احادیثی از امام حسن (علیه السلام)

(زمان خواندن: 24 - 47 دقیقه)

1- نصیحت از سر اخلاص
أَیهَا النّاسُ إِنَّهُ مَنْ نَصَحَ لِلّهِ وَ أَخَذَ قَوْلَهُ دَلیلاً هُدِىَ لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ وَ وَفَقَّهُ اللّهُ لِلرَّشادِ وَ سَدَّدَهُ لِلْحُسْنى فَإِنَّ جارَاللّهِ آمِنٌ مَحْفُوظٌ وَ عَدُوَّهُ خائِفٌ مَخْذُولٌ، فَاحْتَرِسُوا مِنَ اللّهِ بِكَثْرَةِ الذِّكْرِ.
هان اى مردم! كسى كه براى خدا نصیحت كند و كلام خدا را راهنماى خود گیرد، به راهى پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد و هدایت موفّق سازد و به نیكویى استوار گرداند، زیرا پناهنده به خدا در امان و محفوظ است و دشمن خدا ترسان و بىیاور است و با ذكر بسیار خود را از [معصیت خداى] بپایید.


2- شناخت هدایت
وَ اعْلَمُوا عِلْمًا یقینًا أَنـَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا التُّقى حَتّى تَعْرِفُوا صِفَةَ الْهُدى، وَ لَنْ تُمَسِّكُوا بِمیثاقِ الْكِتابِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى نَبَذَهُ وَ لَنْ تَتْلُوَا الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى حَرَّفَهُ، فَإِذا عَرَفْتُمْ ذلِكَ عَرَفْتُمُ الْبِدَعَ وَ التَّكَلُّفَ وَ رَأَیتُمْ الْفِرْیةَ عَلَى اللّهِ وَ التَّحْریفَ وَ رَأَیتُمْ كَیفَ یهْوى مَنْ یهْوى.
به یقین بدانید كه شما هرگز تقوا را نشناسید تا آن كه صفت هدایت را بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن تمسّك پیدا نمىكنید تا كسانى را كه دورش انداختند بشناسید، و هرگز قرآن را چنان كه شایسته تلاوت است تلاوت نمىكنید تا آنها را كه تحریفش كردند بشناسید، هر گاه این را شناختید بدعتها و بر خود بستن ها را خواهید شناخت و دروغ بر خدا و تحریف را خواهید دانست و خواهید دید كه آن كه اهل هوى است چگونه سقوط خواهد كرد.
3- فاصله میان حقّ و باطل
بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیكَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیكَ باطِلاً كَثیرًا.
بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.
4- آزادى و اختیار انسان
مَنْ أَحالَ الْمَعاصِىَ عَلَى اللّهِ فَقَدْ فَجَرَ، إِنَّ اللّهَ لَمْ یطَعْ مَكْرُوهًا وَ لَمْ یعْصَ مَغْلُوبًا وَ لَمْ یهْمِلِ الْعِبادَ سُدًى مِنَ الْمَمْلَكَةِ، بَلْ هُوَ الْمالِكُ لِما مَلَّكَهُمْ وَ القادِرُ عَلى ما عَلَیهِ أَقْدَرَهُمْ، بَلْ أَمَرَهُمْ تَخْییرًا وَ نَهاهُمْ تَحْذیرًا.
هر كه گناهان را به خداوند نسبت دهد، به تحقیق، فاجر و نابكار است. خداوند به زور اطاعت نشود، و در نافرمانى مغلوب نگردد، او بندگان را مهمل و سرِخود در مملكت وجود رها نكرده، بلكه او مالك هر آنچه آنها را داده و قادر بر آنچه آنان را توانا كرده است مىباشد، آنان را فرمان داده تا به اختیار خودشان آن را بپذیرند و نهیشان نموده تا به اختیار خود بر حذر باشند.
5- زهد و حلم و درستى
قیلَ لَهُ(علیه السلام) مَا الزُّهْدُ؟قالَ: أَلرَّغْبَةُ فِى التَّقْوى وَ الزَّهادَةُ فِى الدُّنْیا. قیل: فَمَا الْحِلْمُ؟ قالَ كَظْمُ الْغَیظِ وَ مَلْكُ النَّفْسِ. قیلَ مَا السَّدادُ؟ قالَ: دَفْعُ الْمُنْكَرِ بِالْمَعْرُوفِ.
