دورنمای فتنه‏ های ناشی از سقیفه ها از نگاه حضرت زهرا(سلام الله علیها)

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

«... ثمّ اسْتَنْهَضَکم فَوَجَدَکُمْ خِفافا، وَاَحْمَشَکُمْ فَاَلْفاکُمْ غضابا فَوَسَمْتُمْ غَیر اِبِلِکُمْ وَ وَرَدْتُمْ غیرَ مَشْرَبِکُمْ هذا والعَهْدُ قَریبٌ، والکَلْمُ رحیبٌ، والجَرْحُ لَمّا یَنْدَمِل، والرّسول لمّا یُقْبَرُ، إبْتِدارا زَعَمْتُمْ خَوفَ الْفِتْنَةِ، ألا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطوا وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ...(1)؛


[اعمال شما] در حالی صورت گرفت که عهد شما (نسبت به پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله و سلم)نزدیک است، و جراحتی که [به واسطه‏ ی رحلت پیامبر(ص)] وارد شده، هنوز وسیع [و تازه[ است، و جراحتی که [بر ما] وارد شده، هنوز التیام پیدا نکرده است. و رسول خدا هنوز دفن نشده بود. [خیلی با عجله این کار را کردید]. خیال کردید که [اگر این کار را نکنید] فتنه پدید می‏ آید. آگاه باشید که در فتنه سقوط کردند، و حتما جهنم کافران را احاطه می‏کند...»(2).
حضور مهاجران و انصار ایراد فرمود.
گرچه این خطبه به مناسبت غصب فدک ایراد شده، امّا محور بخش ‏هایی از آن، موضوع خلافت و رهبری جامعه‏ ی اسلامی است.
دختر گرامی پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله و سلم در سخنان تند و عتاب آمیز خود، کسانی را که وصیّ و برادر پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله و سلم را از صحنه‏ ی رهبری کنار زده، خود زمام امور مسلمانان را در دست گرفتند، مورد انتقاد قرار داده که آلت دست شیطان شده به حوزه‏ی «خلافت» وارد شدند که حق آنان نبوده و هنوز سوگ رسول خدا(ص) فراموش نشده شتاب زده دست به اقدامی زدند (ماجرای سقیفه) که آنان را در گرداب فتنه افکند.
فتنه افکنی، یا دستاویز گریز از فتنه!
نکته‏ای که در این بخش از سخنان حضرت فاطمه علیهاالسلام جلب توجّه می‏کند، این است که توجیه نادرست صحنه ‏گردانان سقیفه در مورد انتخاب خلیفه را افشا کرده، عواقب زیان بار آن را بیان می‏کند و می‏ گوید: «خیال کردید [اگر این کار را نکنید] فتنه پدید می ‏آید، آگاه باشید که در فتنه سقوط کردید.»
در این جا این سؤال پیش می‏ آید که آنان کدام فتنه را دستاویز قرار دادند و مقصودشان از فتنه چه بود؟ و مقصود حضرت زهرا علیهاالسلام از این که آنان در فتنه سقوط کردند، چیست؟
چنان که در کتب تاریخ اسلام مطرح شده و قرائن نیز آن را تأیید می‏کند، مقصود آنان از فتنه، ارتداد امت، آشوب و هرج و مرج و از هم گسیختن نظام اسلامی به دنبال انتشار خبر رحلت رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله و سلم، و پیدایش
خلأ قدرت در مرکز حکومت اسلامی بود. آنان به این عنوان که از چنین فتنه‏ای جلوگیری کنند، پیش از آن که پیکر پاک پیامبر عظیم ‏الشأن اسلام صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله و سلم را به خاک بسپارند، و در حالی که علی علیه‏السلام و بنی هاشم سرگرم مراسم غسل پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله و سلم بودند، به سقیفه شتافته در صدد تعیین خلیفه و زمامدار مسلمانان برآمدند! امّا مگر آن تشریفات چه قدر وقت می‏خواست که در آن مدت، بیم فتنه می‏رفت؟ آیا در همان مدت اندک، خبر رحلت رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله و سلم(با نبودن وسائل ارتباطی امروزی) در سراسر کشور اسلامی منتشر می‏شد و همه چیز به هم می‏ریخت. این سؤال‏ها در صحّت و درستی نگرانی از فتنه، ایجاد
تردید می‏کند. از این رو حضرت فاطمه علیهاالسلام با تعبیر، زَعم، پندار و خیال از آن یاد کرده است.
