انسان محورى يكى از اصول سياسى امام "ع" است. در حالى كه شرافت و فضيلت و نجات اخروى از نظر امام از آن انسانى است كه از آخرين شريعت پيروى كند، ولى در عين حال او براى جان و مال ديگر انسان ها تحت شرايطى احترام قايل شده است و هرگز انسان ها را به جرم مسلمانان نبودن فاقد احترام نمى شمرد. در اين مورد داستانى است كه شيخ حر عاملى آن را امام اميرالمومنان "ع" چنين نقل مى كند:
پيرمردى نصرانى بود كه عمرى كار كرده و زحمت كشيده بود، اما در آخر عمر از طريق گدايى زندگى مى كرد. روزى اميرمومنان در عبور گذرگاهى با اين وضع رقت بار، روبه رو شد و از احوال اين پيرمرد جستجو نمود. سرانجام روشن شد كه اين مرد فاقد هر نوع امكانات زندگى است و جز گدايى راه ديگرى براى زندگى ندارد. كسانى كه پيرمرد را مى شناختند آمدند و شهادت دادند كه اين پيرمرد نصرانى است و تا جوان بود و چشم داشت كار مى كرد. او اكنون كه هم جوانى را از دست داده است و هم چشم را، نمى تواند كار بكند و ذخيره اى هم ندارد و طبعا گدايى مى كند. على "ع" فرمود:
عجب! تا وقتى كه توانايى داشت از او كار كشيدند و اكنون او را به حال خود گذاشته ايد؟ سوابق اين مرد حكايت مى كند كه در مدتى كه توانايى داشته كار كرده و خدمت انجام داده است، بنابراين بر عهده ى حكومت و اجتماع است كه تا زنده است او را تكفل كند. برويد از بيت المال به او مستمرى بدهيد. [ وسائل الشيعه، ج 2، ص 425. ]
امام در نامه به مالك چنين مى نويسد:
و لا تكونن عليهم سبعا ضاريا تغتنم اكلهم، فانهم صنفان. اما اخ لك فى الدين و اما نظير لك فى الخلق. [ نهج البلاغه، نامه ى 53. ]
"همچون جانورى شكارى نسبت به رعيت نباش كه خوردن اموال آنان را غنيمت بشمارى، زيرا مردم بر دو دسته اند: دسته اى برادر دينى تو، و دسته ى ديگر در آفرينش با تو همانند."
اين نه تنها شيوه ى على "ع" بود، بلكه شيوه ى فرزندان او نيز چنين بود. امام صادق "ع" در مسير خود در راه مكه به مدينه، چشمش به مردى افتاد كه خود را روى تنه ى درختى انداخته است. امام "ع" نزديك آمد و از او پرسيد: تشنه اى. او در پاسخ گفت: بلى. غلام امام "ع" به دستور ايشان، به مرد آب داد ولى قيافه مرد حاكى بود كه او مسيحى است و مسلمان نيست. ياران امام "ع" در مورد نيكوكارى به غير مسلمان پرسيدند، و با جواب مثبت امام رو به رو شدند، [ وسائل الشيعه، ج 2، ص 50. ]
انسان محورى
- بازدید: 1127