گفت­وگوي امام صادق(ع) و ابن ابي العوجا

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

زمان و چگونگي آشنايي امام صادق(ع) با ابن ابي العوجا مشخص نيست. اغلب گفت­وگوهاي امام صادق(ع) با او در مکه بوده؛ بنابراين به نظر مي­رسد که ابن ابي العوجا در موسم حج به مکه رفته و با امام(ع) سخن گفته است. مواردي نيز وجود دارد که شاگردان امام صادق(ع) سؤال ابن ابي العوجا را نزد امام مطرح کرده و جواب آن حضرت را به او رسانده­اند.
نخستين و مهم­ترين بحث­هاي او با امام ششم(ع) درباره پروردگار بوده است. در ايام حج، هنگامي که ابن ابي العوجا، امام صادق(ع)، ابن مقفع و فرد ديگري در مسجدالحرام نشسته بودند و ابن مقفع از دانش امام صادق(ع) سخن گفت، ابن ابي العوجا براي اين که اثبات کند ابن مقفع نادرست مي­گويد و جعفر بن محمد(ع) داراي آن عظمت علمي که ابن مقفع مي­پندارد، نيست، تصميم گرفت با امام بحث کند و ايشان را بيازمايد، براي همين به نزد امام آمد و اين صحبت­ها در روزهاي بعد نيز ادامه يافت. سؤال ابن ابي العوجا از امام اين بود که اگر خدايي هست چرا بي­واسطه، خود را به مردم نشان نمي­دهد و آنها را به پرستش خود نمي­خواند تا حتي دو نفر از مردم با هم اختلاف نکنند؟ امام(ع) با ايراد به اين ديدگاه، فرمودند: قدرت خداوند در طبيعت نمايان است و ابن ابي العوجا با مراجعه به خويش قدرت او را خواهد يافت و در به وجود آمدن، مرگ، پيري، شادي، خشم و حالت­هاي ديگر، وجود او ديده مي­شود.[35]
روز ديگر ابن ابي العوجا به مجلس امام آمد، اين بار امام با تشويق او به سؤال فرمودند: من درِ پرسش را به روي تو باز مي­کنم و از او خواستند که بيان کند اگر ساخته شده بود، چگونه بود؟ وي با ذکر ويژگي­هاي مصنوعات (ساخته شده­ها)، به ابعاد دراز، پهن، گرد و... اشاره مي­کند. امام مي­فرمايد: اگر براي مصنوع، صفتي جز اين­ها نداني، بايد خودت را هم مصنوع بداني، زيرا همين ويژگي­ها در وجود تو نيز ديده مي­شود.
نکته جالب توجه، روش امام(ع) در بحث است؛ آن­جا که ابن ابي العوجا مي­گويد که اين سؤال را هيچ کس پيش از تو نپرسيده و کسي بعد از تو هم نخواهد پرسيد. امام مي­فرمايد: فرضاً بداني در گذشته از تو نپرسيده، از کجا مي­داني که در آينده هم نمي­پرسند. ايشان با اين سخن، کوته فکري­ها و پيش­داوري­هاي نادرست که بسياري از مردم به آن گرفتارند، محکوم مي­کند. در اين­جا امام(ع) با استفاده از تمثيل در استدلال خود، مطالب را به صورت تجربي تبيين مي­فرمايد: بگو بدانم اگر تو کيسه جواهري داشته باشي؛ در حالي که جواهر را نديده و نمي­شناسي و کسي بگويد در کيسه تو اشرفي است و تو بگويي نيست و او بگويد اشرفي را براي من تعريف کن و تو اوصاف آن را نداني، آيا تو مي­تواني ندانسته بگويي اشرفي در کيسه نيست؟ گفت: نه. امام فرمود که وسعت جهان هستي از کيسه جواهر بزرگ­تر است شايد در اين جهان مصنوعي باشد، تو که صفت مصنوع و غيرمصنوع را نمي­داني، چگونه مي­تواني وجود آن را انکار کني؟
ادامه بحث در روز سوم مطرح شد. اين بار ابن ابي العوجا از امام پرسيد: دليل بر حدوث اجسام چيست؟ ظاهراً مقصود او بحث مشهور «حدوث و قِدَم» ماده بود که بحث­هاي دامنه­داري بين دانشمندان طبيعي و علماي مسلمان به وجود آورده بود. امام(ع) دليل حدوث اجسام را تغيير شکل، بزرگ و کوچک شدن، و انتقال آنها به حالت ديگر ذکر کردند، زيرا اگر جسمي قديم باشد، نابود و متغير نمي­شود و دو صفت ازلي و عدم با حدوث قِدَم با هم در يک چيز جمع نمي­گردد. عبدالکريم فرض را بر اين مي­گذارد که اگر اجسام همه به کوچکي خود باقي بمانند، چگونه به حدوث آنها استدلال مي­کني؟ امام در اين جا بر توجه به واقعيت تأکيد مي­کنند و اين که فرض خيالي درست نيست، زيرا بحث ما درباره همين جهان موجود است نه جهان ديگر. اگر اين جهان را برداريم و جهان ديگري جاي آن بگذاريم، اين جهان نابود شده و همين نابود شدن و به وجود آمدن جهان ديگر، دلالت بر حدوث دارد. البته در آن حالت هم امام پاسخ او را مي­دهد.[36]