از حضرت امام حسن مجتبى(علیه السلام) پرسیده شد كه زهد چیست؟فرمود: رغبت به تقوا و بىرغبتى در دنیا. سؤال شد حلم چیست؟ فرمود: فرو بردن خشم و تسلّط بر نفس. سؤال شد سداد و درستى چیست؟ فرمود: برطرف نمودن زشتى به وسیله خوبى.
6- تقوا
أَلتَّقْوى بابُ كُلِّ تَوْبَة وَ رَأْسُ كُلِّ حِكْمَة وَ شَرَفُ كُلِّ عَمَل بِالتَّقْوى فازَ مَنْ فازَ مِنَ الْمُتَّقینَ.
تقوا و پرهیزكارى سرآغاز هر توبه اى، و سرّ هر حكمتى، و شرف و بزرگى هر عملى است، و هر كه از با تقوایان كامیاب گشته به وسیله تقوا كامیاب شده است.
7- خلیفه به حقّ
إِنَّمَا الْخَلیفَةُ مَنْ سارَ بِسیرَةِ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) وَ عَمِلَ بِطاعَةِ اللّهِ وَ لَعَمْرى إِنّا لاََعْلامُ الْهُدى وَ مَنارُ التُّقى.
خلافت فقط از آنِ كسى است كه به روش رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)برود، و به طاعتِ خدا عمل كند، و به جان خودم سوگند كه ما اهل بیت نشانه هاى هدایت و جلوه هاى پرفروغ پرهیزگارى هستیم.
8- حقیقت كرم و دنائت
قیلَ لَهُ(علیه السلام): مَا الْكَرَمُ؟قالَ: أَلاِْبْتِداءُ بِالْعَطِیةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعامُ الطَّعامِ فِى الَْمحَلِّ. قیلَ فَمَا الدَّنیئَةُ؟ قالَ: أَلنَّظَرُ فِى الْیسیرِ وَ مَنْعُ الْحَقیرِ.
از امام مجتبى سؤال شد: كرم چیست؟فرمود: آغاز به بخشش نمودن پیش از درخواست نمودن و اطعام نمودن در وقت ضرورت و قحطى. سؤال شد: دنائت و پستى چیست؟ فرمود: كوچك بینى و دریغ از اندك.
9- مشورت مایه رشد و هدایت
ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إِلاّ هُدُوا إِلى رُشْدِهِمْ.
هیچ قومى با همدیگر مشورت نكنند، مگر آن كه به رشد و كمالشان هدایت شوند.
10- لئامت و پستى
أَللُّؤْمُ أَنْ لا تَشْكُرَ النِّعْمَةَ.
پستى آن است كه شكر نعمت را نكنى.
11- بدتر از ننگ و زبونى
أَلْعارُ أَهْوَنُ مِنَ النّارِ.
ننگ و زبونى بهتر از دوزخ رفتن است.
12- رفیق شناسى
قالَ الْحَسَن(علیه السلام) لِبَعْضِ وُلْدِهِ: یا بُنَىَّ لا تُواخِ أَحَدًا حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ فَإِذَا اسْتَنْبطْتَ الْخُبْرَةَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلى إِقالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُواساةِ فِى الْعُسْرَةِ.
امام حسن(علیه السلام) به یكى از فرزندانش فرمود: اى پسرم! با احدى برادرى مكن تا بدانى كجاها مىرود و كجاها مىآید، و چون از حالش خوب آگاه شدى و معاشرتش را پسندیدى با او برادرى كن به شرط این كه معاشرت، بر اساس چشم پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد.
13- كار با توكّل
لا تُجاهِدِ الطَّلَبَ جِهادَ الْغالِبِ وَ لا تَتَّكِلْ عَلَى الْقَدَرِ إِتَّكالَ المُسْتَسْلَمِ.
چون شخص پیروز در طلب مكوش، و چون انسان تسلیم شده به قَدَر اعتماد مكن [بلكه با تلاش پیگیر و اعتماد و توكّل به خداوند، كار كن].
14- خویشاوند و بیگانه واقعى
أَلْقَریبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إِنْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَ الْبَعیدُ مَنْ باعَدَتْهُ المَوَدَّةُ وَ إِنْ قَرُبَ نَسَبُهُ.
