پوشش اسلامي

(زمان خواندن: 46 - 91 دقیقه)

فصل اول: برخي جلوه‌هاي باطني تاثير پوشش اسلامي

در تعريفي گسترده، هر گونه لباس و پوششي كه قابل مشاهده حسي و ظاهري نباشد، پوشش باطني و معنوي نام دارد. براي مثال، مقولاتي مثل عفت، حيا و دين[1] از مهم‌ترين مصاديق لباس‌ها و پوشش‌هاي معنوي هستند. البت طبيعت است كه پوشش‌هاي معنوي مذكور، همانند اوصاف باطني ديگر، آثار و نشانه‌هاي ظاهري و بيروني دارند.

از برخي آيات و روايات مربوط به پوشش‌هاي معنوي استفاده مي‌شود كه اين گونه پوشش‌هاي باطني نيز همانند پوشش‌هاي ظاهري، در مهار غريزه جنسي و پيش‌گيري از آسيب‌زايي غريزه جنسي مؤثر هستند كه به طور اختصار درباره برخي از جلوه‌هاي تأثير آن‌ها بحث مي‌شود.

 

1ـ عفت

از جلوه‌هاي برجسته پوشش معنوي و باطني عفت است.[2] يكي از علت‌هاي پيدايش عفت، التزام به حجاب و پوشش ظاهري بيش‌تر است. اين مطلب با دقت در ابتدا و انتهاي اين آيه شريفه فهميده مي‌شود:

«وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ ؛ و بر زنان از كار افتاده‌اي كه [ديگر] اميد زناشويي ندارند، گناهي نيست كه پوشش خود را كنار نهند [به شرطي كه] زينتي را آشكار نكنند، و عفت ورزيدن براي آن‌ها بهتر است.»[3]

خداوند در اين آيه، نخست به پيرزنان مي‌فرمايد كه بدون قصد خودنمايي، مجازند از برخي پوشش‌هاي رويي بدن مثل جلباب و چادر استفاده نكنند، ولي در ادامه مي‌گويد: حتي اگر همين زنان سال‌مند نيز از اين گونه حجاب‌ها استفاده كنند و عفت بورزند، براي ايشان بهتر است.

در روايت معروف جنود عقل و جهل، عفت متضاد با تهتك ذكر شده است. «العفة و ضدها التهتك»[4] و تهتك در لغت به معناي پرده دري آمده است[5]. بنابراين، به قرينه تقابل و تضاد، مي‌توان گفت عفت به معناي پرده پوشي است.

عفت جلوه‌ها و قلمروهاي گوناگوني دارد كه مي‌توان همه آن‌ها را در سه نوع گردآوري كرد: 1ـ عفت در انديشه؛ 2ـ عفت در گفتار؛ 3ـ عفت در رفتار.

چون پوشش اسلامي رفتاري است كه از يك فرد مسلمان سر مي‌زند، به تناسب موضوع اين نوشتار، به طور اختصار از عفت در رفتار سخن مي‌گوييم.

عفاف گرايي در رفتار، عرصه‌هاي گوناگوني زندگي فردي و اجتماعي را فرا مي‌گيرد. مانند عفت در پوشش كه گزينش جامه‌اي است كه با هويت ديني، هنجارهاي اخلاقي، شخصيت والاي انساني و ارزشهاي متعالي اجتماعي سازگار باشد. حوزه ارتباط‌هاي انساني به نمايشگاهي از جلوه‌هاي بدني و دوخت و دوز مد گرايانه تبديل نشود، عرصه‌هاي فرهنگي، اقتصادي و سياسي جلوه‌گاه عريان نمايي‌هاي هوس انگيز و خرد سوز نگردد و به جاي تجلي عقلانيت، دين‌ورزي، اخلاق پيشگي و انسانيت، حيوانيت لجام گسيخته به ميدان نيايد.

يكي ديگر از ابعاد عفت رفتاري «عفت جنسي» است. عفت جنسي در فرهنگ اسلامي جلوه‌هاي متعددي دارد كه برخي از مهم‌ترين آن‌ها عبارتند از:

ـ پرهيز از نگاه آلوده؛

ـ خلوت نكردن با نامحرم؛

ـ تماس بدني نداشتن؛

ـ پرهيز از خود ارضايي و آميزش نامشروع؛

ـ داشتن تجلي تحريك آميز در مجامع؛

ـ واسطه نشدن براي فحشا؛

ـ گريز از عوامل تحريك آميز.[6]

كتاب‌هاي روايي كه احاديث ازدواج را مطرح كرده‌اند، باب ويژه‌اي با عنوان وجوب عفت‌ورزي و پاك‌دامني دارند كه در آن، احاديث فراواني درباره عفت آمده است.[7]

بر اساس حديثي از اميرمؤمنان حضرت علي(عليه‌السلام) صبر و پايداري در مقابل خواسته‌هاي شهواني عفت ناميده شده است: «الصبر علي الشهوة عفة؛ پايداري و صبر در برابر شهوت نشانه عفت است».[8] در روايتي ديگر عفت ضعيف كننده اميال و گرايش‌هاي شهواني دانسته شده است:

«العفة تضعف الشهوة؛ عفت ضعيف كننده شهوت است».[9]

چون دو نوع برجسته از شهوت‌ها و خواسته‌ها، شهوات و ميل‌هاي مربوط به غريزه گرسنگي و غريزه جنسي است، در روايات نيز به دو نوع عفت شكمي و جنسي توضيه شده و انسا‌ن‌هاي برخوردار از اين دو عفت و ستايش شده‌اند. در حديثي از امام باقر(عليه‌السلام) برخورداري انسان از عفت شكمي و جنسي، از برترين عبادت‌ها دانسته شده است.

«ما عبدالله بشيء افضل من عفة بطن و فرج؛ خداوند به چيزي برتر از عفت شكم و عفت فرج عبادت نشده است».[10]

در حديث ديگري از آن حضرت، اجتهاد و كوشش در راه كسب عفت شكمي و جنسي، جزء برترين تلاش‌ها شمرده شده است: «اي الاجتهاد افضل من عفة بطن و فرج؛ كدام تلاش برتر از عفت شكم و عفت فرج است».[11]

بي‌ترديد هنگامي فهم معناي دقيق اين گونه احاديث آشكار مي‌گردد كه بدانيم منشأ بسياري از گناهان و كارهاي خلاف، شهوات و اميال مربوط به شكم و غريزه جنسي است. اگر اميال مذكور از طريق عفت شكمي و جنسي كنترل و مهار شوند، به طور طبيعي زمينه بسياري از گناهان نيز از بين خواهد رفت؛ زيرا انسان در اثر پوشش باطني عفت، به نوعي مصونيت دروني دست مي‌يابد. در روايتي از اميرمؤمنان حضرت علي(عليه‌السلام) صيانت و حفاظت در مقابل گناه، به عنوان ثمره و نتيجه عفت ذكر شده است: «ثمرة العفة الصيانة؛ نتيجه عفت‌ورزي مصونيت در برابر گناه است».[12]

به دليل همين ويژگي بازدارندگي و مصونيت بخشي پوشش دروني عفت در مقابل تحريك غريزه جنسي، قرآن مجيد به افرادي كه در اثر مشكلات قادر به ازدواج نيستند دستور عفت ورزي مي‌دهد.

«وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا ؛ و آنان‌كه امكان ازدواج نيابند، بايد عفت نفس پيشه كنند.»[13]

اگر چه مقوله عفت به هر دو جنس زن و مرد اختصاص دارد، ولي به نظر مي‌رسد با توجه به حس و غريزه، خودنمايي بانوان، و فراهم بودن مقتضي و زمينه تحريك غريزه جنسي به وسيله ياد شد، مي‌توان گفت عفت‌ورزي بانوان، نقش مهم‌تري در سلامت اجتماع در مقابل مفاسد جنسي دارد.

منتسكيو مي‌گويد: «از دست رفتن عفت زنان، به قدري تأثيرات بد و معايب و نواقص توليد مي‌كند و روح مردم را فاسد مي‌سازد كه اگر كشور دچار آن شود، بدبختي زيادي از آن ناشي مي‌گردد. به همين جهت، قانون گذاران همواره عفت را به زنان توصيه مي‌كنند و از آن‌ها وقار و رعايت موازين اخلاقي توقع دارند». [14]

حال اگر سؤال شود كه سبب و منشأ حجاب روحي و پوشش معنوي عفت چيست؟ پاسخ اين سؤال در روايات معصومان(عليهم‌السلام) آمده است. در برخي روايات از حيا به عنوان سبب و منشأ عفت نام برده شده است. از اميرمؤمنان نقل شده است «سبب العفة الحياءِ»[15]. در روايت ديگري از ايشان مقدار عفت‌ورزي و پاك‌دامني انسان به مقدار حياي او مرتبط شده است: «علي قدر الحياء تكون العفة»[16]

 

2ـ حيا

در برخي روايات واژه‌هايي مانند لباس، ستر، حجاب، كساء و ثوب به حيا نسبت داده شده است: مانند: «احسن ملابس الدين الحياء: شرم از بهترين پوشش‌هاي ديني است».[17]

«الحياء لباس سابغ و حجاب مانع و ستر من المساوي واق و حليف للدين و موجب للمحبة و عين كالئه تذود عن الفساد و تنهي عن الفحشاء؛ شرم و حيا، جامه‌‌‌اي است در برگيرنده و حجابي است بازدارنده (از گناه) و پوششي است نگاه دارنده از بدي‌ها. حيا، گوهري است همراه با دين، بر انگيزنده مهر و محبت و چشمي است مراقب و از بين برنده فساد و تباهي و بازدارنده از فحشا و زشتي‌هاست».[18]

«من كساء الحياء ثوبه لم ير الناس عيبه؛ كسي كه او را جامه حيا بپوشاند؛ مردم عيب او را نبينند».[19]

از اين گونه روايات، بر مي‌آيد كه حيا نيز مانند عفت، پوشش و لباسي باطني و معنوي است. البته اثر اين پوشش معنوي در اعمال و كارهاي ظاهري حتي مثل راه رفتن نيز بروز مي‌نمايد. براي مثال، قرآن چگونگي راه رفتن دختر شعيب را همراه با شرم و حيا توصيف كرده است:

«فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء ؛ موسي ديد كه يكي از آن‌ دو دختر، با كمال حيا باز آمد.»[20]

در برخي احاديث، نقش باز دارندگي لباس باطني حيا در برابر گناهان و مفاسد جنسي مورد تأكيد قرار گرفته است. در حديث مفصلي از امام صادق(عليه‌السلام) كه به توحيد مفضل معروف است، نقل شده است:

«فان من الناس من لولا الحياء، لم يرع حق والديه و لم يصل ذارحم و لو يود امانة و لم يعف عن فاحشة؛ اگر خداوند شرم و حيا را در انسان قرار نمي‌داد، برخي از افراد حق والدين را رعايت نمي‌كردند، صله رحم به جا نمي‌آوردند، امانت را به صاحب آن رد نمي‌كردند و همچنين از كارهاي زشت و قبيح مثل زنا باز نمي‌ايستادند».[21]

در روايتي از اميرمؤمنان علي(عليه‌السلام) نقل شده است:

«حياءه (المؤمن) يعلو شهوته؛ از ويژگي‌هاي انسان مؤمن، تسلط و برتري حيا و شرم او نسبت به شهوتش مي‌باشد».[22]

در روايت ديگري از امام صادق(عليه‌السلام) انسان فاقد حيا و شرم بي‌ايمان معرفي شده است: «لا ايمان لمن لا حياء له؛ كسي كه حيا ندارد ايمان ندارد»[23].

گرچه شرم و حيا همانند ايمان امري اكتسابي است، ولي اكتسابي بودن آن، نفي كننده ريشه‌هاي عميق فطري آن نيست. يكي از روان‌شناسان جنسي درباره ريشه‌هاي فطري حيا و شرم گفته است:

«علاوه بر مردم شناسي، تجزيه و تحليل روان‌شناسي نيز ثابت مي‌كند كه احساس شرم يكي از صفات عمده نوع بشر است. هيچ قبيله اوليه‌اي هر قدر هم بدوي بوده باشد، شناخته نشده است كه از خود شرم بروز ندهد و بچه‌هاي كوچك نيز شرم دارند... ادعاي پيشرفت و مدرنيزم خرقه‌اي بر تن بي‌خبري از ارزش‌هاي اساسي است و شرم، نخستين قرباني اين گمراهي اخلاقي است. مثلا نهضت اعتقاد به لختي، نمونه وحشتناكي از اين ادعاست».[24]

امروزه روان‌شناسان تربيت جنسي درباره اهميت حيا و شرم و تربيت و تقويت آن از خردسالي در كودكان و تأثير آن در مصونيت بخشي آن‌ها در برابر انحراف جنسي، سخنان بسيار قابل توجه‌اي دارند. كوچتكف يكي از كارشناسان روان‌شناسي و تربيت جنسي مي‌گويد: «تربيت جنسي در محيط خانواده، به وسيله ايجاد كم‌رويي (حيا و شرم) در كودكان اعم از دختر يا پسر شروع مي‌شود. كم‌رويي، خصوصيت مهمي از سيماي اخلاقي انسان است و عبارت از مهارت در نگه‌داري خويشتن در اجتماع به صورت شايسته و متواضع و خوددار و متحمل است. كم‌رويي، پايه عفت و پاك‌دامني است. كم‌رويي، در گفتار و كردار و در طرز لباس پوشيدن و رفتار و حركات ظاهر مي‌شود. پرورش اين خصوصيت مهم را بايد خيلي پيش‌تر‌ها شروع كرد و براي اين منظور، لازم است شرايط مساعدي را در خانواده به وجود آورد.[25]

كوچتكف در ادامه، درباره تأثير منفي بي‌‌احتياطي‌هاي پدران و مادران در از دست رفتن احساس شرم و حيا در فرزندان مي‌گويد: «متأسفانه در وهله اول، همه پدران و مادران اهميت لازم را به آن نمي‌دهند و در صورت ظاهر مانند يك چيز بي‌اهميت به حساب مي‌آورند. مادر در حيرت فرو مي‌رود كه چرا پسر چهارساله‌اش آن‌قدر دقيق و خيره به او نگاه مي‌كند، ولي جاي تعجب نيست، شما به سيماي خارجي اين زن نگاه كنيد، رب دو شامبر[26] او تا نيمه باز است و قسمت پيشين دكمه‌ها خراب شده و از آن‌جا سينه‌هايش كاملا عريان ديده مي‌شود و پدر نيز در بستن دكمه‌هاي شلوار خانگي‌اش لاقيد است. ببينيد اين پدر و مادرها مي‌گويند: تو خونه‌ايم ديگه و تو خونه هم خودمونيم، ولي كودكان با ملاحظه اين وضع، از همان ايام طفوليت بي‌قيد مي‌شوند و احساس شرم را از دست مي‌دهند». [27]

بررسي موارد انحراف كودكان و نوجوانان نشان مي‌دهد منشأ بسياري از انحراف‌ها، همين بي‌احتياطي پدران و مادران است. افزون بر احتياط‌هاي پدر و مادر و رعايت شرم و حيا در روابط جنسي، بايد خود كودكان را نيز با حيا تربيت كرد؛ به گونه‌اي كه در پوشاندن بدن و آلت تناسلي و پاهاي خود جديت كنند و از ظهور آن‌ها احساس شرم كنند».[28]

كوچتكف برخي از ضررهاي نبود تربيت جنسي را كه در اثر از دست رفتن احساس شرم و حيا به وجود مي‌آيند، اين گونه توضيح مي‌دهد: «فقدان تربيت جنسي صحيح در خانواده، به عنوان نتيجه  عدم كم‌رويي، احساسات آن‌ها را بيدار مي‌كند و به زودي احساس جنسي زودرس به وجود مي‌آيد و اغلب به رفتار نسنجيده وادارشان مي‌كند. پرورش حجب و كم‌رويي (حيا و شرم) را نبايد كوچك و بي‌اهميت شمرد. اين جنبه جدي تربيت است. با تشكيل اين صفت، احساس عميق احترام و عفت در برخورد با جنس مخالف آغاز مي‌گردد... پرورش احساس عميق احترام و عفت همان تربيت صحيح احساس جنسي است».[29]

درباره منشأ و سبب حيا و شرم از روايات برمي‌آيد كه دين، منشأ برخورداري از حياست. مثلا در روايتي، انسان فاقد دين، فاقد شرم و حيا، دانسته شده است. «لا حياء لمن لا دين له»[30] از اين رو، به تناسب به طور اختصار درباره دين به عنوان پوشش معنوي ديگر بحث مي‌كنيم.

