بیهوده قفس را مگشایید پری نیست

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

بیهوده قفس را مگشایید پری نیست
جز مُشتِ پری گوشۀ زندان اثری نیست

در دل اثر از شادی و امّید مجویید
از شاخۀ بشکسته‌ امّید ثمری نیست

گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم
امّا به سیه‌ چال ، صبا را گذری نیست

گیرم که صبا را گذر افتاد ، چه گويم؟
ديگر ز من و دردِ دل من خبری نیست

امّید رهایی چو از این بند محال است
ناچار به ‌جز مرگ، نجاتِ دگری نیست

ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی
در سینه دگر جز نفس مختصری نیست

تا بال و پری بود قفس را نگشودند
امروز گشودند قفس را که پری نیست

شاعر : حاج علی انسانی