حجاب عايشه

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

یکى از امتیازات زن مسلمان حجاب او است و این از ضروریات دین است. اگر زنى آن را رعایت نکند معلوم مى‏شود هنوز ایمان در قلبش رسوخ نکرده است گر چه با گفتن شهادتین در زمره مسلمانان مى‏باشد، و اگر این امر از روى عمد و با علم به وجوب حجاب بوده باشد مرتکب گناهى بزرگ شده است.
در بررسى حجاب عایشه با استفاده از روایات صحاح، روشن مى‏شود که او به این مسأله اعتنائى نداشت. گر چه حضور او در جمل و همراهى او با مردان نامحرم و ریاست بر لشگرى در مخالفت با امام زمانش و جنگ با او خود دلیل بر عدم اعتقاد به دستورات خدا و رسولش مى‏باشد، ولى ما در این قسمت در صدد بیان یکى از مصادیق این بى اعتنائیها مى‏باشیم.
«... وقال سلیمان بن یسار: استأذنت على عایشه فعرفت صوتى قالت: سلیمان؟ ادخل فإنک مملوک ما بقى علیک شى‏ء  (1)...»
سلیمان بن یسار مى‏گوید: براى اینکه نزد عایشه بروم از او اجازه گرفتم. صداى مرا شناخت و گفت: سلیمانى؟ داخل شو که تو مملوکى و... .
مگر مملوک بودن مى‏تواند علت جواز دخول بر اجنبیه باشد؟ مگر سلیمان نابینا بود؟ در کجاى اسلام آمده است که اگر کسى غلام کسى باشد با همه زنها محرم است؟ ممکن است گفته شود که عایشه بعد از حجاب کردن اجازه داد. گوئیم اگر چنین است چرا مملوک بودن را دلیل بر جواز دخول دانسته است؟ اگر او حجاب کرده بود چرا گفت: «داخل شو که تو مملوکى»؟ مگر غیر مملوک نمى‏تواند بر عایشه -که حجاب کرد- داخل شود؟ اندکى تفکر در این روایت به ما مى‏رساند که عایشه به حجابش بى اعتنا بوده است. روایت ذیل آن را روشنتر مى‏کند:
«... أخبرنى سالم سبلان قال: وکانت عایشه تستعجب بأمانته وتستأجره فارتنى کیف کان رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏سلم یتوضأ... وغسلت وجهها ثلاثا ثمّ غسلت یدها الیمنى ثلاثا والیسرى ثلاثا ووضعت یدها فی مقدم رأسها ثمّ مسحت رأسها مسحه واحده إلى مؤخره ثمّ امرت یدیها بأذنیها ثمّ امرت على الخدین. قال سالم: کنت آتیها مکاتبا ما تختفى منى فتجلس بین یدى وتتحدث معى...»(2)
سالم سبلان - که به خاطر امانتداریش عایشه او را اجیر کرده بود- مى‏گوید: عایشه به من نشان داد که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله چگونه وضو مى‏گرفت... سه بار (عایشه) صورتش را شست سپس سه بار دست راستش و سه بار دست چپش را شست و سپس دستش را جلو سرش قرار داد و آن را به تمام سرش کشید و گوشهایش را مسح کرد و بر دو گونه‏اش کشید. سالم مى‏گوید من آنگاه که عبد مکاتب بودم نزد او مى‏رفتم. او خود را از من نمى‏پوشاند بلکه مقابل من مى‏نشست و با من گفتگو مى‏کرد... .
نمى‏دانیم به چه کسى تسلیت بگوئیم. آیا به رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله که همسرش بعد از او چگونه حجابش را در مقابل نامحرمى کنار زد؟ آیا به علماى اهل سنت که کسى را همنشین رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در بهشت مى‏دانند که اینگونه با سنت آن حضرت بازى کرده است؟ به عایشه، که سالها درک محضر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نمود و بهره‏اش از آن این بود (و آنچه که مى‏آید)؟ و نیز نمى‏دانیم که دیگران از عایشه چه دیده بودند که نزد او آمده و کیفیت غسل پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را نیز از او مى‏پرسیدند؟
«أبو سلمه: دخلت أنا و أخو عایشه على عایشه فسألها أخوها عن غسل النبى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فدعت بإناء نحوا من صاع فاغتسلت وأفاضت على رأسها وبیننا وبینها حجاب»(3)
أبو سلمه مى‏گوید: من و برادر عایشه بر او وارد شدیم. برادرش از او درباره غسل پیامبر پرسید. او ظرفى که تقریبا
گنجایش یک صاع (تقریبا یک من) داشت طلبید و بر سرش آب ریخت و بین ما و او حجاب بود.
ممکن است گفته شود که سؤال از مقدار آبى بود که پیامبر با آن غسل مى‏کرد. پاسخ آن روشن است. زیرا اولا: از غسل پیامبر پرسیدند نه از مقدار آب غسل، و ثانیا: اگر سؤال از مقدار آب بود کافى بود عایشه بگوید تقریبا یک صاع، نه آنکه ظرفى که یک صاع آب در آن بود بیاورد.
ثالثا: عایشه عملا غسل کرد و با ریختن آب روى سرش آن را شروع کرد. معلوم مى‏شود او نیز از سؤال آنها این را فهمید که باید عملا غسل کند تا آنها یاد بگیرند. آیا آموختند؟!
آیا نویسندگان اینگونه احادیث حیا نکردند که آن را در -به اصطلاح- صحیحترین کتابهاى روائى خود آوردند؟ چرا باید همسرى از همسران پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ـ هر که باشد ـ آنچنان بازیچه دست راویان حدیث قرار گیرد که بنویسند عایشه در حضور نامحرم وضو مى‏گیرد و یا پشت پرده! غسل کردن را مى‏آموزد؟ آیا بازیچه دست طلحه و زبیر قرار گرفتن کافى نبود؟ آیا کافى نبود که او را -که مأمور بود در خانه بماند- در شهرها بگردانند؟ اف بر آنان که براى رسیدن به مطامع شوم خود از همسر رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله -أم المؤمنین- اینگونه استفاده ابزارى کردند!
ما از عایشه به خاطر اعمال زشتش -به خصوص دشمنى او با أمیر المؤمنین علیه‏السلام و جنگ با آن حضرت- ناراحتیم، اما حاضر نیستیم با او اینگونه برخورد شود، ولى چه کنیم که مطالب مطروحه در این نوشتار برگرفته از صحیح‏ترین کتابهاى روائى اهل سنت است. آیا بهتر نبود که اینان اینگونه روایتها را حذف مى‏کردند و یا اصولا صاحبان این کتابها آنها را نقل نمى‏کردند؟
-----------------منابع:------------------
1-صحیح بخاری : ج3 ص 152
2-سنن نسایی : ج1 ص 73
3-صحیح بخاری : ج1 ص 68