تقويت خود با تضعيف مخالفين

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

با توجه به آنچه گذشت، طبيعى است كه خليفه، آن حالت معروف و تاريخى خود را، در مقابل زهرا (ع) و در موضوع فدك، به خود گيرد، زيرا در اينجاست كه اغراض دو گانه او بهم گرنه مى خورد، و دو طرح اساسى سياست او، پى ريزى مى شود، چون انگيزه هاى او در بازگرفتن فدك، او را وامى داشت كه آن طرح را دنبال كند، تا ثروتى را كه از ديد حكومت گران آن روز، سلاحى نيرومند بود، از دست دشمن بربايد و به كمك آن، قدرت خود را استحكام بخشد. اگر چنين نبود با آن كه زهرا (ع) قول قطعى داد كه درآمد و محصولات فدك را، در راه خير و مصالح عامه صرف كند، چرا ابوبكر از تسليم آن خوددارى كرد؟ [شرح نهج البلاغه، ج 4 ص 80.] تنها مى توانيم گفت كه او مى ترسيد زهرا (ع) گفته ى خود را به گونه اى تفسير كند كه با صرف محصول فدك در راه مقاصد سياسى منطبق گردد. بعلاوه اگر بگوئيم كه فدك به همه ى مسلمين تعلق داشت چه عاملى او را از جلب رضايت فاطمه، دختر رسول خدا (ص)، باز مى داشت؟ در صورتى كه اين كار، براى ابوبكر با چشم پوشى از سهم خود و صحابه، ميّسر مى شد. آيا آن عامل جز اين بود كه او مى خواست، به اين وسليه خلافت خود را تقويت كند؟
با توجه به اين كه مى دانيم زهراى بزرگ، براى همسر خود پشتيبانى قوى و سندى قاطع بود، و در اثبات حقانيت او- على عليه السلام- در خلافت، براى ياران اما حجتى كافى به شمار مى آمد، با توجه به اين اهميت مقام زهرا (ع) ، مى بينيم كه خليفه در ايفاى نقش خود در برابر او (ع)- كه مدعى بود فدك صدقه رسول خدا (ص) است- كاملا موفق بود، و خط سياسى مناسبى را كه آن موقعيت حساس ايجاب مى كرد، پيمود. او از فرصت به دست آمده به خوبى استفاده كرد، و زيركانه و غيرمستقيم، در اذهان مسلمين القاء نمود كه زهرا زنى از زنان جامعه ى اسلامى است، و آراء و دعاوى او، حتى در مساله ى كوچكى مانند فدك، نمى تواند حجت باشد تا چه رسد به موضوعى مانند خلافت، بعلاوه وقتى او امروز به مطالبه ى زمينى برخاسته است كه در آن حقى ندارد، چه بسا ممكن است فردا به همين شيوه، درصد مطالبه ى تمام مملكت اسلامى برآيد، كه آنجا هم به باطل است.
از بحث گذشته به اين نتيجه مى رسيم كه اين كار ابوبكر- يعنى ضميمه كردن فدك به اموال عمومى- به دو .جه قابل تفسير است.
1- شرايط اقتصادى خاص اين كار را ايجاب مى كرد.
2- ابوبكر انديشناك بود كه مبادا على از ثروت همسر خود، فاطمه، براى دست يافتن به قدرت استفاده كند. و موضع او در مقابل دعوى زهرا (ع) و گستاخى او در نپذيرفتن سخنان فاطمه، به دو علت زير باز مى گردد:
1- به طوفان احساساتى كه خليفه را، در ميان امواج خود گرفته بود، و ما در گذشته به پاره اى از سرچشمه هاى آن اشاره كرديم.
2- به وحدت جامعه كه ابوبكر روش كار خود را، با بنى هاشم بر پايه ى آن گذاشته و بهانه ساخته بود و ما آن را از آثار حكومت آن روز نشان داديم.