاسخ داده ایم قانع نشدید ؟

بیننده :
نه من اصلاً قانع نشده ام.

مجری :
پاسخ آقای قزوینی را شنیدید؟

بیننده :
نه آقای قزوینی همین الان بگویند من پشت خط هستم لطفا قطع نكنید.

استاد قزوینی :
شما قرآن جلوتان است برادر عزیزم؟

بیننده :
نه نه قرآن جلوم نیست.

استاد قزوینی :
من دوتا آیه را خدمتتان می گویم برادر عزیزم :

آیه 97 سوره یوسف می گوید :فرزندان یعقوب آمدند گفتند: يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا
آیا این دعای غیر الله است یا نه ؟

بیننده :
یعقوب زنده بوده یا نه ؟

استاد قزوینی :
شما كه نگفتید زنده و مرده بودنش را عزیز دل من

مجری :
الان پدر، غیر خدا است یا نیست ؟

بیننده :
پدر غیر خدا هست ولی حاجتی را كه باید از خدا بخواهم را نباید از پدرم بخواهم.

استاد قزوینی :
احسنت خدا اموات شما را بیامرزد، الان فرزندان یعقوب می گویند : يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا
پدر تو بیا واسطه شو تا خدا گناه ما را ببخشد.
چرا نرفتند بگویند خدایا تو گناه ما را ببخش.

بیننده :
اینها گفته اند كه پدر تو ما را ببخش نگفته اند كه پدر تو بیا واسطه شو تا خدا ما را ببخشد

استاد قزوینی :
شما عربی متوجه می شوید یا نه ؟

بیننده :
بله

استاد قزوینی :
" يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا " با " أَبَانَا اغفر لنا " فرقش چیست؟

بیننده:
اینجا مشخص است كه یعقوب زنده بوده است.

استاد قزوینی :
اصلا بحث زنده و مرده بودن را كنار بگذارید برادر عزیزم.

بیننده :
اصل مطلب این است كه از زنده خوب است ولی از مرده نه.

استاد قزوینی :
پس اگر زنده را به جای خدا بخوانیم شرك نیست.

بیننده :
بله در كارهایی كه مخصوص خدا است نمی توان از زنده خواست و شرك است ولی می توانیم از زنده بخواهیم مثلا من می توانم از شما بخواهم كه برای من دعا بكنید ولی نمی توانم از حضرت علی علیه السلام و امام حسین رضی الله عنه بخواهم كه برای من شفاعت كنند؛ چرا كه آنها خودشان محتاج خدا هستند.

استاد قزوینی :
عزیز من شما كه از من می خواهی برات دعا كنم من خدا هستم یا غیر خدا ؟

بیننده :
شما غیر خدا هستید.

استاد قزوینی :
خدا امواتت را بیامرزد ، چرا شما از من كه غیر خدا هستم می خواهی كه برای شما دعا كنم ؟ مگر قرآن نمی گوید :ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ (سوره غافر آیه 60)
پس چرا به من می گویید كه برایتان دعا كنم؟

بیننده :
این در زمان پیامبر هم بوده است ، شما زنده اید و من به شما می گویم برای من دعا كنید ولی آن كسی كه وفات كرده است چگونه می تواند ؟

استاد قزوینی :
اجازه بدهید اول زنده را حل كنیم بعد مرده را هم حل می كنیم.

بیننده :
چرا بحث را عوض می كنید ؟

استاد قزوینی:
پس از نظر شما كه گفتید ما غیر خدا را می خوانیم شرك است اگر غیر خدا زنده باشد و او را بخوانیم شرك نیست.

بیننده :
نه؛ یعنی بخواهیم كاری كه آن كار برای خدا نباشد ، شما می گویید كه امام رضا، امام حسین به من فرزند بده، مگر قدرت فرزند دادن دست امام حسین و امام رضا است؟

استاد قزوینی :
اگر كسی از عیسی بخواهد كه یا عیسی! مادر من را زنده كن آیا این شرك است یا شرك نیست ؟

بیننده :
الأن اگر بخواهد شرك است

استاد قزوینی :
نه در همان زمان خودشان.

بیننده :
در زمان خودش این معجزه حضرت عیسی بوده است و در قرآن هم آمده است .

استاد قزوینی :
آیا زنده و مرده كردن كار خدا است یا كار بنده خدا ؟

بیننده :
كار خدا است ولی به اذن خدا حضرت عیسی مرده را زنده می كند.

