تأثیر تغذیه بر اخلاق

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

در روایات متعددى مى خوانیم : یكى از شرایط استجابت دعا پرهیز از غذاى حرام است؛ از جمله، در حدیثى آمده است كه شخصى نزد پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض كرد: «احب ان یستجاب دعائى؛ دوست دارم دعاى من مستجاب شود!» پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: «طهر ماكلك ولاتدخل بطنك الحرام ، غذاى خود را پاك كن و از غذاى حرام پرهیز نما!»
همین معنى از همان بزرگوار با تعبیر دیگرى آمده است، مى فرماید: «من احب ان یستجاب دعائه فلیطیب مطعمه و مكسبه; كسى كه دوست دارد دعایش مستجاب شود، طعام و كسب خود را از حرام پاك كند!»
با توجه به این كه در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم: «ان الله لایستجیب دعاء بظهر قلب قاس; خداوند دعایى را كه از قلب قساوتمند برخیزد مستجاب نمى كند!» مى توان نتیجه گرفت كه غذاى ناپاك و حرام، قلب را تاریك و قساوتمند مى كند; و به همین دلیل، دعاى حرام خواران مستجاب نمى شود و از اینجا به رابطه نزدیكى كه در میان ناپاكى درون و تغذیه حرام وجود دارد، مى توان پى برد.
در حدیث معروف امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا آمده است كه بعد از ایراد آن سخنان داغ و پر محتوا و گیرا در برابر لشكر لجوج و قساوتمند كوفه، هنگامى كه ملاحظه كرد آنها حاضر به سكوت و گوش دادن به سخنانش نیستند، فرمود: (آرى! شما حاضر به شنیدن سخن حق نیستید زیرا  : ملئت بطونكم من الحرام فطبع الله على قلوبكم; شكمهاى شما از غذاهاى حرام پر شده است، در نتیجه خداوند بر دلهاى شما مهر زده است (و هرگز حقایق را درك نمى كنید!)»
2- در روایات دیگرى آمده است; كه رابطه اى در میان خوردن غذاى حرام و عدم قبول نماز و روزه و عبادات، وجود دارد; از جمله، در حدیثى از پیامبراكرم (صلى الله علیه و آله و سلم) مى خوانیم: «من اكل لقمة حرام لن تقبل له صلوة اربعین لیلة، و لم تستجب له دعوة اربعین صباحا و كل لحم ینبته الحرام فالنار اولى به و ان اللقمة الواحدة تنبت اللحم; هركسى لقمه اى از غذاى حرام بخورد تا چهل شب نماز او قبول نمى شود، و تا چهل روز دعاى او مستجاب نمى گردد; و هر گوشتى كه از حرام بروید، آتش دوزخ براى آن سزاوارتر است; و حتى یك لقمه نیز باعث روییدن گوشت مى شود!»
بدیهى است براى قبولى نماز، شرایط زیادى لازم است، از جمله حضور قلب و پاكى دل، اما غذاى حرام پاكى قلب و صفاى دل را از انسان مى گیرد.
3- در روایات متعدد دیگرى از پیامبراكرم (صلى الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم علیهم السلام آمده است كه: «من ترك اللحم اربعین صباحا ساء خلقه;كسى كه چهل روز گوشت را ترك كند، اخلاق او بد مى شود!»
از این احادیث بخوبى استفاده مى شود كه در گوشت ماده اى است كه اگر براى مدت طولانى از بدن انسان قطع شود،در روحیات و اخلاق او اثر مى گذارد،و كج خلقى و بد اخلاقى به بار مى آورد.
البته استفاده زیاد از گوشت حیوانات نیز در بعضى از روایات مزموم شمرده شده، ولى از ترك آن براى مدت طولانى نیز در بسیارى از روایات نهى شده است.
4- در روایات زیادى كه در كتاب «اطعمه و اشربه » آمده است، رابطه اى میان بسیارى از غذاها و اخلاق خوب و بد، بیان گردیده به عنوان نمونه:
در حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله مى خوانیم: «علیكم بالزیت فانه یكشف المرة .... و یحسن الخلق; بر شما لازم است كه از زیت (زیت به معنى روغن زیتون  یا هرگونه روغن مایع است) استفاده كنید، زیرا صفرا را از بین مى برد... و اخلاق انسان را نیكو مى كند!»
