مغیره بن شعبه را درست بشناسید؟

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

مغیره مردى زشت روى و یک چشم و از بردگان ثقیف بود.(۷۳۴) رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: از ثقیف مردى دروغگو و هلاک کننده خارج مى شود.(۷۳۵)
خلیفه دوم به مغیره گفت: براى چه لبخند زدى اى برده؟(۷۳۶) و مغیره باعث قتل عمد مسلمانى بخاطر کافرى از ثقیف شد.(۷۳۷)
و عروه بن مسعود ثقفى به مغیره گفت: اى کثافت; آیا به جز دیروز خود را شسته اى (طهارت گرفته اى).(۷۳۸)
و در جنگ بین حضرت على (علیه السلام) و معاویه، مغیره در حج مردم را به نفع معاویه دعوت کرد.(۷۳۹)
سزاوار است اولا کیفیت مسلمان شدن مغیره و انگیزۀ او را از این کار بدانیم. او سیزده نفر از قوم خود را که با او براى زیارت پادشاه مصر، مقوقس رفته بودند بدون دلیل به قتل رساند، او خدمتگزار آنان بود، پس کالاى آنان را ربود، سپس نزد پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) آمد تا مسلمان شود. حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم) به او فرمود: اسلام تو را قبول مى کنیم و اما اموال آنان، چیزى از آن را نمى گیرم، این فریب است و در فریب خیرى نیست.(۷۴۰)

مغیره بن شعبه از همان روز اول رحلت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) خواست در سیاست دخالت کند تا به منصبى رسمى دست یابد.
مغیره همان کسى بود که به ابوبکر و عمر سفارش کرد عباس را با شرکت دادنش در قدرت به طرف خود جذب کنند و گفت: رأى صحیح آن است که عباس را پیدا کنید و براى او و پسرش سهمى در این خلافت قرار دهید.(۷۴۱) آن ها می خواستند با این کار، خطرى که از ناحیه على (علیه السلام) متوجه آنها شده بود قطع کنند. پس عباس به آنان جواب داده گفت: اما اینکه مى گویى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از ما و شماست، رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) درختى است که ما شاخه هاى آنیم و شما همسایگان آن. و اما این که مى گویى: بر ما از مردم مى ترسى، این همان چیزى است که در اول امر براى ما پیش فرستادید و از خدا استعانت مى جوییم.(۷۴۲)
از این گفتگو به وضوح در مى یابیم که هدف مغیره دنیوى بود، اما عباس این خواسته را نپذیرفت و ابوبکر و عمر و ابن الجراح و ابن شعبه را جواب داد. و با این بیان، مغیره از کسانى بود که بنیان ابوبکر و عمر را در قدرت استوار ساخت.

و به رغم اعتراف عمر به فسق او، بسیار از او تجلیل مى کرد تا جایى که وى را بر بزرگترین ولایت آن زمان، یعنى کوفه که شامل مناطق وسیعى از عراق و ایران و آذربایجان مى شد به حکومت نصب کرد.
و اهل عراق، مغیرۀ زناکار را با سنگ رجم کردند، پس عمر غضبناک بیرون آمد، و نماز خواند و در نماز اشتباه کرد.(۷۴۳)
مغیره با حیله گرى خود، قلب عمر را به خود جلب مى کرد، و به عمر گفت: تو امیر ما هستى و ما مؤمنین هستیم، پس تو امیرمؤمنان هستى.(۷۴۴)
و این مطلب ما را به یاد حیله گرى کعب الاحبار مى اندازد که عمر را فاروق نامید.(۷۴۵)
على (علیه السلام) درباره ى مغیره فرمود: او مردیست که حق را به باطل مخلوط مى کند و فرمود: اسلام آوردن او به خاطر فجور و خدعه اى بود که با گروهى از قوم خود انجام داد، پس آنان را کشت و فرار کرد.(۷۴۶)
از حیله گرى و استخدام وسایل پیچیده و مرموز مغیره براى رسیدن به اهداف، مطالبى ذکر شده است از جمله اینکه:
«عمر قصد کرد مغیره را از عراق عزل کند و جبیر بن مطعم را به جاى او بگذارد، و به جبیر سفارش کرد مطلب را مخفى بدارد و آماده سفر شود. پس مغیره مطلب را حس کرد و از جلیس خواست زن خود را بفرستد، و از اخبار خانۀ جبیر، مطلع شود. زن جلیس مشهور به جمع آورى اخبار و سخن چینى بود تا جایی که «لقّاطه الحصا» یعنى جمع آورى کنندۀ سنگ ریزه نام گرفت، پس به خانۀ او رفت، و زن او را دید که مشغول اصلاح أمرِ وى بود، پرسید شوهرت میخواهد کجا برود؟ گفت: به عمره... لقاطه الحصا گفت: از تو پنهان مى کند، اگر قدر و منزلتى نزد او داشتى تو را به امر خود مطلّع مى کرد. پس زن جبیر به حالت غضب نشست و چون جبیر داخل شد همچنان در غضب بود و پیوسته چنین بود تا به او خبر داد و او هم به لقّاطه الحصا خبر داد.