 

3ـ دين

از به كار رفتن واژه جلباب به همراه دين در برخي احاديث[31] فهميده مي‌شود كه دين نيز همانند جلباب و چادر، پوششي گسترده است، با اين تفاوت كه جلباب و چادر پوشش گسترده ظاهري، ولي دين پوشش  گسترده معنوي و باطني است. از برخي روايات استفاده مي‌شود دين يكي از پوشش‌هاي معنوي و باطني در مقابل گناهان مختلف، از جمله گناهان جنسي است، در حديثي از اميرمؤمنان علي(عليه‌السلام) نقل شده است: «صير الدين جنة حياتك؛ دين را سپر زندگي قرار ده»[32]

بنابراين روايت، همان‌گونه كه سپر در جنگ باعث حفظ حيات مادي و جسماني انسان در مقابل آسيب‌هاست، دين نيز همانند يك سپر روحي و معنوي، نقش بازدارندگي و حفاظت در مقابل گناهان را ايفا مي‌كند و اين مدعا به آساني با احاديث زير از اميرمؤمنان حضرت علي(عليه ‌السلام) اثبات مي‌گردد.

 

«صيانة المرءِ، علي قدر ديانته؛ مصونيت انسان (در مقابل انحراف و آسيب‌ها) به اندازه دين داري اوست». [33]

«الدين يصد عن المحارم؛ دين از كارهاي حرام و زشت باز مي‌دازد».[34]

«ادين الناس من لم تفسد الشهوة دينه؛ دين‌دارترين مردم، فردي است كه ميل و خواهش‌هاي نفساني، دين او را فاسد و خراب نكرده باشد».[35]

بر اساس برخي روايات، پوشش باطني دين در مقايسه با دو پوشش باطني عفت و حيا از گستردگي بيش‌تري برخوردار است، به گونه‌ اي كه آن دو نيز تحت پوشش دين جمع مي‌شوند. از اميرمؤمنان علي(عليه‌السلام) نقل شده است كه:

«ثلاث هن جماع الدين و الورع و الحياء؛ سه چيز جمع كننده و گرد آورنده دين هستند: عفت، ورع و حيا».[36]

با توجه به همين گستردگي پوشش معنوي و باطني دين نسبت به ديگر پوشش‌ها، متخصصان تعليم و تربيت معتقدند، مؤثرترين روش براي پيش‌گيري از كج‌روي‌هاي برخاسته از ميل جنسي و ديگر بزهكاري‌ها در سنين نوجواني، پرورش و تقويت ايمان ديني است. تجربه نشان مي‌دهد كه در اين سنين، هيچ عاملي به اندازه ايمان ديني قادر به كنترل و مهار نفس نيست. ايمان ديني، نيروي معنوي سرشاري را در درون نوجوان به وجود مي‌آورد كه به كمك آن مي‌تواند مسير پرفراز و نشيب اين دوران را طي كند و در برابر مشكلات و محروميت‌هاي خاص آن، از جمله محروميت‌ در ارضاي ميل جنسي با رغبت و خواست دروني ايستادگي كند.[37]

يك نوجوان مؤمن در يك نظام فكري و عقيدتي كه تربيت ديني صحيح و قوي به او اعطا مي‌نمايد، ياد مي‌گيرد كه چگونه احساسات مختلف و از جمله احساسات و غرايز جنسي خود را مهار كند.[38]

قرآن كريم داستان حضرت يوسف، جواني مؤمن را كه در يك نظام فكري و عقيدتي الهي با تربيت ديني صحيح و قوي پرورش يافته است، به عنوان الگوي مقاومت جوان دين‌دار در برابر شعله‌هاي سركش غريزه جنسي به نحو بسيار زيبا و بي‌بديلي ترسيم كرده است تا ديگر جوانان نيز با الگوپذيري از يوسف صديق، به كارآمدي تأثير گرايش‌هاي ديني و مذهبي به عنوان يك سپر و پوشش قوي و مستحكم معنوي ايمان آورده و ببيند كه چگونه ايمان ديني يوسف صديق، او را در مقابل شعله‌هاي سركش شهوت جنسي زليخا، مستحكم و پايدار ساخت و باثع نجات وي از آلودگي به گناه گرديد.[39] قرآن مجيد مي‌فرمايد: «وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ ؛ يوسف در آن خانه‌اي كه بود بدون آن كه نظر بد و خيانت كند بانوي خانه (به ميل نفس) خود با او بناي مراوده گذاشت، درها را بست و يوسف را به خود دعوت كرد و اشاره كرد كه من براي تو آماده‌ام. يوسف جواب داد: به خدا پناه مي‌برم. خدا مرا مقامي منزه و نيكو عطا كرده  كه خدا هرگز ستم‌كاران را رستگار نسازد. آن زن (از فرط ميل به آن كه از يوسف جواب رد و امتناع شنيد) باز در وصل او اصرار و اهتمام كرد و اگر لطف خاص خدا و برهان روشن حق نگهبان يوسف نبود، او هم به ميل طبيعي اهتمام مي‌كرد، ولي ما ميل او را ازقصد بد و عمل زشت بازگردانيديم كه همانا او از بندگان معصوم و پاكيزه است.»[40]

نتيجه عفت، حيا و دين، مصاديقي از پوشش‌هاي معنوي و باطني گسترده در مقابل همه گناهان، به ويژه گناهان جنسي هستند. اين گونه پوشش‌ها، تأثير بسيار مهمي در مهار غريزه جنسي دارند. از اين رو، در آموزه‌هاي اسلامي قرآن و حديث، تحصيل آن‌ها فراوان مورد ترغيب قرار گرفته است. از آن‌جايي كه اين گونه پوشش‌هاي معنوي و باطني به منزله اساس و ريشه پيدايش پوشش‌هاي بيروني و ظاهري هستند، پس از بحث درباره آن‌ها، اكنون از جلوه‌هاي تأثير پوشش اسلامي ظاهري در مهار غريزه جنسي بحث مي‌كنيم.


 
فصل دوم: برخي جلوه‌هاي ظاهري تأثير پوشش اسلامي

مفهوم پوشش ظاهري در عنوان بالا، هر گونه پوششي است كه قابل مشاهده حسي باشد؛ خواه اين گونه پوشش ايجابي باشد يا سلبي. مراد از پوشش ظاهري ايجابي آن است كه به چنين پوششي در آموزه‌هاي دين اسلام سفارش شده است: مانند اين كه در قرآن به بانوان امر شده كه از مصاديق حجاب و پوشش ظاهري برتر مثل جلباب[41] و خمار[42] استفاده كنند.

مراد از پوشش ظاهري سلبي، پوششي است كه از ديدگاه اسلام نامطلوب تلقي و از آن نهي شده است. در مجموع تمام پوشش‌هاي ظاهري، اعم از ايجابي و سلبي را مي‌توان به دو نوع كلي پوشش‌هاي بدني و محيطي تقسيم كرد. اكنون به اختصار درباره پوشش‌هاي بدني و محيطي بحث مي‌‌كنيم.

 

1ـ پوشش‌هاي بدني مطلوب و نامطلوب

پوششي كه به هر شكلي با ظاهر بدن انسان مربوط است، پوشش بدني نام دارد كه شامل دو نوع پوشش‌هاي ايجابي و سلبي است. مراد از پوشش‌هاي بدني ايجابي، پوشش‌هايي است كه در آموزه‌هاي اسلامي به استفاده از آن‌ها، تشويق و ترغيب شده، از نظر اسلام پوشش‌هايي مطلوب هستند. مراد از پوشش‌هاي بدني سلبي، پوشش‌هايي است كه در آموزه‌هاي اسلامي استفاده از آن‌ها نهي شده است. پوشش‌هاي بدني اعم از ايجابي و سلبي، مصاديق متعددي دارند كه به طور اختصار درباره آن‌ها بحث خواهيم كرد.

البته پيش از بحث درباره مصاديق اين گونه پوشش‌ها، توضيح يك نكته لازم است و آن اين كه اگرچه پوشش بيش‌تر بدن اعم از زن و مرد از نظر آموزه‌هاي اسلامي امري مطلوب است، ولي در عين حال ترديدي نيست كه از نظر اسلام پوشش بدن زنان در مقايسه با مردان بيش‌تر سفارش شده و در مقابل، پوشش و كنترل بخش خاصي از بدن يعني چشم در مردان در مقايسه با زنان، بيش‌تر توصيه شده است. به راستي چرا چنين است و فلسفه و حكمت احكام متفاوت پوشش در مورد زن و مرد چيست؟

شهيد مطهري در پاسخ به پرسش بالا فرموده‌اند: «زن مظهر جمال و مرد مظهر شيفتگي است. قهرا به زن بايد بگويند خود را در معرض نمايش قرار نده، نه به مرد. لهذا با اين كه دستور پوشش (بيش‌تر) براي مردان مقرر نشده است، مثلا مردان پوشيده‌تر از زنان از منزل بيرون مي‌روند؛ زيرا گرايش مرد به نگاه كردن و چشم‌چراني است، نه به خود نمايي و بر عكس گرايش زن بيش‌تر به خودنمايي است، نه به چشم چراني. گرايش مرد به چشم چراني، بيش‌تر زن را تحريك به خود نمايي ميكند و گرايش به چشم چراني، كم‌تر در زنان وجود دارد».[43]

بنابر تحقيقاتي كه در روان‌شناسي جنسي انجام شده، برخي از راز و رمز‌هاي احكام متفاوت اسلام در مورد لزوم پوشش بيش‌تر بدن زنان و لزوم كنترل بيش‌تر نگاه در مردان تا حدودي آشكار شده است؛ زيرا زن و مرد به گونه‌اي متفاوت آفريده شده‌اند. مردان بالغ به محرك‌هاي بينايي شهواني حساسيت بيش‌تر دارند... . و زنان به محرك‌هاي لمسي حساسيت بيش‌تر دارند.[44]

«جنبه شهواني زن از قيد و بندهاي متفاوتي نسبت به مرد برخوردار است... . واكنش‌هاي شهوي كه تنها در نتيجه مشاهده اشخاص غير هم جنس حاصل مي‌شود، در زنان خيلي‌ كم‌تر از مردان است. برخي نسبت را يك به دو دانسته‌اند. نمايش‌هاي لختي عكس، تصوير و نقاشي، در زنان خيلي كم‌تر از مردان سبب تحريك شهودي مي‌شود. برخي نسبت را به يك چهارم دانسته‌اند. از يك لحاظ با توجه به نكات روان شناختي گفته شده و تفاوت‌هاي تكويني زن و مرد، حكمت احكام متفاوت زن و مرد نسبت به تكليف پوشش و نگاه تا حدودي آشكار مي‌گردد. البته مقايسه تكليف پوشش و نگاه روشن مي‌سازد كه رعايت حجاب و پوشش از سوي زنان، به مراتب آسان‌تر از رعايت وظيفه ترك نگاه حرام از سوي مردان است؛ زيرا وقتي لباس و پوشش در جاي خود باشد، دم به دم و لحظه به لحظه به تصميم نو و اقدام جديد نياز ندارد. ولي در نگاه پيوسته بايد چشم را كنترل كرد. وجه ديگر آساني رعايت حجاب و پوشش نسبت به كنترل نگاه آن است كه در حجاب و پوشش، با پوشيدن لباس وظيفه انجام مي‌گيرد و هميشه آلودگي فكري به آن سرايت نمي‌كند. در حالي كه در نگاه خطورات فكري و انگيزه‌هاي دروني بر حكم نگاه اثر مي‌گذارد.[45] با توجه به دو تفاوت ذكر شده براي مسئله پوشش و نگاه و سختي مسئله نگاه و آساني مسئله پوشش، ديگر يك بانوي فهيم و دين‌دار نمي‌گويد من هر جور دلم خواست لباس مي‌پوشم و اين وظيفه نامحرم است كه به من نگاه نكند.

اگر حجاب و پوشش ـ كه رعايت آن آسان‌تر از كنترل نگاه به نامحرم است ـ به شكلي مناسب و شايسته از سوي بانوان صورت پذيرد و زنان به خودنمايي نپردازند، ديگر زمينه زيادي براي چشم‌چراني و تحريك جنسي فراهم نمي‌شود.