امّا این که آنان چگونه در فتنه سقوط کردند ـ که موضوع اصلی این نوشتار است ـ پاسخ این است که آنان با این اقدام خود منشأ اختلاف و دو دستگی و شکاف در جامعه اسلامی شدند. شکافی که تاکنون پر نشده است. گرچه آن روزها با بیعت مردم با ابوبکر، کار تعیین زمامدار به ظاهر پایان یافت، امّا این انتخاب عواقبی را به دنبال داشت که هر چه مسلمانان از آن سال‏ها دورتر شدند، آثار نامطلوب آن بیشتر پدیدار گشت. خاطره‏ی اختلاف و کشمکش ‏های مسلمانان بر سر امامت و خلافت، خاطره‏ای تلخ و غم‏انگیز است. کدام فتنه‏ای بزرگتر از قرن‏ها اختلاف و کشمکش و خونریزی که سنگ زیر بنای آن در سقیفه گذاشته شد.
شهرستانی می‏نویسد:
«هرگز در اسلام هیچ شمشیری به خاطر یک بنیاد دینی، چون شمشیری که به خاطر امامت کشیده شد، آهیخته نگردید.»(3)
پرده ‏های دیگری از فتنه‏ ها
فاطمه‏ی زهرا علیهاالسلام در خطبه‏ی دیگری، پرده‏های دیگری از فتنه‏های ناشی از سقیفه را فاش ساخته است. دختر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، این خطبه را هنگامی ایراد کرد که گروهی از زنان مهاجران و انصار برای عیادت و احوال پرسی از او ـ که در اثر حمله به خانه‏اش مصدوم و بیمار بود ـ رفته بودند.
آن بانوی بزرگ در فرازی از این خطبه فرمود:
«آگاه باشید به جانم سوگند! این حکومتی که پدید آوردند، تازه آبستن شده است. پس صبر کنید تا ببینید چه ثمره‏ ای به بار می‏ آورد. آن گاه از آن به اندازه‏ی ظرف‏ های بزرگ (به جای شیر) خون تازه و سمّ کشنده بدوشید! این جا است که کسانی که به راه باطل رفته ‏اند، زیانکار می‏شوند و آیندگان، عاقبت آنچه را که گذشتگان تأسیس کردند، خواهند دید. [اکنون که به مراد خود رسیدید] از بابت دنیای خود خوش باشید و قلبا برای فتنه ‏هایی که خواهد آمد، مطمئن باشید. و بشارت باد بر شما به شمشیرهای برنده‏ ای که به دنبال آن می‏آید و قدرت متجاوزی که حداکثر ظلم و تعدّی را روا می‏دارد و به هرج و مرجی فراگیر که همه جا را شامل می‏ شود و به استبدادی از ظالمین که مقدار اندکی از بیت‏ المال را باقی می‏گذارد، به گونه‏ ای که کسی در آن رغبت نمی‏کند و جمعیت شما را درو می‏کند [همه را قتل عام می‏کند]، پس حسرت و اندوه با شما باد، و به کدامین سو می ‏روید؟... .»(4)
جنگ‏ها و خونریزی‏ ها شد.
از طرف دیگر مسیری که در مورد خلافت در پیش گرفتند، موجب شد که با فراهم شدن تدریجی زمینه و موافقت عملی خلیفه دوم و سوم، بنی‏ امیه به حکومت برسند و با ظلم و ستم و تجاوز و تعدی ـ که بر هیچ مورخی پوشیده نیست ـ با مردم رفتار کردند و بیت المال مسلمین را به یغما بردند. با توجه به این حوادث، سخنان حضرت فاطمه علیه‏السلام در این زمینه، از نظر تحلیل اجتماعی و سیاسی در تاریخ اسلام بسیار ارزنده و تکان دهنده است.
شاخص ه‏ای گویا از فتنه‏ ها
چنانکه اشاره شد، ماجرای سقیفه، افرادی از صحابه ی بزرگ رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله و سلم را به فکر خلافت افکند. به ویژه شورای شش نفری خلافت که توسط خلیفه ‏ی دوم طراحی شد ـ و خود دنباله‏ ی سقیفه بود ـ اعضای شورا را به فکر خلافت انداخت و خود را برای این منصب شایسته یافتند(5) و پس از آغاز خلافت علی علیه‏السلام به مخالفت برخاستند، و این موضوع به اضافه قدرت یافتن معاویه با موافقت دو خلیفه‏ ی قبلی، موجب بروز جنگ‏های جمل، صفین و نهروان شد و تلفات
هرگز در اسلام هیچ شمشیری به خاطر یک بنیاد دینی، چون شمشیری که به خاطر امامت کشیده شد، آهیخته نگردید.
سنگینی به بار آورد که هیچ فتنه‏ای با آن قابل مقایسه نمی‏باشد. برای آن که به عمق فتنه پی ببریم کافی است به آمار تلفات سه جنگ یاد شده توجه کنیم:
به گفته‏ ی یعقوبی: «در جنگ جمل بیش از سی هزار نفر [از طرفین] کشته شدند و تلفات جنگ نهروان بالغ بر چهار هزار بود.»(6)
هزار نفر شامی بودند.»(7)
مشرکان بود اما در سه جنگ یاد
شده، جنگ، جنگ مسلمان با مسلمان و جنگ اهل قبله با اهل قبله بود!.
