3 ـ علم خدايى:

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

بعد از شهادت امام رضا عليه ‏السلام عده ‏اى از شيعيان از شهرهاى ديگر براى شناختن امام بعد به مدينه آمدند. آن‏ها را به صريا، قريه‏اى كه امام كاظم عليه ‏السلام در نزديكى مدينه تأسيس كرده بود، راهنمايى كردند. آن‏جا عبدالله بن موسى فرزند امام كاظم عليه ‏السلام خودنمايى مى‏كرد ولى از پاسخ دادن به سؤالات مردم ناتوان بود. زمانى كه عبدا... پاسخ ‏هاى غلط داد، ابوجعفر يعنى، امام جواد عليه ‏السلام وارد شد در حالى كه هشت ساله شده بود. همه به سوى او رفتند و او به مردم سلام داد. عبدا... بن موسى هم از جاى خود برخاست و ابو جعفر به اين ترتيب در صدر مجلس جاى گرفت. آن‏گاه فرمود: بپرسيد، خدا رحمت‏تان كند. آن‏گاه سؤالاتى پرسيدند از جمله كسى پرسيد: اگر مردى زنش را به عدد ستارگان آسمان طلاق داد چه كند؟
امام فرمود: آيا قرآن خوانده‏ اى؟ گفت: بله، فرمود: سوره‏ ى طلاق را بخوان تا قول خداوند كه فرمود: «واقيموا الشهادة لِلّه». اى مرد! طلاق صورت نمى‏گيرد مگر به پنج چيز: شهادت دو شاهد عادل، وقوع طلاق در حالت پاكى از عادت ماهيانه، عدم آميزش در آن پاكى، وقوع طلاق به قصد جدى.
اى مرد! آيا در قرآن عدد نجوم سماء مى‏بينى؟
گفت نه.» (32)

- پاورقی -

32 ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 2، ص 429؛ بحارالانوار، ج 50، صص 91 و 90. در مورد مردى كه با مادّه الاغى درآميخته بود، عبدا... گفت: دستش قطع و به او حد بزنند و يك سال تبعيد كنند. در مورد طلاق به تعداد ستاره‏ها هم گفت: همسرش از او جدا مى‏شود مانند جدايى برج جوزا و عقاب تيزبال از زمين. امام فرمود: آن مرد به كمتر از حدّ شلاّق زده مى‏شود. و قيمت الاغ را از او مى‏گيرند و سوار شدن او به آن و بچه آن حرام مى‏شود و آن حيوان را رها مى‏كنند تا در بيابان بميرد. آن‏گاه فرمود: اگر مردى قبر زنى را بشكافد و كفنش را بدزدد و به او تجاوز كند، دستش به سرقت قطع، به خودش جهت زنا حد، عزب باشد تبعيد و اگر زن داشت كشته يا سنگسار مى‏شود... .