استاد قزوینی :
خدا اموات شما را بیامرزد. برادر عزیزم قرآن را خوب بخوانید و ببینید بزرگان شما چه گفته اند ، شما كه می گویید : الَّذِینَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آَخَرَ (سوره فرقان آیه 68)فرقی ندارد كه زنده باشد یا مرده، در قرآن به صراحت در سوره مائده آیه 35 می فرماید : يَا أَيُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِیلَةَ

2 چیز خدا از ما خواسته است اول تقوا و دركنار تقوا می گوید: دنبال وسیله و واسطه باشید.

سوره اسراء آیه 57 می گوید : يَبْتَغُونَ إِلَی رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ
آنهایی كه شما آنها را عبادت می كنید، خودشان دنبال وسیله هستند.

در اینجا " یبتغون الیه الوسیله ایهم اقرب " هركدام از وسیله ها كه نزدیك تر هستند، آن را می گیرند.پس ببینید،
اولاً: توسل به اولیای خدا منطق قرآنی است.
ثانیاً: توسل یك دفعه این است كه ما متوسل می شویم به اسماء الهی: وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا(سوره اعراف آیه 180)

یك دفعه ما متوسل می شویم به عمل صالح خودمان: رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آَمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآَمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا(سوره آل عمران آیه 193)
یك بار توسل به اولیای خدا است، مثل توسل به حضرت یعقوب:يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا(سوره یوسف آیه 97)

بیننده :
بیننده برای چندمین بار صحبت استاد را قطع كرد.

استاد قزوینی :
عزیز من اجازه بده من صحبت كنم شما این مطالبی را كه می گویم یادداشت كن عجله نكن من اینها را به ترتیب می گویم و در آخر هم نتیجه می گیرم بعد در خدمت شما هستیم.
توسل به اولیای خدا مانند توسل به حضرت یعقوب: يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا

توسل به حضرت موسی علیه السلام:
يَا مُوسَی ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ

ای موسی این بلا را از ما بر طرف كنید.
سوره اعراف آیه 134

بیننده :
بیننده باز صحبت استاد را قطع می كند

استاد قزوینی :
عزیز من بگذار صحبت من تمام شود بعد در خدمت شما هستم این كار شما خلاف سنت پیامبر و اخلاق اسلامی است. در سیره اخلاقی و رفتای پیامبر آمده است: ولا یقطع علی أحد حدیثه حتی یجوزه فیقطعه بنهی أو قیام.
پیامبر اكرم كلام كسی را قطع نمی كرد ...
مجمع الزوائد، الهیثمی، ج 8، ص275
المعجم الكبیر، الطبرانی، ج 22، ص158

در سوره نساء آیه 64 خدای عالم می گوید بروید نزد پیامبر و از او بخواهید واسطه شود و از خدا طلب مغفرت كند و خدا گناهان شما را ببخشد.
پس آنهایی كه می گویند توسل به دیگران شرك و كفر است خدا می گوید: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ .
سوره غافر آیه 60
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ.
سوره بقره آیه 186
اینها منافاتی با توسل ندارد.
پس در زمان حیات پیامبران اگر كسی متوسل بشود هیچ اشكالی ندارد و این عین توحید است چه من بگویم خدایا من را ببخش یا بگویم یا رسول الله از خدا بخواه من را ببخشد. حالا اگر در این زمینه فرمایشی دارید بفرمایید.

بیننده :
شما گفتید از پیامبر خواستند كه شفاعت ما را بكنید تا خدا ما را ببخشد. پیامبر رو به روی آنها بوده و از او خواستند، پیامبر چرا نگفته است بروید سر قبر حضرت عیسی علیه السلام كسی كه مرده را زنده می كرده؟ پیامبر خودش زنده بوده و واسطه آنها بین خدا می شده است ولی این طور نبوده است كه كسی كه مرده است سر قبر او بروید و از او بخواهید كه من فرزند و مال می خواهم ، این منافات با توحید است. شما خودتان می دانید ولی انكار می كنید.

استاد قزوینی :
چرا منافات با قرآن دارد؟

بیننده :
مشركان زمان پیامبر چه كار می كردند كه پیامبر با آنان جنگ كرد.

استاد قزوینی :
عزیز من شما می گویید منافات با توحید دارد این حرف شما چه ربطی با جنگ و مشركین دارد؟ شما می گویید اگر كسی بگوید كنار قبر پیامبر برود و از او چیزی بخواهد این با توحید منافات دارد این را برای من معنا كن.

بیننده :
نه.

استاد قزوینی :
نه شما بگو چرا با توحید منافات دارد ؟

بیننده :
منافات با توحید دارد؛ چون دعوت پیامبر این بوده كه غیر خدا را رها كنند به این دلیل كه مشركان زمان پیامبر از غیر خدا طلب می كردند.

