تلاش هاى روشنگرانه ى امام سجاد (ع ) در مدينه

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

امـام سـجـاد (ع )، در مـديـنـه ، بـراى ادامـه ى نـهـضـت خـونـيـن پدر بزرگوارش به تلاش هاى روشنگرانه ى معنوى و فرهنگى زيادى دست زد كه برخى از آنها عبارتند از:
1 ـ جهاد فرهنگى
2 ـ زنده نگه داشتن ياد امام حسين (ع )
3 ـ تمجيد از شهيدان كربلا
4 ـ نظارت بر قيام مختار
1 ـ جهاد فرهنگى
امـام سـجـّاد (ع ) در مـديـنـه مـنـوّره بـه عـلّت وجـود جـوّ خـفـقـان ، بـه فـعـاليـّت هـاى فـرهـنـگى مشغول شد. بخشى از آن تلاش ها كه به كمك بزرگان دين در قالب كتاب و دعا جمع آورى شده و ما از آن بهره منديم عبارت است از:
صـحـيفه سجاديه : اين كتاب حاوى يك دوره معارف توحيدى ، اخلاقى ، سياسى و اجتماعى است . امام (ع ) با زبان دعا بسيارى از حقايق را در اين كتاب تشريح كرده اند.
مـنـاجـات خـمـسـة عـشـر: ايـن مـنـاجـات ، شـامـل پـانـزده دعـا مـى بـاشـد و يـك دوره كـامـل عـرفـان اسـلامـى و رابـطـه انـسـان بـا خـداونـد مـهربان را به خوبى ترسيم كرده است .(1)
رسـالة الحـقـوق : حـق خـداونـد مـتـعـال ، حـق اعـضـاى انـسـان ، حـقـوق افـعـال مـانند حقّ نماز، روزه ، و...، حقوق سياسى ، خويشاوندى ، دوستى در اين كتاب بيان شده است .
2 ـ زنده نگه داشتن ياد امام حسين (ع )
شـيوه ى امام سجاد (ع ) براى مبارزه با حاكمان غاصب زمان و زنده نگه داشتن ياد و نام امام حسين (ع )، يك روش فرهنگى و غيرنظامى بود. در اين راستا، با سكوت و عزلت در خيمه اى در خارج از مـديـنـه سـكـنـى گـزيـد(2) و بـه تـلاش هـاى فـرهـنـگـى و مـعـنـوى زيـر مشغول گرديد:
1 ـ 2 ـ بيان مظلوميت پدر
امـام سـجـاد (ع ) مـى فرمايد: هيچ روزى مانند روز [عاشوراى امام ] حسين (ع )نيست . سى هزار نفر كـه خـود را از امـّت [پـيـامـبر ص ] مى پنداشتند و براى نزديك شدن به خدا، خواستار [ريختن ] خون وى شده بود به او حمله كردند [هر چند] آن بزرگوار، آنها را به ياد خدا مى انداخت موعظه اش را نـمـى پـديـرفـتـنـد. سـرانـجـام ايـشـان را از روى نـافـرمانى ستم و دشمنى به شهادت رساندند.(3)
2 ـ 2 ـ سفارش به زيارت پدر
ابـو حـمـزه ثـمـالى ، از امـام سـجـّاد (ع ) دربـاره ى زيـارت قـبر مطهّر امام حسين (ع )پرسيد: آن حـضـرت در جـواب فـرمـود: هـر روز او را زيارت كن ، و اگر نمى توانى هر جمعه و اگر نمى تـوانـى هـر مـاه . زيـرا هـر كـس قـبـر امـام حـسـيـن (ع ) را زيـارت نـكـنـد حـقـّ رسول خدا (ص ) را، خوار و سبك شمرده است .(4) نيز خود آن حضرت بدون آنكه به ديگران اطلاع دهد براى زيارت پدر و جدّ عزيزش به عراق مسافرت مى كرد.(5)
3 ـ 2 ـ سجده بر تربت پدر
امام زين العابدين (ع )، دستمالى داشت كه تربت امام حسين (ع ) در آن بود وهميشه هنگام نماز بر آن سجده مى كرد.(6)
4 ـ 2 ـ سوگوارى بر پدر
امـام سـجـاد (ع ) مـى فـرمـايد: هر مؤ منى كه براى شهادت امام حسين (ع ) گريه كند واشكش بر گـونـه هـايـش ‍ جارى گردد خداوند منّان غرفه اى در بهشت به او مى دهد كه مدّت ها در آن ساكن گـردد.(7) خـود آن بـزرگوار نيز با وجود بردبارى زياد، در سوگ پدرش هميشه اندوهگين و نالان بود و برايش مرثيه سرايى مى كرد.(8)
بـنـا بـه گـفـتـه سـيـّدبـن طـاووس ، آن حضرت در حالى كه روزها، روزه دار و شب ها به عبادت مشغول بود. چهل سال (9) براى پدر شهيدش گريست . وقتى غلام آن بزرگوار به هنگام افطار برايش غذا و آب آورد تا ميل كند فرمود:
((قُتِلَ ابنُ رسولِ اللّه جائعا، قُتِلَ ابنُ رسولِ اللّه عطشانا.))
