انتقاد پذيرى

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

 والى هر چه هم از صميم دل و از طريق به حل و فصل امور بپردازد، بالاخره از آنجا كه بشر محدود است دچار اشتباه خواهد بود و اگر عظمت و موقعيت والى مانع از انتقاد و بيان اشتباهات و ناتوانى از بيان، عقده هاى روحى پديد آورد . از اين جهت امام در يكى از سخنان خود ياد آور مى شود كه نبايد زمامدار مسلمانان را فوق انتقاد انگاشت بلكه بايد در مواردى او را به خطايش آگاه ساخت. حضرت "ع" در ضمن يكى از خطبه هاى خود چنين مى گويد:
فلا تكفوا عن مقاله بحق، او مشوره بعدل فانى لست فى نفسى بفوق ان اخطى، و لا امن ذلك من فعلى الا ان يكفى الله من نفسى ما هو املك به منى.... [ نهج البلاغه، خطبه ى 216. ]
"از گفتن حق يا راى زدن درعدالت باز نايستد كه من نه برتر از آنم كه خطا كنم و نه در كار خويش از خطا ايمنم، مگر اينكه خدا مرا در كار نفس كفايت كند كه او از من بر آن تواناتر است."
مسلما امام "ع" به حكم آيه ى تطهير، از هر لغزشى مصون و معصوم است ولى در عين حال در اينجا به خطا پذيرى خود اشاره مى كند. اكنون بايد ديد چگونه مى توان اين دو را با هم جمع كرد. خطا پذيرى خود اشاره مى كند. اكنون بايد ديد چگونه مى توان اين دو را باهم جمع كرد.
خطا پذيرى امام مربوط به وجود امكانى او است و هر ممكن بالذات خطا پذير است . ولى مانع از آن نيست كه در پرتو عنايات الهى از هر لغزشى مصون باشد و اتفاقا امام در سخن گذشته ى خود به اين نكته اشارت دارد و آن گاه كه خطا پذيرى خود را ياد آور مى شود، يك حالت را استثنا مى كند و آن اينكه: 'لا ان يكفى الله من نفسى ما هو املك به منى.'
گذشته بر اين، هدف امام "ع" از اين سخن يك نوع فتح مجال براى مسلمانان در طول زمان است كه افكار و انديشه هاى خود را درباره ى سياست هاى زمامداران بازگو كنند تا عقده ى روحى پديد نيايد و مسلما اين نوع عقده گشايى با يك رشته آثار سازنده همراه است. وبه تعبير ديگر: اين نوع پيام ها جنبه هاى تعليمى و تربيتى دارد. امام در اين سخن، از سيره ى عملى پيامبر "ص" پيروى كرده است، چه عظمت پيامبر "ص" مانع از آن نبود كه انتقاد پذير باشد، هر چند انتقاد آنان با پاسخ قطعى پيامبر "ص" همراه بود.
روزى كه ابراهيم فرزند پيامبر "ص" در گذشت، پيامبر "ص" بر او اشك ريخت و گريه كرد. عبد الرحمن بن عوف به انتقاد از كردار پيامبر "ص" پرداخت و گفت: شما ما را از گريه نهى نكردى و چگونه بر فراق فرزندت گريه مى كنى، پيامبر "ص" به هدايت او پرداخت و گفت: اينكه من از چنين گريه كه از عشق و عاطفه ى انسانى برخيزد نهى نكردم. گريه ى من رحمت است و آن كسى كه رحم نكند مورد مرحمت قرار نگيرد. [ سيره حلبى، ج 3، ص 348. ]
آزادى واقعى همان است كه امام "ع" در حكومت خود پديد آورد و از مردم خواست كه درباره ى او انتقاد كنند. در سايه ى همين انتقاد پذيرى، يكى از ابتكارات امام 'تاسيس خانه ى عدالت خواهى' بود كه امروز از من به 'ديوان عدالت ادارى' تعبير مى كنند. او خانه اى را معين كرد كه مردم شكايت خود را از نظام و غيره به آنجا ببرند تا امام از نزديك با درد مردم آشنا شود.
مسلما رد اين نامه ها علاوه بر انتقاد از كارگزاران، نكته ى ديگرى بود كه مردم نيازهاى خود را نيز از طريق نامه به امام برسانند و چه بسا سخن گفتن رو در رو،مايه ى كوچكى افراد شود و امام، بدين نكته چنين اشاره مى كند:
من كانت له الى منكم حاجه فليرفعها فى كتاب لا صون وجوهكم فى المساله. [ هر كس نيازى به من دارد در نامه اى بنويسيد تا آبرو را از اين طريق حفظ كنند. ]
ابوهلا عسكرى در تاسيس چنين خانه اى، امام را پيشگام مى شمارد و مى گويد حتى برخى دشمنان كه منافع آنان به خطر افتاده بود در نامه هايى فحش مى نوشتند و به آن خانه مى افكندند، [ الاوائل، ص 142. ]