سال بعد دوباره ابن ابي العوجا به مکه آمد و امام(ع) از او پرسيد: آيا به عقايد قبلي خود باقي است و چون جواب شنيد که بله، در برابر ابن ابي العوجا که مي­خواست بحث را شروع کند، فرمود: در حج جدال نيست. امام با اين سخن نشان داد که او درصدد يافتن حقيقت نيست، بلکه به مجادله مي­پردازد و سخني فرمود که سال قبل نيز در جلسه اول، بحث با ابن ابي العوجا را با آن سخن شروع کرده بود: «اگر حقيقت و فرجام کار چنان باشد که تو گويي ـ در صورتي که چنين نيست ـ ما هر دو در آخرت پيروزيم. اما اگر وضع چنان باشد که ما مي­گوييم ـ و اين چنين نيز هست ـ آن­گاه ما در سراي ديگر نجات يابيم و تو هلاک شوي».[37]
دکتر زرين­کوب اين سخن حکمت­آميز را صورتي از بيان معروف پاسکال،[Pascal] دانشمند فرانسوي، دانسته است که حکماي اروپا «شرطيه پاسکال»[Paride Pascal] خوانده­اند؛ در حالي که قرن­ها پيش از پاسکال، امام صادق(ع) آن را مطرح کرده و مسلمانان با آن آشنا بوده­اند.[38]
در روايت ديگر آمده است که در هنگام مراسم حج، ابن ابي العوجا، ابن طالوت، ابن اعمي، ابن مقفع و چند تن از زنديقان در مسجدالحرام گرد آمده بودند، امام صادق(ع) نيز حضور داشتند. آن گروه از ابن ابي العوجا خواستند نزد امام رفته و با بحث­هاي خود او را محکوم و رسوا کند. زمان اين بحث دقيقاً مشخص نيست؛ ممکن است پس از بحث قبلي بوده باشد، زيرا در آن هنگام ابن ابي العوجا چهره امام را نمي­شناخت. آن­چه مشخص است اين که اين بحث­ها پيش از سال 142ه (تاريخ مرگ ابن مقفع) بوده است. ابن ابي العوجا ابتدا از امام پرسيد: آيا اجازه پرسش به من مي­دهي؟ هر که عقده­اي در دل دارد بايد بيرون اندازد. امام به او اجازه مي­دهد که از هرچه مي­خواهد سؤال کند. وي از مسخره و غيرحکيمانه بودن حج و دور خانه خدا گشتن، سخن مي­گويد. امام پس از بيان حکمت حج به خداوند کعبه اشاره مي­کند. ابن ابي العوجا مي­پرسد: چرا خدا غايب است؟ امام جواب مي­دهد: چگونه غايب است کسي که همراه خلق خود شاهد و گواه است و از رگ گردن به آنها نزديک­تر است.[39]
ابن ابي العوجا که خداوند را جسم تصور مي­کرد، پرسيد که چگونه خدا مي­تواند هم در آسمان باشد و هم در زمين. امام در پاسخ فرمود: تو او را مخلوق در نظر گرفتي که چنين سؤالي مي­کني؛ در حالي که هيچ جا از خدا خالي نيست و هيچ جا او را فرا نگيرد و هيچ مکاني نزديک­تر از مکان ديگر نيست.[40] بار ديگر درباره بي­نيازي خداوند از امام(ع) سؤال کرد و امام پاسخ او را داد.[41] امام حتي او را به نامش توجه داد و پرسيد کريم کيست که تو بنده او مي­باشي؟[42] اما اين بحث­ها سبب نشد که ابن ابي العوجا از عقايد خود دست بردارد؛ وي هم چنان به تکرار سخنان گذشته خود مي­پرداخت. روزي در حالي که بين محراب و منبر پيامبر در مسجدالنبي نشسته بود و با دوستانش بحث مي­کرد به انکار خداوند پرداخت. در اين هنگام مطالب او به گوش مفضل بن عمرو رسيد و وي نتوانست تحمل کند و به او خطاب کرد که ملحد شده­اي! در پاسخ او ابن ابي العوجا از شيوه برخورد امام صادق(ع) با خودش ياد مي­کند که چگونه اين سخنان را شنيده و دشنام نداده و «او صاحب حلم و رزانت و خداوند عقل و متانت است. او را طيش و سفاهت و غضب از جا به در نمي­آورد. گوش مي­دهد سخنان ما را و مي­شنود حجت­هاي ما را تا آن که ما آنچه در خاطر داريم، مي­گوييم و گمان مي­کنيم که حجت خود را بر او تمام کرده­ايم». آن گاه با استدلال مختصر و محکم، کلام ما را پاسخ مي­دهد.[43]