خـویشاونـد كسـى است كـه دوستـى و محبّت، او را نـزدیك كرده باشد و اگـر چـه نـژادش دور بـاشد.و بیـگانـه كسـى است كـه از دوستـى و محبّت به دور است و گرچه نژادش نزدیك باشد.
15- اعتماد به مقدَّرات الهى
مَنِ اتَّكَلَ عَلى حُسْنِ الاِْخْتِیارِ مِنَ اللّهِ لَهُ لَمْ یتَمَنَّ أَنـَّهُ فى غَیرِ الْحالِ الَّتى إِخْتارَهَا اللّهُ لَهُ.
هر كه به نیك گزینى خداوند دلگرم باشد، آرزو نمىكند در وضعى جز آنچه خدا برایش برگزیده، باشد.
16- آثار رفت و آمد در مسجد
مَنْ أَدامَ الاِْخْتِلافَ إِلَى الْمَسْجِدِ أَصابَ إِحْدى ثَمان:آیةً مُحْكَمَةً وَ أَخًا مُسْتَفادًا وَ عِلْمًا مُسْتَطْرَفًا وَ رَحْمَةً مُنْتَظِرَةً وَ كَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى الهُدى أَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى وَ تَرْكَ الذُّنُوبِ حَیاءً أَوْ خَشْیةً.
هر كه پیوسته به مسجد رود به یكى از این هشت فایده مىرسد:1ـ نشانه اى استوار (فهم آیات الهى)،2ـ دوستى قابل استفاده،3ـ دانشى تازه،4ـ رحمتى مورد انتظار،5ـ سخنى كه به راه راستش كشد،6ـ یا سخنى كه او را از پستى برهاند،7ـ و ترك گناهان به خاطر شرم از خدا،8ـ یا ترك گناهان به خاطر خوف از خدا.
17- بهترین چشم و گوش و دل
إِنَّ أَبْصَرَ الأَبـْصارِ ما نَفَذَ فِى الخَیرِ مَذْهَبُهُ، وَ أَسْمَعُ الاَْسـْماعِ ما وَعَى التَّذْكیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ، أَسْلَمُ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبُهاتِ.
همانا بیناترین دیده ها آن است كه در طریق خیر نفوذ كند، و شنواترین گوشها آن است كه پند و اندرز را در خود فرا گیرد و از آن سود برد، سالمترین دلها آن است كه از شبهه ها پاك باشد.
18- تزكیه در پرتو عبادت
إِنَّ مَنْ طَلَبَ الْعِبادَةَ تَزَكىّ لَها، إِذا أَضَرَّتِ النَّوافِلُ بِالْفَریضَةِ فَارْفَضُوها.
به راستى هر كه عبادت را به خاطر عبادت طلب كند خود را تزكیه نمودهاست. هر گاه مستحبّات به واجبات زیان رساند آن را ترك كنید.
19- عاقل خیرخواه
لا یغُشُّ الْعاقِلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ.
عاقل و خردمند به كسى كه از او نصیحت و اندرز خواهد، خیانت نكند.
20- ارزش دادن به آثار عبادت
إِذا لَقِىَ أَحَدُكُمْ أَخاهُ فَلْیقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ.
هر گاه یكى از شما برادر خود را ملاقات كند، باید كه محلّ نور پیشانى (یعنى محلّ سجده) او را ببوسد.
21- امید و پشتكار
وَ اعْمَلْ لِدُنْیاكَ كَأَنـَّكَ تَعیشُ أَبَدًا، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأَنـَّكَ تَمُوتُ غَدًا، وَ إِذا أَرَدْتَ عِزًّا بِلا عَشیرَة، وَ هَیبَةً بِلا سُلْطان فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیةِ اللّهِ إِلى عِزِّ طاعَةِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ.
براى دنیایت چنان كار كن كه گویا همیشه زندگى مىكنى، و براى آخرتت به گونه اى كاركن كه گویا فردا خواهى مُرد، و اگر عزّتى بدون بستگان و شكوهى بدون سلطنت خواهى، از معصیت و نافرمانى خدا به طاعت و فرمانبرى خداوند عزّوجلَّ درآى.
22- نشانه هاى مكارم اخلاق
مَكارِمُ الاَْخْلاقِ عَشَرَةٌ: صِدْقُ اللِّسانِ وَ صِدْقُ الْبَأْسِ وَ إِعْطاءُ السّائِلِ وَ حُسْنُ الخُلْقِ وَ الْمُكافاتُ بِالصَّنائِعِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ وَ التَّذَمُّمُ عَلَى الْجارِ، وَ مَعْرِفَةُ الْحَقِّ لِلصّاحِبِ وَ قِرْىُ الضَّیفِ وَ رَأْسُهُنَّ الْحَیاءُ.