5- در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: كه از كلام پیامبر صلى الله علیه و آله چنین نقل مى كند «من سره ان یقل غیظه فلیاكل لحم الدراج; كسى كه دوست دارد خشم او كم شود گوشت دراج را بخورد!» (دراج پرنده‏اى است‏شبیه به كبك كه گوشت لذیدى دارد)
از این تعبیر بخوبى استفاده مى شود كه رابطه اى میان تغذیه و خشم و بردبارى وجوددارد.
6- در روایت مشروحى از تفسیر عیاشى از امام صادق علیه السلام نقل شده درباره این كه چرا خداوند خون را حرام كرده مى فرماید: «و اما الدم فانه یورث الكلب و قسوة القلب و قلة الرافة و الرحمة لا یؤمن ان یقتل ولده و والدیه ....; این كه خداوند خوردن خون را حرام كرده به خاطر آن است كه سبب جنون و سنگدلى و كمبود رافت و مهربانى مى شود ... تا آنجا كه ممكن است فرزند و یا پدر و مادرش را به قتل برساند!»
در بخش دیگرى از این روایت مى فرماید: «و اما الخمر فانه حرمها لفعلها و فسادها وقال ان مدمن الخمر كعابد الوثن و یورث ارتعاشا و یذهب بنوره و یهدم مروته; و اما شراب، خداوند آن را به خاطر تاثیر و فسادش حرام كرده است و فرمود شخص دائم الخمر مانند بت پرست است بدنش لرزان مى شود، و نور (معنویت) او را از بین مى برد، و شخصیت او را ویران مى سازد!»
7- در روایات متعددى كه در كافى درباره انگور  آمده است رابطه میان خوردن انگور و برطرف شدن غم و اندوه دیده مى شود; از جمله، در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «شكى نبى من الانبیاء الى الله عزوجل الغم فامره الله عزوجل باكل العنب; یكى از پیامبران الهى از غم و اندوه (و افسردگى) به پیشگاه خداوند متعال شكایت كرد; خداوند متعال به او دستور داد كه انگور بخورد!»
این حدیث تاكید بیشترى است بر مساله ارتباط تغذیه با مسائل اخلاقى.
8- در احادیث متعددى نیز رابطه خوردن انار  و از میان رفتن وسوسه هاى شیطانى و به وجود آمدن نورانیت قلب دیده مى شود; از جمله، در حدیث معتبرى از امام صادق علیه السلام آمده است كه مى فرمود: «من اكل رمانة على الریق انارت قلبه اربعین یوما; كسى كه یك انار را ناشتا بخورد، چهل روز قلبش را نورانى مى كند.»
9- در روایت متعددى در باب «خوردن » تعبیراتى دیده مى شود كه همه نشانه ارتباط تغذیه با روحیات و مسائل اخلاقى است; از جمله، در حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله مى خوانیم كه به جعفر (ابن ابى طالب)علیهماالسلام فرمود: «یا جعفر كل السفرجل فانه یقوى القلب و یشجع الجبان; اى جعفر! « به  » بخور قلب را تقویت مى كند و ترسو را شجاع مى سازد!»
10- در بعضى از احادیث رابطه میان غذاى اضافى و سنگدلى و قساوت و عدم پذیرش موعظه دیده مى شود; از جمله، در كتاب «اعلام الدین » از پیغمبر اكرم نقل شده كه فرمود: «ایاكم و فضول المطعم فانه یسم القلب بالقسوة و یبطى ء بالجوارح عن الطاعة و یصم الهمم عن سماع الموعظة; از غذاى اضافى بپرهیزید كه قلب را پر قساوت مى كند و از اطاعت حق تنبل مى سازد و گوش را از شنیدن موعظه كر مى نماید!»
فضول الطعام (غذاى اضافى) ممكن است اشاره به پرخورى باشد یا غذاهاى باقى مانده و فاسد شده، و در هر حال از رابطه تغذیه و مسائل اخلاقى خبر مى دهد.
همین معنى در بحارالانوار از بعضى از روات اهل سنت از پیغمبراكرم صلى الله علیه و آله نقل شده است.
