مادر وى خدیجه دختر خویلد، مادر مؤمنان بود. فاطمه كوچك ترین دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و محبوبترین آنان در نزد وى بود. سلاله رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) جز از فاطمه، از دیگر دخترانش منقطع شد.
میلاد فاطمه (سلام الله علیها)
وى دو سال پس از بعثت در روز جمعه بیستم ماه جمادى الاخر،در شهر مكه پا به عرصه وجود نهاد.شیخ طوسى در مصباح المجتهد گوید: بنابر روایتى فاطمه در سال پنجم بعثت به دنیا آمد.كلینى و ابن شهر آشوب نیز همین قول را كه از امام باقر (علیه السلام) روایت شده و در نزد اصحاب ما مشهور است،ذكر كرده اند.در كشف الغمه از ابن خشاب در موالید و وفیات اهل بیت،در حدیثى مرفوع از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است كه فرمود:
«فاطمه پنج سال پس از (آغاز) نبوت به دنیا آمد و در آن هنگام قریش خانه كعبه را میساختند.» این اشتباه شاید از راوى حدیث نشات گرفته و یا آن كه از طرف نساخ در آن سهوى روى داده باشد. زیرا بناى كعبه پیش از نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده نه پس از آن و دلیل ما بر صحت این امر حدیثى است كه در كتاب مقاتل الطالبین آمده مبنى بر آن كه فاطمه پیش از نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زاده شد و در آن هنگام قریش كعبه را بنا میكردند.
حاكم در مستدرك و ابن عبد البر در استیعاب آورده اند كه آن حضرت زمانى به دنیا آمد كه چهل و یك سال از عمر پیامبر میگذشت. بنابر قول اینان فاطمه پس از گذشت یك سال از نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زاده شده است.در الاصابه نیز همین قول ذكر شده است. پیشینه دانشمندان اهل تسنن روایت میكنند كه فاطمه پنج سال پس از نبوت به دنیا آمده و شاید این خطا از راوى حدیث ناشى شده كه میان ثبت دو كلمه قبل و بعد اشتباه كرده است.
كنیه و لقب آن حضرت
فاطمه را با كنیه «ام ابیها» خوانده اند و لقب او را زهرا و بتول گفته اند. هروى در شرح الغریبین گوید:«مریم را بتول (باكره) نامیده اند كه از مردان كناره میگرفت و فاطمه را بدان علت بتول گفته اند كه از نظیر و همتا بركنار است.»
نقش انگشترى آن حضرت
نقش خاتم آن حضرت این عبارت بود:«امن المتوكلون».
شکوفه رسالت
سال پنجم بعثت است و تقدیر دست اندرکار اعجازی بزرگ تا نمونه ای متعالی از شخصیت زن را رقم زند و مسیر فرداهای تاریخ او را ترسیم کند.
او همان پدیده شگفت آفرینش و کوثر قرآن فاطمه صدیقه است. در ادیان بزرگ الهی،الگوهایی معنوی و قدسی ظهور یافته اند و ستاره های درخشان همیشه تاریخ گشته اند.
قرآن کریم از آسیه و مریم به عنوان الگو یاد میکند و مؤمنان را به پیروی از آنان فرا میخواند. در آخرین پیامبران نیز این سنت جریان می یابد و نور جمال فاطمی تجلی میکند تا تحقق عملی اسلام را در پیکره نورانی خویش نوید دهد و به همراه مادرش خدیجه چهره حقیقی زن مسلمان را عینیت بخشد. جلوه های این سنت الهی را در کلام رسول خدا چنین میخوانیم: ای علی، بهترین زنان جهان چهار نفرند: مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد و آسیه دختر مزاحم; و برتری فاطمه(سلام الله علیها) بر دیگر زنان بسان برتری اسلام بر سایر ادیان است.
روایات، ضمن بیان این برتری، به پرسشی نیز پاسخ داده اند. با اینکه خداوند در قرآن کریم مریم را برترین زنان جهان معرفی میکند، چگونه فاطمه(سلام الله علیها) برتر است؟
حضرت در پاسخ میفرماید: منظور قرآن زمان زندگی مریم است. این سخن شاهد قرآنی نیز دارد; چنانکه قرآن از برتری بنی اسرائیل بر جهانیان یاد میکند و میفرماید:
«وانی فضلتکم علی العالمین» در آیه دیگر از امت اسلامی، به عنوان برترین امت ها، نام میبرد و میفرماید: کنتم خیر امه اخرجت للناس. این آیه نشان میدهد که منظور از کلمه «عالمین» در آیه نخست همان زمان زندگی بنی اسرائیل است.