((پسر پيامبر خدا، گرسنه و تشنه به شهادت رسيد.))
آنـقـدر ايـن جـمـله ها را تكرار مى كرد و مى گريست كه غذا و آبش با اشك چشمش مخلوط مى شد و همواره به اين حال بود تا به خداوند متعال پيوست .(10) در گزارشى ديگر آمده است : امام سجّاد (ع ) به غلامش مى فرمود:
تنها درد دل و غم خود را با خدا مى گويم و از لطف و كرم بى اندازه ى او چيزى مى دانم كه شما نـمـى دانـيـد. سـپـس فرمود: هيچ گاه محلّ كشته شدن فرزندان فاطمه (س ) را به ياد نمى آورم مگر آنكه حزن و اندوه حلقومم را مى فشارد.(11)
ابـن شـهر آشوب مى گويد: امام سجّاد (ع ) [در مصيبت پدر بزرگوارش ] به قدرى گريه مى كرد كه احتمال مى رفت چشمانش آسيب ببيند.(12)
غـلامِ امـام چـهـارم (ع ) بـه صـفـّه و ايـوان سـر پـوشـيـده ى آن جـنـاب كـه پـيـوسـته در آنجا در حـال سـجـده و گـريه بود نزديك شد و گفت : اى آقاى من ! اى على بن الحسين ! آيا هنوز وقت آن نـرسـيـده كـه حـزن و غصّه ات تمام شود؟ حضرت سر مبارك از زمين برداشته و متوجه او شده و فـرمـودند: واى بر تو! (يا فرمودند: مادرت به عزايت بنشيند) به خدا قسم حضرت يعقوب در حـادثـه اى بـس كـمـتـر و واقـعـه اى نـاچـيـزتـر از آنـچـه مـن ديـدم [مـبتلا شد و] به پروردگار متعال شكايت نمود و گفت : ((يا اءَسَفى على يوسف ))(13) اى دريغ بر فراق يوسفم . بـا ايـنـكـه ايشان تنها يك فرزندش ناپديد شده بود. ولى من مى ديدم كه پدرم و جماعتى از اهل بيتم را سر مى بريدند.(14)
گريه امام سجاد (ع ) بر واقعه كربلا، جدا از تاءثّر روحى ، يك مبارزه سياسى بود. آنان كه از عـلّت گـريـه امـام (ع ) آگـاه بـودند حادثه كربلا و ستم گرى خاندان اموى در خاطرهايشان تـجـديد مى شد. افرادى هم كه علّت آن را نمى دانستند با گريه آن بزرگوار از سبب آن آگاه شد و حماسه ى عاشورا براى هميشه زنده نگه داشته مى شد.
