با بررسى اجمالى رواياتى كه شيعه و اهل سنت در زمينه بشارت به ظهور مهدى (ع) نقل كرده اند، روشن مىشود كه در اين روايات آنچه بيش از هر چيز ديگر مورد توجه قرار گرفته برپا داشتن قسط و عدل و نابود كردن ظلم و جور از سوى آن حضرت است . براساس بررسى مؤلف كتاب منتخب الاثر در منابع و مصادر شيعه و اهل سنت نزديك به 130 حديث، دلالت بر اين دارد كه امام مهدى (ع) زمين را پس از آنكه از ظلم و ستم پر شده است، از عدل و داد آكنده مى سازد .
(1) كه از آن جمله مى توان به اين روايات اشاره كرد:
پيامبر گرامى اسلام (ص) مى فرمايند:
شما را به مهدى بشارت مىدهم . او در زمانى كه مردم گرفتار اختلاف، درگيرى و آشوب ها هستند، در امت من برانگيخته مى شود و جهان را از عدالت و برابرى پر مى سازد، همچنان كه از ظلم و ستم پر شده بود . (2)
از امام محمدباقر (ع) نيز نقل شده است كه:
پدرم از پدرش و او از پدرانش براى من نقل كردند كه رسول خدا(ص)، كه درود و سلام خدا بر او باد، فرمودند: امامان پس از من دوازده نفرند به تعداد نقباى بنى اسرائيل، نه نفر از آنها از نسل حسين(ع)، كه بر او درود باد، هستند و نهمين آنها قائم ايشان است . او در آخرالزمان به پا مىخيزد و زمين را از عدل پر مى سازد; بعد از آنكه از ستم و بى عدالتى پر شده بود . (3)
توجه خاص روايات به موضوع عدالت گسترى امام مهدى (ع) و فراوانى رواياتى كه در اين زمينه وارد شده اند همه بر نقش محورى اين موضوع در قيام و انقلاب جهانى آن حضرت و جايگاه خاص آن در حكومت مهدوى دلالت دارند . از اين رو لازم است در پژوهش ها و بررسى هايى كه در زمينه انقلاب و حكومت امام مهدى (ع) صورت مى گيرد به اين موضوع بيش از پيش توجه شود و ابعاد مختلف عدالت گسترى و ظلم ستيزى آن حضرت تبيين گردد .
عدالت مهدوى را از دو زاويه مىتوان مورد بررسى قرار داد; يكى از نظر اركان و پايه هاى اين عدالت و ديگرى از نظر گستره و عمق اين عدالت . اگر چه بحث جامع و كامل از هر يك از زواياى ياد شده مجال وسيعى مى طلبد، اما در اين مقال تلاش خواهيم كرد كه در حد توان خود، به اجمال، هر يك از اين دو جنبه را مورد بررسى قرار دهيم
1 - اركان و پايه هاى عدالت مهدوى
برپايى عدالت در هر جامعه اى نيازمند اركان و پايه هاى متعددى است و نبود هر يك از اين اركان موجب ناپايدارى عدالت در آن جامعه مىشود . مهمترين اركان عدالت عبارتند از:
1 . حاكم عادل;
2 . كارگزاران عادل;
3 . قوانين عادلانه;
4 . نظام عادلانه .
1 - 1 . حاكم عادل
بدون شك آنگاه مىتوان از جامعه و حكومتى انتظار حركتبه سوى عدالت داشت كه امام و حاكم آن جامعه خود در مسير عدالت باشد و در زندگى فردى و اجتماعى عدالت را پيشه خود سازد . از اين روست كه مى بينيم در نظام حكومتى كه شيعه ترسيم مىكند وجود امام عادل از مهمترين شرايط است و بدون وجود اين امام، حكومت از مشروعيت برخوردار نيست .
