شايسته محورى

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

در سياست امام "ع" مناصب در گرو شايستگى ها بود و هيچ نوع رابطه بر ضابطه حكومت نمى كرد. او پيوسته مى كوشيد افراد نالايق را از كارهاى كليدى بردارد، و افراد ايمن و مخلص را روى كار بياورد.
يكى از كارهاى نخستين امام آن گاه كه به زمامدارى رسيد، عزل تمام استانداران و كارگزاران بزرگ عثمان بود. او همه را با نامه عزل كرد و جاى آنان افراد صالح گمارد و فقط ابوموسى اشعرى را در مقام خود تثبيت نمود.
يك چنين شيوه اى بر سياستمداران آن روز، هر چند هم به على "ع" اخلاص مى ورزيدند، سنگين بود. آنان گفتند همه ى اين افراد را بر مقام هاى خود تثبيت كن و آن گاه كه بر امور كشور مسلط شدى، و سرزمين پهناور اسلامى در قبضه قدرتت قرار گرفت، همگان را بركنار كن.
مسلما آنان در اين پيشنهاد مخلص بودند ولى پيشنهاد آنان با شيوه و سياست هاى الهى سازگار نبود، لذا امام فرمود: اين پيشنهاد شما نوعى مكر و حيله و خدعه است من از اين راه وارد نمى شوم.
پس از زمامدارى على "ع" معاويه را بيعت با ايشان خوددارى كرد و به امام پيام فرستاد كه اگر وى موقعيت او را نسبت به شام و اطراف آن تثبيت كند، آن گاه با حضرت "ع" بيعت خودهد كرد.
مغيره بن شعبه از اين پيام آگاه شد و از طريق صدق و صفا، تثبيت معاويه را پيشنهاد كرد، و گفت: اى اميرمومنان "ع" تو معاويه را مى شناسى. خلفاى پيشين، حكومت شام را از آن وى قرار دادند، تو هم چنين كن. از همين راه وارد شو آن گاه كه به قدرت رسيدى او را عزل كن.
امام "ع" به اصول سياسى مردان الهى اشاره كرد و گفت: مغيره! آيا تو ضمانت مى كنى كه من از لحظه ى تثبيت تا روزى كه او را خلع كنم زنده بمانم گفت: نه، امام اين آيه را تلاوت كرد:
و ما كنت متخذ المظلين عضدا. [ سوره ى كهف: 51. ] "من هرگز گمراهان را همكار خود نمى گيرم."
امام "ع" در عزل ولاه، از فرمان الهى الهام مى گيرد و قرآن اجازه نمى دهد كه ظالمان و ستمگران، يك لحظه بر مردم حكومت كنند.
كسانى كه حكومت براى آنان هدف است نه وسيله، همان راه را برمى گزينند كه مغيره پيشنهاد كرد. ولى امام "ع" و امثال ايشان كه حكومت براى آنان وسيله ى اجراى حق است راه دوم را برمى گزينند. هر چند عزل معاويه دشوارى هايى مانند جنگ صفين پديد آورد، اما اين دشوارى ها، در مقابل رضايت خدا چندان مهم نيست.
ابن عباس مى گويد: در شرايط خاصى ديدم اميرمومنان "ع" كفش خود را پينه مى زند،به او گفتم اين كار را رها كنيد كه ما با شما كارهاى لازم ترى داريم. اميرمومنان "ع" به كار خود ادامه داد، آن گاه هر دو لنگه كفش را در برابر من نهاد گفت: ارزش اين كفش چيست؟ در پاسخ گفت: كمتر از يك درهم. امام "ع" فرمود: اين يك جفت كفش در نظر من محبوب تر از حكومت است، مگر اينكه من در سايه ى آن، حق را زنده و باطل ار بميرانم.
آن كس كه از اين ديده به حكومت بنگرد، طبعا نمى تواند با عاملان عثمان كه ساليان درازى خون مردم را به شيشه گرفته بودند مصالحه كند.