از این حدیث بخوبى استفاده مى شود كهغذاى اضافى سه پیامد سوء دارد: قساوت مى آورد; انسان را در انجام عبادات و طاعات تنبل مى كند; و گوش شنوا را در برابر مواعظ از انسان مى گیرد!
این مطلب كاملا محسوس است كه وقتى انسان غذاى زیاد و سنگین مى خورد عبادات را به زحمت به جا مى آورد و نشاطى براى عبادت ندارد بعكس هنگامى كه غذاى ساده و كم مى خورد قبل از اذان صبح بیدار است نشاط دارد و حالت مطالعه و عبادت دارد.
همچنین به تجربه رسیده است هنگامى كه انسان روزه مى گیرد رقت قلب پیدا مى كند و آمادگى بیشتر براى شنیدن مواعظ در او حاصل مى شود; بعكس هنگامى كه شكم پر است فكر انسان درست كار نمى كند و خودش را از خدا دور مى بیند.
11- در احادیث اسلامى در ارتباط نوشیدن عسل با صفاى قلب، از امیرمؤمنان على علیه السلام مى خوانیم: «العسل شفاء من كل داء و لا داء فیه یقل البلغم و یجلى القلب; عسل  شفاى تمام بیماریها است و در آن بیمارى نیت بلغم را كم مى كند و قلب را صفا مى بخشد.»
نتیجه:
از مجموع آنچه در بالا آوردیم و روایات فراوان دیگر كه ذكر آنها به طول مى انجامد بخوبى استفاده مى شود كه رابطه نزدیكى میان تغذیه و روحیات و اخلاقیات وجود دارد، هرگز نمى گوئیم غذاها علت تامه براى اخلاق خوب یا بد است، بلكه همین اندازه مى دانیم كه طبق روایات بالا یكى از عوامل زمینه ساز پاكى و اخلاق، تغذیه است هم از نظر نوع غذاها و هم از نظر حلال و حرام بودن آنها.
دانشمندان امروز نیز معتقدند بسیارى از پدیده هاى اخلاقى به خاطر هورمونهائى است كه غده هاى بدن تراوش مى كند و تراوش غده ها رابطه نزدیكى با تغذیه انسان دارد; بر همین اساس، بعضى معتقدند كه گوشت هر حیوانى حاوى صفات آن حیوان است، واز طریق غده ها و تراوش آنها در اخلاق كسانى كه از آن تغذیه مى كنند اثر مى گذارد. گوشت درندگان انسان را درنده خو مى كند، و گشت خوك صفت بى بندوبارى جنسى را كه از ویژگیهاى این حیوان است به خورنده آن منتقل مى سازد.
این از نظر رابطه طبیعى و مادى است، از نظر رابطه معنوى نیز آثار خوردن غذاى حرام غیر قابل انكار است، غذاى حرام قلب را تاریك و روح را ظلمانى مى كند و فضائل اخلاقى را ضعیف مى سازد.
این سخن با ذكر یك داستان تاریخى كه مورخ معروف مسعودى در «مروج الذهب » آورده پایان مى دهیم:
او از «فضل بن ربیع » نقل مى كند كه «شریك ابن عبدالله » روزى وارد بر «مهدى » خلیفه عباسى شد، مهدى به او گفت باید حتما یكى از سه كار را انجام دهى، شریك سؤال كرد كدام سه كار؟ گفت یا قضاوت را از سوى من بپذیرى و یا تعلیم فرزندم را برعهده بگیرى، و یا غذائى (با ما) بخورى! شریك فكرى كرد و گفت سومى از همه آسانتر است، مهدى او را نگهداشت و به آشپز گفت انواعى از خوراك مغز آمیخته با شكر و عسل براى او فراهم ساز.
هنگامى كه «شریك » از آن غذاى بسیار لذیذ و (طبعا حرام) فارغ شد، آشپز رو به خلیفه كرد و گفت این پیرمرد بعد از خوردن این غذا هرگز بوى رستگارى را نخواهد دید! فضل ابن ربیع مى گوید مطلب همین گونه شد، و شریك ابن عبدالله بعد از این ماجرا هم به تعلیم فرزندان آنها پرداخت و هم منصب قضاوت را از سوى آنها پذیرفت.
منبع :
كتاب اخلاق در قرآن كریم آیت الله مكارم شیرازی، جلد اول صفحه 149

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page