مكارمو فضائل اخلاق ده چیز است:1 ـ راستگویى، 2 ـ راستگویى در وقت سختى و گرفتارى، 3 ـ بخشش به سائل، 4 ـ خوش خُلقى، 5 ـ پاداش در مقابل كارها و ابتكارات، 6 ـ پیوند با خویشان، 7 ـ حمایت از همسایه، 8 ـ حق شناسى درباره دوست و رفیق، 9 ـ میهمان نوازى، 10 ـ و در رأس همه اینها شرم و حیاست.
23- پرهیز از تملّق و بدگویى
قالَ(علیه السلام) لِرّجُل : إِیاكَ أَنْ تَمْدَحَنِى فَأَنـَا أَعْلَمُ بِنَفْسِى مِنْكَ أَوْتُكَذِّبَنِى فَإِنَّهُ لا رَأْىَ لِمَكْذُوب أَوْتَغْتابَ عِنْدِى أَحَدًا.
امام به شخصى فرمود : مبادا مرا ستایش كنى، زیرا من خود را بهتر مىشناسم، یا مرا دروغگو شمارى، زیرا دروغگو اندیشه و عقیده [ثابتى] ندارد، یا كسى را نزد من بدگویى نمایى.
24- عوامل هلاكت آدمى
هَلاكُ النّاسِ فى ثَلاث: أَلْكِبْرُ، أَلْحِرْصُ، أَلْحَسَدُ.
أَلْكِبْرُ بِهِ هَلاكُالدّینِ وَ بِهِ لُعِنَ إِبْلیسُ.
أَلْحِرْصُ عَدُوُّ النَّفْسِ وَ بِهِ أُخْرِجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ.
أَلْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ وَ بِهِ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ.
هلاكت و نابودى مردم در سه چیز است:كبر، حرص، حسد.
تكبّر كه به سبب آن دین از بین مىرود و به واسطه آن، ابلیس، مورد لعنت قرار گرفت.
حرص كه دشمن جان آدمى است وبه واسطه آن آدم از بهشت خارج شد.
حسد كه سررشته بدى است و به واسطه آن قابیل، هابیل را كشت.
25- تقوا و تفكّر
أُوصیكُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَ إِدامَةُ التَّفَكُّرِ فَإِنَّ التَّفَكُّرَ أَبُو كُلِّ خَیر وَ أُمُّهُ.
شما را به پرهیزگارى و ترس از خدا و ادامه تفكّر و اندیشه سفارش مىكنم، زیرا كه تفكّر و اندیشه، پدر و مادر تمام خیرات است.
26- شستشوى دستها قبل و بعد از غذ
غَسْلُ الْیدَینِ قَبْلَ الطَّعامِ ینْفِى الْفَقْرَ وَ بَعْدَهُ ینْفِى الْهَمَّ.
شستن دستها پیش از غذا، فقر را از بین مىبرد و بعد از غذا، غم و اندوه را مىزداید.
27- دنیا، سراى عمل
أَلنّاسُ فی دارِ سَهْو وَغَفْلَة یعْمَلُونَ وَ لا یعْلَمُون فَإِذا صارُوا إِلى دارِ الاْخِرَةِ صارُوا إِلى دارِ یقین یعْلَمُونَ وَ لا یعْمَلُونَ.
مردم در این دنیا در سراى بىخبرى و غفلت به سر مىبرند، كار مىكنند و نمىدانند. وقتى كه به سراى آخرت رفتند، به خانه یقین مىرسند، آن گاه است كه مىدانند، ولى دیگر كار نمىكنند.
28- همراهى با مردم
صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحِبُّ أَنْ یصاحِبُوكَ.
چنان با مردم مصاحبت داشته باش كه خود دوست دارى به همان گونه با تو مصاحبت كنند.
29- عقاب و ثواب مضاعف
وَ اللّهِ إِنّى لاََخافُ أَنْ یضاعَفَ لِلْعاصى مِنَّا الْعَذابُ ضِعْفَینِ وَ أَرْجُوا أَنْ یؤْتِىَ الُْمحْسِنَ مِنّا أَجْرَهُ مَرَّتَینِ.