از نظر شيعه برقرارى نظام حكومتى كه همه روابط حاكم بر آن مبتنى بر عدالت كامل باشد جز به دست آخرين امام معصوم و خاتم حجت هاى الهى، حضرت مهدى (ع) امكانپذير نيست و از همين روست كه در روايات از دولت آن حضرت به عنوان آخرين دولت ياد شده; يعنى دولتى كه پس از پشت سر گذاشتن همه تجربه هاى بشرى و نوميدى از همه الگوهاى حكومتى خود ساخته مستقر مى شود .
امام باقر (ع) در اين زمينه مىفرمايند:
دولت ما آخرين دولت هاست . هيچ خاندان صاحب دولتى نمى ماند مگر اينكه پيش از [دولت] ما به حاكميت مىرسند تا زمانى كه سيره [حكومتى] ما را مىبينند نگويند: «اگر ما هم به حاكميت مى رسيديم به همين گونه رفتار مىكرديم» و اين سخن خداوند، صاحب عزت و جلال است كه: «سرانجام نيك از آن پرهيزگاران است» . (4) (5)
البته اين سخن به اين معنا نيست كه هرگونه تلاش براى برقرارى عدالت در دوران غيبت بى فايده است و يا اساسا نبايد در اين دوران حركتى را براى استقرار نظام عادلانه; حتى در سطحى محدود انجام داد، بلكه معناى اين سخن اين است كه تا پيش از ظهور امام مهدى (ع) هيچ حكومتى نمى تواند ادعا كند كه توان برقرارى نظام عادلانه كامل را دارد .
چنانكه امام راحل قدس سره فرمود:
البته اين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمى توانيم بكنيم، اگر مى توانستيم مى كرديم . اما، چون نمى توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند . . . اما ما بايد فراهم كنيم كار را، فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت (ع) . (6)
بنابر آنچه گفته شد نخستين شرط برقرارى يك نظام عادلانه كامل وجود امام معصوم عادل است .
پيشوا و رهبر مسلمانان بايد در بالاترين مرتبه تقوا و پرهيزكارى و از هرگونه شائبه ظلم و ستم به دور باشد .
چنانكه امام على (ع) مىفرمايد:
. . . خداوند بر پيشوايان دادگر واجب فرموده كه خود را در معيشت با مردم تنگدست برابر دارند تا بينوا را رنج بي نوايى به ستوه نياورد . (7)
امام مهدى (ع) به عنوان رهبر معصومى كه تحقق بخش عدالت در سراسر جهان خواهد بود، خود در بالاترين درجه عدالت قرار دارد و روش و منش او كاملا بر عدالت منطبق است . توجه به مفاد بيعتى كه امام در آغاز قيام خود از يارانش مى گيرد ما را به عمق سيره و روش مبتنى بر عدالت آن حضرت رهنمون مى سازد:
. . . با او بيعت مىكنند كه هرگز: دزدى نكنند; زنا نكنند; مسلمانى را دشنام ندهند; خون كسى را به ناحق نريزند; به آبروى كسى لطمه نزنند; به خانه كسى هجوم نبرند; كسى را به ناحق نزنند; طلا، نقره، گندم و جو ذخيره نكنند; مال يتيم را نخورند; در مورد چيزى كه يقين ندارند، گواهى ندهند; مسجدى را خراب نكنند; مشروب نخورند; حرير و خز نپوشند; در برابر سيم و زر سر فرود نياورند; راه را بر كسى نبندند; راه را ناامن نكنند; گرد همجنسگرايى نگردند; خوراكى را از گندم و جو انبار نكنند; به كم قناعت كنند، طرفدار پاكى باشند; از پليدى گريزان باشند; به نيكى فرمان دهند; از زشتىها باز دارند; جامه هاى خشن بپوشند; خاك را متكاى خود سازند; در راه خدا حق جهاد را ادا كنند و . . . او نيز در حق خود تعهد مىكند كه: از راه آنها برود; جامهاى مثل آنها بپوشد; مركبى همانند مركب آنها سوار شود; آنچنانكه آنها مى خواهند باشد; به كم راضى و قانع شود; زمين را به يارى خدا پر از عدالت كند آنچنان كه پر از ستم شده است; خدا را آنچنانكه شايسته است بپرستد; براى خود دربان و نگهبان اختيار نكند و . . . (8)
چنانكه ملاحظه مىشود امام مهدى (ع) در اين پيمان نامه نه تنها از يارانش مىخواهد كه از هرگونه آلودگى و پليدى به دور باشند، بلكه خود نيز متعهد مىشود از همه آنچه يارانش را از آنها منع كرده دورى گزيند و در زندگى خود همان راه و روشى را پيش گيرد كه يارانش را بدان دعوت كرده است .
