حجر نامه

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

به خداوندی خدا ای حجر
دل نگردد ز تو جدا ای حجر
جای تو نیست در بسیط زمین
بل دل موکب ولا ای حجر
ظلمت شام بر تو شاهد بود
نور تابان کبریا ای حجر
در میان گروه اهل جفا
درس دادی به ما وفا ای حجر
همه بیگانه با علی گشتند
جان تو بود آشنا ای حجر
پیش چشم تو جان دهد پسرت
تا رسی قلۀ رضا ای حجر
ماه گیرد چو نور از خورشید
گشته بر خلق رهنما ای حجر
شد وجود تو بهترین پاسخ
بر سخنهای ناروا ای حجر
چون گزیدی بقا به راه علی
گشت فانی ز تو فنا ای حجر
حیدر این گونه یار می خواهد
این چنین صافی صفا ای حجر
آن که با موج کفر بستیزد
جان کند غرقۀ بلا ای حجر
تا مس جان او بدل گردد
در طریق ولا، طلا، ای حجر
یافتی، خوش به حالتت، آن روز
رمز والای کیمیا ای حجر
در زمان رواج زهد دروغ
داده ای درسها به ما ای حجر
نه ریا و نه بوریا بازی
بلکه در راه مرتضی ای حجر
آن که « قالوا بلی» ز دل گوید
شود آمادۀ بلا ای حجر
راه توحید چیست؟ « الا الله»
پیش از آن چیست؟ بانگ « لا» ای حجر
راه حق چیست جز علیّ ولیّ؟
یافتی رمز « انما» ای حجر
جان خود داده در ره خالق
حیدر و، کردی اقتدا ای حجر
ای معلم! بگو ولایت را
در ملا، نی به انزوا ای حجر
بر سر دار در طریق ولا
درس ایمان کنی هجا ای حجر
تو حدیث سفینه را خواندی
« من اتاه فقد نجا» ای حجر
درس دادی کلام احمد را
درس « من کنت » را به ما ای حجر
هر که جان داد در ره جانان
خاک او گشت توتیا ای حجر
« من اباه فقد کفر» را نیز
خاک او می زند صلا ای حجر
می شود شافع همه مردم
هم در اینجا و آن سرا ای حجر
دست من گیر، ای به راه علی
گشته تا حشر، جان فدا ای حجر
گفته ای: در ره امام زمان
تن و جان است بی بها ای حجر
 
در عمل گفته ای سخن یک عمر
حق ایمان کنی ادا ای حجر
پای بر جا شدن نه آسان است
پا نهادی یقین به جا ای حجر
دشمن از پیکر تو  ترسد نیز
پیکرت رایت هدی ای حجر
من چه گویم؟ کلام عاجز ماند
از چنین مدح تو ثنا ای حجر
مدح تو چون حسین می گوید
نی کلام دگر روا، ای حجر
صاحب هل اتی ثنا گویت
چیست اشعار ماسوا ای حجر؟
من شفاعت ز حضرتت خواهم
در گرفتاری جزا ای حجر
کی بر آرد ز ذوالفقار، غلاف
با گل آهنگِ جانفزا ای حجر؟
مهدی صاحب الزمان آید
روز موعود خوشترا ای حجر
تا بیاید امام منتظران
دست بردار بر دعا ای حجر


منبع : کتابشناسی شیعه