شیوه ظهور این شخصیت برتر و شکوفه رسالت نیز رازی شگفت دارد. در تاریخ میخوانیم که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در جمع یارانی چون علی(علیه السلام)، عمار و حمزه نشسته بود که ناگاه فرشته وحی بر او نازل شد و پیام آورد که چهل شبانه روز از خدیجه دوری گزیند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در این مدت روزها روزه میگرفت و شبها به عبادت و نیایش می پرداخت. آن بزرگوار با سیر و سلوک معنوی گسترده تر خود را برای امری بزرگ آماده ساخت و بدین وسیله به استقبال عطای گرانبهای الهی شتافت. او به خدیجه پیام فرستاد که نیامدن من نه از روی بی مهری، بلکه به حکم وظیفه و رسالتی است که باید انجام دهم تا ایام هجران به وصل مبدل شود. بتدریج آخرین شب میقات محمدی فرا رسید. هنگام افطار، مائده ای بهشتی نزدش فرود آمد.
خوشه ای خرما، خوشه ای انگور و جامی از بهشت در آن بود. حضرت افطار کرد و دیگربار برای عبادت برخاست ناگهان فرمان الهی رسید: که باید سمت خانه بشتابی با خدیجه به سر بری. حضرت به خانه آمد و بدین ترتیب نور فاطمه(سلام الله علیها) شکل گرفت. هماننوری که در چهره های امام حسن و امام حسین میدرخشید و در سیمای آخرین فرزند معصومش حضرت بقیه الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز قابل مشاهده است. این مساله در داستان زکریا و یحیی، به شکلی دیگر به چشم میخورد.
قرآن کریم نیایش زکریا و استجابت دعای او در طلب فرزند را چنین بیان میکند:
در آن هنگام که زکریا کرامت مریم را مشاهده کرد، گفت: پروردگار، به لطف خویش فرزندانی پاک سرشت به من عطا فرما که تو مستجاب کننده دعائی. پس فرشتگان زکریا را هنگامی که در محراب عبادت به نماز ایستاده بود، مخاطب قرار دادند و گفتند:
خداوند تو را به ولادت یحیی بشارت میدهد. در حالی که او به پیامبری عیسی، کلمه خدا، گواهی میدهد و او خود پیشوا، پارسا و پیامبری از شایستگان است. عرض کرد پروردگار، برایم نشانه ای مقرر فرما. خداوند فرمود: تو را نشانه آن باشد که تاسه روز جز به اشاره با مردم سخن نگویی. پیوسته به یاد خدا باش و او را شبانگاه و صبحگاه تسبیح گوی. این آیات نشان میدهد که زکریای پیامبر، در آغاز، بشارت ولادت یحیی را دریافت، سه روز جز یاد خدا کاری انجام نداد و پس از آن یحیی به ظهور رسید. فاطمه(سلام الله علیها) نیز، پس از دوران سیر و سلوک معنوی پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم)، متجلی شد و ثمره پاکیزه میقات محمدی گردید تا آنکه زمان میلاد فرا رسید.
میلاد نور
امام صادق(علیه السلام) داستان میلاد را چنین بیان میفرماید:
خدیجه احساس تنهایی میکرد. قاصدی نزد زنان قریش فرستاد در آن لحظات از آنان خواست به خانه اش آیند و همنشین خلوتش شوند. آنان پیام دادند: حرف ما را نشنیدی و زن یتیم ابوطالب شدی که از ثروت بهره ای نداشت. ما به خانه ات نمی آییم و انتظار همکاری نداشته باش. خدیجه اندوهناک شد. ناگهان چهار زن گندمگون و بلند قامت، مانند زنان بنی هاشم، مشاهده کرد. آنها وارد شدند. خدیجه در هراس فرو رفت. یکی از آنها گفت: غمگین مباش، خداوند ما را به سوی تو فرستاده است،ما خواهرانت هستیم. من ساره ام، آن دیگری آسیه دختر مزاحم، سومی مریم دختر عمران و چهارمی کلثوم خواهر موسی است; خداوند ما را فرستاده است تا هنگام زایمان یاری ات کنیم. سپس در چهار سمت خدیجه قرار گرفتند و حضرت فاطمه پاک و پاکیزه به گیتی گام نهاد. در این هنگام، نوری از وی برخاست که به خانه های مکه و شرق و غرب روشنی بخشید. از حوریان بهشتی، با آبریزی سرشار از آب کوثر و طشتی از بهشت، بدان سرا وارد شدند. زنی که پیش روی خدیجه بود، فاطمه را در بر گرفت;در پارچه ای سپیدتر از شیر و خوشبوتر از مشک پیچید; پارچه سفید دیگری مقنعه اش ساخت و سپس او را به سخن گفتن واداشت. فاطمه(سلام الله علیها) به یگانگی خداوند و رسالت پیامبر و وصایت علی(علیه السلام) و فرزندان خویش گواهی داد. در پایان زنان به خدیجه گفتند: این دختر را بگیر که طاهره مطهره و پاکیزه است و خداوند در او و فرزندانش برکت و خیر فراوان قرار داده است.