استاد قزوینی:
آقای بزرگوار عذر می خواهم این علمای وهابی چقدر احمق و بی شعور هستند كه آمدند پیامبر را با بت لات و عزی یكی می كنند، برادر عزیز من یك مقدار رعایت كنید.
من می گویم چطور در زمان حیات پیامبر توسل به ایشان اشكال نداشته است و عین توحید بوده است ولی الان كه پیامبر از دنیا رفته است چه شد این توسلی كه در زمان پیامبر عین توحید بود، الان كه از دنیا رفته است، منافات با پیامبر دارد ؟

مجری :
من نوعی الان به مدینه زیارت حضرت رسول می روم و درخواست می كنم به درگاه خدا و ایشان را واسطه قرار می دهم آیا این منافات با توحید دارد و من مشرك هستم ؟ دلیل آن را بفرمایید.

بیننده :
اصلاً نمی توانم به شرك فتوا بدهم؛ ولی این كار كار شرك است و منافات با توحید دارد.
توحید، یعنی یگانگی خدا و خواستن از خدا، اگر این صفتی كه برای خدا است برای بنده خدا نسبت دهیم از این بدتر است ؟

مجری :
یعنی پیامبر نمی تواند صدای من را بشنود و به من كمك كند و واسطه خیر من باشد؟

بیننده :
زمانی كه زنده بود برای اصحاب ولی وقتی كه از دنیا رفته است دیگر هیچ ارتباطی با پیامبر نداریم.

مجری :
وقتی بمیرد ما هیچ ارتباطی با پیامبر نداریم ؟ ولی در نماز كه همیشه با خطاب با ایشان صحبت می كنیم: السلام علیك أیها النبی ورحمة الله وبركاته.

بیننده :
در خطاب به ایشان، درود می فرستیم و این را خدا می شنود و به پیامبر می رساند.

مجری :
عجب، شما شأن پیامبر را از شهدا هم پایین تر آوردید خدا می گوید : وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ (سوره آل عمران آیه 169)
شهداء زنده اند، شما این را برای پیامبر هم قائل نیستید.

بیننده :
بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (سوره آل عمران آیه 169)
در نزد پروردگارشان

استاد قزوینی :
ما عند الشیطان زنده هستیم ؟

مجری :
عالم محضر خدا هست.

بیننده :
ما در محضر خدا هستیم ولی آنها در یك عالم دیگری هستند و كسی كه اعتقاد به آخرت داشته باشد.

استاد قزوینی :
عزیز من ما اجازه دادیم شما حرف هایتان را گفتید و معلوم می شود كه مغز مبارك خود را قفل كردید عزیز من و كلید آن را هم گم كردید.
من می گویم چرا منافات با توحید دارد، بحث مشركین را وسط می كشی، شما برو مطالعه كن عزیز من، اتاق فرمان مانیتور بنده را نشان دهید لطفاً.
شما فقط چند لحظه نگاه كن به حرف هایی كه بزرگان اهل سنت زده اند و حداقل از زن و بچه ات خجالت بكش، شما می آیید و پیامبر را نعوذ بالله با لات و عزی یكی می كنید .
ببین برادر من! شما اگر حنبلی، شافعی، مالكی یا هر مذهبی كه هستید.
ابن قدامه مقدسی از فقهای به نام حنبلی است می گوید : كسی كه مكه مكرمه می رود و بعد از آن به مدینه می رود نزد قبر پیامبر برود و بگوید : السلام علیك أیها النبی ورحمة الله وبركاته.
سلام بدهد و این آیه را بخواند: اللهم إنك قلت وقولك الحق.
تو گفتی و گفتارت هم حق است آنهایی كه در حق خودشان ظلم كردند بیایند و تو در حق آنها دعا كنی خدا می بخشد.
خطاب به پیامبر است و این حرف علامه مجلسی نیست؛ بلكه ابن قدامه مقدسی از بزرگ فقهای حنبلی است می گوید : وقد أتیتك
پیغمبر! آمدم خدمت تو.
مستغفرا من ذنوبی
از گناهانم استغفار می كنم و تو را بین خودم و خدا شفیع قرار میدهم.(المغنی، ج 3، ص298)

