چگونه از قرآن اثبات کنیم امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) دارای علم الکتاب است؟

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

 

پرسش :

بسم الله الرحمن الرحیم
چگونه از قرآن اثبات کنیم امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) دارای علم الکتاب است؟
سلام ، آیه شریفه ۴۳ سوره رعد می فرماید : و یقول الذین کفروا لست مرسلا قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب ( کسانی که کفر ورزیدند گفتند : تو فرستاده خدا نیستی بگو : کافی است بین من و شما خداوند بر رسالت من شهادت دهد و کسی که دانش کتاب نزد اوست )
به نظر بنده منظور از (کسی که دانش کتاب نزد اوست) بعضی از اهل کتاب مانند یهود و نصارا بودند که در کتاب خود بشارات به نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) را دیدند و شهادت دادند این نظر را آیات بشیاری از قرآن تأیید می کنند از جمله آیه ۹۴ سوره یونس که می فرماید : اگر در آنچه بر تو نازل کردیم شک داری از کسانی که کتابهای پیشین را می خوانند بپرس . و آیه ۱۴ سوره انعام که می فرماید : کسانی که به آنها کتاب دادیم می دانند که این قرآن به راستی از جانب پروردگارت نازل شده است پس از شک کنندگان مباش . و آیه ۴۷ سوره عنکبوت که می فرماید : بعضی از کسانی که به آنها کتاب دادیم به قرآن ایمان می آورند. و آیه ۵۲ سوره قصص که می فرماید : کسانی که پیش از قرآن  به آنان کتاب دادیم به قرآن ایمان می آورند. و آیه ۳۶ سوره مورد بحث (سوره رعد) که می فرماید : کسانی که به آنها کتاب دادیم از قرآنی که بر تو نازل شده خوشحاب می شوند .و آیه ۱۷ سوره هود که می فرماید : آیا کسی که با معجزه و دلیلی روشن از جانب پروردگارش آمده و به دنبال آن شاهدی از او بیاید ( آیا چنین کسی قرآن از خودش ساخته است ) پیش از این کتاب موسی برای رحمت و هدایت آمده بود که پیروانش به قرآن ایمان می آورند .
در مقابل این آیات ، روایات بسیاری آمده که با این نظر مخالفت دارند و البته بین آنها اختلاف است بعضی گفته اند : منظور از کسی که دانش کتاب تزد اوست حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) است و دانش امام را به دریا تشبیه کرده و دانش آصف وصی سلیمان (علیه السلام) را که به فرموده قرآن دانش قسمتی از کتاب نزد او بوده را به مقدار بسیار اندکی از آب دریا تشبیه کرده که پشه ای با بالش بر می دارد ( تفسیر المیزان ج ۱۰ ص ۱۹۵ و ۱۹۶_ الامام علی ابن ابیطالب تألیف رحمانی همدانی ص ۲۵۱ و ۲۵۲ و ۲۵۵ و ۲۶۲ _ تدوین القرآن تألیف کورانی عاملی ص ۱۶۶ ) بعضی هم گفته اند که منظور ائمه معصومین هستند (بصائر الدرجات ص ۲۳۲ تا ۲۳۴)
این روایات در باره کتاب هم اختلاف دارند طبق بعضی از آنها منظور از کتاب قرآن است که تبیانا لکل شیئ می باشد (تفسیر فرات کوفی ص ۱۴۵_ تفسیر عیاشی ج ۱ ص ۱۳ _ مناقب آل ابی طالب تألیف ابن شهر آشوب ج ۱ ص ۳۱۰) طبق برخی از آنها منظور از کتاب لوح محفوظ بوده که بر اساس آیه ۵۹ سوره انعام هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در آن ثبت شده باشد (تفسیر نور الثقلین ج ۴ ص ۶۱۱) در بعضی روایات هم آمده که منظور از کتاب اسم اعظم است که یک حرف از آن اختصاص به خداوند داشته و ۷۲ حرف باقیمانده تمامش نزد امامان بوده و فقط بک حرفش نزد آصف بوده که بر اثر آن توانست تخت بلقیس را در کمتر از یک چشم بر هم زدن حاضر کند (بصائر الدرجات ص ۲۲۸ و ۲۳۰ و ۲۳۲ _ خصائص الائمه تألیف سید رضی ص   ۴۶ و ۴۷) بر اساس برخی روایات نیز منظور از کتاب ، کتابهای آسمانی مانند تورات و انحیل و قرآن است که امام به تمام آنها عالم است (نوادر المعجزات تألیف طبری شیعی ص ۴۷ و ۴۸)
تکلیف ما با این آیات و روایات چیست ؟ آیا آیه شریفه با توجه به آیات قرآن تفسیر کرده و این روایات به دلیل مخالفت با قرآن نادرست بدانیم ؟ یا این روایات را صحیح بدانیم ؟ در اینصورت چگونه این آیات و روایات را جمع کنیم ؟ و آیا شهادت حضرت امیر(علیه السلام) یا امامان دیگر برای کافر حجت است و پیامبر برای اثبات رسالتش می تواند به شهادت ایشان استدلال کند ؟
شما جواب این سوال را میتونید از قرآن به من بدهید مثل این چند جمله که برای شما فرستادم از قرآن جواب داده
علی جعفری