مغیره نزد عمر رفت و سر صحبت را با چیزى که مى دانست باز کرد و گفت: خدا امیرمؤمنان را در رأى خود و در حاکم کردن جبیر مبارک گرداند... .
عمر از اطلاع مغیره بر این راز تعجب نکرد، بلکه به او گفت: اى مغیره گویا تو را مى بینم که چنین و چنان کرده اى، تو را به خدا قسم آیا چنین بود؟
مغیره گفت: خدا مى داند همین طور بود... پس عمر او را بر حکومت خود باقى گذاشت و همواره والى او بر عراق بود تا به هلاکت رسید.(۷۴۷) در حالی که عمر گفته است: هر کس فاجرى را به کار گیرد و خود مى داند فاجر است، مانند او فاجر است.(۷۴۸)
و تنها حاکمى که عمر وصیّت به عزل او کرد مغیره بود چون مسبب قتل وى گردید، زیرا به عثمان وصیّت کرد سعد را به جاى او در کوفه تعیین کند.
رابطۀ عمر با مغیره بسیار عالى بود، و نظر سرّى خود را دربارۀ ابوبکر به او گفت و عمر مشارکت او را در حوادث سقیفه و پیش آمدهاى ناگوار بعد از آن را فراموش نکرد، و او را از سنگسار حتمى در قضیّۀ ام جمیل در بصره نجات داد،(۷۴۹) و بر بحرین و بصره و کوفه حاکم نمود.

امام حسن (علیه السلام) به مغیره فرمود: حدّ زنا بر تو ثابت است. و عمر از تو حدّى را دور کرد که خداوند او را درباره اش مورد سؤال قرار خواهد داد، و تو از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) سؤال کردى آیا جایز است مرد به زنى که می خواهد با او ازدواج کند نگاه کند؟ حضرت فرمودند: اشکالى ندارد اى مغیره مادامى که نیّت زنا نکند، چون مى دانست تو زناکار هستى.(۷۵۰)
و بعد از آنکه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: فرزند متعلق به زناشویى است و به زناکار سنگ تعلق مى گیرد، مغیره، زیاد را نصیحت کرد تا نسب و اصل خود را به نسب و اصل معاویه منتقل کند.(۷۵۱)

در حدیث آمده است که: مبغوض ترین قبائل براى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) بنى امیه و بنى حنیفه و ثقیف بودند.(۷۵۲)
اعمال مخالف شرع مغیره در جاهلیت و اسلام بسیارند که از جملۀ آنها خدعه کردن با قوم خود و کشتن آنها و زناى او در بصره و محاربه او با اهل البیت (علیهم السلام) را می توان نام برد.
مغیره مردم را دعوت مى کرد على (علیه السلام) را لعنت نمایند.(۷۵۳) و او هزار زن را به عقد خود درآورد.(۷۵۴)
در کتاب الاغانى آمده است که: مغیره در اثناى حکومتش بر کوفه با یک نفر اعرابى از بنى تمیم در خارج کوفه برخورد کرد، او مغیره را نمى شناخت، پس مغیره از او پرسید دربارۀ امیر خود مغیره چه مى گویى؟ گفت: یک چشم زناکار است.(۷۵۵)