حمله به خانه‏ ی حضرت فاطمه علیهاالسلام از نظر علمای اهل سنت
در این جا به مناسبت بحث، لازم است گفته شود که مدرک و مأخذ حمله به خانه‏ ی حضرت فاطمه علیهالسلام تنها منابع و مدارک شیعی نیست بلکه در تعدادی از منابع اهل سنت نیز به این معنا تصریح شده است.(8)
چند آن را به قصد جنگ بسته بودند... .(9)»
حفص ان فیها فاطمة؟، فقال: و إن ... .(10)
(11)
الحسن و الحسین.»(12)

مهدی پیشوائی
________________________________________
1 ـ این جمله از آیه 49 سوره‏ی توبه گرفته شده و به صورت «درج» از آن استفاده شده است. خداوند در آیه‏ی یاد شده سخن یکی از منافقان را که به بهانه‏ی فریفته شدن به دختران و زنان زیباروی رومی، نمی‏خواست در جنگ تبوک شرکت کند، نقل می‏کند و می‏فرماید: «ومنهم من یقُول ائذن لی ولا تفتّنی؛ و بعضی از آنان می‏گوید: مرا [در ماندن در شهر [اجازه بده و مرا به فتنه مینداز.» خدواند آن‏گاه در پاسخ او می‏گوید: «الا فی الفتنة سقطوا و انّ جهنّم لمحیطة بالکافرین؛ هشدار که آنان خود به فتنه در افتاده‏اند، و بی‏تردید جهنّم بر کافران احاطه دارد.» (تفسیر نمونه، ج 7، ص 438.)
2 ـ این خطبه در منابع متعدد، و از آن جمله در کتاب الأحتجاج احمد بن علی طبرسی، ط نجف، 1350 ه، ص 61 ـ 66 نقل شده است.
3 ـ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، کتاب الملل و النحل، ط 2، قاهره، مکتبة آنجلو المصریة، ج 1، ص 30.
4 ـ طبرسی، الأحتجاج، ص 66؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، تهران، المکتبة الأسلامیة، ج 43، ص 160.
5 ـ سعد بن ابی وقاص با علی علیه‏السلام بیعت نکرد و این، علتی جز این نداشت که او پس از شورای شش نفری، خود را رقیب علی علیه‏السلام و شایسته‏ی خلافت می‏دانست! زیرا او از اعضای این شورا بود. (ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ج 3، ص 191)
از علی علیه‏السلام نقل شده است که می‏فرمود: «طلحه و زبیر به من گفتند:با این شرط با تو بیعت می‏کنیم که در خلافت با تو شریک باشیم، من به آن دو گفتم:شما شریک من به
هنگام توانایی، و یار من به هنگام ناتوانی باشید ... طلحه، امید حکومت یمن و زبیر امید حکومت عراق را داشت.» (مجلسی، بحارالأنوار، بیروت، دار الرضا، ج 30، ص 17) طلحه و زبیر
نیز از اعضای شورای شش نفری بودند!
6 ـ ابن واضح، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، نجف، المکتبة الحیدریة، 1384 ه، ج 2، ص 172، ص 182.
مرحوم شیخ مفید می‏نویسد: درباره‏ی شمار کشتگان در جنگ بصره (جمل) روایات، مختلف است: در برخی آمده است که شمارشان بیست و پنج هزار بوده است. از عبدالله بن زبیر هم روایت شاذّی نقل شده که شمار آنان پانزده هزار بوده است. شاید هم سخن ابن زبیر صحیح‏تر باشد ولی از آنچه همه‏ی اهل علم در این باره گفته‏اند، فاصله دارد و نمی‏توان آن را پذیرفت. اخباری رسیده درباره کسانی که در آن جنگ دست و پایشان جدا شده و بعد از آن جراحت مرده‏اند، مشهور است که شمارشان حدود چهارده هزار تن بوده است (مفید، نبرد جمل، ترجمه و تحشیه‏ی دکتر محمود مهدوی دامغانی، چاپ اول، تهران، نشر نی، 1367، ص 251.)
7 ـ علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ط 1، بیروت، دار الأندلس، ج 2، ص 394.
8 ـ برای آگاهی بیشتر در این زمینه، رجوع شود به کتاب: مأساة الزهراء، سید جعفر مرتضی عاملی، بیروت، درا السیرة، ج 2.
9 ـ ... فوددت انی لم اکشف بیت فاطمه عن شیی‏ء و ان کانوا قد غلقوه علی الحرب ...، طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم والملوک، بیروت، دارالقاموس الحدیث، ج 4، ص 52.
10 ـ عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری، الأمامة والسیاسة، تحقیق استاد علی شیری، قم، منشورات الشریف الرضی، ج 1، ص 30.
11 ـ ابراهیم بن سیار بن هانی‏ء نظّام.
12 ـ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب الملل و النحل، ج 1، ص 59.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page