پرسش :
جایگاه بی بدیل علم بلاغت
1ـ شکی نیست که همهی لغات و زبانها و گوناگونی آنها، از آیات الهیاند. و گرنه همه زبانها نسبت به او مساویاند ؛ (و من آیاته اختلاف ألسنتکم)
2ـ و شکی نیست که در بین لغات و زبانها، زبان عربی از همه دقیقتر است. و همین که خداوند از بین همه زبانها، آن را برای ارائه کلام خویش انتخاب فرموده، نشانه وجود خصوصیتی است که لغات دیگر، فاقد آنند.
کسی که به صورت علمی و اصولی (نه فقط محاورهای) با چند زبان آشنا باشد، دقّت و وسعت و توانمندی لغت عرب را درک میکند.
3ـ تعداد علومی که در ارتباط با لغت عربیت تدوین گردیده 13 علم است که در این شعر بیان شده :
نحوٌ و صرفٌ، عَروضٌ، بعده لغةٌ
ثمّ اشتقاقٌ، قریض الشعر، إنشاءُ
کذا المعانی، البیانُ، الخطُّ، قافیةٌ
تاریخُ ، هذا لِعلم العُربِ إحصاءُ
البته در این شعر، علم «بدیع» ذکر نشده زیرا از توابع علم «بلاغت» (معانی و بیان) بحساب آورده.
«ادیب» اصطلاحاً کسی را گویند که در همهی علوم مذکوره، استاد باشد.
معادل علم «نحو»، در زبان فارسی «دستورزبان»، و در زبان انگلیسی «گرامر» تدوین شده است.
علم «صرف» هم کم و بیش در زبانهای دیگر گرچه بصورت غیرمستقل، وجود دارد.
اما علم «معانی» و علم «بیان» که آنها را مجموعاً علم «بلاغت» مینامند، در زبانهای دیگر معادل ندارند؛ زیرا مسائل و قواعدی که در علم «بلاغت» زبان عربی جمع آوری و تنظیم شده، در زبانهای دیگر هرگز به آن وسعت و کاربرد، وجود ندارند.
4ـ از طرفی معتقدیم قرآن معجزه است. «معجزه» فعلی است که بشر از انجام آن عاجز است و اجرای آن به دست نبی، همراه با ادعای نبوت، اثبات حقانیت او میکند.
5ـ وقتی قرآن را تحلیل به اجزاء میکنیم، همه مفرداتش در کلام عرب موجود است. تراکیب کلامی آن هم بصورت جمله خبری و انشائی و بصورت جمله فعلیه و اسمیه است که در کلام عرب همگی وجود دارند و استعمال میشوند.
در جمله فعلیه عرب میگوید: جاء ابوک و زید ، قرآن فرماید: جاء ربّک و الملک.
در جمله اسمیه قرآن فرماید: الله الصمد، عرب گوید: زید العالم.
عرب گوید: عزیزٌ علی عمّک أن تدعوه فلا یجیبک. قرآن فرماید: عزیز علیه ما عنتّم ...
و بالجمله مفردات و تراکیب قرآن، همان مفردات و تراکیبی است که در کلام عرب موجود است و بکار رفته و میرود. در عین حال قرآن را معجزه میدانیم که بشر از آوردن آن و مثل آن عاجز و ناتوان است؛ و تاریخ هم با قاطعیت شهادت میدهد که فصحاء و بلغاء عرب اصیل، واقعاً عاجز و ناتوان بودهاند از آوردن یک سوره یا حتی یک آیه مانند قرآن. و اگر میتوانستند سوره کوچکی مثل قرآن بیاورند نیازی به آن جنگها و صرف هزینهها و کشته و مجروح شدنها نبود. پس مگر قرآن غیر از همین مفردات و تراکیب، چیز دیگری است؟؟
و حتی خطب نهجالبلاغه را دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق میدانند. یعنی حتی امیر بیان مولاعلی ع هم کلامش در اوج فصاحت و بلاغت، به حدّ قرآن نمیرسد.
و حتی معتقدیم کلام شخص پیامبر هم در خطبهها و سخنان دیگرش، همانند قرآن نبود و نیست.
اکنون سؤال این است که :
وجه اعجاز قرآن چیست؟ و چگونه باید فهمید و درک نمود سرّ و راز معجزه بودنش را ؟ و ویژگی و تفاوتش را با سایر سخنان عرب از فصحاء و بلغاء ؟
تا اینجا در ضمن بدست آمد که ما که میگوییم (قرآن معجزه است)، این کلام را بصورت تقلیدی میگوییم و خودمان حقیقت معنای آن را درک نمیکنیم. واقعاً نمیدانیم و نمیفهمیم قرآن مگر چگونه است که بشر با قدرت بر همان مفردات و همان تراکیب، نمیتواند نظیر آن را بیاورد؟ و چرا ؟
پاسخ و حلّ مسأله :
حق مطلب که قابل انکار نیست آن است که :
تفاوت بین قرآن و خطب نهجالبلاغه ، تفاوت بین قرآن و سایر خطبهها و سخنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، فرق مابین خطب نهجالبلاغه و سخنرانیهای ولید بن عبدالملک مثلا (که شخص سخنوری بوده است) را کسی میفهمد که اسرار و رموز لغت عرب و دقایق زبان عربی را بفهمد و قواعد فصاحت و بلاغت را بداند و با علم «معانی» و علم «بیان» بخوبی آشنا باشد و مستمرّاً با آن قواعد و مسائل، ممارست داشته باشد.
سرّ معجزه بودن قرآن، و اینکه چه خصوصیاتی قرآن را از سایر کلام عرب، و حتی از سخنرانی های فصیح و بلیغ امیر بیان ممتاز کرده، و چرا هیچ بشری همانند قرآن نمیتواند بیاورد، با اینکه قرآن تماماً بر اساس قواعد و قوانین دستورزبان عرب میباشد و مفردات و تراکیبش همان مفردات و تراکیب موجود در زبان عربی است، و سایر امور مربوط به این مقوله، فقط از راه آشنایی و تسلّط بر علم «بلاغت» یعنی دو علم «معانی و بیان» میسّر است.
کسانی که متصدّی تدریس تفسیر قرآن میشوند بدون آشنایی با علم «بلاغت»، جز تبادل الفاظ و ترجمه ظاهری از قرآن، چیزی برای عرضه کردن ندارند.
بدون علم «بلاغت»، نه میتوان از فهم قرآن و حتی مطلق کلام عرب، دم زد. و نه میتوان وجه اعجاز قرآن را درک نمود و فهمید.
حتی با تسلّط بر «صرف» و «نحو» هم، از عهده آنچه گفتیم برآمدن، محال عادی است.
والسلام علینا و علی عباد الله الصالحین