چنین امدادهای غیبی، سنتی است که خداوند برای دوستانش مقرر فرموده است. قرآن کریم درباره مریم میفرماید:
پس مریم به آن پسر باردار شد و در جایی دور خلوت گزید. وقتی درد زایش وی را فرا گرفت، زیر شاخه خرمایی رفت. او از شدت اندوه با خود گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم و نامم فراموش شده بود. «فرزندش عیسی» به وی گفت: غمگین مباش که خدای از زیر گامهایت چشمه آبی روان کرده است.[سپس خداوند فرمود:] ای مریم، شاخه درخت را حرکت ده، ما از آن برایت رطب تازه فرو میریزیم. از این رطب تناول کن و «از این چشمه» آب بیاشام و چشم خویش به عیسی روشن دار. این سنت در خدیجه نیز استمرار یافت تا با مشاهده عنایات الهی اطمینان و آرامش روحی اش فزونی یابد و پرتوی از انوار معنویت خویش و جلوه ای از ایثارش را از ملکوت این جهان دریافت دارد. پس از این رویداد، خانه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با وجود فاطمه(سلام الله علیها) روشن شد و قلب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و خدیجه شادابی و نشاطی دیگر یافت.
میلاد فاطمه(سلام الله علیها) به همه دین باوران می آموزد که ذکر الهی و پاکی و عفاف پدر و مادر میتواند در پیدایش فرزندی برومند و قدسی تاثیر داشته باشد و توجه روان پدر و مادر به عالم بالا در سازندگی و بالندگی فرزند موثر است. این رخداد همچنین به زنان ایثارگر و مدافع حریم ولایت نوید میدهد که دستان پرمهر عنایت پروردگار در سختی ها و مشکلات به یاریشان میشتابد و مددهای غیبی یاورشان خواهد بود.
نامگذاری
نامگذاری در مکتب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر اساس بینشی خاص تحقق می یابد. نام، در این عرصه، اهداف بلند پیامبر و ویژگی های شخصی فرزند را آشکار میسازد. بر این اساس، نام فاطمه را برای دخترش برگزید تا همه دریابند که او از همه بدی ها برکنار است. شیعیان راستین در پناه وی از آتش جهنم باز داشته شده اند، به سبب او طمع دشمنان اسلام از وراثت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) قطع شد و دانش همراه شیر به او ارزانی شده است. و اینک تقدیر الهی فاطمه(سلام الله علیها) را برای رسالت و مسوولیتهای بزرگ آماده میکند. او باید، چون دیگر رهبران الهی که در تاریخ نقش آفرین بودند، تلخ کامی روزگار را تجربه کند تا بتواند در مقابل انبوه مشکلات پیمانهای الهی را پاس دارد و هنگام لزوم خود را فدای ارزشهای الهی سازد.
بدین سبب، آغاز زندگی اش در شعب ابیطالب رقم میخورد و از همان کودکی سخت ترین لحظات را در کنار پدر و مادرش تجربه میکند. دشواری این سالها چنان بود که سعد وقاص میگوید:
شبی از دره بیرون آمدم. در حالی که نزدیک بود تمام نیرویم را از دست بدهم،ناگهان پوست خشکیده شتری دیدم. آن را برداشتم، شستم، سوزاندم، کوبیدم، با آبی اندک خمیر کردم و به یاری آن سه روز به سر بردم.
این محاصره سه سال تمام به درازا کشید. در این مدت ناله فرزندان خردسال و گرسنه بنی هاشم بلند بود و فاطمه(سلام الله علیها) در سایه پدر گرانقدرش درس پایداری و ایثار آموخت. سرانجام این مدت پایان پذیرفت و پیامبر و همراهان سربلند از شعب برون آمدند. هنوز مدتی از این روزگار نگذشته بود، فاطمه(سلام الله علیها) مادرش را از دست داد. دختر به انس با مادر نیازمند است; ولی تقدیر هدفی عظیم تر برای او در نظر گرفته بود.
اینجاست که همه دختران و زنان باید از او درس مقاومت فرا گیرند و مشکلات را نردبان ترقی و حرکت به سوی کمال و پاکی ها به شمار آورند. البته فاطمه(سلام الله علیها) گاه از مادر سراغ میگرفت. در یکی از روزها که فاطمه با اصرار بیشتر مادر را طلب کرد، جبرئیل فرود آمد و به پیامبر گفت:
سلام الهی را به فاطمه برسان و به او بگو که مادرت، در بهشت در کنار آسیه و مریم، است. فاطمه خوشحال شد و گفت: ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام.