علاوه بر پيمان نامه ياد شده امام مهدى (ع) در نخستين سخنرانى خود پس از ظهور نكاتى را يادآور مى شوند كه آنها نيز به خوبى راه و روش مبتنى بر عدالت و پرهيزكارى آن حضرت را روشن مىسازد . متن اين سخنرانى به نقل از امام باقر (ع) چنين است:
مهدى هنگام نماز عشاء در مكه ظهور مىكند در حالى كه پرچم رسول خدا، كه درود خدا بر او و خاندانش باد، و پيراهن و شمشير او را با خود دارد و داراى نشانه ها و نور و بيان است . وقتى نماز عشاء را به جا آورد با صداى رسا و بلند خود مىفرمايند: اى مردم! خدا را به ياد شما مىآورم . شما اينك در پيشگاه خدا ايستاده ايد . او حجتخود را برگزيد و پيامبران را برانگيخت و كتاب [آسمانى] فرو فرستاد و شما را امر كرد كه چيزى را شريك او قرار ندهيد و از او و فرستاده اش اطاعت و فرمانبردارى كنيد و زنده نگه داريد آنچه را كه قرآن زنده كرده است و بميرانيد آنچه را كه او ميرانده است . هواداران راستى و هدايت و پشتيبان تقوى و پرهيزگارى باشيد; زيرا نابودى و زوال دنيا نزديك شده و اعلام وداع نموده است . و من شما را به خدا و رسولش و عمل به كتاب خدا و ترك باطل و احياى سنت او دعوت مىكنم . سپس او، بدون قرار قبلى، به همراه سيصد و سيزده مرد، به شمار ياران بدر، كه همچون ابر پاييزى پراكنده اند و زاهدان شب و شيران روزند، ظهور مىكند و خداوند سرزمين حجاز را براى مهدى مى گشايد و او هر كس از بنىهاشم را كه در زندان به سر مىبرد، آزاد مىسازد . آنگاه درفشهاى سياه در كوفه فرود مىآيد و گروهى را به جهت بيعت به سوى مهدى روانه مىسازند و آن حضرت لشكريان خود را به سراسر جهان گسيل داشته و ستم و ستم پيشگان را از ميان برمى دارد و همه سرزمين ها به دست او به راستى و درستكارى درمى آيند . (9)
در مورد سيره و روش زندگانى امام مهدى (ع) روايات فراوانى نقل شده كه در اينجا به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
امام صادق (ع) خطاب به ياران خود كه نسبت به ظهور قائم (ع) بىتابى مى كردند، مىفرمايد:
چرا در مورد ظهور قائم اين همه شتاب مىكنيد؟ ! به خدا سوگند كه او لباس خشن مىپوشد، طعام خشن (بى خورشت) مى خورد و . . . از سيره جدش رسول خدا(ص)، كه درود و سلام خدا بر او باد، پيروى مىكند و زندگانى او مانند زندگى امير مؤمنان، كه بر او درود باد، است . (10)
توجه به روايت زير ما را در درك سيره شخصى امام مهدى (ع) به عنوان حاكم اسلامى يارى مى كند . مفضل بن عمر، يكى از ياران امام صادق (ع) چنين نقل مىكند:
در خدمت ابوعبدالله [امام صادق] كه بر او درود باد، مشغول طواف بودم . در همين هنگام امام نگاهى به من كرد و فرمود: چرا اينگونه اندوهگينى و چرا رنگت تغيير كرده است؟ گفتم: فدايت شوم! بنى عباس و حكومتشان را مىبينم و اين مال و سلطنت و قدرتى كه در دست آنهاست . اگر هم در دست شما بود، ما هم با شما در آن سهيم بوديم . امام (ع) فرمود: اى مفضل! بدان، اگر قدرت در دست ما بود شب ها به تدبير امور و روزها به تلاش و كوشش مى پرداختيم، جامه اى خشن بر تن داشتيم و غذاى بى خورشت مى خوريم، درست مانند شيوه امير مؤمنان، كه بر او درود باد; زيرا اگر جز اين عمل شود پاداش آن دوزخ خواهد بود . (11)