از اين رو، ما در اثر حاضر نخست مسئله حجاب و پوشش بدني زنان را از جهت كارآمدي آن در مهار غريزه جنسي مورد بحث قرار مي‌دهيم.[46]

بي‌ترديد مقوله حجاب و پوشش از جمله اموري است كه كميت، كيفيت و شدت و ضعف درباره آن قابل طرح است؛ به گونه‌‌اي كه مي‌توان آن را به حجاب خوب، بد حجابي و بي‌حجابي درجه بندي كرد. از برخي آيات و احاديث، مطلوبيت حجاب و پوشش بيش‌تر و برتر بانوان استفاده مي‌شود كه به چند مورد آن اشاره مي‌شود: « وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ ؛ و زنان سال خورده كه از ولادت و عادت بازنشسته و اميد ازدواج و نكاح ندارند، بر آنان باكي نيست، اگر اظهار تجملات و زينت خود كنند كه جامه‌هاي رويي خود را از تن نزد نامحرمان برگيرند و اگر باز هم عفت و تقواي بيش‌تر گزينند، بر آنان بهتر است.»[47]

آيه بالا نخست به زنان پير اجازه مي‌دهد كه بدون قصد خودنمايي لباس‌هاي رويي خود مثل چادر را برگيرند، ولي در آخر مي‌گويد كه حتي اگر همين زنان پير نيز عفت به خرج دهند و حجاب خويش را كم‌تر نكنند، براي آنان بهتر است. از اين كه خداوند حتي در مورد پير زنان ـ كه كم‌تر كردن لباس در آن‌ها خيلي غريزه جنسي را تحريك نمي‌كند و مفسده‌اي به دنبال ندارد ـ مي‌گويد اگر حجاب و پوشش خود را كم‌تر نكنند، براي آن‌ها بهتر است، مطلوبيت حجاب و پوشش بيش‌تر نسبت به دختران و زنان جوان كه خطر آسيب‌زايي و مفسده غريزه جنسي در مورد آن‌ها بيش‌تر، ثابت مي‌گردد.

از اميرمؤمنان(عليه‌السلام) نقل شده است كه: «ان شدة الحجاب ابقي عليهن؛ به درستي كه حجاب كامل باعث در امامان ماندن بيش‌تر زنان مي‌گردد».[48]

هم‌چنين از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است كه: «اتخذوا السراويلات فانها استر ثيابكم فحصنوا بها نسائكم اذا خرجن؛ از شلوارها استفاده كنيد؛ زيرا آن‌ها باعث پوشيدگي بيش‌تر [پاها] مي‌گردد. پس به وسيله استفاده كردن از آن‌ها، زنان خود را وقتي از منزل خارج مي‌شوند از كشف عورت حفظ كنيد».[49]

شاهد مثال در اين حديث، كلمه «استر ثيابكم» است كه بر مطلوبيت پوشش بيش‌تر دلالت مي‌كند. پس از اين كه اصل مطلوبيت حجاب و پوشش بيش‌تر و بهتر براي بانوان از احاديث بالا استفاده شد، بايد پرسيد چه عواملي در تحقق حجاب و پوشش بيش‌تر و بهتر دخالت دارد و چه عواملي به آن آسيب وارد مي‌كند؟ در پاسخ مي‌توان گفت عواملي مثل نازك يا غير نازك بودن لباس، گشاد يا تنگ بودن آن، مخفي يا آشكار كردن زينت‌ها، بلند يا كوتاه بودن لباس و تيره يا روشن بودن رنگ لباس، برخي از عواملي هستند كه در تحقق مقدار حجاب و پوشش بيش‌تر و كم‌تر و در نتيجه، مهار غريزه جنسي مؤثراند كه اندكي در مورد آن‌ها بحث كنيم.

 

الف) ناپسند بودن پوشش شفاف و نازك

در حديثي نقل شده است: «من رق ثوبه رق دينه فليكن صفيقا؛ هر فردي كه لباس نازك داشته باشد، دين‌داري او نيز ضعيف مي‌گردد، پس لباس بايد نازك و شفاف نباشد».[50]

توضيح اين‌كه بي‌ترديد يكي از نشانه‌هاي دين داري، رعايت حلال و حرام در مورد غريزه جنسي است و نازك بودن لباس و پوشش، به ويژه در بانوان باعث مي‌شود كه انسان در معرض آسيب، انحراف و مفاسد جنسي قرار گيرد. مبتلا شدن به انحراف و مفاسد جنسي، به دين‌داري انسان صدمه مي‌زند و به همين دليل در آموزه‌هاي ديني، به شدت از ارتكاب مفاسد جنسي نهي[51] و براي برخي از آن‌ها مانند زنا، تنبيه‌هاي سنگيني وضع شده است.[52] ناگفته پيداست كه غرض اصلي از لباس، پوشش بدن است و در متون ديني پوشش بدن بانوان به دليل ويژگي فيزيكي و ظاهري آن‌ها، بيش‌تر از پوشش بدن مردان مورد تأكيد قرار گرفته است. ترديدي نيست كه يكي از عواملي كه به پوشش بيش‌تر بدن بانوان آسيب وارد كند، استفاده از لباس‌هاي شفاف و نازك است؛ زيرا اين گونه لباس‌ها، سطح بدن را آشكار و نمايان مي‌گرداند و تأثير اين گونه پوشش‌ها، به ويژه از سوي بانوان، در تحريك جنسي بسيار چشم‌گير است. با توجه به همين نكته در برخي از احاديث از اين گونه لباس‌ها نهي شده است.

«ان اسماء بنت ابي بكر دخل علي رسول الله(صلي الله عليه و آله) و عليها ثياب رقاق فاعرض عنها رسول الله(صلي الله عليه و آله) و قال يا اسماء ان المرأة اذا بلغت المحيض لم يصح لها ان يري منها الا هذا و هذا و اشار الي وجهه و كفية؛ اسماء دختر ابي بكر بر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) وارد شد، در حالي كه لباس نازكي بر تن داشت. پس رسول خدا (صلي الله عليه و آله) از او روي گردانيد و فرمود: اي اسماء! زن وقتي به سن بلوغ رسيد، شايسته نيست بدن او ديده شود، مگر اين و اين، سپس پيامبر(صلي الله عليه و آله) به صورت و دو كف دست خود اشاره كرد».[53]

در برخي روايات، تعبير «نساء كاسيات عاريات»[54] آمده است كه در مورد معناي آن احتمالات مختلفي داده شده است.

1ـ زناني كه لباس نازك و شفاف مي‌پوشند؛

2ـ زناني كه لباس‌هاي كوتاه مي‌پوشند؛

3ـ زناني كه لباس‌هاي تنگ مي‌پوشند.

گرچه براي همه اين احتمالات، شواهدي در متون اسلامي مي‌توان يافت كه در آن‌ها زنان استفاده كننده از اين گونه لباس‌ها سرزنش شده‌اند، ولي به نظر ميرسد در بين معاني مذكور، معناي نخست تناسب بيش‌تري با تعبير «كاسيات عاريات» دارد؛ زيرا فردي كه لباس نازك و شفاف پوشيده است، گرچه در ظاهر لباس پوشيده، ولي در واقع برهنه است؛ زيرا سطح بدن وي از زير لباس نازك و شفاف آشكار است و تحريك‌آميزي اين گونه لباس نسبت به غريزه جنسي و افزايش احتمال آسيب‌‌زايي آن و ابتلا به مفاسد و انحراف جنسي نيز امري روشن است.

البته آشكار است كه تأكيد بر عدم استفاده بانوان از لباس‌هاي شفاف و نازك، به معناي اين نيست كه مردان مي‌توانند هر گونه لباس نازك و شفاف را بپوشند، بلكه به معناي اين است كه احتمال آسيب‌زايي اين گونه لباس‌ها در مورد بانوان بيش‌تر است.

  

ب) ناشايست بودن لباس و پوشش تنگ

غرض اصلي از لباس، پوشش بدن است و چون اندام بانوان به طور طبيعي قسمت‌هاي برجسته‌اي دارد، پوشش آن بايد به گونه‌اي باشد كه قسمت‌هاي برجسته بدن را بپوشاند تا باعث تحريك جنسي نگردد. بنابراين، طبيعي است كه استفاده بانوان از لباس تنگ و چسبان در بيرون منزل نه تنها قسمت‌هاي برجسته بدن آنان را نمي‌پوشاند، كه آنها را برجسته‌تر نيز نشان مي‌دهد. روشن است يكي از آثار منفي اين گونه لباس‌ها، تحريك هواهاي شهواني غريزه جنسي است. بر همين اساس، در برخي روايات استفاده از چنين لباس‌هايي نهي شده است.

از اسامة بن زيد نقل شده است كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) لباس قبطي را كه دحيه كلبي به حضرت هديه كرده بود، به من پوشاند كه من نيز آن را به همسرم پوشاندم. رسول خدا(صلي الله عليه و آله) از من سؤال كرد: چرا لباس قبطي را نمي‌پوشي؟ من در پاسخ گفتم: آن را به همسرم پوشاندم. حضرت فرمود: به او امر كن، در زير آن زير پوش استفاده كند. پس به راستي كه من مي‌ترسم لباس قبطي حجم بدن او را نمايش دهد.[55]

افزون بر ضرر تحريك جنسي، امروزه زيان‌آور بودن استفاده از لباس‌هاي تنگ از نظر جسماني در علم پزشكي ثابت شده است. براي مثال يكي از ضررهاي جسماني لباس‌هاي تنگ، اين است كه اين گونه لباس‌ها عمل تنفس بدن را با مشكل مواجه مي‌كند و نمي‌گذارد هواي آزاد به سطح پوست بدن برسد.[56]

البته روشن است كه در مورد عوارض منفي، تفاوتي بين زن و مرد وجود ندارد. بنابراين، بايد به منظور در امان ماندن از آسيب‌هاي بالا، زنان و مردان از لباس‌هاي تنگ استفاده نكنند.

 

ج) ناشايست بودن استفاده زنان و مردان از پوشش‌هاي اختصاصي يكديگر

همان‌گونه كه به لحاظ ايجابي گاهي زن و مرد به مقدار يا نوع خاصي از حجاب و پوشش سفارش شده‌اند، به لحاظ سلبي نيز گاه زن و مرد ـ هر دو ـ از پوشش خاصي منع شده‌اند. يكي از مواردي كه زن و مرد به طور مشترك از آن منع شده‌اند، استفاده از پوشش‌هاي مختص يكديگر است؛ به اين معنا كه مردان نبايد از پوشش‌هاي ويژه زنان استفاده كنند و زنان نيز نبايد از پوشش‌هاي ويژه مردان استفاده كنند. براي مثال، روسري و چادر از پوشش‌هاي مختص بانوان است. بنابراين، مردان نبايد از آن‌ها استفاده كنند و در مقابل، كلاه از پوشش‌هاي مختص مردان است و بانوان نبايد از آن استفاده كنند. پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) در حديثي زنان و مردان را از استفاده از لباس‌هاي مختص يكديگر نهي كرده‌اند: «كان رسول الله(صلي الله عليه و آله) يزجر الرجل ان تشبه بالنساء و ينهي المرأة ان تتشبه بالرجال في لباسها؛ رسول خدا(صلي الله عليه و آله) پيوسته مرد را از شباهت جستن به زنان و زن را از شباهت جستن به مردان در لباس نهي مي‌كردند».[57]

در حديثي از اميرمؤمنان حضرت علي(عليه‌السلام) نقل شده است: «ان لم تكن حليما فتحلم قل من تشبه بقوم الا اوشك ان يكون منهم؛ اگر انسان حليم و بردباري نيستي، خود را به حلم و برداري وادار كن. كم پيش مي‌آيد كه فردي به قوم و گروهي مشابهت جويد، ولي از جمله آنان نگردد».[58]

پيش‌ فرض كلي روايت بالا اين است كه هر وقت انسان خود را در عمل و حالتي شبيه و هم شكل قوم و گروه خاصي كند، اين مشابهت باعث مي‌گردد از آن قوم و دسته به شمار آيد. به همين دليل در روايتي از رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است: «لا تلبسوا لباس اعدائي و لا تطعموا مطاعم اعدائي و لا تسلكوا مسالك اعدائي فتكونوا اعدائي كما هم اعدائي؛ لباس دشمنان من را نپوشيد. غذاي دشمنان من را نخوريد. راه و روش دشمنان من را نرويد كه شما نيز مثل انان دشمنان من خواهيد شد».[59]

 

د) پوشيدگي زينت از نامحرم

احكام نوراني اسلام، متناسب با گرايش‌هاي فطري انسان است. يكي از گرايش‌هاي فطري همه انسان‌ها به ويژه بانوان، گرايش به زينت، خودآرايي و زيبايي دوستي است. قرآن مجيد و احاديث معصومان(عليهم‌السلام) علاقه فطري زنان به زينت‌آلات و خودآرايي را اين گونه بيان مي‌كنند.

از اميرمؤمنان نقل شده است: «ان النساء همهن زينة الحياة الدنيا؛ همت زنان زينت و زيورهاي زندگي دنياست».[60]

در متون ديني اسلام، بر اساس همين علاقه فطري زنان، به استفاده از زينت‌آلات و زيبايي‌ها تشويق شده است.

از امام باقر(عليه‌السلام) نقل شده كه: «لا ينبغي للمرأة ان تعطل نفسها و لو ان تعلق في عنقها قلادة و لا ينبغي ان تدع يدها من الخضاب و لو ان تمسحها بالحنا و ان كانت مسنة؛ سزاوار نيست زني خود را بدون زيور رها كند. پس دست كم گردن‌بندي به گردن آويزد و شايسته نيست دست زن بدون خضاب باشد و لو اين كه حنايي را مس كند، اگر چه آن زن پير باشد».[61]

البته چون نمايش زينت به افراد نامحرم، پي‌آمدهاي منفي مانند تحريك جنسي، آسيب‌زايي و دچار شدن به مفاسد جنسي را در پي دارد، در آموزه‌هاي قرآني اسلام درباره استفاده زنان و بانوان از زينت حد و مرزهايي قرار داده شده است كه برخي از آن‌ها در اين آيه اشاره شده است.

« وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ؛ و زنان آرايش خود را جز آن‌چه قهرا ظاهر مي‌شود، بر بيگانه آشكار نسازند و بايد سينه و بر دوش خود را به مقنعه بپوشانند و زينت و جمال خود را آشكار نسازند.»[62]

بر اساس آيه ياد شده، يكي از توصيه‌هاي اساسي اسلام به بانوان، نمايش ندادن زينت‌ها و زيبايي‌ها به افراد نامحرم است. يكي از حكمت‌هاي اين دستور قرآني و اسلامي اين است كه چون بانوان به طور طبيعي به گونه‌اي آفريده شده‌اند كه غالبا مظهر جمال و زيبايي و مردان نيز مظهر شيفتگي و دلدادگي هستند، از اين رو آشكار كردن زينت‌ها توسط بانوان، زمينه تحريك شهوت جنسي را ايجاد مي‌كند و تحريك شهوت جنسي نيز زمينه گناهان جنسي را فراهم مي‌سازد. پس چون شارع مقدس براي رسيدن انسان به كمال، دوست دارد محيط اجتماع را از آلودگي به گناهان پاك سازد، با دستور حكمت آميز نمايش ندادن زينت خواسته است مقدمات پيدايش آلودگي در جامعه را از ميان ببرد. دستور الهي در مورد خودآرايي بانوان با تعابير مختلف در قرآن مجيد آمده است: «غير متربجات بزينة؛ زنان اظهار تجملات و زينت خود نكنند».[63]

« وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى ؛ و در خانه‌هايتان بنشينيد و آرام بگيريدو مانند دوره جاهليت پيشين، آرايش و خودآرايي مكنيد».[64]

در ذيل اين آيه شريفه، روايتي از امام صادق(عليه‌السلام) نقل شده است كه فرموده‌اند: «سيكون جاهلية اخري؛ يعني در مقابل خودنمايي جاهليت نخستين، خودنمايي جاهليت ديگري نيز پديد خواهد آمد».[65]

بعيد نيست مراد از خودنمايي جاهليت جديد و مدرن كه امام معصوم(عليه‌السلام) از آن خبر داده‌اند، جنبش طرفداران لختي و برهنگي در جهان غرب باشد.[66]

افزون بر اين در آيه ديگري درباره خودآرايي آمده است: « وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ ؛ آن‌گونه پاي بر زمين نزنند كه خلخال و زيور پنهان پاهايشان معلوم شود». [67]

از ا ين آيه شريفه به كمك آيات و روايات ديگر مربوط به حجاب، يك قاعده كلي در مورد حجاب و پوشش بانوان استفاده مي‌شود  و آن اين كه پوشش و شيوه رفتار بانوان در سطح جامعه، بايد به گونه‌اي باشد كه باعث تحريك شهوات جنسي نگردد. بنابراين، زنان به منظور كمك به پاكي جامعه از گناهان جنسي، بايد از هر گونه حركتي كه برانگيزاننده شهوت‌هاي جنسي است، بپرهيزند و ترديدي نيست كه يكي از مهم‌ترين راه كارها، نمايش ندادن زينت‌ها به افراد نامحرم است كه در قرآن روي آن تأكيد شده است.

« وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء ؛ و (زنان) زينت و آرايش خود را جز آنچه قهرا ظاهر مي‌شود، بر بيگانه آشكار نسازند و بايد سينه و برودوش خود را به مقنعه بپوشانند و زينت و جمال خود را آشكار نسازند، جز براي شوهران خود و پدران و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر و برادران خود و پسران برادر و خواهران خود و زنان خود (يعني زنان مسلمان) و كنيزان ملكي خويش و اتباع (خانواده كه رغبت به زنان ندارند) از زن و مرد يا طفلي كه هنوز بر عورت و محارم زنان آگاه نيستند».[68]

تعبير «لا يبدين زينتهن» به معناي آشكار نكردن زينت‌ها و زيبايي هاست كه تعبير ديگر قرآني آن، عدم تبرج است. از آيه شريفه بالا و آيات پيشين استفاده مي‌شود قاعده اصلي و اولي در مورد زينت و زيبايي‌هاي بانوان، آشكار نكردن آن‌هاست، مگر در برخي موارد استثنايي كه در دو مورد كلي ذيل قابل توضيح هستند.

 

موارد استثناء

1ـ برخي اشخاص

همان‌گونه كه از آيه استفاده مي‌شود، زنان از آشكار كردن زينت‌ها و زيبايي‌هاي خود منع شده‌اند، به استثناي برخي اشخاص كه در دوازده دسته كلي قرار مي‌گيرند و زنان نسبت به آن‌ها وظيفه وجوب پوشش را ندارند. به نظر مي‌رسد برداشته شدن حكم وجوب پوشش نسبت به اين دوازده گروه، دست كم دو وجه دارد:

وجه اول: اين كه انگيزه‌هاي شهواني و جنسي معمولا در اين دوازده گروه، يا وجود ندارد يا كم‌تر وجود دارد.

وجه دوم: اين كه ممكن است عموميت وجوب پوشش زينت‌ها و زيبايي‌ها در منزل و در بين محارم، براي بانوان مقداري مشقت‌آور باشد. از اين رو، شارع مقدس به منظور مصلحت و آسان‌گيري براي مكلفان، حكم وجوب پوشش زينت‌ها را در مواجهه با اين اشخاص خاص برداشته است.

بنابراين، اگر در مواقع خاصي ـ وجه بالا وجود نداشت ـ مثل اين كه زني از حركات و نگاه برخي محارم، به انگيزه‌هاي شهواني و جنسي آن‌ها پي برد، لزوم پوشش زينت‌ها حتي در مقابل آن‌ها نيز وجود دارد. يا اگر زني از پوشش زينت‌هاي خود در مقابل محارم احساس سختي نداشت، از حكم جواز اظهار زينت در برابر افراد محرم مي‌تواند استفاده نكند؛ زيرا بر اساس آموزه‌هاي قرآني، پوشش بيش‌تر، شايسته‌تر دارد، حتي در مواردي كه احتمال وجود انگيزه‌هاي شهواني بسيار ضعيف است. خداوند در آيه 60 سوره نور مي‌فرمايد:

« وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ »

در آيه شريفه؛ ابتدا خداوند به بانوان پير كه اميد ازدواج در مورد آن‌ها وجود ندارد، اجازه مي‌دهد كه لباس‌هاي رويي خويش، مانند چادر[69] را بدون قصد نمايش زينت‌ها برگيرند، ولي در آخر همين آيه مي‌گويد اگر عفاف بيش‌تري به خرج دهند و از حجاب خود كم نكند، براي آن‌ها بهتر است.

حال پرسش اين است كه حكمت اين مطلوبيت پوشش بيش‌تر زنان چيست؟ پاسخ اين است كه بين مقدار پوشش و ميزان مصونيت بانوان در مقابل گناهان جنسي، رابطه مستقيم وجود دارد. به اين معنا كه هر چه پوشش آن‌ها بيش‌تر باشد، مقدار مصونيت آنان در مقابل آسيب‌هاي جنسي نيز بيشتر است و هر چه مقدار پوشش آنان كم‌تر باشد، ميزان آسيب‌ناپذيري آن‌ها نيز كم‌تر خواهد بود. اين پاسخ، با دقت در مفاد اين حديث آشكار مي‌گردد.

از اميرمؤمنان علي(عليه‌السلام) نقل شده است: «ان شدة الحجاب ابقي عليهن؛ همانا حجاب و پوشش كامل زنان، باعث مصونيت بيش‌تر آنان مي‌گردد».[70]

  

2ـ برخي از اعضاي بدن

بر اساس بعضي روايت‌ها كه از ائمه معصوم(عليهم‌السلام) در ذيل آيه «ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها»[71] نقل شد است: «ما ظهر منها» در آيه به وجه و كفين تفسير شده است.[72] بر همين اساس، بيش‌تر فقيهان شيعه گفته‌اند پوشاندن صورت و دو دست تا مچ براي زنان واجب نيست. البته همه فقها، كه به عدم پوشش صورت و دست‌ها معتقدند، اگر در موارد خاصي با توجه به وجود قراين و شواهد، باز بودن چهره و دست‌ها باعث وقوع در مفسده جنسي و آسيب‌زايي باشد، پوشاندن چهره و دست‌ها را لازم مي‌دانند.[73] به نظر مي‌رسد اين استثنا نيز همانند استثناي پيشين براي رعايت مصلحت تسهيل است. به تعبير ديگر، مباح بودن آشكار كردن صورت و كفين از نوع اقتضايي است.  يعني اگر رعايت مصلحت تسهيل از سوي شارع نبود، در همين موارد استثنا شده نيز اقتضا و زمينه وجوب پوشش وجود داشت.[74] چون معمولا چهره بانوان زيباتر است و بيش‌تر باعث جلب توجه و دل ربايي نامحرم مي‌گردد.

پرسشي كه اين‌جا شايسته طرح است، اين است كه آيا در متون اسلامي مثل قرآن و حديث، نوع خاصي از پوشش كه باعث پوشيدگي بيش‌تر زنان در مقابل نامحرم مي‌گردد، توصيه شده است يا نه؟

در آيات قرآني، به زنان توصيه شده است از دو نوع پوشش ويژه به نام «خمار» و «جلباب» در مقابل نامحرم استفاده كنند.

«وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ ؛ و بايد سينه و برودوش خود را به مقنعه بپوشاند».[75]

« يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ؛ اي پيغمبر! به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خويشتن را به چادر فرو پوشند كه اين كار براي اين كه آن‌ها به عفت و آزادي شناخته شوند تا از تعرض و جسات هوس رانان آزار نكشند، بر آنان بسيار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است».

از آخر آيه دوم،  رابطه بين حجاب و پوشش و مصونيت بيشتر و عدم آزار از سوي افراد لاابالي به خوبي فهميده مي‌شود. در شأن نزول آيه 59 سوره ا حزاب ا ين گونه نقل شده است: سبب نزول آيه شريفه اين بوده كه زنان براي رفتن به مسجد از منزل خارج مي‌شدند و پشت سر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) نماز جماعت مي‌خواندند هنگامي كه زنان براي نماز مغرب و عشا و صبح براي رفتن به مسجد از منزل خارج مي‌شدند، جوانان لاابالي سر راه آن‌ها مي‌نشستند و متعرض آن‌ها مي‌شدند. آن‌ها را اذيت مي‌كردند. پس خدا اين آيه را در همين رابطه نازل كرد.[76]

بر اساس تحقيق انجام گرفته خمار به معناي مقنعه و پوشش مخصوص سر و جلباب به معناي چادر پوشش گسترده‌اي كه روي لباس‌هاي ديگر مي‌پوشند و تمام بدن را مي‌پوشاند. فاطمه زهرا(سلام‌الله‌عليها) هنگام رفتن به مسجد براي دفاع از قضيه فدك نيز از همين پوشش‌هاي قرآني خمار و جلباب استفاده كرده‌اند.

برخي شواهد تاريخي نيز مؤيد اين مطلب است كه رنگ خمار (مقنعه) و رنگ جلبابي (چادري) كه در عصر نزول آيه استفاده مي‌شده، همانند بسياري از مقنعه‌ها و چادرهاي رايج فعلي، مشكي بوده است. اين قراين تاريخي با رجوع به ريشه لغوي خمار و جلباب در كتاب‌هاي لغوي معتبر بيش‌تر تأييد مي‌گردد.[77]

افزون بر اين در كلمات دانشمندان اسلامي و روان‌شناسان شواهدي وجود دارد كه تأييد كنئده تأمين حجاب و پوشش بيش‌تر زنان توسط حجاب‌هاي رنگ مشكي است. براي مثال، فقيه برجسته شيعه، صاحب جواهر در ذيل برخي روايات مربوط به كراهت استفاده از لباس‌هاي مشكي، اين‌گونه نقل كرده است كه بر اساس ديدگاه‌هاي فقيهان شيعه، كراهت پوشش مشكي مختص مردان است؛ زيرا شارع مقدس؛ پوشش غليظ‌‌‌‌ تر و بيش‌تري براي زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است و رنگ مشكي در مقايسه با رنگ‌هاي ديگر، به نحو بهتري پوشش بيش‌تر را تأمين مي‌كند.[78]

روان‌شناسي رنگ‌ها نيز مي‌گويد سياه به معناي «نه» بوده و نقطه مقابل «بله» يعني رنگ سفيد است.[79] زني كه در بيرون منزل و در مقابل نامحرم از حجاب مشكي استفاده مي‌كند، در واقع مي‌خواهد به او «نه» بگويد و  زني كه لباس سفيد مي‌پوشد، راه نگاه‌ها را به سوي خود باز مي‌گذارد و آن فردي كه لباس‌هاي رنگارنگ و جذاب مي‌پوشد، خواسته يا ناخواسته خود را در مقابل نگاه‌هاي هرزه و آلوده قرار مي‌دهد.[80]

افزون بر اين، رنگ مشكي بر عكس رنگ سفيد، رنگي است صامت و غير فعال و نه تنها بيننده را تحريم و به فعاليت عمومي رواني و جسماني وادار نمي‌كند، بلكه از فعاليت‌ طبيعي و عادي او نيز كاسته يا آن را متعادل مي‌سازد.

    رنگ مشكي، اثر تخفيف تحريك روحي داشته و رنگي غير محرك است و واكنش رواني مهمي در بيننده ايجاد نمي‌كند. از اين رو، يكي از بهترين وسايل تخفيف واكنش‌هاي رواني است نه تنها وسيله جلب توجه ديگران نمي‌‌شود، بلكه كمك به انصراف و عدم توجه نيز مي‌كند.[81] چنين ويژگي‌‌هايي در رنگ مشكي حجاب بانوان در مقابل نامحرم، با فلسفه و حكمت حجاب كه همان پوشيدگي بدن در مقابل نامحرم و عدم تحريك جنسي اوست، بسيار سازگار مي‌نمايد.

البته در مقابل قراين و شواهد بالا، بعضي با ژست به ظاهر علمي اين گونه شبهه افكني كرده‌اند كه استفاده از رنگ مشكي، ممكن است به بيماري‌هاي جسمي و رواني بينجامد، اين گونه شبهات هيچ اصل و اساس علمي ندارد و پاسخ آن پيش از اين داده شده است.[82]

 

هـ) پوشش چشم و نگاه از نامحرم

بر اساس آموزه‌هاي وحياني اسلام و بر اساس نتايج تحقيقات انجام شده در زمينه انحراف جنسي جوانان، يكي از مهم‌ترين و قوي‌ترين محرك‌هاي غريزه جنسي، محرك‌هاي ديداري هستند. در روايتي از اميرمؤمنان(عليه‌السلام) نقل شده است كه:

«انه كان جالسا في اصحابه فمرت بهم امرأة جميلة فرمقها القوم فقال ان ابصار هذه الفحول طوامح و ذلك سب هبابها؛ روزي حضرت علي(عليه‌السلام) در بين اصحاب خود نشسته بودند. زن زيبايي از جلو آن‌ها عبور كرد. پس گروهي آن زن را ورانداز كردند، حضرت فرمود: چشمان اين مردان نظر باز است و همين نظر بازي چشمان، سبب هيجان و تحريك جنسي  است».[83]

اگر چه محرك‌هاي جنسي ديداري مصاديق متعدد و فراواني دارند و ديدن بدن نامحرم، ديدن انواع و اقسام زينت‌هاي طبيعي و غير طبيعي زنان، ديدن انواع ارتباط‌هاي جنسي در قالب عكس، فيلم‌هاي ويدئويي ، سينمايي، ماهواره‌اي، اينترنت و غيره را در برمي‌گيرد، ولي به تناسب موضوع اين اثر، آن نوع از محرك‌هاي جنسي ديداري كه ارتباط مستقيم با سر و وضع ظاهري بدن و پوشش دارند، بيش‌تر مورد بحث قرار مي‌گيرد و برخي از آموزه‌ها و توصيه‌هاي ديني در اين باب ذكر مي‌گردد. همان‌گونه كه پيش از اين گذشت، چون مردان بيش‌تر از زنان نسبت به محرك‌هاي چشمي حساس هستند، بنابراين، مخاطب اين آموزه‌ها بيش‌تر پسران جوان و مردان خواهند بود.

