الف- فرق اسلامى

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

در دوران امامت امام صادق (عليه السلام) فرقه هاى زيادى به نام اسلام، ليكن منحرف از خط امامت و ولايت، پديد آمده و يا رشد كردند و هركدام عدهاى را به سوى خود جذب كردند مهمترين و مشهورترين اين فرقه ها عبارتند از:
1. معتزله: فرقه معتزله در اوايل قرن دوم هجرى و در دوران امامت امام باقر (عليه السلام) پديد آمد. معبد جهنى، غيلان دمسقى و يونس اسوارى نخسنين كسانى بودند كه نسبت افعال انسان را به خداوند انكار كردند و گفتند: انسان درانجام افعال خود توانا و مستقل است و خداوند در افعال بندگانش هيچ نقشى ندارد.
اصحاب و ياران پيامبر (صلّي الله عليه وآله) كه هنوز زنده بودند از تفكر غلط آنان بيزارى جسته، به امت اسلامى توصيه مى كردند كه با «قدريه» (كه بعدها معتزله ناميده شدند) رابطه برقرار نكنند. به آنان سلام نگويند، به عبادت بيمارانشان نروند و بر جنازه مرده هايشان نماز نگزارند.
پس از كشته شدن معبد، واصل بن عطا كه از موالى ايرانى و از شاگردان حسن بصرى بود از استاد كناره گرفت و به تبليغ و نشر آزاد معبد پرداخت. از آن پس پيروان او به نام «معتزله» معروف شدند. امام صادق (عليه السلام) - برغم كشمكشها و اختلاف فكرى موجود- موفق شد با تعليمات و راهنمايي هاى لازم، پيروان خود را از فروافتادن در دام جريانهاى فكرى حفظ كند. آن حضرت درگير و دار جدال فكرى بين جبرى ها و قدرى ها با بيان جمله:
«لاجبر و لاتفويض و لكن امر بين امرين»
نه جبر درست است و نه تفويض، بلكه امرى است ميان آن دو.
هر دو تفكر انحرافى «اشاعره» و «معتزله» را كه يكى قايل به جبر و ديگرى قايل به تفويض بود، نفى كرد و با اين رهنمود، پيروان خود را از آشفتگى و حيرت و فرو افتادن در دام هريك رهايى بخشيد.
2. مرجئه: فرقه مرجئه در ابتدا با انگيزهاى سياسى به وجود آمد و امويان در پديد آوردن آن نقش مؤثرى داشتند.
آنان ايمان را تنها اعتقاد قلبى مى دانستند و معتقد بودند با وجود ايمان، هيچ گناهى به انسان زيان نمى رساند. كسى كه در دل مؤمن به خدا باشد، هرچند با زبان اظهار كفر نمايد يا در عمل بت بپرستند و يا طبق آيين يهود و نصارا رفتار كند، چون از دنيا رود اهل بهشت خواهـد بـود.»[6] همچنان كه آيتالله جعفر سبحانى در ملل و نحل آورده اند:
«مرجئي يرى ان العمل ليس جزءاً من الايمان وانه لا تضر معه معصية كما لا تنفع مع الكفر طاعة.»
مرجئه معتقد بود كه عمل جزيى از ايمان نمى باشد و با وجود ايمان معصيت به آن ضررى نمى زند همچنانكه با كفر، طاعت پروردگار نفعى نمى رساند.
مرجئه با اين اعتقاد سخيف، افراد را در ارتكاب به گناهان جرى مى ساختند و پشتيبان و ياور ستمگران بودند.
امامان (عليهم السلام) در تعليمات خود، همواره بر اين نكته تأكيد داشتند كه ايمان و اعتقاد قلبى توأم با عمل است و مؤمن واقعى كسى است كه گفتار و كردارش تأييد كننده ايمان او باشد. به عنوان نمونه، از امام صادق (عليه السلام) سؤال شد حقيقت ايمان چيست؟ فرمود:
«ايمان عبارت است از اقرار به زبان، اعتقاد در قلب و عمل به اعضا و جوارح.»
