شيخ طوسی(رحمة الله عليه)

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

متوفاى 460 ه.ق

ولادت
محمد بن حسن طوسى در ماه رمضان سال 385 ق در خانه اى محقر اما سرشار از نور ایمان پا به عرصه وجود گذاشت. زادگاه وى شهر طوس[1] بود و محمد تا سال 408 ق. در این شهر اقامت كرد و در طول این مدت مقدمات علوم متداول در آن عصر را فرا گرفت و در بهار جوانى از محصلین فاضل و درس خوانده گردید.[2]

به سوى بغداد
طوسى در 23 سالگى چون محیط كوچك طوس را براى پیشرفت شایان و سیر كمالات معنوى تنگ دید،‌ به منظور استفاده كامل درك محضر اساتید بزرگ ونامى آن دوره بخصوص شیخ مفید و سید مرتضى در سال 408 رهسپار بغداد گردید.[3] در آن زمان بغداد شهر علم بود و آوازه بلندى داشت و حوزه درسى شیخ مفید دانشوران بسیارى را از اطراف به این شهر فرا خوانده بود. در چنین محیطى وى هیچ گونه غربتى در خود احساس نكرد و سالها چون خورشید در این حوزه درخشید و در پاى درس نابغه دهر، شیخ مفید نشست و مدت پنج سالى افتخار شاگردى وى را داشت. حضور جوانى 23 ساله در درس رهبر و پیشواى دینى شیعیان، در كنار شاگردان برازنده­اى چون سید مرتضى و برادر نابغه‌اش سید رضی، نجاشی، ابوالفتح كراجكی، و محمد بن حسن حمزه كه همه در شمار بزرگان و دانشمندان شیعه به شمار می‌رفتند، خود گواه صادقى بر عظمت علمى و جایگاه ویژه ایشان است.
شیخ طوسى در دوران جوانى به درجه اجتهاد رسید و كتاب تهذیب الاحكام را كه از كتب معروف و مورد توجه شیعه است، در این دوره[4] و با پیشنهاد استاد نابغه خود، شیخ مفید تألیف نموده است. [5]
این كتاب شاهد صادقی بر اجتهاد و تبحر دانشور نامور طوس در زمینه های مختلف: نقد، اصول و رجال، در حالی كه هنوز از سن او سی سال نگذشته بود.

خورشید عرش
در 25 ربیع الاول 436 ق. روح ملكوتى سید مرتضى بعد از 80 سال عمر گرانبار، تعلق زمینى را رها كرد و به سوى معبود شتافت[6] و پس از آن شیخ طوسى رهبر و پیشواى مذهب تشیع گردید و دوازده سال بعد از سید مرتضى در بغداد بر دنیاى شیعه زمامت داشت. او با دوراندیشى وصف نشدنی، صفحات طلایى ناگشوده تاریخ اسلام و شیعه را، به معناى واقعى جلوه اى بدیع بخشید.
در آن ایام از دورترین نقاط مملكت اسلامی، دانش پژوهان و فقیهان براى حل مشكلات علمى خود به منزل و محل درس شیخ مى آمدند تا از افكار و اندیشه هاى این فرزانه دوران به اندازه ظرفیت وجودى خود پیمانه‌هاى علم و معرفت برگیرند.در تاریخ آمده است: سیصد تن از مجتهدان شیعه شاگرد وى بودند و از عالمان اهل تسنن آن قدر از این منبع فیض استفاده كرده‌اند كه به شمارش درنیاید.[7]
دانشمندان فرهیخته اى همچون اسحاق بن بابویه قمی، ابوالصّلاح حلبی، ابو على طوسى (فرزند شیخ)، سعد الدین بن البراج، شهر آشوب سروى مازندرانی،‌عبدالجبار بن عبدالله المقرى رازی، محمد بن حسن فتال،‌كراجكی، حسین بن فتح جرجانی، جعفر بن على حسینی، ابوالصلت محمد بن عبدالقادر، ناصر بن رضا علوی، غازى بن احمد سامانى و دهها اندیشمند دیگر از شاگردان برجسته شیخ مى باشند.[8]
در سال 447 ق. طغرل بیك سلجوقى با سپاهى لجام گسیخته وارد بغداد شد و محلّه شیعه نشین شهر را مورد تاخت و تاز قرار داد و افزون بر به خاك و خون كشیدن مردم بى پناه، كتابخانه عظیم ابونصر شاپور بن اردشیر را به آتش كشید و حتى دهها قرآن نفیس كتابخانه نیز از خشم دنیا طلبان سلجوقى در امان نماند.[9]
در این توطئه كه تا سال 451 ق. ادامه داشت چندین بار كتابخانه شخصى و دست نوشته هاى شیخ طوسى درمیان كوچه و خیابان بغداد به آتش كشیده شد. در ماه صفر 449 ق. به خانه شیخ هجوم بردند و هر آنچه از لوازم، كتابها و دفاتر در منزل او گذارده بودند به میدان اصلى شهر آورده، آتش زدند.[10] بروز این حوادث ناگوار شیخ طوسى را بر آن داشت تا در پى حفظ میراث فرهنگى و نجات دانشمندان شیعه، هجرتى دگر آغاز كند و راهى نجف شود. [11]