1 - 2 . كارگزاران عادل
يكى از موانع اساسى كه در برقرارى عدالت در جامعه همواره فرا روى مصلحان اجتماعى قرار داشته، نبود مجريان و كارگزاران عادل است . وجود اين مانع بسيارى از حركت هاى عدالت خواهانه را با شكست مواجه و بسيارى از حكومت هايى را در پى گسترش عدالت در جامعه بودهاند ناكام ساخته است .
يكى از تفاوت هاى اساسى حكومت امام مهدى (ع) با ديگر حكومت هايى كه در طول تاريخ داعيه برقرارى عدالت داشته اند اين است كه پيش از اقدام براى تشكيل حكومت به تعداد مورد نياز افراد زبده و برگزيده اى كه در نهايت تقوا و پرهيزكارى هستند تربيت نموده و با برقرارى حكومت جهانى خود، آنها را به سراسر جهان گسيل مىدارد .
در مورد ويژگى ياران قائم (ع) در رواياتى از امام صادق (ع) چنين مىخوانيم:
. . . نشان سجده بر پيشانى آنها نقش بسته است . آنها شيران روز و زاهدان شباند . دل هايشان مانند پاره هاى آهن [محكم و استوار] است و هر كدام از آنها توان چهل مرد را دارا هستند . (12)
امام على (ع) نيز درباره ويژگى ياران آن حضرت مى فرمايد:
خداوند تعالى مردمى را براى [يارى] او گرد مىآورد، همچنان كه پاره هاى ابر گرد آمده و به هم مى پيوندند . خداوند دلهاى آنان را به هم نزديك مى كند . آنها از هيچ كس ترسان نمىشوند و از اينكه كسى بدانها بپيوندد شادمان نمىگردند . تعداد آنها همان تعداد اصحاب بدر است . هيچ كس از پيشينيان از آنها سبقت نمىگيرد و هيچكس از آيندگان به آنها نمى رسد . (13)
آرى، امام مهدى (ع) چنين مردمى را براى اداره حكومتخود برمىگزيند و هر يك از آنها را بر منطقهاى حاكم مىسازد . چنان كه امام صادق (ع) مىفرمايد:
حضرت مهدى(عج) يارانش را در همه شهرها پراكنده مىسازد و به آنها دستور مىدهد كه عدل و احسان را شيوه خود سازند و آنها را فرمانروايان كشورهاى جهان گرداند و به آنها فرمان مىدهد كه شهرها را آباد سازند . (14)
1 - 3 . قوانين عادلانه
وجود قوانين عادلانه يكى از شرايط اساسى تحقق عدالت اجتماعى است و بدون وجود آن، حكمرانان عادل به تنهايى نخواهند توانست چنانكه بايد و شايد عدالت را در جامعه حكم فرما سازند . بدون ترديد كتاب الهى و سنت رسول خدا (ص) بيان كننده عادلانه ترين قوانين هستند و در صورت حاكم شدن بىكم و كاست آنها جامعه طعم عدالت را خواهد چشيد . چنانكه امام على (ع) در برخى از بيانات خود قرآن را آينه تمام عدالت معرفى كرده است . از جمله مى فرمايد:
قرآن، معدن ايمان و چشمه سار آن; چشمه هاى علم و درياهاى آن، باغهاى عدل و آبگيرهاى آن است . (15)
و در جاى ديگر در وصف قرآن مى فرمايد:
آن فضل است و هزل نيست، آن گويا به طريقه عدل و امر كننده به فضل است . (16)
از اين رو يكى اقدامات مهمى كه امام مهدى (ع) براى تحقق عدالت اجتماعى انجام مى دهند احياى احكام كتاب و سنت رسول خداست، كه در طول زمان به فراموشى سپرده شده و جز پوسته اى از آنها باقى نمانده است .