5 ـ 2 ـ تهيّه غذا براى عزاداران پدر
سـوگـوارى بـر مصائب كربلا، آن چنان از اهميّت بالايى برخوردار است كه امام چهارم (ع ) نه تـنـها خود از عزاداران اين مصيبت بوده و ديگران را به آن دعوت مى كند بلكه خوراك ماتم دارى زنان بنى هاشم را نيز تدارك مى بيند.(15)
6 ـ 2 ـ به دست كردن انگشتر مخصوص
ايـن جـمـله بـر انـگـشـتـر امـام سـجـّاد(ع ) حـكّ شـده بـود:((خـَزِىَ وشـَقـى قاتل الحسين بن على (ع ).))(16) ((قاتل حسين بن على ، خوار و بدبخت شد.))
آن بـزرگـوار بـا ايـن روش بـر زنـده نـگـه داشـتـن حـماسه ى عاشورا و ايجاد نفرت نسبت به ظالمان به خاندان پيامبر (ص ) اقدام مى كند.
7 ـ 2 ـ بى اعتنايى به حاكمان ظالم
امـام سـجـّاد (ع ) و عـبـدالمـلك مشغول طواف بيت اللّه الحرام بودند و حاجيان نيزآن بزرگوار را بـسيار احترام مى كردند. عبدالملك گفت : اين شخص كيست ؟ گفتند: على بن الحسين (ع ). عبدالملك رو بـه امـام كـرد و گـفـت : اى عـلى بـن الحـسـيـن (ع ) مـن قاتل پدر شما نيستم . چرا نزد ما نمى آيى ؟ امام (ع ) اعتنايى به او نكرد و در پاسخش فرمود: هـمـانا قاتل پدرم با عملى كه مرتكب شد دنياى او را تباه كرد و پدرم نيز آخرت را بر او تباه فـرمـود. پـس اگـر تـو نـيـز دوسـت دارى كـه قـاتل پدرم باشى ، بوده باش . تكبّر و نخوت عـبـدالمـلك فروكش ‍ كرد و گفت : هرگز! ولى نزد من بيا تا از دنياى ما برخوردار شوى . ولى امام سجاد (ع ) با نشان دادن كرامت ، به عبدالملك جواب كافى و محكم داد.(17)
3 ـ تمجيد از شهيدان كربلا
1 ـ 3 ـ حضرت عباس (ع )
امـام زيـن العابدين (ع ) در ديدار با عبيداللّه بن عباس (ع ) فرمود: خداوند عمويم عباس را رحمت كـنـد كـه برادرش را بر خود مقدّم داشت و جان عزيزش را فداى آن حضرت كرد. تا اينكه در راه يـارى او دو دسـتـش ‍ قـطـع شـد و حـقّ تـعـالى در عـوض آن دو دسـت ، دو بـال بـه او مـرحـمـت كرد كه با فرشتگان در بهشت پرواز كند. همان طور كه به جعفربن ابى طـالب (ع ) مـرحـمـت كـرد. عـبـاس در روز قـيـامـت مـقـامى دارد كه تمام شهيدان به آن مقام غبطه مى خورند.(18)
2 ـ 3 ـ آل عقيل
امـام سـجـاد (ع ) بـيـش از آنـچـه بـه ديـگـر عـمـوزاده هـايـش مـحـبـّت كـنـد بـه فـرزنـدان عقيل محبّت مى كرد. آن بزرگوار درباره ى علّت رفتار خود مى فرمايد:
هـرگـاه مـن خـاطـره ى فـداكـارى آنـهـارا بـا امـام حـسـيـن (ع ) بـه يـاد مـى آورم دلم بـه حال ايشان مى سوزد.(19)
3 ـ 3 ـ جون
امام چهارم (ع ) درباره ى جون مى فرمايد:
پـس از ده روز كه از به خاك سپارى شهيدان كربلا گذشته بود، بنى اسد پيكر جون را پيدا كردند. از جسدش بوى خوش استشمام مى شد. رضوان خدا بر او باد.(20)
4 ـ 3 ـ هفهاف