پس از اين صحبت­ها، مفضل نزد امام صادق(ع) رفته و امام، شيوه صحيح استدلال کردن را به او آموزش مي­دهند. روش استدلالي امام در اين جلسه­ها، تمثيلي و با تکيه بر عقل و علوم طبيعي بوده است. امام، کساني که مدبر عالم را تکذيب کرده و وجود آفات و شرور عالم را دست­آويزي براي انکار خالق و تدبير و حکمت او تلقي مي­کنند هم­چون کوراني توصيف کرده که داخل خانه­اي شده که در نهايت استحکام و نيکويي بنا شده باشد و در آن فاخرترين فرش­ها گسترده باشد و همه نيازمندي­هاي انسان، از انواع خوردني­ها، نوشيدني­ها، پوشاک و... در آن مهيا کرده باشند و هر چيزي را در محل خود قرار داده باشند، چون آنها وارد آن خانه شده و کورانه پا زنند در برابر ظرفي يا چيزي که در جاي خود گذاشته شده و آنها ندانند براي چه در آن موضع گذاشته شده و براي چه مهيا شده، به خشم آمده و بنا کننده سرا و سرا را مذمت کنند.[44]
به نظر مي­رسد پافشاري ابن ابي العوجا بر عقايدي که بارها مورد انتقاد قرار گرفته و پاسخ آن را يافته است، او را در حضيض ذلت روح قرار مي­دهد و اين پستي روح، جايي به نهايت خود مي­رسد که قدرت خداوندي خود را در توليد کرم و در کثافت خود مي­بيند و گمان مي­کند که او هم خالق کرم­هاست، امام صادق(ع)، با چند سؤال خداپنداري او را در هم مي­شکند: آيا خالق هر چيزي، مخلوق خود را نمي­شناسد؟ و او مي­گويد: بلي، حال مرد و زن آنها و عمر هر يک را براي ما بازگو.[45]
وي درباره قرآن نيز با امام صادق(ع) گفت­وگو کرده است. او درصدد بود که جايگاه قرآن را در قلب مردم متزلزل سازد؛ از اين رو با چهار تن از دوستانش درصدد نقض قرآن برآمدند و قرار گذاشتند که در سال آينده در مکه جمع شوند و ربع قرآن را نقض و باطل سازند و بدين وسيله کل قرآن باطل گردد؛ اما سال بعد که دور هم جمع شدند، از ناتواني خود صحبت مي­کردند، امام صادق(ع) بر آنها گذشت و آيه «قل لئن اجتمعت الانس و الجن علي ان يأتوا بمثل هذا القرآن لايأتون بمثله» را تلاوت فرمود.[46]
ابن ابي العوجا در خصوص آيه «کلما نضجت جلودهم بدلنا هم جلوداً غيرها» (نساء/56) از امام صادق(ع) پرسيد: چه مي­گويي درباره اين آيه که «هرگاه پوستشان بسوزد، پوستي ديگر بر آنها بپوشانيم تا همواره عذاب را بچشند»، گناه پوست ديگر چيست؟ حضرت فرمود: واي بر تو! آن پوست دوم، همان پوست نخستين است در صورتي که همان پوست اول نيست. آن گاه امام مثالي مي­زند تا به فهم او نزديک­تر باشد: اگر کسي خشت خامي را بشکند و خاک آن را در قالب بريزد و خشت ديگري بزند، اين خشت دوم همان خشت اول است، ولي خشت اول هم نمي­باشد؛ همين گونه است بدن انسان.[47]
ابن ابي العوجا، سعي مي­کرد که در قرآن تناقض بيابد. روزي از هشام بن حکم پرسيد آيا خدا حکيم است و چون شنيد بله، گفت: پس از قول «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثني و ثلاث و رباع فان خفتم ان لاتعدلوا فواحده» (نساء، 3)، خبر بده؛ اگر اين آيه فرض است با آيه «لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم...» (نساء، 129) تناقض دارد. خداوند که حکيم است اين گونه سخن نمي­گويد. هشام براي به دست آوردن پاسخ امام صادق(ع)، به مدينه رفت و امام فرمود: آيه «فانکحوا ما طاب...»، يعني در نفقه وليکن آيه «ولن تستطيعوا»، يعني در مودت و دوستي.[48]
يکي از سؤالات ابن ابي العوجا از امام(ع) درباره گونه­هاي مختلف مرگ مردم بود. امام(ع) جواب دادند: اگر علت مرگ مردم يکي بود، مردم ايمن بودند تا علت بيايد و خداوند دوست ندارد مؤمن چنين حالتي داشته باشد و از مرگ غافل باشد.[49]
مسئله ديگري که ابن ابي العوجا مطرح کرد، درباره ارث زن بود که هنوز نيز مورد سؤال مي­باشد؛ وي پرسيد: چرا زن که ضعيف است يک سهم دارد و مرد قوي، دو سهم؟ امام فرمودند: زيرا اسلام جهاد و سربازي را از زن برداشته؛ مهر و نفقه را بر مرد لازم شمرده است و در بعضي جنايات اشتباهي که خويشاوندان خاطي بايد ديه بپردازند، زن از مشارکت با ديگران در پرداخت ديه معاف شده است؛ از اين رو، سهم زن در ارث از مرد کمتر است.[50]

- پاورقی -

35 . همان، ج 1، ص 96،
36 . همان، ص 7ـ76 .