فاطمه ام ابیها
یکی از مسائل مهم دوران کودکی فاطمه(سلام الله علیها) این است که توانست آرامش خاطر پدر را فراهم کند و موجب زدودن غم و اندوه از قلب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شود; بویژه وقتی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه بی ابوطالب و در خانه بی خدیجه وارد شده بود. او چون مادری مهربان غم و تنهایی را از پدر دور ساخت، با شیری نزبانی های کودکانه اش زندگی پدر را رونقی دیگر میبخشید و چون شمع روشنی بخش محفلانس او میشد. بدین جهت، در روایات از آن حضرت با کنیه ام ابیها یاد شده است. فاطمه(سلام الله علیها) در بیرون نیز نگران حال پدر بود! روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مقابل کعبه در سجده بود. شتری از ابوجهل کشته بودند. بچه دان شتر را آوردند و بر پشت حضرت افکندند. فاطمه(سلام الله علیها) خود را به پدر رساند و آن را از پدر دور ساخت. روزی در یافت گروهی از مشرکان بر کشتن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم پیمان شده اند. با گریه به سوی پدر شتافت و نگرانی خود را به اطلاع وی رساند و گاه که کافران بر سر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خاک یا خاکستر می پاشیدند فاطمه(سلام الله علیها) خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک مینمود و اشک، چشمانش را فرا میگرفت. در این حال پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
دخترم غمگین مباش و اشک مریز که خداوند نگهبان پدر توست.
پیامبر نیز به فاطمه مهری فزون از حد می ورزید. گاه بر دستهای او بوسه میزد و انبساط خاطر او را سبب شادی دل خویش میشمرد و زمانی وی را روح جای گرفته در بین دو پهلوی خود معرفی میکرد. راستی این همه محبت چه حکمت داشت؟
در پاسخ بدین پرسش، میتوان سه جهت را برشمرد: یکی همان ویژگی های شخصیتی فاطمه(سلام الله علیها) که روح این پدر و دختر را در افقی اعلا چنین هماهنگ و هم پرواز ساخته است; دیگر اینکه پیامبر اسوه است و باید خرافات جاهلی را در عمل نفیکند. آنها که از زنده به گور کردن دختران خویش و ستم به آنان احساس خوشحالی میکردند، باید با بزرگداشتی شگفت از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) روبه روی شوند تا کاری ترین ضربه بر تفکر جاهلی فرود آید. بدین جهت، پیامبر دخترش را در حضور جمع نیز گرامی میداشت. علاوه بر این، پیامبر به آینده تاریخ میاندیشد و برای اینکه مطلبی بر مسلمانان پنهان نماند و اتمام حجت شود، علاقه خویش را چنین بی پرده بیان میکند تا فاطمه برای همه آنها که میخواهند راه درست را برگزینند، چراغ هدایت شود.
فاطمه(سلام الله علیها) و هجرت
هجرت این اصل بزرگ تاریخی که موجب تحولاتی شگرف در زندگی انسان میشود، بر تارک زندگی پر رمز و راز فاطمه(سلام الله علیها) میدرخشد. فاطمه در مکه است و بی تاب. پدر در دو فرسخی مدینه در قبا، مرکز قبیله بنی عمرو بن عوف، منتظر او و علی(علیه السلام) است. پیامبر دوشنبه 12 ربیع الاول به قبا رسید; ولی تا آخر هفته در آنجا توقف کرد و منتظر قافله علی(علیه السلام) و فاطمه و دیگر مسلمانان مهاجر شد.
هنگامی که علی(علیه السلام) به قبا رسید، خون از قدم هایش روان بود و نتوانست خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برسد. رسول اکرم بی درنگ سمت نقطه ای که علی(علیه السلام) بود، حرکت کرد; اورا در آغوش گرفت و چون قدم های مجروحش را دید، گریست.
زهرای مرضیه همراه پدر به مدینه وارد شد تا نقطه عطفی در تاریخ اسلام و شیعه گردد و جهانی از عظمت و زیبایی را در خانه گلین خویش تحقق بخشد. ام سلمه میگوید: پس از ازدواجم با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سرپرستی فاطمه به من واگذار شد; ولی [اوبه تربیت نیاز نداشت و] از من آداب دان تر و به همه مسائل آشناتر بود.
درود و صلوات خدا بر ستاره محمدی و شکوفه رسالت، هنگامی که نورش بر این جهان تجلی کرد; زمانی که بر پیشانی ستمگران مهر باطل شد و هنگامی که در سکوت شب،دور از چشم نامحرمان، در بستر خاک آرمید و غروبی پر رمز و راز در تاریخ خویش پدید آورد.