به خدا قسم من ترس از آن دارم كه عذاب گناهكاران از ما اهل بیت دو چندان گردد، و امید آن را دارم كه نیكوكار از ما اهل بیت نیز پاداشش دو برابر باشد.
30- نقش عقل، همّت و دین
لا أَدَبَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ، وَ لا مُرُوَّةَ لِمَنْ لاهِمَّةَ لَهُ، وَ لا حَیاءَ لِمَنْ لا دینَ لَهُ.
كسى كه عقل ندارد، ادب ندارد و كسى كه همّت ندارد، جوانمردى ندارد و كسى كه دین ندارد، حیا ندارد.
31- تعلیم و تعلّم
عَلِّمِ النّاسَ عِلْمَكَ وَ تَعَلَّمْ عِلْمَ غَیرِكَ.
مردم را با دانشت، دانش بیاموز و خود نیز دانش دیگران را فراگیر.
32- روى آوردن به چه كسى؟
لا تَأْتِ رَجُلاً إِلاّ أَنْ تَرْجُوَ نَوالَهُ أَوْ تَخافَ بَأْسَهُ أَوْ تَسْتَفیدَ مِنْ عِلْمِهِ أَوْ تَرْجُوَ بَرَكَتَهُ وَ دُعائَهُ أَوْ تَصِلَ رَحِمًا بَینَكَ وَ بَینَهُ.
نزد كسى مرو، مگر آن كه به بخشش او امیدوار، یا از قدرتش بیمناك، یا از دانشش بهره مند، یا به بركت و دعایش امیدوار باشى، یا آن كه بین تو و او پیوند خویشاوندىاى باشد.
33- عقل و جهل
لا غِنى أَكْبَرُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لا فَقْرَ مِثْلُ الْجَهْلِ وَ لا وَحْشَةَ أَشَدُّ مِنَ الْعُجْبِ، وَ لا عَیشَ أَلَذُّ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ.
هیچ بىنیازىاى بزرگتر از عقل و هیچ فقرى مانند جهل و هیچ وحشتى سختتر از خودپسندى و هیچ عیشى لذّت بخشتر از خوش اخلاقى نیست.
34- على(علیه السلام)، دروازه ایمان
إِنَّ عَلِیا بابٌ مَنْ دَخَلَهُ كانَ مُؤْمِنًا وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ كانَ كافِرًا.
على(علیه السلام) دروازه ایمان است، هر كه داخل آن شد مؤمن و هر كه خارج از آن شد كافر است.
35- حقّ اهل بیت
وَ الَّذى بَعَثَ مُحَمَّدًا بِالْحَقِّ لا ینْتَقِصُ أَحَدٌ مِنْ حَقِّنا إِلاّ نَقَصَهُ اللّهُ مِنْ عَمَلِهِ.
قسم به خدایى كه محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) را به حقّ برانگیخت، هیچ كس از حقّ ما اهل بیت چیزى را كم نكند، مگر آن كه خداوند از عملش چیزى را كم گرداند.
36- اوّل سلام، آن گاه كلام
مَنْ بَدَأَ بِالْكَلامِ قَبْلَ السَّلامِ فَلا تُجیبُوهُ.
كسى كه پیش از سلام كردن، آغاز به سخن گفتن نماید، جوابش را ندهید!
37- نیكى و پرسش؟
أَلشُّرُوعُ بِالْمَعْرُوفِ وَ الاِْعْطاءُ قَبْلَ السُّؤالِ مِنْ أَكْبَرِ السُّؤْدَدِ.
آغاز نمودن به نیكى و بذل و بخشش، پیش از درخواست نمودن، از بزرگترین شرافتها و بزرگىهاست.
38- فراگیرى و كتابت دانش
تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطیعُوا حِفْظَهُ فَاكْتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ فى بُیوتِكُمْ.
دانش را فرا گیرید و اگر توانِ حفظ كردنش را ندارید آن را بنویسید و در خانههایتان بگذارید.
39- دعاى مستجاب
أَنـَا الضّامِنُ لِمَنْ لَمْ یهْجِسْ فى قَلْبِهِ إِلاَّ الرِّضا أَنْ یدْعُوَ اللّهَ فَیسْتَجابُ لَهُ.
كسى كه در قلبش جز رضا و خشنودى خدا خطور نكند، چون خدا را بخواند، من ضامن اجابت دعاى او هستم.