اولین دانشگاه شیعه
شیخ كه در خانه، كتابها و دست نوشته هاى خود را در بغداد از دست داده بود، در نجف مدت 12 سال آخر عمر را با پشتكارى بیشتر گذراند و به تدریس و تحقیق در علوم اسلامى و جذب دانشوران بدین سامان پرداخت، نجف در آن زمان شهر نبود حتى عنوان قریه هم نداشت به جهت وجود بارگاه امیرمؤمنان تنها زایرین بودند كه در آن رفت و آمد داشتند. شیخ طوسى حوزه علمى جدید را در آنجا به وجود آورد و پایه هاى استوار این مركز بزرگ را بنا گذاشت؛ به طورى كه پس از گذشت هزار سال از آن تاریخ،‌هنوز اصالت علمى خود را حفظ كرده و دیگر مراكز اسلامى را تغذیه فرهنگى مى كند.[12]
بحق وى را باید مؤسس اولین دانشگاه تشیع دانست و با افتخاراز هنر این رادمرد صحنه‌هاى پیكار علم و اندیشه، كه در هر زمینه مطلبى بدیع و منحصر به فرد به یادگار گذاشته، یاد كرد.

شاگردان
گذشته از آثار گرانبها و ارزشمند علمی، دانشوران بزرگى در حوزه درسى وى پرورش یافتند. طبق نوشته گروهى از دانشمندان شیعه شاگردان شیخ الطائفه افزون از سیصد دانشمند مجتهد بوده اند[13] در منابع مختلف آمده است كه شاگردان شیخ مختص فرزانگان تشيّع نبوده­اند بلكه بسیارى از اهل تسنن نیز از محضر ایشان به مقام عالى علمى دست یافتند.

اشك ملائك
محرم سال 460 هجرى با روزها و شبهاى غم آلود، نزدیك می‌شود. روزها در پرده سیاه عزاى حسینى با شبهاى خرابه نشینان آل رسول(صلى الله علیه و آله) همنوا شده اند. در گوشه اى از نجف اشرف دلی شكسته و قلبى آكنده ازتأسف و اندوه، متعلق به پیرى وارسته و عارف، آخرین آهنگ هاى حیات را مى نوازد تا روح خسته و ملول این جسم مطهر و نحیف را در سفرى آسمانى و روحانى آزاد كند. شب 22 محرم سال 460 ق. فرا رسید. ملائك كه در انتظار رؤیت خورشید آسمان عشق و معرفت، سالها چشم به راه بودند،‌عاقبت در این شب حزن انگیز، روح ملكوتى آقا و مراد شیعیان، شیخ طوسى را چون نور آسمانى به میهمانى خدا بردند تا در پرتو عظمت آن نفس پاكیزه، تقربى نصیبشان گردد. آری! مردى بزرگ پس از گذراندن 76 سال زندگى پر بركت و سعادت با عشق وصال حق شتابان به سوى خدا رخت بربست.
«شیخ را در خانه مسكونى اش در نجف دفن كردند. این خانه به وصیت وى تبدیل به مسجد شد و هم اكنون در سمت شمال بقعه علوى به نام مسجد طوسى معروف است.»[14]

*****************************************
[1] -  سناباد قدیم.
[2] ـ ر.ك: هزاره شیخ طوسی، علی دوانی، ص 4.
[3] ـ اعیان الشیعه،سید محسن امین، ج 9، ص 159.
[4] ـ الذریعه، آغا بزرگ تهرانی، ج 4، ص 504.
[5] - روضات الجنات، میرزا محمد باقر خوانساری، ج 6،‌ص 23.
[6] ـ رجال النجاشی،‌احمد بن عباس نجاشی، ص 271.
[7] ـ مقدمه التبیان، آقا بزرگ تهرانی، ج 1.
[8] ـ همان.
[9] ـ الكامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج 6، ص 21.
[10] ـ الاعلام، خیر الدین زركلی، ج 6، ص 84.
[11] ـ حوادث قرن پنجم ق. یكی از تلخ ترین و واقعه خونین بشمار می رود كه در كتب تاریخی تشیع و تسنن تفصیل آن آمده است مراجعه كنید به كتاب كامل ابن اثیر، البدایة و النهایه ابن كثیر.
[12] ـ مقدمه التبیان، آقا بزرگ تهرانی،‌ج 1.
[13] ـ هزاره شیخ، دوانی، ص 23.
[14] - مقدمه تفسیر التبیان، آقا بزرگ تهرانی، ج 1.