در تأكيد عمل و اينكه حُب به اهل بيت(ع) بدون عمل صالح موجب آمرزش نخواهد شد چنين روايت شده است: «در كتاب معانى الاخبار از حضرت صادق (عليه السلام) روايت مىكنند كه يكى از اصحاب آن حضرت عرض كرد: ان من مواليكم من يعملون بالمعاصى و يقولون نرجو.
بعضى از دوستان شما اعمال ناشايستى مى كنند و مىگويند اميدواريم به آمرزش. يعنى آمرزش را مرهون دوستى اهل بيت مىدانند و مرتكب زشتكارى مى شوند.
آن حضرت فرمود: كذبوا و الله ليسوا من موالينا فان من رجا شيئا عمل له ومن خاف من شىء هرب منه.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: «به خدا قسم كه دروغ مى گويند از دوستان ما نيستند. زيرا هر كه چيزى را بخواهد براى به دست آوردن آن مجاهده نمايد و از هر چيز بترسد از او بگريزد و پرهيز كند.» علاوه بر اين رهنمودهاى كلى، در خصوص «مرجئه» نيز بيانات صريحى دارند. عمر بن محمد مى گويد: امام صادق (عليه السلام) فرمود:
«خداوند قدريه را لعنت كند، خداوند حروريه (خوارج) را از رحمت خود دور گرداند. خداوند مرجئه را لعنت كند، خدا مرجئه را لعنت كند.»
راوى پرسيد: قدريه و خوارج را هركدام يك بار لعنت كرديد ولى مرجئه را دوبار. فرمود:
«به خاطر اينكه اينان مىپندارند كشندگان ما مؤمن هستند. بدين جهت لباسهاى آنان تا روز قيامت آغشته به خون ماست.»
3. كيسانيه: مذهب شيعه تا پايان دوران امامت پيشواى سوم انشعابى پيدا نكرد. پس از شهادت امام حسين (عليه السلام) هرچند اكثريت شيعيان به امامت فرزندش امام سجاد (عليه السلام) قايل شدند و لى اقليتى معروف به «كيسانيه» قائل به امامت «محمدبن حنفيه» فرزند حضرت على (عليه السلام) شدند.
امام صادق (عليه السلام) در برابر اين جريان منحرف موضع گرفت و با بيانات و سخنان روشنگرانه خود، ضمن ابطال پندار آنان، افراد گمراه شده را كه زمينه اصلاح و بازگشت به حق در آنان وجود داشت، هدايت كرد و كوشيد حميرى از جمله ايشان بود. حيان سراح، يكى از سران كيسانيه به حضور امام صادق (عليه السلام) رسيد. امام (عليه السلام) از او پرسيد: اى حيان! نظر اصحاب و يارانت درباره محمد حنفيه چيست؟ گفت: مىگويند او زنده است و روزى مى خورد.
فرمود: پدرم براى من نقل كرد كه وى جزء افرادى بوده است كه به هنگام بيمارى محمد به عيادتش رفته و چشمهايش را بسته و او را در داخل قبر نهاده است...» .
امام (عليه السلام) در سخنى ديگر فرمود: «محمد بن حنفيه نمرده مگر آنكه به امامت على بن حسين (عليه السلام) اعتراف كرد.»[13]
4. زيديه: فرقه زيديه، دومين گروه منشعب از شيعه است كه در تاريخ اسلام و پس از شهادت امام سجاد (عليه السلام) به وجود آمده است. اين گروه اندك به جاى گرايش به امام باقر (عليه السلام) قائل به امامت فرزند امام سجاد (عليه السلام) زيد گرديدند و به «زيديه» معروف شدند.