پاسخ :
بسمه تبارک و تعالی شأنه العزیز
علیکم السلام و رحمة الله
لطفا در مطالبی که گفته می‌شود نهایت دقّت را بکار برید :
1ـ اینکه گفته است : ««به نظر بنده منظور از (کسی که دانش کتاب نزد اوست) بعضی از اهل کتاب مانند یهود و نصارا بودند که در کتاب خود بشارات به نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) را دیدند و شهادت دادند»» سخن درستی نیست؛ زیرا سوره مورد نظر (سوره رعد) از سور مکّیه است و تمامی آیاتش در مکّه نازل شده است و بر علیه کفّار و مشرکین مکّه (که منکر حقانیت قرآن و رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) شدند) استدلال می‌کند، در حالی که اهل کتاب مانند یهود و نصارا پس از سالها در مدینه به پیامبر(صلی الله علیه و آله) گرویدند و به حقانیت رسالتش شهادت دادند. بنابراین شهادتِ آنها، نمی‌تواند برای کفّار مکّه حجّت و دلیل باشد.
2ـ اینکه گفته : « این نظر را آیات بسیاری از قرآن تأیید می کنند ... » سخن اشتباهی است؛ چون آیاتی که بعنوان تأیید ذکر کرده، هیچ ربطی به آیه مورد بحث ندارند؛ زیرا در آیة مورد بحث «مَن عنده علم الکتاب» (کسی که علم و دانش کتاب در نزد اوست) شاهد و گواه بر حقانیتِ رسالت گرفته شده. در حالی که آیات ذکر شده دربارة «الذین یقرؤن الکتاب من قبلک» (کسانی که کتابهای قبل از تو را می‌خوانند) و همچنین درباره «الذین آتیناهم الکتاب» (کسانی که به آنان کتاب دادیم) می‌باشند.
و روشن است «کسانی که کتابهای پیشین را می‌خوانند و کسانی که به آنها کتاب عطا شده» که همان علمای یهود و نصاری هستند، هیچ ربطی به «کسی که دانشِ قرآن در نزد اوست» ندارد و معنای ذکر شده را تأیید نمی‌کند.
3ـ اینکه گفته : «در مقابل این آیات ، روایات بسیاری آمده که با این نظر مخالفت دارند و البته بین آنها اختلاف است» :
ما می‌گوییم : بلی روایات بسیاری با معنایی که شما ذکر کردید مخالفت دارند. اما اختلافی در بین آنها وجود ندارد. بلکه همه روایاتی که در تفسیر آیه مورد بحث وارد شده است «کسی که دانش کتاب نزد اوست» را بر امیر مؤمنان علیه السلام تطبیق نموده‌اند. و البته سائر ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز علم خود را از امیرمؤمنان امام علی(علیه السلام) ارث برده‌اند و علم و دانش کتاب، نزد همه آنها بطور یکسان موجود است.
4ـ اینکه گفته است : « این روایات در باره کتاب هم اختلاف دارند ... » :
ما عرض می‌کنیم : متأسفانه در این سخن، اشتباه بزرگی مرتکب شده است !
اختلاف روایات، در بیان معنای «کتاب»، ربطی به آیه مورد بحث ندارد. بلکه بطور کلّی در بیان معنای کلمه «کتاب» که در سراسر قرآن بارها بکار رفته، بعضی روایات در بعضی موارد آن را به معنی «لوح محفوظ» معنی کرده‌اند. بعضی روایات در بعضی موارد «کتاب» را به معنی کتابهای آسمانی مانند تورات و انجیل معنی کرده‌اند. و بعضی ... .
اما در مورد کلمه «کتاب» در آیه مورد بحث (43 رعد) تمام روایات وارد شده، آن را به معنی همین قرآن کریم معنی نموده‌اند و اختلافی در بین آنها وجود ندارد !
