[چون خواستي وداع کني با حضرت اباالفضل العبّاس (عليه السلام) ، پس كنار قبر برو و نزد سر بايست و بگو: ( 1) ]

«أَسْتَوْدِعُكَ اللّهَ وَأَسْتَرْعِيكَ وَأَ قْرَأُ عَلَيْكَ السَّلامَ ، آمَنَّا بِاللّهِ وَبِرَسُو لِهِ وَبِكِتابِهِ وَبِمَا جاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ ، اللّهُمَّ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ ، اللّهُمَّ لاَ تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيارَتِي قَبْرَ ابْنِ أَخِي رَسُو لِكَ صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، وَارْزُقْنِي زِيارَتَهُ أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِي ، وَاحْشُرْنِي مَعَهُ وَمَعَ آبائِهِ فِي الْجِنانِ ، وَعَرِّفْ بَيْنِي وَبَيْنَهُ وَبَيْنَ رَسُو لِكَ وَأَوْ لِيائِكَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَوَفَّنِي عَلَي الاِْيمانِ بِكَ ، وَالتَّصْدِيقِ بِرَسُو لِكَ ، وَالْوِلايَةِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِب وَالأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عَلَيهمَ السَّلامُ، وَالْبَراءَةِ مِنْ عَدُوِّهِمْ ، فَإِنِّي رَضِيتُ يَا رَبِّ بِذلِكَ ، [وَصَلَّي اللّهُ عَلَي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد].»(2)

پس آنگاه براي خود و پدر و مادرت و براي مردان و زنان مؤمن دعا کن. ( 3)

72 ـ از کربلا باز گرد و آنجا را براي خود وطن مگير ( 4 ) و شايد اين نهي بر بعضي از وجوه توطّن حمل شود نه مطلق توطّن. (5)

73 ـ پس از فراغت از زيارت مأثوره در کتاب‌هاي اصحاب [و علماي اماميّه]، زيارت وداع کن و وداع آن است که به سوي قبر آيي و بدانسان که در اوّل زيارت ايستاده بودي بايستي پس با چهرة خود در مقابل قبر قرار گيري( 6 )، [و زيارت وداع امام حسين (عليه السلام) را بخواني].
____________________________

1 . همان، ص 125؛ کامل الزّيارات، باب 86، ص 442.
2 . کامل الزّيارات، باب 86، ص 442 و 443؛ هديّة الزّائرين، ص 135. عبارت داخل قلاّب از کتاب هديّة الزّائرين محدّث قمي است. مصباح المتهجّد، ص 725 و 726؛ التهذيب، ج 6، ص 70؛ المزار ابن المشهدي، ص 392.
3 . همان، ص 443.
4 . الکافي، ج 4، ص 587؛ التهذيب، ج 6، ص 76؛ کامل الزّيارات، باب 48، ص 252، حديث 3.
5 . در بحارالأنوار، ج 98، ص 115 مرحوم علاّمة مجلسي (رحمه الله) بياني بدين مضمون فرموده است: "شايد نهي از اتّخاذ کربلا به عنوان وطن محمول بر حال تقيّه و خوف باشد چنان که در آن روزگاران غالب بود يا بر نهي توقّف نزد قبر مطهّر محمول است نه از حوالي و جوانب قبر مطهّر."
6 . مصباح المتهجّد، ص 727.