بـه فـرمـايـش امـام سـجـاد (ع )، دشـمـن در روز عـاشـورا دلاورى مـانـنـد هـفـهـاف بـه جـزاهـل بيت (ع ) نديده بود. پانزده نفر از شجاعان سپاه يزيد او را در محاصره قرار داده ، پس از پى كردن اسبش ، وى را در تنگناى جنگ به شهادت رساندند.(21)
4 ـ نظارت بر قيام مختار
كـشـتـن قـاتـلان امـام حـسـيـن (ع ) بـه دسـت مـخـتـار مـوجـب سـرور و خـرسـنـدى اهـل بـيـت (ع ) خـصـوصـا امـام سـجـاد(ع ) بـود و سـهـل انـگـارى هـاى او فـورا تـذكـر داده مـى شـد.(22) نـفـريـن امـام زيـن العـابـديـن (ع ) در حـقّ حـرمـله كـه حـكـايـت آن در ذيل مى آيد گوياى اين مطلب است :
مـنـهـال مى گويد: وقتى حجّ رفته بودم به خدمت على بن الحسين (ع ) رسيدم . آن حضرت به من گـفـت : حـرمـله در چـه حالى است ؟ گفتم : او در كوفه و زنده است . آن حضرت دست هاى مبارك را بـالا برد و گفت : ((اللهمّ اَذِقْهُ حَرَّ الحديد. اللهمّ اَذِقْهُ حَرَّ النار.)) ((خدايا! گرمى آهن را به او بچشان ! پروردگارا! حرارت آتش را به او بچشان !))
چـون به كوفه باز گشتم مختار خروج كرد و بر كوفه مسلّط شده بود. من با او دوست بودم . بـديـن رو سـوار مـركب شدم تا به ديدنش بروم . در راه به هم رسيديم . وى نيز مركبى سوار شـد و با هم به كُناسه (23) رفتيم . مختار منتظر آمدن حرمله بود. وقتى او را آوردند گـفـت : الحـمداللّه كه خدا مرا بر تو مستولى گردانيد. سپس به جلّادان فرمان داد تا دو دست و دو پاى او را قطع كنند. آنگاه گفت : النار، النار. پس پشته اى هيزم آوردند و آتش زدند و او را در آن انداختند تا سوخت . من گفتم : سبحان اللّه ، سبحان اللّه . مختار گفت : چرا تسبيح گفتى ؟ گفتم : در محضر على بن الحسين (ع ) بودم . آن حضرت از من درباره ى حرمله پرسيد. گفتم : او در كوفه و زنده است . دست هاى مباركش را بالا گرفت و فرمود: ((اللهمّ اَذِقْهُ حَرَّ الحديد. اللهمّ اَذِقْهُ حَرَّ النار.)) مختار گفت : اللّه ، اللّه .
آيا تو اين جمله را از على بن الحسين (ع ) شنيدى گفتم : به خدا شنيدم كه اين مطلب را مى گفت : مختار دو ركعت نماز و سجده ى طولانى به جاى آورد سپس به راه افتاد تا به خانه ام رسيديم . بـه او گـفـتـم اگـر مـى خـواهـى بـه تـو اكـرام كـنـم . گـفـت : اى مـنـهـال ! بـه مـن خـبـر دادى كـه عـلى بـن الحـسـيـن (ع ) سـه دعـا كـرد و خـداونـد مـتعال آن را به دست من اجابت فرمود. اكنون مى خواهى نزدت غذا بخورم . اين روز، روزه ى شكر است . زيرا خداوند مرا به انجام اين كار موفّق گردانيد.(24)