پس ملاحظه می‌کنید که هیچگونه اختلاف و تفاوتی بین آیات و روایات، در مورد معنای اين آیه وجود ندارد. و اشکالات و سؤالاتی که بوجود آمده، متأسّفانه سرچشمه آنها شلوغ کاری و به هم چسباندنِ مطالب غیرمربوط به یکدیگر می‌باشد.
اکنون با توضیحی که تقدیم می‌کنیم، به شرط دقت، معنای آیه بطور واضح و روشن به دست می‌آید:
گفتیم که سوره رعد از سور مکیّه است. کفّار و مشرکین مکّه، در مقام انکار حقانیت رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برآمده و گفتند : تو فرستاده از جانب خداوند نیستی. «و یقول الذین کفروا لستَ مرسَلاً».
سپس خداوند استدلالی متین و احتجاجی قویّ و محکم را به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خود تلقین می‌کند تا بدان وسیله، انکار آنان را در هم شکسته و حقانیّت رسالت خویش را به اثبات برساند.
می‌فرماید : به آنان بگو، برای اثبات اینکه من فرستاده خدا هستم، اولاً گواهی دادنِ خود خداوند کفایت می‌کند. زیرا نزاع و اختلاف بر سر این است که آیا شخص حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) از طرف خداوند فرستاده شده است یا نه ؟ وقتی خودِ خداوند شهادت بدهد و گواهی بدهد و تأیید کند رسول بودنِ حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) را و صریحاً او را بعنوان فرستاده خویش معرّفی کند، جای شکّ و شبهه و انکار باقی نمی‌ماند. و روشن است که خداوند در کلام خود بارها و بارها بر رسالت حضرتش شهادت داده و بر آن صحه گذاشته است : ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم﴾ ، ﴿ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ‏ اللَّهِ‏ وَ خاتَمَ النَّبِيِّين﴾ و آیات مشابه دیگر... .
و همچنین برای اثبات حقانیتِ رسالتِ من کافی است شهادت دادنِ کسی که به کتاب خدا آشنا باشد و به آن علم و آگاهی داشته باشد و دانشِ این کتاب در نزد او باشد. بدیهی است کسی که به کتاب خدا و کلام خدا آگاه بوده و آن را بدرستی بفهمد، وقتی بر حقانیت رسالت حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) شهادت و گواهی بدهد و آن را تأیید کند، چون شهادتش به استناد دانش و آگاهی او به کتاب خداست، ثابت می‌کند که خداوند در کتاب خود و کلام خود، رسالت او را بیان فرموده و او را فرستادة خود معرّفی فرموده. پس با شهادت دادنِ چنین کسی، حقانیت رسول بودن حضرتش به درستی به اثبات می‌رسد و انکار کفّار و مشرکین در هم شکسته و باطل می‌گردد.
از طرفی می‌دانیم در آن زمان در شهر مکّه (بلکه بعد از آن زمان و در مدینه و جاهای دیگر نیز) هیچکس به اندازه امیرالمؤمنین علی علیه السلام آشناتر با کتاب خدا و آگاه‌تر به کلام خدا نبود؛ زیرا همراهی و مصاحبتی که او با رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) داشت، و اشتیاقی که او به فراگیری علوم پیامبر داشت، و حرصی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به تعلیم و آموزش او داشت، منحصر به فرد بود و در هیچیک از اصحاب و غیر اصحاب یافت نمی‌شد. پس سزاوارترین فردی که «مَن عنده علم الکتاب» بر او صدق کند همانا علی بن ابی‌طالب (علیهما السلام) است. و پس از او هم جانشینان او و امامان بعدی ...
موفّق باشید