فصل پنجم : مرام‌نامة حسين عليه ‌السلام

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)


يك آسمان كرم
حسين ‏عليه ‌السلام‏ در آداب اجتماعى و حسن معاشرت با دور و نزديك، بلند پايه و بي‏نظير بود. خصال آن حضرت سرشار از عفو و گذشت است.
جمال الدين محمد زرندى حنفى مدنى روايت كرده كه از حضرت زين‌العابدين از پدرش حسين ‏عليه ‌السلام‏ نقل مي‌كند كه فرمود: «اگر مردى به من دشنام دهد در اين گوش (و به گوش راستش اشاره فرمود) و عذر بياورد در گوش ديگرم، عذر او را مي‏پذيرم؛ زيرا اميرالمؤمنين ‏عليه ‌السلام‏ از جدم پيغمبر صلى الله عليه و آله براى من نقل فرمود:
لا يَرِدُ الْحَوْضَ مَنْ لَمْ يَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُحِقٍّ اَوْ مُبْطلٍ
وارد حوض (كوثر) نمي‏شود كسى كه عذر را نپذيرد، خواه عذرآور حق بگويد يا باطل. (14)
حسين ‏عليه ‌السلام‏ با فرزندان، بانوان، خويشان و اهل‌بيت خود در نهايت ادب، محبت، رحمت، مهربانى، انس و مودت برخورد مي‌كرد.
ابن قتيبه روايت مي‌كند كه مردى خدمت امام حسن ‏عليه ‌السلام‏ آمد، و از آن حضرت درخواست چيزى كرد.
حضرت فرمود: «سؤال، شايسته نيست مگر براى وام سنگين يا فقرِ خوار كننده و يا ديه و تاوانى كه ادا نكردن آن سبب رسوايى شود.»
عرض كرد: «نيامدم به خدمت شما مگر براى يكى از آنها.»
حضرت، فرمان داد صد دينار به او دادند.
سپس آن مرد خدمت حسين ‏عليه ‌السلام‏ رفت و از آن حضرت نيز سؤال كرد، حسين ‏عليه ‌السلام‏ هم همان سخن برادرش را به او فرمود و همان پاسخ را شنيد؛ سپس پرسيد: «برادرم به تو چقدر داد؟»
عرض كرد: «صد دينار.»
حسين ‏عليه ‌السلام‏ نودونه دينار به او عطا كرد؛ زيرا نخواست با برادرش برابرى كرده باشد. (15)
ياقوت مستعصمى از اَنَس روايت مي‌كند كه در خدمت حسين ‏عليه ‌السلام‏ بودم؛ كنيزكى دسته گلى براى آن حضرت آورد. حسين ‏عليه ‌السلام‏ فرمود:
اَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اللهِ تَعالى
تو براى خدا آزادي.
گفتم: «كنيزكى يك دسته گل برايت آورده و تو او را آزاد مي‏كني؟» فرمود: «اين چنين خدا به ما ادب آموخته است؛ زيرا مي‌فرمايد:
وَ اِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّة فَحَيُّوا بِاَحْسَنَ مِنْها اَوْ رُدُّوها» (16)
هرگاه كسى شما را ستايش كند، شما نيز بايد در مقابل به ستايشى بهتر از آن، يا مانند آن، پاسخ دهيد. و نيكوتر از اين دسته گل، آزاد ساختن او بود. (17)






___________________
(14) - نظم درر السمطين، ص 209.
(15) - سمو المعنى، ص 152.
(16) - سورة نساء، آية 86.
(17) - سمو المعنى، ص 159؛ ابوالشهداء، ص 72.