و در آن زمان تعدادى والى قدرتمند و مشهور به فساد و نفاق وجود داشتند که بر شهرهاى مهمى در طول دوره حیات عمر حکومت مى کردند، آنها عبارت بودند از معاویه و عمروعاص و اشعرى و ابن ابى ربیعه و مغیره.(۷۵۶)
مغیره پیوسته به سوى باطل تمایل داشت و چون جنگ بین امام على (علیه السلام) به وقوع پیوست، مغیره پیش آمد و با مردم نماز خواند و براى معاویه دعا کرد.(۷۵۷)
و معاویه اى که بر شام مسلط بود از طلحه و زبیر خواست بر بصره و کوفه مسلط شوند تا امیرمؤمنان على بن ابى طالب (علیه السلام) را در حجاز محاصره نمایند. و در حالی که معاویه و طلحه و زبیر سعى مى کردند این فکر را با جنگ و قدرت حاکم کنند، مغیره سعى کرد آن را با حیله و فریب به کرسى بنشاند. زیرا مغیره چنین گفت: اى امیرالمؤمنین، نصیحتى براى تو دارم. حضرت فرمود: چه نصیحتى؟ گفت: اگر می خواهى چیزى که در آن هستى (یعنى خلافت) برایت استقامت پیدا کند، طلحه بن عبیدالله را بر کوفه و زبیر بن العوام را بر بصره حاکم کن. و معاویه را با پیمان نامه اى به شام بفرست تا او را به طاعت خود ملزم نمایى و چون حکومت تو استقرار یافت رأى خود را درباره اش جارى کن» و على (علیه السلام) پیشنهاد او را نپذیرفت.(۷۵۸)
در سال چهلم هجرى مغیره حیلۀ فریبکارانه اى را به کار بست تا امیرِ حاجیان در زمان معاویه گردد. زیرا به زعم ابن حریر، مغیره، نامه اى از زبان معاویه نوشت تا در آن سال امارت حج را به دست گیرد و از طرفى عتبه بن ابى سفیان بر این کار مبادرت کرد و نامه امارت حج را از برادر خود به مراه داشت، پس مغیره تعجیل کرد و براى آنکه از عتبه در امارت حج سبقت گیرد با مردم در روز هشتم وقوف نمود.(۷۵۹)

یعنى مغیره در روز هشتم ذى حجه به جاى روز نهم با مردم وقوف به عرفات نمود، یعنى رمى جمرات و قربانى و تراشیدن سر در روز نهم واقع شد نه روز دهم، بنابراین مغیره حج مردم را فاسد کرد تا امارت حج را خود به عهده گیرد!
و هنگامى که عثمان مغیره را به سوى انقلابیون عراق و مصرف فرستاد به او گفتند: اى یک چشم برگرد، اى فاجر برگرد، اى فاسق برگرد.(۷۶۰)
مغیره معاویه را نصیحت کرد تا یزید را خلیفه خود نماید، و گفت: پاى معاویه را در رکابى با مقصد دور بر امت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) قرار دادم (یعنى تا مدت ها او را سوار گردن مسلمان ها کردم) و شکافى ایجاد کردم که هرگز بسته نمى گردد! پس از آن مغیره به کوفه بازگشت و با پسرش موسى، ده نفر از کسانى که اطمینان داشت از پیروان بنى امیه هستند همراه کرد و به آنان سى هزار درهم داد، پس نزد معاویه رفتند و بیعت یزید را در نظرش جلوه دادند. سپس معاویه گفت: بر این کار عجله نکنید و همین رأى را داشته باشید، سپس آهسته به موسى گفت: پدرت دین این گروه را به چه قیمتى خرید؟
گفت: به سى هزار، گفت: دینشان را بسیار ارزان فروختند.

