دعاى ندبه وامکان انتساب آن به ائمه

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

يکى از پرسشها يا ايراداتى که به دعاى ندبه شده، اين است که: چگونه ممکن است اين دعا منسوب به يکى از امامان باشد که همه عاقل وکامل بودند؟ چگونه با اينکه هنوز امام زمان عليه السلام به دنيا نيامده بود، در اين دعا به او مى گويند: (ليت شعرى أين استقرت بک النوى بل أى أرض تقلک أو ثرى أبرضوى أو غيرها أم ذى طوى، بنفسى أنت من مغيب لم يخل منا)؟ آيا معقول است که امام ششم يا دهم يا هر امام ديگر، به نواده اش که هنوز به دنيا نيامده وغايب نشده، بگويد: تو کجائى؟ واگر بگويند امام زمان خودش براى خود، اين دعا را خوانده، واز فراق خود ناله کرده، آن هم معقول نيست که آن حضرت جاى خودش را نداند...
جواب:
سبحان الله!
مگر کسى گفته است که اين دعا را امامان گذشته مى خوانده اند وامام ششم يا دهم به حضرت صاحب الزمان عليه السلام اين خطابات را فرموده يا خود امام زمان عليه السلام به خودشان خطاب فرموده واز فراق خود ناله وندبه کرده اند.
علامه مجلسى مى فرمايد اين دعا به سند معتبر از امام جعفر صادق عليه السلام منقول است، که فرمودند: مستحب است اين دعا را در چهار عيد بخوانند، از کجاى فرمايش او، وهمچنين سيد بن طاووس وشيخ محمد بن المشهدى ومحمد بن على بن ابى قره وبزوفرى استفاده مى شود که ائمه آن را مى خوانده اند، يا امام زمان ـ عجل الله تعالى فرجه ـ خودشان براى خود آن را خوانده اند.
از فرمايش اين بزرگان، بيش از اين استفاده نمى شود که دستور العمل است براى مؤمنانى که در عصر غيبت زندگى مى کنند، اين دعا را در اعياد اربعه بخوانند.
اين چه ربطى دارد به اينکه ائمه هدى: هم اين دعا را مى خوانده يا نمى خوانده اند؟
ثانياً: مخاطب قرار دادن کسى که هنوز به دنيا نيامده ومعلوم است که به دنيا مى آيد، ونور وحقيقت وجود او آفريده شده، اگر چه هنوز به اين بدن عنصرى تعلق نيافته، از کسانى که با آن عوالم ارتباط دارند، چه مانعى دارد؟ مگر نه بر حسب قرآن مجيد در سوره اعراف آيه 26 و27 و31 و35 خداوند به بنى آدم در حالى که هنوز وجود پيدا نکرده بودند خطاب فرموده است(19) يا اگر بعضى وجود داشتند اين خطابات که عام است مثل (يا بنى آدم) شامل همه معدومين وموجودين است.
وثالثاً: اين دعا، دعاى ندبه است، ودر مقام ندبه مجازاً اينگونه خطابات به جا وموافق با ذوق است. گوينده خود را مانند يکى از کسانى که در دوره غيبت زندگى مى کنند، ودر آتش فِراق وهجران ولى عصر عليه السلام مى سوزند واز ستمگران، ستم وجفا مى بينند فرض مى کند واين خطابات را مى نمايد، وبراى آن دوران وآن روزگار، وآن سختى ها وامتحانات که جلو مى آيد، ندبه مى کند، نه اينکه واقعاً بخواهد جاى امام زمان را پيدا کند.
اينگونه خطابات در آثار ادبى بسيار است که غائب را حاضر وبعيد را قريب، وموجود نشده را موجود مى شمارند، بلکه به زمان ومکان وغير ذوى العقول خطاب مى کنند، واحساسات خود را اظهار، يا آتش درونى را خاموش وناراحتى ها وآلام روحى را تخفيف مى دهند.
غرض اين جمله ها همه تعليم ندبه، وابراز علاقه به ولى عصر، واظهار حالت انتظار است.