در متون ديني اسلام، به طور گسترده به زيان‌هاي چشم چراني و در مقابل، اهميت كنترل چشم از نگاه ناپاك اشاره شده است. چند نمونه از آن‌ها را با هم مي‌خوانيم.

1ـ «يعلم خائنة الاعين و ما تخفي الصدور؛ خدا به خيانت چشم خلق و انديشه‌هاي نهاني دل‌هاي مردم آگاه است».[84]

2ـ از امام صادق(عليه‌السلام) نقل شده است: «النظر سهم من سهام ابليس مسموم و كم من نظرة اورثت حسرة طويلة؛ نگاه شهوت آلود، تيري مسموم از تيرهاي ابليس است و چه بسا نگاه شهوت آلودي كه حسرت طولاني را بر جاي مي‌گذارد».[85]

3ـ از اميرمؤمنان علي(عليه‌السلام) نقل شده كه: «من اطلق طرفه كثر اسفه؛ هر فردي چشم خود را آزاد بگذارد و به هر چيزي نگاه كند، حزن و اندوهش زياد مي‌شود». [86]

4ـ در حديث قدسي نقل شده است: «النظرة سهم مسموم من سهام ابليس من تركها من مخافتي ابدلته ايمانا يجد حلاوته في قلبه؛ نگاه شهوت آلود تير مسموم و آلوده‌اي از تيرهاي ابليس است و هر فردي كه از ترس من آن را ترك كند؛ ايمان و آرامشي به وي مي‌دهم كه شيريني آن را در قلب خود مي‌يابد».[87]

5ـ «اول نظرة لك و الثانية عليك و لا لك و الثالثة فيها الهلاك؛ نگاه (تصادفي) اول مال توست. نگاه دوم [به سود تو نيست و بر ضد توست] و نگاه سوم، باعث هلاك و انحراف مي‌شود».[88]

6ـ از امام صادق(عليه‌السلام) نقل شده است كه: «النظرة بعد النظرة تزرع في القلب الشهوة و كفي بها لصاحبه فتنة؛ نگاه بعد از نگاه، شهوت و ميل جنسي را در قلب و دل مي‌كارد و براي وقوع صاحب آن در فتنه و فساد جنسي كفايت مي‌كند».[89]

7ـ از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است كه: «هر فردي كه به خانه همسايه مشرف و مسلط گردد و به عورت مرد يا موي زن يا قسمتي از بدن او نگاه كند، سزاوار است كه خدا آن‌ها را با منافقان، افرادي كه به دنبال عورت‌هاي زنان مردم در دنيا هستند، داخل آتش دوزخ كند. چنين افرادي از دنيا خارج نمي‌شوند، مگر اين كه خدا آن‌ها را رسوا مي‌كند و در آخرت عورتشان را براي مردم آشكار مي‌كند. هر فردي كه چشمان خود را از نگاه نامحرم پر كند، خدا روز قيامت چشمان او را از آتش و ميخ‌هاي آتشين پر مي‌كند».[90]

8ـ از امام رضا(عليه‌السلام) نقل شده است كه: «نگاه به موهاي زنان محجبه ازدواج كرده و غير آن‌ها حرام شده است. به دليل آن‌كه اين گونه نگاه‌، باعث تحريك جنسي مردان مي‌گردد و تهييج و تحريك، باعث فساد جنسي و دخول در كارهاي حرام و ناشايست مي‌گردد.»[91]

9ـ عيسي بن مريم(عليه‌السلام) به حواريون فرموده است: «اياكم والنظر الي المخدرات فانه بذر الشهوات و نبات الفسق؛ از نگاه كردن به دختران اجتناب كنيد؛ زيرا نگاه تخم شهوت‌ها و تمايلات جنسي و باعث رويش فسق و فجور است».[92]

 به دليل پي‌آمدهاي منفي نگاه ناپاك است كه خداوند دستور اجازه خواستن براي ورود به محل خلوت ديگران داده است. يكي از حكمت‌هاي دستور به اجازه گرفتن، پيش‌گيري از نگاه حرام است. در روايتي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است: «انما جعل الاستيذان من اجل البصر»[93]

بنابراين، اجازه خواستن يكي از دستورهاي مقدماتي اسلام براي مبتلا نشدن به انحراف جنسي و چشم پوشي از نامحرم است كه در آيات و احاديث زيادي به آن تصريح شده و آثار مثبت فراواني براي آن ذكر گرديده است.

« قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ؛ اي رسول ما! مردان مؤمن را بگو تا چشم‌ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را از كار زشت محفوظ دارند كه اين بر پاكيزگي جسم و جان شما اصلح است و البته خدا به هر چه مي‌كنيد، كاملا آگاه است. اي رسول! زنان مؤمن را بگو تا چشم‌ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را از عمل زشت محفوظ دارند».[94]

در مورد شأن نزول آيه بالا از امام باقر(عليه‌السلام) نقل شده است: «جواني از انصار در مدينه با خانمي مواجه شد. زنان در آن زمان مقنعه را پشت گوش‌ها مي‌انداختند. جوان نگاه را به آن خانم دوخت؛ در حالي كه آن زن همچنان به سوي او مي‌آمد. هنگامي كه زن از برابر وي رد شد، جوان داخل كوچه‌اي شد و در حالي كه هم‌چنان به آن زن نگاه مي‌كرد. استخوان يا شيشه‌اي كه در ديوار بود، صورت او را بريد. هنگامي كه زن از جلوي چشمش ناپديد شد، به خود آمد و ديد خون بر لباس و سينه‌اش جريان دارد. پيش خود گفت به خدا سوگند نزد رسول خدا(صلي الله عليه و آله) مي‌روم و او را از واقعه با خبر مي‌كنم. هنگامي كه نزد پيامبر(صلي الله عليه و آله) آمد و حضرت ا و را به آن حالت ديد، فرمود: اين چه حالتي است؟ جوان پيامبر(صلي الله عليه و آله) را از قضيه با خبر كرد. آن‌گاه جبرئيل(عليه‌السلام) اين آيه را بر پيامبر(صلي الله عليه و آله) نازل فرمود.»[95]

در آيه ياد شده خداوند دو دستور «غض بصر؛پوشاندن چشم» و «حفظ فرج؛ مواظبت از شرمگاه» را در راه حفظ از گناهان جنسي داده است. همان گونه كه در مباحث پيشين گفته شد، راه كار عملي و طبيعي اسلام در مرحله نخست براي تحقق غض بصر و حفظ فرج از گناهان غريزه جنسي، ازدواج است كه فراوان به آن توصيه شده است.

در روايتي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است: «يا معشر الشباب من استطاع منكم الباه فليتزوج فانه اغض للبصر و احصن للفرج؛ اي گروه جوانان! هر يك از شما توان ازدواج دارد، پس ازدواج كند؛ زيرا باعث غض بصر بيش‌تر چشم و باعث حفظ بيش‌تر فرج از گناهان جنسي مي‌گردد».[96]

اما اگر براي فردي در اثر مشكلات مختلف، امكان ازدواج نداشت، در اين جا راه كار متون ديني براي حفظ از گناهان، چشم‌پوشي است كه به بركت پوشش باطني حيا و تقوا قابل تحقق مي‌باشد. در حديثي يكي از مصاديق و آثار حيا، چشم پوشي از گناه ذكر شده است: «الحيا غض الطرف»[97] همچنين امام علي(عليه‌السلام) در خطبه متقين، يكي از اوصاف پرهيزگاران را چشم‌پوشي از گناه دانسته‌اند: «غضوا ابصارهم عما حرم الله عليهم؛ چشمان‌شان را از آن‌چه خدا بر آن‌ها حرام كرده مي‌پوشانند».[98]

امام سجاد(عليه‌السلام) نيز درباره رابطه غض بصر و حفظ از گناهان فرموده‌اند: «و اما حق فرجك فحفظه مما لا يجل لك و الاستعانة عليه بغض البصر فانه من اعون الاعوان؛ اما حق فرج و آلت جنسي تو اين است كه آن را از كارهاي حرام حفظ كني و با چشم‌پوشي از گناه، به حفظ فرج از گناهان جنسي استعانت جويي، پس به درستي كه چشم‌پوشي از نگاه نامحرم، از بهترين ياران براي محفوظ ماندن از گناه است».[99]

با توجه به حديث بالا، چون رابطه غض بصر و حفظ فرج از گناهان جنسي يك رابطه علت و معلولي است، به خوبي آشكار مي‌گردد كه چرا در آيه شريفه پيشين نيز «بغضوا من ابصارهم» و «يحفظوا فروجهم» همانند علت و معلول به دنبال يكديگر آمده‌اند. همين رابطه علت و معلولي بين نگاه شهوت آلود به نامحرم و آلودگي به گناهان جنسي، از برخي روايات ديگر نيز به روشني استفاده مي‌شود. در روايتي نقل شده است: «به چيزي كه نگاه به آن براي تو جايز نيست، خيره خيره نگاه نكن. به درستي كه آلت جنسي گناه نمي‌كند تا مادامي كه چشمانت را از نگاه به نامحرم حفظ كني و اگر بتواني حتي به لباس زن نامحرم نيز نگاه نكن، البته اين كار را جز با اذن و اراده خدا نمي‌تواني انجام دهي».[100]

همچنين در مورد نگاه كردن به پشت سر نامحرم نيز در مذاكره حضرت شعيب با دخترانش پس از مواجهه با حضرت موسي(عليه‌السلام) ذيل آيه شريفه« يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ». از امام كاظم(عليه‌السلام) اين گونه نقل شده است: «حضرت شعيب به دخترش گفت: قوي بودن حضرت موسي(عليه‌السلام) را از برداشتن صخره فهميدي. امين بودن او را از كجا شناختي؟ دختر گفت: من جلوي او حركت كردم. به من گفت از پشت سر من بيا و اگر بيراهه رفتم، من را به سمت درست هدايت كن. پس به درستي كه ما قومي هستيم كه به پشت زنان نگاه نمي‌كنيم.»[101]

حال پرسش اين است كه اين همه توصيه به اجتناب از نگاه به نامحرم براي چيست؟ براي اين كه قلب و دل از تفكرات و اميال شهواني راحت و آسوده باشد. در روايات مربوط به چشم پوشاندن از نگاه به نامحرم، رابطه خاصي بين نگاه و خطورات قلبي انسان بيان شده است كه پاسخ بالا را روشن‌تر مي‌كند. در روايتي از اميرمؤمنان(عليه‌السلام) نقل شده است: «من غض اطرافه اراح قلبه؛ هر فردي كه نگاهش را از نامحرم باز دارد، قلب او راحت خواهد بود».[102]

 در روايتي از امام صادق(عليه‌السلام) از چشم انسان، به عنوان جاسوس قلب و نامه‌رسان عقل نام برده شده است: «العين جاسوس القلب و بريد العقل»[103] به دليل همين ارتباط شديد بين نگاه چشمان و خطورات و تصورات قلب و دل گفته‌اند:

ز دست و ديده و دل هر دو فرياد              كه هر چه ديده بيند دل كند ياد

بر اساس تحقيقاتي كه در زمينه انحراف جنسي جوانان انجام شده است، در بين اعضاي بدن، چشم سهم بسيار زيادي در انحراف جنسي مردان دارد؛ زيرا نگاه، دروازه ورود تصورات و انديشه‌هاي انسان است. در بيش‌تر موارد ما نخست چيزي را مي‌بينيم و سپس در آن زمينه تخيل و فكر مي‌كنيم. نگاه، مواد اوليه و مصالح لازم تصورات و تخيلات بعدي را فراهم مي‌كند و اگر اين نگاه شهواني و نامشروع باشد، مقدمه تمامي رنج‌هاي روحي و دردهاي رواني بعدي است. بر اساس تحقيقات، بيش‌تر موارد خودارضايي به نگاه‌هاي حرام مبتني است. افرادي كه چشم‌هاي هرزه و نظرباز دارند، هميشه دست‌خوش رنج‌هاي روحي و دردهاي دروني بي‌شماري هستند كه محصول تصويربرداري چشم‌هاي آنان است.[104]

معمولا شخص نظر باز با ديدن و نگاه كاملا تشفي جنسي نمي‌يابد و به خود ارضايي دست مي‌زند. افراد نظر باز كنجكاوي شديدي نسبت به ديدن اندام برهنه جنس مخالف دارند.[105]

نظربازي و چشم‌چراني كه خود در واقع نوعي از انحراف‌هاي جنسي است و به تعبير روايات يك نوع زناي چشم است،[106] افزون بر تأثيرات روحي و رواني  فراوان كه مهم‌ترين آن به تعبير روايات حسرت‌ها و ناكامي‌هاست،[107] داراي عوارض مادي و منشأ بيماريهاي جسماني زيادي نيز مي‌باشد كه برخي از مهم‌ترين آن‌ها عبارتند از: دشواري تنفس، درد اطراف قلب، ضعف و خستگي عمومي، تپش قلب و... .[108]

 

و) نداشتن تماس جسمي نامحرمان

يكي ديگر از انواع حجاب‌ها و پوشش‌ها، حجاب و پوشش در ارتباط بدني است. اگر چه به دليل تأثير زياد ارتباط‌هاي بدني در افزايش روحيات و عواطف انساني، اين گونه ارتباط‌ها نسبت به دو جنس مشترك مانند دو مرد يا دو زن نسبت به يكديگر مانعي ندارد، بلكه فراوان به آن تشويق و براي آن ثواب‌هايي نيز ذكر شده است،[109] ولي ارتباط‌هاي بدني در خصوص دو جنس مخالف، به استثناي زن و شوهر، به دليل جاذبه‌هاي جنسي شهواني و آسيب‌زايي غريزه جنسي نكوهيده و ناشايست است. از اين رو، در برخي از احاديث از دست دادن زن و مرد نامحرم با يكديگر نهي شده است. در روايتي از سماعة بن مهران نقل شده است: از امام صادق(عليه‌السلام) درباره دست دادن مرد با زن سؤال كردم، حضرت فرمودند: دست دادن مرد به زن جايز نيست، مگر اين كه آن زن از محارم مانند خواهر، دختر، عمه، خاله يا دختر خواهر و مانند اين‌ها باشد. اما دست دادن با زن نامحرم كه ازدواج با او حلال است، جايز نيست و فقط دست دادن با زن نامحرم از روي لباس و پوشش مانعي ندارد، ولي نبايد دست او را فشار داد.[110]

افزون بر دست دادن يكي ديگر از مظاهر بارز ارتباط بدني، بوسيدن لب‌ها است كه به استثناي برخي موارد خاص مانند زن و شوهر و فرزند كوچك از آن نهي شده است.