مختار سر عبيداللّه بن زياد را توسط يكى از ياران خود به مدينه نزد امام چهارم (ع ) فرستاد و بـه او گـفـت : بـر در خـانـه ى امـام بـايـسـت . هـرگـاه ديـدى مـردم داخـل شـدنـد بـدان كـه سـفـره ى غـذايـش پـهـن شـده اسـت . در ايـن حـال نـزد او بـرو. فـرسـتـاده ى مـخـتـار در خـانـه ى امـام (ع ) مـنـتـظـر مـانـد. و چـون مـردم وارد منزل شدند با صداى بلند فرياد زد: اى اهل بيت نبوّت و معدن رسالت و محلّ فرود فرشتگان و نزول وحى ! من فرستاده ى مختارم . سر عبيداللّه بن زياد را برايتان آورده ام ... . امام چهارم (ع ) فـرمـود: خـداونـد او را به آتش كشاند. نيز بعضى از راويان گفته اند: على بن الحسين (ع ) از روزى كـه پـدرش كـشـتـه شـد هيچ روزى خندان ديده نشد. مگر همان روز. او شترانى داشت كه از شـام مـيـوه حـمل مى كردند. چون سر عبيداللّه را نزدش آوردند دستور داد آن ميوه ها را در ميان مردم مـدينه تقسيم كردند. زنان خاندان پيامبر (ص ) كه از روز عاشورا شانه و رنگ نزده بودند آن روز خود را آراستند.(25)
در گزارشى ديگر چنين آمده است : وقتى مختار سر ابن زياد را براى امام سجاد (ع ) فرستاد آن جـنـاب ، غـذا مـى خـورد. بـا مـشـاهـده ى آن فـرمـود: زمـانـى كـه مـا را نـزد ابـن زيـاد بـردنـد او مشغول خوردن غذا و سر امام حسين (ع ) مقابلش بود. من گفتم : خدايا! مرا زنده بدار تا وقتى كه سـر ابـن زيـاد را در حـال غـذا خـوردن بـبـيـنـم . پـس شـكـر خـدايـى كـه دعـايـم را مـسـتـجـاب كرد.(26)
________________________________

1ـ بحار الانوار، ج 94، ص 142.
2 ـ بحار الانوار، ج 100، ص 266؛ الامام زين العابدين (ع )، مقرّم ، ص 42.
3 ـ بـحـار الانـوار، ج 22، ص 274، ج 44، ص 298. بـا كـمـى تفصيل .
4 ـ فضل زيارة الحسين (ع )، ص 43.
5 ـ بحار الانوار، ج 100، ص 266.
6 ـ بحار الانوار، ج 46، ص 79. مطلب فوق به امام صادق (ع ) نيز نسبت داده شده است . (مصباح المتهجد، ص 511).
7 ـ كامل الزيارات ، ص 201.
8 ـ الملهوف ، ص 233، نور العين ، ص 78، ناسخ التواريخ ، ج 2، ص 190.
9 ـ بيست سال . (كامل الزيارات ، ص 213)
10 ـ الملهوف ، ص 233. نيز ر.ك مناقب ، ج 4، ص 180، با مقدارى تفاوت .
11 ـ كامل الزيارات ، ص 213.
12 ـ مناقب ، ج 4، ص 180.
13 ـ يوسف ، آيه 84.
14 ـ كـامـل الزيـارات ، ص 350. نـيـز ر.ك . كـشـف الغـمـة ، ج 2، ص 314؛ مـقـتـل الحـسـين (ع )، خوارزمى ، ج 2، ص 142 و تاريخ مدينه دمشق ، ج 41، ص 386 با مقدارى تفاوت و كاستى .
15 ـ المحاسن ، ص 420.
16 ـ بحار الانوار، ج 46، ص 5.
17 ـ الخرائج ، ج 1، ص 255.
18 ـ بحار الانوار، ج 44، ص 298 و ج 22، ص 274.
19 ـ كامل الزيارات ، ص 214.
20 ـ بحار الانوار، ج 45، ص 23.
21 ـ معالى السبطين ، ج 1، ص 401.
22 ـ معجم الرجال ، خوئى ، ج 18، ص 101، نيز ر.ك ، بحار الانوار، ج 45، ص 365.
23 ـ محل خاكروبه و زباله .
24 ـ كشف الغمة ، ج 2، ص 324.
25 ـ تاريخ يعقوبى ، ج 2، ص 59.
26 ـ اثبات الهداة ، ج 5، ص 229.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page