47- سلیمان بنی هاشم

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

از سید رضی منقول است که در کتاب مناقب الفاخره از عماریاسر روایت نموده است که: من و امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مسجد جامع کوفه بودیم و شخص دیگری نبود در آن جا ناگاه دیدم امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: تصدیق کن او را تصدیق کن او را.
پس متوجه شدم به طرف راست و چپ، احدی را ندیدم تعجب کردم.
آنگاه علی (علیه السلام) فرمود: ای عمار با خود می گویی که علی با چه کس تکلم می کند؟
عرض کردم: بلی مطلب این است.
آنگاه فرمود: سرت را بلند کن چون سر خود را بلند کردم مشاهده کردم دو عدد کبوتر با هم حرف می زنند فرمود: ای عمار می دانی چه می گویند؟ عرض کردم: نه یا امیرالمؤمنین.
فرمود: آن کبوتر ماده به کبوتر می گوید: آیا زن دیگری اختیار نموده ای و مرا ترک گفته ای؟ آن کبوتر نر قسم می خورد که چنین کاری نکرده ام.
پس آن پرنده ماده می گوید: من تو را تصدیق نمی کنم. پس کبوتر نر گفت: قسم به حق این شخص که در مقابل ماست من زن دیگری نگرفتم. خواست آن ماده او را تکذیب کند، گفتم: تصدیق کن او را، تصدیق کن او را.
عمار گفت: عرض کردم: یا امیرالمؤمنین من نمی دانستم که احدی غیر از سلیمان بن داود زبان منطق پرندگان را بداند. آن جناب فرمود: ای عمار البته سلیمان بن داود سؤال کرد خدا را به احترام ما اهل بیت تا این که دانست منطق طیر را و در روایت دیگر حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: که علی (علیه السلام) فرموده است: ما می دانیم زبان حیوانات را هم چنان که می دانست سلیمان بن داود و ما نیز نطق هر جنبنده در آب یا خشکی را می دانیم.(1)
**************************************
1) مناقب اهل بیت، ص 107 و 108.