در روايتي از امام صادق(عليه‌السلام) نقل شده است: «ليس القلية عل الغم الا للزوجة و الولد الصغير؛ بوسيدن لب و دهان جايز نيست، مگر نسبت به همسر و فرزند كوچك».[111]

اگر چه يكي از نشانه‌هاي ابراز محبت بيش‌تر به مخاطب، به ويژه اقوام و خويشاوندان، ايجاد ارتباط بدني صميمانه و گرم مانند بوسيدن است، ولي به منظور پيش‌گيري از تحريك غريزه جنسي، دستور است به جاي گونه‌ها و دهان، پيشاني و سر بوسيده شود. در روايتي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است: «اذا قبل احدكم ذات محرم قد حاضت اخته او عمته او خالته فليقبل بين عينيها و رأسها و ليكف عن خدها و عن فيها؛ هنگامي كه فردي از شما خواست دختري كه ازدواج با او حرام است و به سن حيض رسيده مثل خواهر، عمه، خاله را ببوسد، بين دو چشم و سر او را ببوسد و از بوسيدن گونه و دهان او خودداري كند».[112]

در روايتي از امام صادق(عليه‌السلام) نقل شده است: «اذا بلغت الجارية ست سنين فلا يقبلها و الغلام لا تقبله المرأة اذا جاوز سبع سنين؛ وقتي دختر بچه به شش سالگي رسيد، پسر او را نبوسد و پسر نيز وقتي سنش از هفت سالگي گذشت، زن او را نبوسد».[113]

يكي از اموري كه زمينه ارتباط و تماس بدني را فراهم مي‌كند، نبود پوشش‌هاي محيطي لازم و از جمله استفاده از محل خواب مشترك است. از اين رو، اكنون درباره پوشش‌هاي محيطي بحث مي‌كنيم.

 

2ـ پوشش‌هاي محيطي مطلوب و نامطلوب

يكي ديگر از جلوه‌هاي پوشش، پوشش‌هاي محيطي است. مراد از پوشش محيطي، هر پسران گونه پوششي است كه مانع ايجاد ارتباط نامشروع جنسي، به ويژه بين دو جنس مخالف در محيط‌هاي اجتماعي است. اين گونه پوشش‌هاي محيطي، به دو دسته مطلوب و نامطلوب تقسيم مي‌شود. به دليل اهميت و گستردگي بحث جداسازي محل خواب افراد به عنوان يك پوشش محيطي مطلوب، نخست درباره آن بحث مي‌كنيم و سپس بحث را به اختصار درباره مصاديق نامطلوب آن ادامه خواهيم داد.

الف) مطلوبيت جداسازي محل خواب افراد

يكي از كارهايي كه زمينه ارتباط بدني را فراهم مي‌كند، استفاده كردن از رختخواب مشترك است. استفاده از رختخواب مشترك در مورد غير زن و شوهر، مي‌تواند زمينه مناسبي براي تحريك نامشروع غريزه جنسي و آسيب‌زايي و ابتلا به انحراف جنسي مثل زنا، لواط و مساحقه را فراهم كند. با توجه به همين مطلب، اصل و قاعده اولي، تفكيك محل خواب و رختخواب است. تنها زن و شوهر از اين اصل كلي استثنا شده‌اند؛ زيرا از نظر شرعي، يكي از حقوق آن دو نسبت به يكديگر، حق هم‌خوابگي است.

با توجه به پي‌آمدهاي منفي بسيار زيادي كه از نظر آسيب‌هاي اجتماعي نسبت به محل مشترك خواب وجود دارد، در احاديث فراواني استفاده از لحاف واحد و مشترك مورد سرزنش قرار گرفته و توصيه شده است رختخواب افراد به ويژه‌ها بچه‌ها از همان خردسالي از يكديگر تفكيك شود.

در برخي از روايات نقل شده كه در شش سالگي رختخواب بچه‌ها از يكديگر تفكيك شود. چه پسر بچه باشد يا دختر بچه.

«روي انه يفرق بين الصبيان في المضاجع لست سنين؛ از شش سالگي محل خواب بچه‌ها جدا شود».[114]

در بعضي از احاديث ديگر توصيه شده كه رختخواب بچه‌ها در ده سالگي از يكديگر تفكيك شود.

«قال رسول الله(صلي الله عليه و آله) الصبي والصبي و الصبي و الصبية و الصبية و الصبية يفرق بينهم في المضاجع لعشر سنين؛ پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) فرمود: رختخواب پسران، و پسران پسران و دختران و دختران و دختران از ده سالگي جدا شود».[115]

اگر چه به ظاهر اين كه در برخي از روايات شش سالگي و در برخي ديگر ده سالگي براي تفكيك رختخواب بچه‌ها ذكر گرديده نوعي ناسازگاري مشاهده مي‌شود، ولي اين ناسازگاري را اين گونه مي‌توان پاسخ داد كه جداسازي رختخواب بچه‌هاي شش ساله، مستحب و تفكيك رختخواب بچه‌هاي ده ساله واجب است.[116]

حكمت اين كه هر چه سن بيش‌تر مي‌شود، تفكيك رختخواب ضرورت پيدا مي‌كند، اين است كه هر چه فرد به سن بلوغ نزديك مي‌شود، غريزه جنسي در وي بروز بيش‌تري يافته و خطر آسيب‌زايي آن افزايش مي‌يابد. در برخي احاديث از خوابيدن دو مرد در يك رختخواب نهي و سرپيچي از اين حكم، مستوجب تعزير و تاديب دانسته شده است.

«لا ينام الرجل مع الرجل في ثوب واحد فمن فعل ذلك وجب عليه الادب و هو التعزير؛ مرد نبايد با مرد ديگر زير يك لحاف بخوابد. اگر چنين كند واجب است او را تعزير كنند.»[117]

افزون بر مردان، زنان نيز از خوابيدن در رختخواب مشترك نهي شده‌اند. مگر در حال اضطرار. در روايتي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است: «لا تبيت المرأتان في ثوب واحد الا ان تضطرا اليه؛ دو زن نبايد زير يك لحاف بخوابند؛ مگر اين كه مجبور باشند».[118]

در برخي از احاديث، اشتراك رختخواب بين زنان و بچه‌ها نيز مورد سرزنش قرار گرفته است. در روايتي از امام محمد باقر(عليه‌السلام) نقل شده است كه رختخواب زنان و بچه‌هاي ده ساله جدا گردد: «يفرق بين الغلمان و النساء في المضاجع اذا بلغوا عشر سنين؛ هنگامي كه پسر بچه‌ها به ده سالگي رسيدند، بايد رختخواب آنان و زنان جدا شود».[119]

 

ب) جداسازي محل خواب والدين از فرزندان

يكي از پي‌آمدهاي منفي استفاده مشترك فرزندان و والدين از رختخواب، بلوغ جنسي زودرس در بين فرزندان است. طبيعي است كه بلوغ جنسي زودرس، باعث افزايش گرايش جنسي است و در نتيجه، احتمال آسيب‌زايي غريزه جنسي را بيش‌تر مي‌كند. كوچتكف در اين زمينه مي‌گويد: «وقتي پدر و مادر با كودك در يك رختخواب مي‌خوابند، در چنين كودكاني بلوغ جنسي پيش‌رس مشاهده مي‌شود كه نتيجه آن، گرايش جنسي فوق‌العاده زياد است».[120]

گرچه يكي از حقوق زن و شوهر نسبت به يكديگر، حق هم خوابگي و استفاده از لذت‌هاي جنسي حلال است، ولي اين كار بايد در خلوت و دور از مشاهده فرزندان باشد، مشاهده پدر و مادر از سوي فرزندان در زمان‌هايي كه آن دو مشغول لذت‌هاي جنسي هستند، مي‌تواند اثر نامطلوب روحي و رواني زيادي در فرزندان داشته باشد؛ زيرا كودكان هر آن‌چه در هنگام خلوت پدر و مادر ديده‌اند ياد گرفته و سپس همان‌كارها را انجام مي‌دهند و از آن جا كه قرآن براي سلامت روحي و اخلاقي انسان‌ها اهميت زيادي قايل است، در مواقعي كه احتمال لخت بودن پدر و مادر و لذت‌هاي جنسي آن دو نسبت به هم وجود دارد، به فرزندان دستور داده با اجازه وارد محل استراحت پدر و مادر شوند.

 «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ؛ اي كساني كه به خدا ايمان آورده‌ايد! بدانيد كه خدمت‌كاران شما و كودكاني كه هنوز به وقت احتلام و زمان بلوغ نرسيده‌اند، بايد شبانه‌روزي سه مرتبه از شما اجازه بخواهند. بك بار پيش  از نماز صبح، ديگر پس از نماز خفتن و سوم هنگام ظهر كه جامه‌ها را از تن برمي‌گيريد كه اين سه وقت هنگام عورت و خلوت شماست. (بيش‌تر برهنه يا در لباس كوتاهيد) و بعد از اين سه بار اجازه، ديگر باكي بر شما و آن‌ها نيست كه بي دستور با خدمت‌كاران و كودكان خود گرد يكديگر جمع شويد و هر ساعت در كارها به شما مراجعه كنند. خدا آياتش را بر شما چنين روشن بيان مي‌كند كه او به كار خلق دانا و حكيم است. و آن‌گاه كه اطفال شما به حد بلوغ و احتلام رسيدند، بايد مانند ساير بالغان با اجازه وارد شوند».[121]

در توضيح آيه شريفه بالا درباره حكمت اجازه گرفتن در اوقات سه گانه ياد شده، در روايتي از امام صادق(عليه‌السلام) نقل شده است: «بايد خدمت‌كاران و كساني كه به سن بلوغ نرسيده‌اند، در سه وعده اجازه بگيرند؛ همان‌گونه كه خداوند به آن‌ها امر كرده است. هر فردي كه به سن بلوغ رسيده باشد، نبايد بدون اجازه و اذن و اجازه قبلي بر مادر، خواهر، خاله و ديگران وارد شود. پس به اين افراد اذن و اجازه داده نمي‌شود، مگر اين كه سلام كنند و سلام، طاعت و بندگي خداست.

همچنين امام صادق(عليه‌السلام) فرموده است: «پس خدمت‌كار تو وقتي به سن بلوغ رسيد، بايد در سه وقتي كه از اوقات عورت و خلوت است، اجازه بگيرد، اگرچه خانه‌اش در خانه شما باشد. پس وقتي مي‌خواهد بر شما وارد شود، در سه هنگام پس از عشاء، هنگام صبح و ظهر كه لباس‌هاي خود را در آورده‌ايد، بايد از شما اجازه بگيرد. همانا خداوند به آن امر كرده است؛ زيرا اين ساعات، ساعات غفلت و خلوت است».[122]

دانشمندان روان‌شناسي تربيت جنسي نيز تأكيد مي‌كنند كه يكي از وظايف مربيان، اعم از پدر و مادر و ديگران، اين است كه به فرزندان و بچه‌ها آموزش دهند كه هرگاه خواستند به محل خلوت ديگران وارد شوند، پيش از ورود اجازه بگيرند.[123]

به رغم تاكيد‌هاي آيات شريفه و توصيه‌هاي كارشناسان تعليم و تربيت ـ كه بايد محل استراحت و خواب والدين از اتاق فرزندان جدا باشد ـ با اين همه، امروزه تقليد از مظاهر فرهنگ غرب روز به روز در برخي جوامع اسلامي بيش‌تر مي‌گردد كه يك نمونه آشكار آن ساختن خانه‌ها به شكل آزاد و بدون اتاق بندي و به اصطلاح اوپن (open) است. پديده‌اي كه برخي از افراد منصف غربي نيز در جوامع خود از آن رنج مي‌برند؛ زيرا مي‌گويند در ساختمان بيش‌تر خانه‌هاي امروزي، رعايت اصول مسائل جنسي پيش‌بيني نشده است. در واقع بايد خانه‌هاي امروزي را خانه‌هاي مخالف امور جنسي ناميد. بسيار به ندرت مي‌توان خانه يا آپارتماني را يافت كه در آن اصل داشتن اتاق خلوت و خواب براي والدين رعايت شده باشد.[124]

با وجود اين كه برخي از فرهيختگان جامعه غربي از بعضي مظاهر فرهنگي خود ناراضي‌اند و نسبت به آن انتقاد دارند، باعث تأسف است كه در كشور اسلامي ما، گاه گرايش به مظاهر فرهنگ غرب از جمله مورد بالا مشاهده مي‌گردد كه نتيجه ترك معماري سنتي در هنگام ساختمان سازي است.

در معماري سنتي، حجاب‌هاي ساختاري بسياري وجود داشت. در بسياري از خانه‌هاي سنتي ايران، دو بخش دروني و بيروني وجود داشت. قسمت بيروني براي آمد و شد ميهمانان و غريبه‌ها فراهم مي‌گشت و قسمت دروني، سراي آسايش محارم و اهل خانه بود. بر در خانه‌ها دو كوبه متمايز قرار داشت. يكي از كوبه‌ها ويژه مردان و ديگري مخصوص زنان بود. هر كوبه صداي خاصي داشت كه با آن مرد بودن يا زن بودن كوبنده در مشخص مي‌گشت و اهل خانه مي‌فهميدند زن پشت در است يا مرد. بر همين اساس، يا مرد براي گشودن در مي‌رفت يا زن. اما پس از رهيافت فرهنگ برهنگي غربي‌ها در ادبيات، هنر و ورزش معماري غربي نيز نماد بي‌عفتي گشت.

