مژدگانی بده عباس که خواهر آمد...............خاطر آسوده، که با چادر و معجر آمد !
قافله همره خود مشک پرآب آورده..................جرعه جرعه غم و اندوه رباب آورده
بسپارید که در علقمه هرگز نرود.................وای اگر شکوه ی او پیش ابالفضل رود
آه بانو زچه رو قافله ات کم دارد................بعد از آن شام سیاه اشک دمادم دارد
نکند دختری که بود شبیه زهرا.........................جای مانده است در آن شام بلا