امام صادق (عليه السلام) در برابر اين حركت انحرافى نيز به شدت موضع گرفت. در گام نخست، سران آن مانند كثير، سالم بن ابوحنيفه و ابوجارود را افرادى كذاب و دروغگو خواند و آنان را سزاوار لعنت الهى دانست. در گام دوم، اصل تشكيلات زيديه را منحرف از خط امامت معرفى كرده يارانش را از هرگونه كمك و همكارى با اين گروه منع مى كرد. عمربن يزيد مى گويد:
از امام صادق (عليه السلام) از صدقهدادن و كمك نمودن به ناصبىها و زيديه پرسيدم. امام (عليه السلام) فرمود: «هيچگونه كمكى به آنها نكن و چنانچه مى توانى حتى آب نيز به ايشان مده، زيديه همان افراد ناصبى و دشمنان سرسخت ما هستند.»
5. غلات: در آخر دوران امامت اميرمؤمنان (عليه السلام) و در درون جامعه اسلامى، فرقه اى به نام «غلات» شكل گرفت. اين فرقه در اثر پيشگويى ها و معجزاتى كه از آن حضرت مى ديدند در دوستى خود نسبت به آن بزرگوار غلو مى كرده، او را به مرتبه خدايى رسانده يا قايل به حلول روح خدايى دراو مىشدند. در دوران امامت امام باقر و امام صادق عليهما السلام كه شرايط براى آزادى نشر انديشههاى مختلف بيش از پيش فراهم شده بود. فعاليتهاى اين گروه نيز افزايش پيداكرد. و كسانى همچون مغيره بن سعيد و ابوالخطاب به نشر اين تفكر كفر آميز پرداختند.
تفكر غلات، از سوى امامان معصوم به شدت مورد نفى و انكار قرار گرفت و آن بزرگواران با صراحت، بيزارى خود را از اين فرقه گمراه اعلام كرده، آنان را سزاوار غضب الهى دانستند.
امام صادق (عليه السلام) درباره آنان مىفرمايد:
«سمعى و بصرى و بشرى و لحمى و دمى من هؤلاء براء، برئ الله منهم و رسوله، ماهؤلاء على دينى ودين آبائى.»
گوش، چشم، پوست، گوشت و خون (و خلاصه همه وجود) من از غلات بيزار است. خدا و پيامبرش نيز از ايشان بيزارند. آنان با آيين من و پدرانم رابطهاى ندارند.
پيشواى ششم در سخن ديگرى خطاب به شيعيان مىفرمايد:
«جوانان خود را از خطر غلات برحذر داريد تا مبادا ايشان را فاسد كنند. غلات بدترين خلق خدا هستند، بزرگى خدا را كوچك مىشمارند و نسبت به بندگان خدا ادعاى ربوبيت مىكنند، سوگند به خدا، غلات از يهود، نصارا، مجوس و مشركان بدترند.»
«امام صادق (عليه السلام) گاهى افراد خاصى از اين فرقه را نام مىبرد و چهره شيطانى آنان را براى مردم برملا مىساخت. به عنوان نمونه در تفسير آيه شريفه: (هل اُنبئكم على من تنزل الشياطين * تنزل على كل افاك اثيم)آيا به شما خبر دهم كه شياطين برچه كسى نازل مىشدند بر آنها بر هر دروغگوى گنهكار فرود مىآيند.
فرمود: آنان هفت نفرند: مغيرة، بيان، صائد، حمزة بن عماره بربرى، حارث شامى، عبدالله بن حارث و ابوالخطاب.»
مبارزه امام (عليه السلام) با غلات به اين مقدار كه برشمرديم محدود نمىشود. بلكه آن حضرت در موارد زيادى در برخورد خصوصى با افراد، آنان را از خطر اين انديشه كفرآميز برحذر و به صراط مستقيم رهنمود مىساخت.
6. صوفيه: در اوايل قرن دوم هجرى در درون جامعهاسلامى افرادى پيدا شدند كه خود را زاهد و صوفى مىناميدند. اين گروه در راستاى اعتقادات باطل و ضد اسلامى خود، در بهرهگيرى از نعمتهاى الهى و مواهب طبيعى روش خاصى اتخاذ كردند و چنين وانمود كردند كه روش صحيح و راه دين همان است كه ايشان مىروند.