در آغاز ساختما‌ن‌ها به گونه‌اي طراحي شدند كه به جاي ديوار، از نرده‌هاي آهنين بهره مي‌بردند، اندك اندك معماري برهنگي به درون خانه‌ها كشيده شد. نخست آشپزخانه‌ها بدون در و دروازه و يا به اصطلاح «اوپن» شد و سپس اتاق‌هاي ديگر، ديوارهايش بلعيده شد. اساسا آپارتمان‌‌سازي با راهروها و آسانسورهاي مشترك و دريچه‌هاي مشرف، فسادزاست.[125]

امروزه با انجام تحقيقات و پژوهش‌هاي گسترده در زمينه روان‌شناسي و تربيت جنسي، گوشه‌اي از حكمت‌ها و رمز و راز‌هاي توصيه موكد اهل بيت معصومين(عليهم‌السلام) در زمينه لزوم پوشاندن عمل آميزش جنسي از كودكان آشكار گرديده است كه يكي از مهم‌ترين رازهاي آن‌ها، محفوظ ماندن كودكان از انحراف جنسي است. در تحقيقي كه بر اساس چهارصد نامه ارسالي نوجوانان و جوانان به برنامه آينده سازان به عمل آمده، نوجوانان در موارد متعددي، علت خودارضايي و انحراف جنسي خود را، در جريان مسائل خاص والدين قرار گرفتن و مشاهده آميزش جنسي آن‌ها دانسته‌اند.[126] همچنين تحقيقات روان‌كاوي، اثرات سوء مشاهده اعضاي جنسي مادر و پدر از سوي فرزندان را ثابت كرده است.[127]

كوچتكف يكي از كارشناسان روان شناسي و تربيت جنسي كودكان و نوجوانان، درباره حساسيت كودكان در مورد ارتباط جنسي پدر و مادر مي‌گويد: «والدين بايد مراقب باشند كه در مرحله بلوغ جنسي فرزندان، با احتياط رفتار كنند. كوچك‌ترين پچ پچ و خش خش شبانه، آن‌ها را ناراحت مي‌كند و شتاب دارند هر چه زودتر بسياري از مسائل نامعلوم لحظات زندگي پنهاني والدين را بدانند. بوسه، در آغوش كشيدن و نوازش، ابتدا سبب جلب توجه او مي‌شود و سپس گرايش به عكس‌العمل آن را نشان مي‌دهد و بعد خودش مي‌خواهد شخصا در اين باره چيزي بدانيد. حفظ كودك از مشاهده چنين صحنه‌هايي، نه تنها فوق‌العاده مهم است، بلكه به طور كلي از لحظات پنهاني خاص زندگي زن و شوهر نيز مهم‌تر است».[128]

بنابراين در كنار وظيفه اجازه خواستن اطفال و بچه‌ها هنگام ورود به محل خلوت والدين، آن‌ها نيز وظايفي دارند كه بايد هنگام خلوت كردن با يكديگر و بهره‌مندي از لذت‌هاي جنسي حلال آن را مراعات كنند تا فرزند، دچار انحراف جنسي نگردد.

در حديثي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است: «به خدا سوگند اگر مرد با همسر خود بياميزد و در اطاق، كودك بيداري آن دو را در حال آميزش ببيند و سخنان آن‌ها و همچنين صداي نفسشان را بشوند، آن طفل هرگز رستگار نخواهد شد. اگر پسر باشد يا دختر، سرانجام به زناكاري آلوده مي‌گردد».[129]

در روايت ديگري از امام صادق(عليه‌السلام) نقل شده است: «لا يجامع الرجل امرأته و لا جاريته و في البيت صبي فان ذلك مما يورث الزنا؛ مرد با همسر و كنيز خود مجامعت و نزديكي نكند، در حالي كه در خانه كودكي هست؛ زيرا اين كار باعث آلودگي كودك به انحراف جنسي زنا مي‌گردد».[130]

همچنين در روايتي از امام صادق(عليه‌السلام) نقل شده است: «تعلموا من الغراب ثلاث خصال: استتاره بالسفاد و بكوره في طلب الرزق و حذره؛ از كلاغ سه ويژگي ياد بگيريد: پنهان كردن آميزش جنسي، صبح زود دنبال روزي رفتن و محافظت خويش به طور كامل از خطر».[131]

در حديثي از امام باقر(عليه‌السلام) نيز نقل شده است: «اياك و الجماع حيث يراك صبي بان يحسن ان يصف حالك؛ از ارتباط جنسي در جايي كه كودك مميزي تو را مي‌بيند و قادر است رفتارت را به خوبي براي ديگران توصيف كند، بپرهيز».[132]

همان گونه كه پدر و مادر وظيفه دارند در جلوي فرزندان برهنه نگردند و مشغول لذت‌هاي جنسي نشوند، فرزندان بالغ، به ويژه دختران جوان نيز بايد نسبت به مقدار پوشش خود دقت داشته باشند؛ زيرا چه بسا نحوه پوشش نامناسب دختران جوان، باعث تحريك جنسي افراد ديگر خانواده، مثل برادر جوان خويش گردد. به همين دليل در روايتي از اميرمؤمنان (عليه‌السلام) نقل شده است: «قال رجل لرسول الله اختي تكشف شعرها بين يدي قال: لا اني اخاف اذا ابدأت شيئا من محاسنها و من شعرها و معصمها ان تواقعها؛ مردي به رسول خدا(صلي الله عليه و آله) گفت: اي رسول خدا! خواهر من گيسوان خود را جلوي  من آشكار مي‌كند. حضرت فرمود: اين كار را نكند؛ زيرا مي‌ترسم وقتي چيزي از زيبايي‌ها، گيسوان و ساعدهاي خود را آشكار كند، تو با او نزديكي كني».[133]

يكي از نويسندگان پس از سفر به نيويورك در سفرنامه خود نوشته است: «شبي در منزل يكي از دوستان، يك برنامه تلويزيوني را تماشا مي‌كرديم كه با دختر و پدري مصاحبه مي‌شد. هر دو به داشتن روابط  نامشروع با يكديگر افتخار مي‌كردند. وي در ادامه مي‌گويد: پژوهشگران با 5 ميليون مورد از اين جور رابطه برخورد كرده‌اند؛ چه بسا واقعيت بيش‌ از آن باشد».[134]

همان گونه كه پيش از اين گذشت، غريزه جنسي بسيار نيرومند و سركش است. قدرت و نيرومندي آن اقتضا مي‌كند كه حتي در بين محارم مانند دختر جوان و پدر و برادر، و پسر جوان و مادر و خواهر نيز تدابير لازم درباره پوشش صورت گيرد. و اين گونه نباشد كه به صرف محرم بودن، در امر حجاب و پوشش كوتاهي كنند. اگر چه از نظر متون اسلامي، مقدار پوشش زن و مرد در منزل و در مقابل محارم به دليل رعايت مصلحت آسان گيري كم‌تر از موارد ديگر است، ولي اين به معناي لاقيدي و لاابالي گري مطلق در امر پوشش نيست. از نظر كارشناسان مسائل تربيتي، بدحجابي يا بي‌حجابي، گردن و سينه‌هاي باز، دامن‌هاي كوتاه و ساق‌هاي برهنه، جوراب‌هاي بدن نما و آرايش‌هاي تند زنان و دختراني كه در مهماني‌ها و عروسي‌ها و مجالس خانوادگي و دوستان شركت مي‌كنند، براي جوانان بسيار تحريك كننده و مفسده انگيز است. اين فريبندگي و تحريك آميزي، گرچه در مورد زنان نامحرم بيش‌تر است، ولي منحصر به آن‌ها نيست؛ زيرا احتمال تحريك آميزي، در مورد زنان محرم و حتي مادر و خواهر هم وجود دارد.[135]

چون محرم بودن هر چند از ميزان محدوديت مي‌كاهد، ولي ميل جنسي را از ميان نمي‌برد.[136] با توجه به مطالب بالا درباره محدوده پوشش در برابر محارم مختلف به تناسب مقدار و شدت و ضعف محرميت آن‌ها تحقيق‌هايي صورت پذيرد[137] تا برخي از پدران و مادران و نيز محارم تصور نكنند به صرف محرم بودن، مجاز به سهل‌انگاري در پوشش هستند؛ عملي كه به يقين آثار زيان‌باري در تحريك غريزه جنسي دارد.

 

ج) نامطلوب بودن خلوت با نامحرم

در برخي از روايات، خلوت كردن زن و مرد نامحرم مورد نكوهش قرار گرفته است. در حديثي نقل شده است: «لا يخلون رجل بامرأة الا كان ثالثهما الشيطان؛ هيچ زن و مرد نامحرمي با يكديگر خلوت نمي‌كنند، مگر اين كه سومين آن‌ها شيطان است».[138]

در حديث ديگري از معصوم(عليه‌السلام) چنين نقل شده است: «من كان يوم بالله و اليوم الاخر فلا يبيت في موضع يسمع نفس امرأة ليست له بمحرم؛ هر فردي كه به خدا و روز آخرت ايمان  دارد، پس در محلي كه نفس زدن زن نامحرم را مي‌شنود، بيتوته نكند و نخوابد».[139]

در روايتي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است: «اذا جلست المرآة مجلسا فقامت عنه فلا يجلس في مجلسها رجل حتي يبرد؛ هنگامي كه زن در جايي نشست و سپس از آن‌جا بلند شد، پيش از اين كه محل نشستن او سرد گردد، ديگري به جاي او ننشيند».[140]

امروزه در علم تجربي به اثبات رسيده است كه همواره از اندام هر موجود جانداري، امواج مرموزي متصاعد مي‌شود و در محدوده‌اي خاص، روي اشياي مستعد و همگون تأثير مي‌گذارد كه گاهي از آن به مانيه تيسم[141] حيواني تعبير مي‌كنند. در انسان اين تشعشعات يا دست كم بروز آن‌ها تناسب خاص با افكار و روحيات و آمادگي ساختمان جسماني دارد. به ويژه در زنان، امواج بالا از شدت بيش‌تري برخوردار است. دانشمندان آلماني در تحقيقات گسترده‌اي به اين واقعيت علمي پي برده‌اند كه از اندام زن و حتي از موي سر او امواج مرموزي پراكنده مي‌شود و بر بدن برخي از مردان مستعد تأثير گذاشته، موجب تحريك و فعاليت غده‌هاي جنسي‌شان مي‌گردد.[142]

 

د) نامطلوب بودن استعمال عطرهاي تند و تحريك كننده

گفته شد كه از نظر ويژگي‌هاي آفرينش، زن غالبا مظهر زيبايي و دلربايي و مرد غالبا مظهر دلدادگي است. دو ويژگي مذكور هنگامي در مسير صحيح و در راستاي كمال الهي انسان قرار مي‌گيرد كه بر اساس ازدواج مشروع در كانون خانواده سيراب گردد.

گاهي برخي عوامل، دو ويژگي مذكور را در خارج از چارچوب خانواده تحريك و تشديد مي‌كنند. تشديد ويژگي‌هاي بالا باعث آسيب‌زايي غريزه جنسي مي‌گردد كه يكي از آن عوامل، استعمال عطرهاي تند و تحريك كننده توسط بانوان در بيرون منزل و در برخورد با نامحرم است. از اين رو، در برخي احاديث به شدت از آن منع شده است. در حديثي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است: «ايما امرأة استعطرت ثم خرجت فمرت علي قوم ليجدوا ريحها فهي زانية؛ هر زني كه عطر و ماده خوشبو كننده استعمال كند و از منزل خارج شود و بر گروهي از افراد نامحرم عبور كند تا بوي خوش عطر وي را استشمام نمايند، چنين زني زناكار است».[143]

ممكن است در ذهن خواننده اين پرسش مطرح گردد كه چگونه زني به صرف استعمال عطر در برخورد با نامحرم، زناكار به شمار آيد. از اين رو به نظر مي‌رسد تعبير زنا در اين روايت، قدري نيازمند توضيح است. زنا يك معناي اصطلاحي و مشهور دارد و آن نزديكي زن به مرد به طور غير قانوني و نامشروع است. افزون بر معناي اصطلاحي مشهور، براي زنا در فرهنگ اسلامي يك معناي گسترده‌تري است كه ريشه در معناي لغوي آن دارد. بر اساس اين معناي گسترده، هر عمل انحرافي كه باعث شود زندگي و حيات پاكيزه از مسير صحيح خارج گشته و باعث آلودگي آن به گناه گردد، زناست.[144]

با توجه به همين معناي گسترده زنا، در بعضي روايات به برخي از اعضاي بدن، انواع خفيف‌تري از زنا نسبت داده شده است. در روايتي از امام باقر و امام صادق(عليهماالسلام) نقل شده است: «ما من احد الا و هو يصيب خطأ من الزنا فزنا العينين النظر و زنا الفم القبلة و زنا اليدين اللمس صدق الفرج ذلك او كذب؛ هيچ انساني (غير معصوم) نيست، مگر اين كه سهمي از زنا دارد. پس نگاه شهوت آلود، زناي دو چشم است. بوسيدن شهوت آلود، زناي دهان است. لمس شهوت آلود زناي دو دست است. خواه اين گونه زنا را زناي فرج (زناي اصطلاحي) همراهي كند يا نكند». [145]

 

هـ) نامطلوب بودن راه رفتن در وسط جاده

براساس روايتي، زنان از راه رفتن در وسط جاده نهي شده‌اند و در مقابل، به راه رفتن از كنار ديوارها و جاده‌ها توصيه شده‌اند: «ليس للنساء من سروات الطريق شيء ولكنها تمشي في جانب الحائط و الطريق؛ براي زنان جايز نيست كه از وسط جاده حركت كنند. آن‌ها بايد در يك طرف ديوار و جاده راه بروند».[146]

به نظر مي‌رسد يكي از حكمت‌هاي چنين دستوري اين است كه معمولا مردان به دليل وظايف اجتماعي، بيش‌تر در خيابان‌ها رفت و آمد مي‌كنند و راه رفتن زنان در وسط جاده‌ها و خيابان‌ها، باعث اختلاط و برخورد آن‌ها با مردان مي‌گردد و اختلاط زن و مرد نامحرم در رفت و آمد، از جمله مقدمات تحريك غريزه جنسي است. در روايتي از اميرمؤمنان علي(عليه السلام) كه مظهر كامل غيرت ديني است نقل شده است: «يا اهل العراق نيئت ان نسائكم يدافعن الرجال في الطريق اما تستحيون؛ اي مردم عراق؛ باخبر شدم كه زنان شما در راه و جاده با مردان برخورد مي‌كنند و به آن‌ها تنه مي‌زنند، آيا از اين كار شرم نمي‌كنيد».[147]

  
--------------------------------------------------------------------------------
 
[1] - آن‌چه از مفاهيم مذكور در اين اثر مورد نياز و توجه است، اين است كه تمام مفاهيم ياد شده در اين كه پوشش معنوي هستند، مشترك مي‌باشند و اما تعريف دقيق هر يك از اين مفاهيم و تعيين نسبت و رابطه آن‌ها با يكديگر بحث گسترده‌اي را مي‌طلبد كه خود نيازمند نوشتار مستقلي است.