آیا این را كه آقای ابن قدامه مقدسی دستور می دهد كه تمام حنبلی های عالم عیناً این كار را كنار قبر پیامبر انجام دهند به اندازه حضرتعالی نمی فهمید؟ شعور نداشته كه رفتن كنار قبر پیامبر و از او طلب حاجت كردن كفر است و با توحید منافات دارد؟
این برای كسانی كه حنبلی هستند.
از این طرف شافعی ها، محی الدین نووی همین عبارت را می آورد و می گوید :
شافعی ها كه می روند كنار قبر پیامبر آیه 64 سوره نساء را بخوانند و بگویند : وقد جئتك.
پیامبر خدمت شما آمدیم.
مستغفرا من ذنبی مستشفعا بك إلی ربی (المجموع ج 8 ص 202)

از آقایان حنفی ها در كتاب الاختیار تعلیل المختار عبدالله بن محمود بن مودود متوفای 683 می گوید : ادب زیارت قبر پیامبر این است كسی كه كنار قبر پیامبر رفت بگوید : یا رسول الله
خطاب به پیامبر.
آقای دمشقیه عبدالشیطان به قول آقایان اینها را دیده یا ندیده كه می گوید كسی كه هر نوع دعا عبادت غیر الله است و شرك است.

آقای عبدالله بن محمود حنفی می گوید شما در كنار قبر پیامبر بگو : یا رسول الله نحن وفدك وزوار قبرك
ما آمده ایم خدمت تو به زیارت تو
جئناك من بلاد شاسعة، ونواح بعیدة
از شهر ها و ناحیه های دور آمده ایم
قاصدین قضاء حقك.

آمده ایم حق تو را ادا كنیم و به زیارت تو تیمن كنیم و به سبب تو نزد خدای عالم استشفاع كنیم و تو را شفیع خود قرار دهیم چرا كه گناهانمان كمرمان را شكسته.

وأنت الشافع المشفع
تا آیه 64 سوره نساء را بخوانید بعد بگویید : وقد جئناك ظالمین لأنفسنا

خطاب به پیامبر است در كنار قبر ایشان ، آیا این منافات با توحید است ؟ پس آقای فقیه حنفی نفهمیده كه توحید یعنی چه ؟
فاشفع لنا إلی ربك (الاختیار تعلیل المختار، ج 1، ص 189)
آقای زینی دحلان می گوید: وقتی كه منصور دوانقی كنار قبر پیامبر آمده بود از مالك سوال كرد آقای مالك من رو به قبله بایستم یا رو به قبر پیامبر ؟

گفت : ولم تصرف وجهك عنه

چرا می خواهی صورتت را از قبر پیامبر برگردانی؟
وهو وسیلتك ووسیلة أبیك آدم إلی الله تعالی بل استقبل واستشفع به.

این پیامبر واسطه تو و واسطه پدرت آدم به سوی خدا بوده است.(الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة - أحمد زینی دحلان - ص 10)

امام مالك نفهمید توحید یعنی چه ؟
آقای زرقانی مالكی می گوید : كنار قبر پیامبر بیاید و خدا را به جاه و مقام پیامبر قسم بدهد و به پیامبر متوسل شود كه توسل به پیامبر كوه هایی از گناه را نابود می كند و بركت شفاعت پیامبر و جایگاه او در نزد خدا، گناهی نمی گذارد.

آقای بزرگوار گوش كن
ومن اعتقد خلاف ذلك

هركس خلاف این را عقیده داشته باشد،
فهو المحروم الذی طمس الله بصیرته

او محرومی است كه خدای عالم بصیرت و بینایی اش را نابود كرده است .
وأضل سریرته
باطنش را گمراه كرده است.

كسی كه معتقد باشد پیامبر نمی شنود و توسل به قبر پیامبر با توحید منافات دارد. آقای زرقانی می گوید او بی بصیرت و كور و بدبخت است و خدای عالم بر قلب و عقل و فكرش پرده كشانده است.بعد می گوید : ألم یسمع قوله تعالی

نمی شنود قول خدای عالم را در سوره نساء آیه 64 می فرماید : وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا. (شرح المواهب، ج8، ص 317)

برادر عزیزم آیا این بزرگان اهل سنت نمی فهمیدند؟ از مالكی ها آوردم ، از حنفی ها آوردم از حنبلی ها آوردم از شافعی ها هم آوردم كه می گوید : كنار قبر پیامبر آیه 64 سوره نساء را بخوانید و پیامبر را واسطه قرار دهید.
این علما هیچكدام نفهمیدند كه توسل به قبر پیامبر با توحید منافات دارد ولی آقای عبدالشیطان می گوید رفتن كنار قبر پیامبر و از او شفاعت خواستن منافات با توحید دارد.
و اضافه بر آن، آقای ابن حجر عسقلانی در كتاب فتح الباری ج 2 ص 412 می گوید :
زمان عمر بن خطاب قحطی می آید و بلال بن حارث یكی از صحابه كنار قبر پیامبر می آید و می گوید:

یا رسول الله
ای پیامبر خدا مردم به هلاكت رسیدند، از خدا بخواه باران رحمت بیاید، بعد پیامبر به خواب او می آید و می فرماید :

برو به عمر سلام برسان بگو باران رحمت می آید.
خوب، چرا عمر نگفته است آقای بلال بن حارث! تو كه متوسل به قبر پیامبر شده ای مشرك شدی و توسل به قبر پیامبر با توحید منافات دارد؟
آقای ابن حجرعسقلانی می گوید: روایت صحیح است .
آقای ابن كثیر دمشقی در البدایة و النهایة ج 7 ص 105 می گوید روایت صحیح است.
از همه اینها بالاتر برادر عزیزم! خود آقای عبد الله بن عمر كه حداقل او را قبول دارید داشته می رفته كه یك دفعه سكته ناقصی كرد و پاهایش فلج شد، عبد الرحمن بن سعد كه همراه او بود گفته است آقای عبدالله بن عمر
ادع أحب الناس إلیك.

محبوب ترین خلائق را بخوان تا خدا از این فلج نجاتت دهد.
قال : یا محمد
عبدالله عمر گفت یا محمد.
فبسطها
بلا فاصله پاهایش از حالت فلج خارج شد.
غریب الحدیث للحربی، ج2، ص674

خوب آقای عبدالله بن عمر نمی فهمید كه اگر متوسل به پیامبر شود بعد از رحلت ایشان پیامبر نمی شنود؟
روایت هم صد در صد صحیح است.
آقای بخاری در الأدب المفرد هم این روایت را آورده است. و جالب این است كه خود ابن تیمیه همین روایت را كه عبد الله بن عمر از راه دور كه در مكه بود متوسل به پیامبر شد و گفت : یا محمد
اگر چنانچه این آقایان آنجا بودند گمانم خون عبد الله بن عمر را مباح می دانستند و به او می گفتند تو كافر و مشرك شده ای.
كتاب كلم الطیب كه برای آقای ابن تیمیه است كه می گوید :عن الهیثم بن حنش قال: كنا عند عبد الله بن عمر رضی الله عنهما فخدرت رجله.
پاهایش بی حس و فلج شد.

فقال له رجل : اذكر أحب الناس إلیك
عبدالله عمر محبوب ترین خلائق را صدا كن تا شفا بگیری

فقال : یا محمد فكأنما نشط من عقال
گویا از گردابی نجات پیدا كرد

این را آقای ابن تیمیه خدای شما نقل كرده است.
الكلم الطیب، ج1، ص173

آیا واقعاً عبدالله بن عمر هم نمی فهیده كه یا محمد گفتن شرك و كفر است یا نه؟ اگر عبدالله بن عمر بگوید یا محمد، عین توحید است ولی اگر شیعه بگوید: یا علی، این عین شرك است.
اگر این را میفرمایید ما قبول می كنیم از شما و این واقعاً حرف درست و زیبایی است.
آقا محسن! ما پدر كشتگی با شما و ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب نداریم، وقتی شما می آیید قرآن را عوضی می خوانید، یك آیه را می گیرید و 10 آیه را كنار می گذارید، من قشنگ دارم صحبت می كنم می گویم كه توسل به پیامبر در زمان حیاتش عین توحید بوده چطور شد این عین توحید بعد از رحلت پیامبر عین شرك شد؟ چه اتفاقی افتاد؟ شما می گویید پیامبر نمی شنود خوب بر فرض این كه پیامبر هم نشنود این یك عمل باطل است ولی عمل شرك نیست.
برادر من دقت كنید والله این عباراتی كه شما می گویید و شیعه را متهم به شرك می كنید خدای عالم خودتان را فردای قیامت مشرك محشور می كند.
در روایات شیعه و سنی داریم كه نقل كردند اگر كسی به دیگری نسبت كفر و شرك بدهد، خدا آن كسی را كه به ناحق می گوید، كافر و مشرك محشور میكند.
خدایا تو را قسمت می دهیم به آبروی محمد و آل محمد فرج مولایمان بقیة الله الأعظم را نزدیك نموده و ما را از یاران ویژه آن بزرگوار قرار بده.
اللهم عجل لولیك الفرج

 
بغض امیرالمؤمنین علیه السلام نشانه حرامزادگی
سال 1391
آیت الله حسینی قزوینی
 
ت زمان حجم دانلود پخش
-1 01:53:29 13.1 MB دانلود
 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page