پس هيچ مانعى ندارد، وخلاف ذوق وعقل نيست، اگر امامان گذشته هم اين دعاى ندبه را خوانده باشند، ويا اينکه خود حضرت صاحب الزمان ـ أرواحنا فداه ـ آن را تعليم فرموده باشد. با وجود اينکه قبلاً گفتيم در هيچ يک از مدارک ومصادر اين دعا ديده نشده که يکى از امامان يا خود ولى عصر: آن را خوانده باشند.
بله، در روايات ديگر از بعضى از ائمه: خطاب به آن حضرت ودعا براى ايشان، روايت شده است: مثل روايت سُدير صيرفى که قبلاً نقل کرديم ومثل دعاى امام زين العابدين عليه السلام براى آن حضرت در دعاى عرفه، ومثل دعائى که در تعقيب نماز ظهر از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است، از عباد بن محمد مداينى که گفت: در مدينه به حضور حضرت امام جعفر صادق عليه السلام شرفياب شدم، هنگامى که از نماز ظهر فراغت يافته، ودست هاى مبارک را به سوى آسمان بلند کرده وعرض مى کرد:
(أى سامع کل صوت، أى جامع کل فوت. أى بارئ النفوس بعد الموت. أى باعث، أى وارث، أى سيد السادات، أى اله الالهة، أى جبار الجبابرة، أى مالک (ملک خل) الدنيا والاخرة، أى رب الارباب أى ملک الملوک، أى بطاش، أى ذا البطش الشديد، أى فعالاً لما يريد، أى محصى عدد الانفاس، وثقل الاقدام، أى من السر عنده علانية، أى مبدء أى معيد، أسألک بحقک على خيرتک من خلقک، وبحقهم الذى أوجبت لهم على نفسک أن تصلى على محمد وأهل بيته وأن تمن على الساعة بفکاک رقبتى من النار، وأنجز لوليک الداعى اليک باذنک، وأمينک فى خلقک، وعينک فى عبادک، وحجتک على خلقک عليه صلواتک وبرکاتک وعده، اللهم أيده بنصرک، وانصر عبدک وقوّ أصحابک به وصبرهم وافتح لهم من لدنک سلطاناً نصيراً وعجّل فرجه وأمکنه من أعدائک وأعداء رسولک ياأرحم الراحمين = اى شنونده هر صدا، اى جمع کننده هر فوت، اى آفريننده نفوس بعد از موت، اى برانگيزنده، اى ارث برنده، اى آقاى آقايان... سؤال مى کنم تو را به حق تو بر برگزيدگانت از خلق تو، وبه حقى که براى ايشان بر خودت واجب کردى که درود فرستى بر محمد واهل بيت او واينکه منّت گذارى بر من در اين ساعت به آزاديم از آتش. ووفا کن از براى ولّى خودت که دعوت کننده به سوى تو، به اذن تو است وامين تو در خلق تو وعين وديده تو در بندگان تو بر خلق تو است ـ بر او باد صلوات وبرکات تو ـ که وعده دادى او را. خدايا تأييد کن او را به نصرت خودت ويارى کن بنده ات را ونيرو بده به وسيله او اصحابت را وشکيبا گردان ايشان را وفتح کن براى ايشان از نزد خودت سلطنت واستيلاى يارى کننده اى را (يا يارى شده) ونزديک ساز فرج او را ومسلط ساز او را بر دشمنان خودت ودشمنان پيغمبرت، اى رحم کننده ترين رحم کنندگان).
(عباد بن محمد که اين دعاها را شنيد) عرض کرد: آيا براى خود دعا کردى فدايت شوم؟ فرمود:
(دعوت لنور آل محمد وسابقهم والمنتقم بأمر الله من أعدائهم = براى نور آل محمد وسابق ايشان وانتقام گيرنده به امر خدا از دشمنانشان دعا کردم).
سپس راوى خبر، از علائم ظهور آن حضرت پرسيد وجواب شنيد، واين روايت را که از آن استفاده مى شود مراد به ولى مطلق در لسان ائمه: حضرت صاحب الزمان عليه السلام است، جمعى از علما ـ مانند شيخ در مصباح المتجهد ـ روايت کرده اند.(20)

 - پاورقی -

(19) رجوع شود به تفسير مجمع البيان، ج4، ص409 و412 و415، وتفسير تبيان، م ـ 4، ص407 ـ 409 ـ 415 ـ 421.
(20) رجوع شود به باب سوم، از فصل دهم، کتاب منتخب الاثر، تاليف نگارنده.