[2] - براي آگاهي بيش‌تر درباره عفت و اقسام آن، نك: حسن عرفان«عفت در انديشه گفتار و رفتار» مجله حديث زندگي، ش 6، ص 10. همچنين همان، ص 49. مصاحبه با دكتر حسين اسكندري و درباره معناي اصطلاحي عفاف در علم روانشناسي. نيز نك: عليرضا نوري«معيارهاي اسلامي پوشش زنان و الگوي مصرف آن» نشريه انديشه صدق، ش 8 و 9 ، ص 122.

[3] - سوره نور، آيه 60.

[4] - الاصول من الكافي: ج 1، ص 21، حديث 14.

[5] - هتك زيد الستر (هتكا) من باب ضرب خرقه، فيومي الصباح المنيز، واژه هتك.

[6] - عفت در انديشه، گفتار و رفتار، مجله حديث زندگي: شماره 6، ص 12 (با گزينش).

[7] - براي نمونه، به دو كتاب روايي وسائل الشيعه الي مسائل الشريعه، كتاب النكاح ابواب النكاح المحرم، باب 31، باب العفة و الورع و همچنين كتاب مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، كتاب النكاح، ابواب النكاح المحرم، باب 25 وجوب العفة و الورع مراجعه گردد.

[8] - غرر الحكم و درر الكلم: ص 284.

[9] - ميزان الحكمة، واژه عفت.

[10] - الاصول من الكافي: ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب العفة، ص 79، روايت 1 و همچنين روايت 7 و 8.

[11] - همان، روايت 4.

[12] - ميزان الحكمة: واژه عفت.

[13] - سوره نور، آيه 33.

[14] - هاشمي ركاوندي، مقدمه‌اي بر روان‌شناسي زن: ص 198. به نقل از روح القوانين: ص 226.

[15] - غرر الحكم و درر الكلم: ص 257.

[16] - همان: ص 256.

[17] - همان: ص 257.

[18] - ناظم زاده قمي، جلوه‌هاي حكمت گزيده موضوعي كلمات اميرالمؤمنين(عليه‌السلام): ص 199-200.

[19] - همان.

[20] - سوره قصص، آيه 25.

[21] - الاصول من الكافي: ج 2، باب المؤمن و علاماته و صفاته: ص 230،روايت 1.

[22] - همان، باب الحياء: ص 106،ح 5.

[23] - مجلسي، بحارالانوار: ج 3، ص 81.

[24] - حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، ص 68-69. به نقل از پروفسور اسوالد شوارتز طبيب و روان شناس اتريشي، در روان‌شناسي جنسي: ص 70-71.

[25] - و.د.كوچتكف، روان‌شناسي و تربيت جنسي كودكان و نوجوانان: مترجم، محمد تقي زاده: ص 33.

[26] - نوعي لباس خارجي.

[27] - ابراهيم اميني، اسلام و تعليم و تربيت: ج 1، ص 62-68.

[28] - ابراهيم اميني، اسلام و تعليم و تربيت: ج 2، ص 63-68.

[29] - روان شناسي و تربيت جنسي كودكان و نوجوانان: ص 34-38.

[30] - ميزان الحكمة: ج 2، ص 565، واژه حيا.

[31] - سترني عنكم  الجلباب الدين، نهج البلاغه: خطبه 4، ص 51.

[32] - غرر الحكم و درر الكلم: ص 85.

[33] - همان: ص 86.

[34] - همان.

[35] - همان.

[36] - همان: ص 85.

[37] - محمد علي سادات، رفتار والدين با فرزندان: ص 102-103.

[38] - دنياي نوجوان: ص 181.

[39] - براي آگاهي درباره جزئيات داستان يوسف و زليخا، به كتاب‌هاي تفسير ذيل سوره يوسف، آيات 23-34 مراجعه شود. افزون بر كتاب‌هاي تفسير، كتاب‌هاي تك‌نگاري و مستقلي نيز درباره داستان حضرت يوسف نوشته شده است مانند: الف) جمال انسانيت يا تفسير سوره يوسف، صالحي نجف آبادي. ب) يوسف قرآن، محسن قرائتي.

[40] - سوره يوسف، آيات 23-24.

[41] - «يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن جلابيبهن. (سوره احزاب، آيه 59).

[42] - «وليضربن بخمرهن علي جبوبهن» (سوره نور، آيه 31).

[43] - مرتضي مطهري، مسئله حجاب: ص 144-145.

[44] - فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي: ص 63-64 . به نقل از «تفاوت‌هاي زن و مرد از نظر فيزيولوژي و روان‌شناسي» دكتر محمود بهزاد: مجله نگين، ص 134. ص 24، تيرماه 1355.

[45] - «رابطه پوشش و نگاه» مجله پيام زن، ش 95، ص 5.

[46] - تفكيك بحث پوشش و نگاه و اختصاص اولي به زنان و دومي به مردان، از باب غلبه و كثرت است؛

[47] - سوره نور، آيه 60.

[48] - نهج البلاغه: نامه 31، ص 405.

[49] - ميزان الحكمة: ج 2، ص 259. واژه حجاب.

[50] - مستدرك الوسائل: ج 3، ص 211 (لسان العرب، ج 10، ص 204).

[51] - «ولا تقربوا الي الزني انه كان فاحشة و ساء سبيلا». (سوره اسراء، آيه 32).

[52] - «الزانية و الزاني فاجلدوا كل واحد منهما مأئة جلدة» (سوره نور، آيه 2).

[53] - ميزان الحكمة: واژه لباس، همچنين عبدالكريم زيدان، المفصل في احكام المرآة و البيت المسلم في الشريعة الاسلامية: ج 3، ص 332 ـ به نقل از صحيح مسلم بشرح النوري: ج 14، ص 109-110.

[54] - المفصل في احكام المراة و البيت المسلم في الشريعة الاسلامية: ج 3، ص 334-335 . به نقل از سنن ابن داود، ج 11، ص 161

[55] -  المفصل في احكام المرأة والبيت المسلم في الشريعة الاسلامية: ج 3، ص 330. به نقل از نيل الاوطار شوكاني: ج 2، ص 116-117.

[56] - براي آگاهي بيشتر به كتاب آئين بهزيستي اسلام: ج 4، ص 49 مراجعه شود.

[57] - وسائل الشيعه: ص 355، روايت 2.

[58] - نهج‌البلاغه: ص 506، حكمت 207.

[59] - وسائل الشيعه: ج 17، ص 290، روايت 14.

[60] - نهج البلاغه: خطبه 153.

[61] - وسايل الشيعه: ص 118، روايت 1.

[62] -  سوره نور، آيه 31.

[63] - سوره نور، آيه 60.

[64] - سوره احزاب، آيه 32.

[65] - تفسير القمي: ج 2، ص 193، ذيل آيه مذكور.

[66] - براي آگاهي بيشتر درباره جنبش برهنگي در غرب نك:

الف) استاد شهيد مطهري، اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب

ب) استاد شهيد مرتضي مطهري، مقدمه كتاب، مسئله حجاب.

ج) دكتر حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي.

د) جلال رفيع، يادداشت‌ها و ره‌آوردهاي سفر نيويورك كه در بهشت شداد آمريكاي متمدن  آمريكاي متوحش.

[67] - سوره نور، آيه 31.

[68] - سوره نور آيه 31.

[69] - بر اساس روايت معتبري در وسائل الشيعه: ج 14، ص 147، حديث 3، ثياب در آيه شريفه بالا به جلباب تفسير شده است.

[70] - نهج البلاغه: نامه 31.

[71] - سوره نور، آيه 31.

[72] - الفروع الكافي: ج 5، ص 521. البته درباره معناي آيه، احتمالات و ديدگاه‌هاي ديگري نيز مطرح شده كه بحث مفصل درباره آن‌ها فرصت ديگري مي‌طلبد.

[73] - نك: سيد محسن محمودي،، مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد: ج 2، ص 81.

[74] - براي آگاهي بيش‌تر، نك: استاد مطهري، مسئله حجاب: ص 209-210.

[75] - سوره نور، آيه 31.

[76] - تفسير قمي: ج 2، ص 196، ذيل آيه جلباب.

[77] - برخي از قرائن تاريخي و لغوي، در مورد معنا و رنگ جلباب قرآني را نگارنده در كتاب حجاب‌شناسي، چالش‌ها و كاوش‌هاي جديد و همچنين مقاله‌اي با عنوان «نقد ادله مخالفين چادر مشكي» مطرح نموده است. مقاله مذكور در پاسخ شبهات مخالفان چادر مشكي در تاريخ 3 و 4 بهمن 79 روزنامه جمهوري اسلامي چاپ شده است كه علاقه‌مندان مي‌توانند براي آگاهي بيشتر به آن مراجعه كنند.

[78] - محمد حسن نجفي، جواهر الكلام في شرح شرايع الاسلام: ج 8، ص 235.

[79] - ماكس لوشر، روان شناسي رنگ‌ها: ترجمه ويدابي زاده.

[80] - حجت الله رحماني، اعجاز رنگ سياه، چرا چادر مشكي: نشريه فيضيه، 7 آذر 1379، ص 3.

[81] - دكتر احمد اردوباري، آيين بهزيستي اسلام: ج 2، ص 97-146.

[82] - براي آگاهي بيش‌تر نك: حسين مهدي زاده، نقد ادله مخالفين چادر مشكي، روزنامه جمهوري اسلامي ، 3 و 4 بهمن 1379.

[83] - نهج البلاغه: ص 550، حكمت 420.

[84] - سوره غافر، آيه 19.

[85] - افروع من الكافي: ج 5، ص 559 ـ وسائل الشيعه، حر عاملي: ج 14، ص 138.

[86] - آمدي غرر الحكم: ص 260.

[87] - المنذري، الترغيب و الترهيب من الحديث الشريف: ج 3، ص 34.

[88] - صدوق، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 3، ص 474.

[89] - وسائل الشيعه: ج 14، ص 139، روايت 6.

[90] - وسائل الشيعه: ج 14، ص 141، روايت 16.

[91] - همان: ص 140، روايت 12.

[92] - مستدرك الوسائل: ج 14، 269، روايت 8.

[93] - المفصل في احكام المرأة و البيت المسلم في الشريعة الاسلامية: ج 3، ص 489 به نقل از صحيح البخاري به شرح الكرماني: ج 22، ص 83.

[94] - سوره نور، آيات 30-31.

[95] - طبرسي، مكام الاخلاق: ص 197.

[96] - همان.

[97] - جلوه‌هاي حكمت گزيده موضوعي كلمات اميرالمؤمنين علي(عليه‌السلام): ص 200.

[98] - نهج البلاغه: خطبه 193، خطبه متقين.

[99] - ابن ابي شعبه حراني، تحف العقول عن آل الرسول(صلي الله عليه و آله)، احاديث امام سجاد(عليه‌السلام)، رساله حقوق.

[100] - ابن ابي الحديد: شرح نهج البلاغه: ج 20، ص 236.

[101] مستدرك الوسائل: ج 14، ص 274.

[102] - غرر الحكم: ص 260.

[103] - مستدرك الوسائل: ج 14، ص 269.

[104] - دنياي نوجوان، ص 212.

[105] - روانشناسي نوجوان و جوانان: ص 125.

[106] - زنا العينين النظر، وسائل الشيعه: ج 14، ص 138، روايت 2.

[107] - كم من نظرة جلبت حسرة. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم: ص 21.

[108] - پاك نژاد، اولين دانشگاه و آخرين پيامبر: ج 19، ص 46.

[109] - به روايات مصافحة و تقبيل در كتاب روايي از جمله اصول من الكافي:  2، ص 179-185 مراجعه شود.

[110] - وسائل الشيعه: ج 14، ص 151، روايت 2.

[111] - الاصول من الكافي: ج 2، ص 186 ـ كتاب الايمان و الكفر: باب التقبيل، روايت 6.

[112] - ميزان الحكمة: ج 1، ص 32. واژه تقبيل.

[113] - كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 3،  ص 437. همچنين مكارم الاخلاق: ص 256.

[114] - كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 3، ص 436.

[115] - وسايل الشيعه: ص 171، روايت 1.

[116] - حاشيه كتاب من لا يحضره الفقيه: ج  3، ص 436.

[117] - وسائل الشيعه: چاپ موسسه آل البيت: ج 20، ص 342.

[118] - مكارم الاخلاق: ص 232.

[119] -  همان: ص 323.

[120] - روان شناسي و تربيت جنسي كودكان و نوجوانان: ص 37.

[121] - سوره نور، آيات 58-59.

[122] - الفروع من الكافي: ج 5، ص 529، روايت 1.

[123] - يوسف مدن، التربية الجنسيه للاطفال و البالغين: ص 90.

[124] - آيين تربيت: ص 344.

[125] - حسن عرفان، «عفت د رانديشه گفتار و رفتار»: مجله حديث زندگي، ش 6، ص 13.

[126] - دنياي نوجوان: ص 192.

[127] - احمد محمد جمال، نحو تربية الاسلامية: ص 75-79

[128] - روان شناسي و تربيت جنسي كودكان و نوجوانان: ص 37.

[129] - وسايل الشيعه: ص 94، روايت 2.

[130] - همان: ج 14، ص 94، روايت 1.

[131] - همان: روايت 4 و ص 95، روايت 6.

[132] - همان: ص 95، روايت 8.

[133] - بحارالانوار: ج 104، ص 38.

[134] - جلال رفيع، يادداشت‌ها و ره‌آوردهاي سفر نيويورك در بهشت شداد.آمريكاي متمدن، آمريكاي متوحش، ص 404.

[135] - اسلام و تعليم و تربيت: ج 2، ص 77. 

[136] - محمد علي سادات، رفتار والدين با فرزندان: ص 93.

[137] - به عنوان نمونه به مجله كاوشي نو در فقه اسلامي: ش 24، تابستان 79، ص 58 مقاله «پوشش بانوان در برابر مردان نامحرم» مراجعه شود.

[138] - فروع كافي: ج 5، ص 320.

[139] - وسائل الشيعه: روايت 3.

[140] - همان: روايت 1.

[141] - براي آگاهي بيشتر درباره مانيه تسم، به كتاب مانيتيسم شخصي از پل ژاگو مترجم مشفق همداني مراجعه شود.

[142] - سيد مجتبي هاشمي كاوندي، مقدمه‌اي بر روان شناسي زن با نگرش علمي و اسلامي: ص 194.

[143] - نهج الفصاحه: مترجم: ابوالقاسم پاينده: ص 205.

[144] - براي آگاهي بيشتر به كتاب آقاي حسن مصطفوي، التحقيق في كلمات القرآن الكريم: ج 4، ذيل ماده زنا مراجعه شود.

[145] - وسائل الشيعه: ج 14، ص 138، روايت 2.

[146] - همان، ص 132، روايت 1. همچنين كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 3، ص 561.

[147] - وسائل الشيعه: ج 14، ص 174.

 
 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page