درخواست عذاب!

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

گفتيم كه در احتجاج به نقل از امام باقر عليه‏السلام آمده است: «مردم به رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و على عليه‏السلام هجوم آوردند تا بيعت كنند و بيعت كردن تا سه روز ادامه داشت.»(127)
از امام صادق عليه‏السلام در جامع‏الاخبار آمده است: «پس از سه روز، پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در جاى خود نشسته بود كه مردى از قبيله بنى مخزوم كه عمر بن عتيبه ناميده مى‏شد، پيش آمد و گفت: اى محمد! مى‏خواهم از تو درباره سه چيز سؤال كنم. آن حضرت فرمود: آنچه را كه مى‏خواهى بپرس، آن مرد پرسيد: بگو كه آيا شهادت به لا اله الا الله و محمد رسول الله از جانب توست يا از جانب پروردگارت؟
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: وحى از سوى خداست و سفير الهى جبرئيل است و من اعلام‏كننده هستم و آن را اعلام نكردم مگر به دستور پروردگارم.
آن مرد پرسيد: بگو كه آيا نماز وزكات و حج و جهاد از جانب توست يا از جانب پروردگارت؟
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله همانند قبل به او جواب داد.
آن مرد پرسيد: بگو كه آيا اين ـ و به على عليه‏السلام اشارهكرد ـ و سخنانت درباره او كه گفتى: من كنتُ مولاه... از جانب توست يا از جانب پروردگارت؟ پيامبر همانند قبل به او جواب داد.
در اين حال مرد مخزومى صورتش را به سوى آسمان گرفت و گفت: خدايا، اگر محمد در آنچه كه مى‏گويد راستگوست، پس قطعه‏اى از آتش را بر من فروفرست! و آن‏گاه بلند شد و برگشت.
به خدا قسم كه هنوز خيلى دور نشده بو دكه ابر سياهى بر او سايه انداخت و رعد و برقى از آن برخاست و صاعقه‏اى از آن بر اين مرد اصابت كرد و او را سوزنيد. آن‏گاه جبرئيل نازل شد و اين سوره را نازل كرد: «سأل سائل بعذاب واقع للكافرين ليس له دافع»(128)