جاى تعجب است که چگونه ابوبکر و عمر و عثمان مجموعه اى از سارقان و حیله گران را که از فاسق ترین و فاسدترین خلق خداوند تعالى بودند انتخاب کردند و بر شهرهاى اسلامى به حکومت نصب کردند. در حالی که عمر و دیگر اصحاب، به فسق آنها اعتراف کردند، بلکه خود همین والیان به فسق خود اعتراف کردند و هنگامى که معاویه، مغیره را والى کوفه نمود، عمروعاص به معاویه گفت: مغیره را بر مالیات استخدام کردى، او مال را به حیله مى برد و مى رود و نمى توانى چیزى از او بگیرى. بر مالیات کسى را استخدام کن که از تو بترسد.(۷۶۱)
والیان عمر و ابوبکر و عثمان بر امام زمان خود على (علیه السلام) خروج کردند و با او به جنگ پرداختند. در حالی که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) دربارۀ او فرمود: جنگ او جنگ من است و صلح او صلح من است و فرمود: خدایا نصرت ده کسى را که او را نصرت دهد و رها کن کسى را که او را رها کند. و به او فرمود: دوست نمى دارد تو را مگر مؤمن و دشمن نمى دارد مگر منافق.(۷۶۲)
بنابراین روایاتى که دربارۀ نفاق و جنگ آنها با پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) وارد شده بود به حقیقت پیوست، همان طورى که قبلا دربارۀ پدرانشان چنین شده بود.
حجاج از مردى راجع به عبدالملک ابن مروان سؤال کرد. مرد گفت: چه بگویم دربارۀ مردى که تو یکى از سیئات او هستى.(۷۶۳)
و همین ایراد بر عمر، به خاطر سیئات بسیار او مانند مغیره و معاویه و عمروعاص و ابوهریره و کعب الاحبار و قنفذ نیز وارد مى شود.
▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄
پی نوشت:
[۷۳۴]- تاریخ المدینه المنوره ۱/۵۰۲
[۷۳۵]- البدایه و النهایه ۶/۲۶۵
[۷۳۶]- شرح نهج البلاغه ۲/۳۱ - ۳۴
[۷۳۷]- المغازى، واقدى ۲/۹۳۰
[۷۳۸]- تاریخ ابن اثیر ۲/۲۰۲
[۷۳۹]- تاریخ دمشق ۶۰/۴۳
[۷۴۰]- السیره الحلبیه ۳/۱۵
[۷۴۱]- شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید ۱/۲۲۰
[۷۴۲]- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ۱/۲۲۰
[۷۴۳]- السیره الحلبیه ۱/۱۸۰
[۷۴۴]- مختصر تاریخ ابن عساکر، ابن منظور ۱۸/۲۶۱
[۷۴۵]- اُسدالغابه فى معرفه الصحابه، ابن اثیر ۴/۱۵۱ کامل ابن اثیر ۳/۵۳، تاریخ المدینه المنوره، ابن شبه ۲/۶۶۲
[۷۴۶]- شرح نهج البلاغه ۴/۸۰
[۷۴۷]- عبقریه عمر، عقاد ۴۲
[۷۴۸]- تاریخ عمر، ابن جوزى ۵۶
[۷۴۹]- شرح نهج البلاغه ۴/۶۹ ، ۶/۲۸۸، بحارالانوار ۳۰/۶۴۸
[۷۵۰]- شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید ۲/۱۰۴
[۷۵۱]- مروج الذهب مسعودى ۳/۶
[۷۵۲]- مستدرک حاکم ۴/۴۸۰
[۷۵۳]- بحارالانوار ۳۰/۶۵۳
[۷۵۴]- السیره الحلبیه ۳/۱۵
[۷۵۵]- الاغانى ۱۵ - ۱۳۸ چاپ سامى
[۷۵۶]- مغیره بن شعبه به صومعه ى هند دختر نعمان بن منذر که راهبه اى کور بود رفت تا از او خواستگارى کند، پس گفت: اگر به خواستگارى من بخاطر زیبائى یا حالتى مى آمدى قبول مى کردم لکن مى خواهى در محافل عرب با من شرافت پیدا کنى و بگوئى: با دختر نعمان بن منذر ازدواج کردم، والا چه خیرى در ازدواج مرد یک چشم و زن کور وجود دارد؟ پس مغیره پیغام داد، امر شما چگونه بود؟ گفت: دیشب هیچ عربى روى زمین نبود مگر آنکه از ما حذر مى کرد و به ما رغبت داشت، و امروز عربى روى زمین وجود ندارد مگر آنکه ما از او حذر مى کنیم و به او رغبت داریم، شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید ۸/۳۰۵
[۷۵۷]- سیر اعلام النبلاء، ذهبى ۳/۱۲۲
[۷۵۸]- مروج الذهب مسعودى ۲/۳۷۳
[۷۵۹]- البدایه و النهایه، ابن کثیر ۸/۱۷
[۷۶۰]- انساب الاشراف، بلاذرى ۵/۱۱۱ - ۱۱۲
[۷۶۱]- تاریخ طبرى ۴/۱۲۷
[۷۶۲]- صحیح مسلم، کتاب الایمان، صحیح ترمذى ۲/۳۰۱، صحیح نسائى ۲/۲۷۱
[۷۶۳]- السیره الحلبیه ۱/۱۸۰
[۷۶۴]- شرح نهج البلاغه ۶/۲۸۳

منبع : روضه نیوز

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page