پيامبر گرامى اسلام (ص) در اين زمينه مى فرمايد:
دوازدهمين فرزندم از ديده ها غايب شده و پنهان مىگردد، تا اينكه زمانى براى امت من فرا رسد كه از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشى باقى نمى ماند، در اين هنگام خداوند بزرگ مرتبه به او اجازه قيام مى دهد و اسلام را با او آشكار و تجديد مى كند . (17)
امير مؤمنان على (ع) در بيان بسيار زيبايى اقدام امام مهدى (ع) در زمينه حاكم كردن احكام قرآن بر هواجس و اميال نفسانى انسانها را، به عنوان مقدمه برپايى عدالت، چنين توصيف مىكنند:
هواهاى نفسانى را به متابعت هدايت الهى بازمى گرداند، آن زمان كه مردم هدايت الهى را به متابعت هواهاى نفسانى درآورده باشند . آراء و انديشه ها را تابع قرآن گرداند وقتى كه قرآن را تابع آراء و انديشه هاى خود ساخته باشند . . . و او به شما نشان خواهد داد كه دادگرى چگونه است و كتاب خدا و سنت را كه متروك شده زنده گرداند . (18)
به دليل همين پيوند ناگسستنى احياى احكام كتاب و سنت و برقرارى عدالت است كه در دعاى عهد طلب مىكنيم:
خداوندا! او را پناهگاه بندگان ستمديده ات و يارى دهنده كسى كه جز تو ياورى ندارد، قرار ده و به وسيله او احكام قرآن را كه تعطيل گرديده برقرار ساز و او را برپا دارنده آنچه از نشانه هاى دينت و سنت هاى پيامبرت، كه درود خدا بر او و خاندانش باد، وارد شده قرار ده . (19)
4 - 1 . نظام عادلانه
تحقق عدالت اجتماعى گذشته از همه شرايط بالا به امر ديگرى نيز نيازمند است و آن وجود يك نظام حكومتى مبتنى بر عدالت است . نظامى كه جايگاه هركس به درستى در آن تعيين شده باشد، همه مسئولان وظايف خود را به درستى بشناسند و بدان عمل كنند و بالاخره همه احساس كنند كه بر كار آنها نظارت وجود دارد و در صورت خطا و لغزش از آنها بازخواست مىشود .
در نظام هاى بشرى بسيار ديدهايم كه حتى با وجود حاكمان عادل و قوانين عادلانه چنانكه بايد و شايد عدالت بر جامعه حاكم نشده و ظلم و ستم در اشكال گوناگون بر مردم جارى شده است و اين همه نبوده است مگر به يكى از دلايل زير:
1 . قرار نگرفتن درست اجزاى مختلف حكومت در جاى خود;
2 . ناآشنايى كارگزاران با وظايف و مسئوليت هايشان;
3 . ضعف نظام بازرسى و نظارت .
در حكومت امام مهدى (ع) نظام حكومتى به شيوه اى شكل گرفته كه امكان ظلم و بى عدالتى به صفر مىرسد . در اين حكومت، اولا چنان كه گفته شد پارساترين و توانمندترين انسانها به عنوان حكمرانان و كارگزاران برگزيده مى شوند; ثانيا وظايف تك تك آنها بى هيچ كم و كاست تعيين مىگردد و حتى به آنها گفته مىشود كه در هنگام حيرت و سرگردانى چه كنند و ثالثا نظارت و بازرسى دقيق و سختگيرانه بر همه كارگزاران اعمال مىشود .