آنان مدعى بودند كه به طور مطلق و در هر شرايطى بايد از نعمتهاى دنيوى دورى جست مؤمن واقعى كسى است كه از پوشيدن لباس خوب، خوردن غذاى لذيذ و سكونت در خانه وسيع اجتناب ورزد. طبعاً كسانى كه اين مواهب را مورد استفاده قرار مىدادند از سوى اين گروه به دنيا دوستى و خروج از مسير ايمان متهم شده مورد تحقير وملامت قرار مى گرفتند.
امام صادق در برابر اين جريان انحرافى نيز موضع گرفت و ضمن تأكيد و توصيه بر تهذيب نفس وتوجه به معنويات و دل بستن به دنيا و مظاهر آن، رهبران اين گروه را افرادى «فاسد العقيده» و دشمن اهلبيت (عليهم السلام) قلمداد كرد. به نقل امام عسكرى (عليه السلام) از امام صادق (عليه السلام) درباره ابوهاشم كوفى (بنيانگذار فرقه صوفيه) سوال شد. آن حضرت فرمود:
«او فردى فاسد العقيده بود. او كسى بود كه مذهبى به نام تصوف وضع كرد و آن را، راه فرارى براى عقيده ناپاك خود قرار داد.»
يكى از ياران امام صادق (عليه السلام) به آن حضرت عرض كرد: اين ايام گروهى پيدا شده اند به نام «صوفيه» درباره آنان چه مى فرماييد؟
امام (عليه السلام) فرمود: «ايشان دشمنان ما هستند، كسانى كه به آنان تمايل پيدا كنند جزء ايشان خواهند بود و با آنان محشور مىشوند. به همين زودىها گروهى كه نسبت به ما اظهار محبت مى نمايند، به ايشان تمايل و شباهت پيدا مىكنند و خود را با القاب آنها ملقب مى سازند وسخنان آنها را تأويل مى نمايند. كسانى كه متمايل به آنان شوند از ما نيستند و ما از ايشان بيزاريم، و آنان كه سخنان ايشان را رد و انكار كنند مانند كسانى هستند كه در ركاب پيامبر (صلّي الله عليه وآله) با كفار نبرد مى كردند.»
امام صادق (عليه السلام) در برخورد حضورى با سران صوفيه ايشان را به اشتباه و انحراف خود متوجه كرده و نصيحت و ارشادشان مىفرمود. نمونه بارز آن گفتگويى است كه ميان آن حضرت و سفيان ثورى در همين رابطـه رخ داد و موجب شكـست و سرافكندگـى وى شده است.»
در اين باره در كتاب مغز متفكر جهان شيعه آمده است:
«جعفرصادق همانطور كه با شدت، نظريه مربوط به سرشت خدايى نسبت به پيغمبر اسلام و ائمه شيعه ( شبيه اعتقاد مسيحيان نسبت به حضرت مسيح) را رد كرد با رهبانيت شيعيان و ساير فرقههاى اسلامى به طور جدى مخالفت نمود.
امام جعفر صادق (عليه السلام) مىدانست كه فكر رهبانيت اگر در مذهب شيعه قوت بگيرد، آن را از بين مىبرند. خاصه آن كه حكومتهاى وقت كه از بنىاميه بودند، با شيعيان خصومت داشتند و گاه خصومت خود را علنى مىنموده و زمانى پشت پرده با شيعيان دشمنى مىكردند.
نفع بنى اميه، در اين بود كه شيعيان، دست از دنيا بشويند و اعتكاف كنند و رابطه خود را با دنياى خارج قطع نمايند و كسى از خارج با آنها مربوط نباشد، و نتوانند به وسيله تبليغ، مذهب شي عه را توسعه بدهند. آنها مىدانستند بعد از اينكه شيعيان دست از دنيا شستند و تمام عمر خود را در يك دير، به سر برند، بعد از چندى، بخودى خود از بين خواهند رفت.»

- پاورقی -

(6) بحوث فى الملل و النحل، جعفر سبحانى.
(13) نگاهى به زندگى امام صادق (عليه السلام) ، محمد محمدى اشتهاردى.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page