37 . همان، ص 75و78؛ احمدبن علي الطبرسي، الاحتجاج، (النجف، دارالنعمان، 1386ق/1966) ج 2، ص 75 .
38 . زرين­کوب، کارنامه اسلام، پيشين، ص 102 .
39 . در خبر صدوق سخن از ابن مقفع نيست، بلکه فقط نوشته است: «فجلس اليه في جماعه من نظرائه»، صدوق، التوحيد، پيشين، ص 254. همو، من لايحضره الفقيه (قم، جامعه المدرسين، 1404ق)، ج 2، ص 749؛ الفضل بن الحسن الطبرسي، اعلام الوري باعلام الهدي (قم، مؤسسه آل البيت، 1417)، ج 1، ص 547؛ شيخ مفيد، پيشين، ج 2، ص 201؛ محمد بن علي الکراجکي، کنزالفوائد (قم، مکتبه المصطفوي، 1410ق)، ص 220 .
40 . کليني، پيشين، ج 1، ص 171؛ صدوق، توحيد، ص 254 .
41 . ابوالقاسم الموسوي الخويي، معجم الرجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة (تحقيق لجنه التحقيق) (بي­جا، بي­نا، 1413ق) ج 40، ص 180 .
42 . ابن شهرآشوب، مناقب آل­ابي­طالب (النجف، الحيدريه، 1376ق/1956م)، ص 780 .
43 . مفضل، پيشين، ص 9ـ10؛ عباس القمي، الانوار البهيه في تواريخ الحجج الالهيه (قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1417ق)، ص 158 .
44 . مفضل، بن عمرو، پيشين، ص 14 .
45 . صدوق، توحيد، پيشين، ص 295؛ ابوجعفر محمد الطوسي، اختيار معرفه الرجال معروف برجال الکشي (قم، آل­البيت، 1404ق)، ج 2، ص 430؛ شيخ طوسي در اين کتاب از قول ابوجعفر احول مؤمن الطاق عنوان کرده که جواب پرسش را امام(ع) به او دادند. هم­چنين ر.ک: ابوالقاسم موسوي الخويي، پيشين، ج 18، ص 39ـ40 .
46 . مفضل بن عمرو، پيشين، ص 6؛ احمد بن علي الطبرسي، پيشين، ج 2، ص 42؛ قطب­الدين الراوندي، الخرائج و الجرائح (قم، مؤسسه الامام المهدي، بي­تا ) ، ج 2، ص 71 .
47 . شيخ طوسي، الامالي، (قم، دارالثقافه، 1414ق) ص 581 .
48 . همو، تهذيب الاحکام، التحقيق حسن الخرسان (دارالکتب الاسلاميه، 1365) ، ج 7، ص 420؛ المحقق البحراني، الحدائق الناضره، (قم، جماعه المدرسين، 1409)، ج 24، ص9ـ58 .
49 . ابن شهرآشوب، پيشين، ص 280 .
50 . طوسي، تهذيب الاحکام، پيشين، ج 9، ص 274؛ علي بن عيسي الاربلي، کشف الغمه في معرفه الائمه (بيروت، دارالاضواء، 1405ق/1985م)، ص 217؛ محمد بن الحسن الحرالعاملي، الوسائل الشيعه (بيروت، داراحياء التراث العربي)، ج 24 ، ص 93 .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page