امام صادق (ع) در مورد شيوه گزينش كارگزاران حكومتى در عصر ظهور و نحوه ابلاغ وظايف آنها مى فرمايد:
هنگامى كه قائم قيام كند، براى [اداره] هر يك از مناطق جهان فردى را برگزيده، ارسال مىدارد و به وى مىگويد: پيمان تو به دست توست و اگر با مطلبى مواجه شدى كه آن را نفهميدى و نحوه قضاوت در موردش را ندانستى به دستخود نگاه كن و به آنچه در آن است عمل نما . (20)
در مورد قاطعيت و سختگيرى امام مهدى (ع) نسبت به كارگزاران و مجريان متخلف در روايتى از امام على (ع) چنين مى خوانيم:
[قائم ما] قاضيان زشتكار را كنار مىگذارد و دست سازشكاران را از سرتان كوتاه مىكند و حكمرانان ستم پيشه را عزل مىنمايد و زمين را از هر نادرست و خائنى پاك مىسازد، و به عدل رفتار مىكند . . . (21)
در روايت ديگرى قاطعيت و سازش ناپذيرى امام عصر (ع) در برابر كارگزاران ناشايست چنين توصيف شده است:
مهدى [ عليه السلام] بخشنده است; او درباره كارگزاران و ماموران [دولت خويش] بسيار سختگير است و با ناتوانان و مستمندان بسيار دل رحم و مهربان . (22)
________________________________________
1 . ر . ك: الصافى الگلپايگانى، لطف الله، منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر (ع)، ص478 .
2 . ابن حنبل، احمد، المسند، ج3، ص37 .
3 . المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج36، ص351، ج228 .
4 . سوره اعراف (7)، آيه 128 .
5 . بحارالانوار، ج52، ص232، ح58; همچنين ر . ك: همان، ص339، ح83 .
6 . صحيفه نور، ج20، ص199 - 198 .
7 . نهجالبلاغه، ترجمه محمد مهدى فولادوند، كلام 20، ص260 .
8 . ابنطاووس، ابوالقاسم علىبنموسى، الملاحم والفتن، ص49و122; به نقل از: منتخبالاثر، ص469 .
9 . المروزى، ابوعبدالله نعيمبن حماد، الفتن (نسخه خطى)، ص95 به نقل از: معجم احاديث الامام المهدى (ع)، ج3، ص295، ح832 .
10 . النعمانى، محمدبن ابراهيم، كتابالغيبة، ص122 . بحارالانوارج52، ص354، ح115 .
11 . بحارالانوار، همان، ص359، ح127 .
12 . همان، ص386، ح202 .
13 . الحاكم النيسابورى، ابو عبدالله محمد بن عبدالله، المستدرك علىالصحيحين فىالحديث، ج4، ص554 .
14 . دخيل، علىمحمدعلى، الامام المهدى، ص271 .
15 . نهجالبلاغه، ترجمه محمدمهدى فولادوند، خطبه 198، ص252 .
16 . خوانسارى، جمالالدين، شرح غررالحكم و دررالكلم، ج60، ص207، ح1005 .
17 . القندوزى سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، ص440 .
18 . نهجالبلاغه، خطبه 138، ص173 - 174; بحارالانوار، ج51، ص120، ح25 .
19 . بحارالانوار، ج102، ص111; قمى، شيخ عباس، مفاتيحالجنان، دعاى عهد .
20 . كتاب الغيبة، ص172; بحارالانوار، ج52، ص365، ح144 .
21 . بحارالانوار، ج51، ص120، ح23 .
22 . العسكرى، نجم الدين جعفربن محمد، المهدى الموعود المنتظر عند علماء اهل السنة و الامامية، ج1، ص270 .