40- عبادت و پرستش
مَنْ عَبَدَ اللّهَ عَبَّدَ اللّهُ لَهُ كُلَّ شَىْء.
كسى كه خدا را اطاعت و عبادت كند، خداوند همه چیز را مطیع او گرداند. أَيُّهَا النّاسُ إِنَّهُ مَنْ نَصَحَ لِلّهِ وَ أَخَذَ قَوْلَهُ دَليلاً هُدِىَ لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ وَ وَفَقَّهُ اللّهُ لِلرَّشادِ وَ سَدَّدَهُ لِلْحُسْنى فَإِنَّ جارَاللّهِ آمِنٌ مَحْفُوظٌ وَ عَدُوَّهُ خائِفٌ مَخْذُولٌ، فَاحْتَرِسُوا مِنَ اللّهِ بِكَثْرَةِ الذِّكْرِ.
هان اى مردم! كسى كه براى خدا نصيحت كند و كلام خدا را راهنماى خود گيرد، به راهى پايدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد و هدايت موفّق سازد و به نيكويى استوار گرداند، زيرا پناهنده به خدا در امان و محفوظ است و دشمن خدا ترسان و بىياور است و با ذكر بسيار خود را از [معصيت خداى] بپاييد
امام حسن (ع):
به خدا سوگند اگر پرده برگيرند ، معلوم ميشود كه نيكوكار مشغول كار نيك خود است و بدكار گرفتار بد كرداري خود .
أيم الله لو كشف الغطاء لعلموا ان المحسن مشغول باحسانه والمسيء مشغول باساءته .
امام حسن (ع):
اي پسرم با هيچكس برادري مكن تا بداني كجا ميرود و از كجا مي آيد و چه ريشهاي دارد ، پس چون خوب از حالش آگاه شدي و معاشرتش را پسنديدي با او برادري كن به شرط گذشت از لغزش و كمك در تنگي .
يا بني لا تؤاخ أحدا حتي تعرف موارده ومصادره فاذا استنبطت الخبرة ورضيت العشرةفَخه علي اقالة العثرة والمواساة في العسرة .
تحف العقول ، ص 236
امام حسن (ع):
از آن حضرت سؤال شد : ترس چيست ؟ فرمود : دليري بر دوست و گريز از دشمن .
قيل له - عليه السلام - ما الجبن ؟ قال : الجرأة علي الصديق والنكول عن العدو .
تحف العقول ، ص 227
امام حسن (ع):
از آن حضرت سؤال شد : كرم چيست ؟ فرمود : بخشش پيش از خواهش و اطعام در قحطي .
قيل له - عليه السلام - ما الكرم ؟ قال : الابتداء بالعطية قبل المسألة واطعامالطعام في المحل .
تحف العقول ، ص 227
امام حسن (ع):
ننگ كشيدن آسانتر از دوزخ رفتن است .
العار أهون من النار .
تحف العقول ، ص 237
امام حسن (ع):
سفاهت ، به پستي گراييدن و با گمراهان نشستن است .
السفه اتباع الدناة ومصاحبة الغواة .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 115
امام حسن (ع):
آن حضرت در وصف برادر ( دوست ) نيكوكارش فرمود : از همه مردم در چشم من بزرگتر بود و سر بزرگواري او در نظر من كوچكي دنيا در چشم او بود ، جهل و ناداني بر او تسلط نداشت ، اقدام نميكرد مگر بعد از اطمينان به سودمند بودن آن . نه شكايتي داشت و نه خش
قال - عليه السلام - في وصف أخ له صالح : كان من أعظم الناس في عيني ، وكان رأسما عظم به في عيني صغر الدنيا في عينه ، كان خارجا من سلطان الجهالة ، فلا يمد يداالا علي ثقة لمنفعة ، كان لا يتشكي ولا يتسخط ولا يتبرم ، كان اكثر دهره صامتا ، فاذاقال بذ القائلين ،
تحف العقول ، ص 237
امام حسن (ع):
كسي كه عقل ندارد ادب ندارد ، و كسي كه همت ندارد مروت ندارد ، و كسي كه دين ندارد حيا ندارد . و خردمندي موجب معاشرت نيكو با مردم است ، و به وسيله عقل سعادت هر دو عالم به دست ميآيد .
لا ادب لمن لا عقل له ، ولا مروة لمن لا همة له ، ولا حياء لمن لا دين له ، ورأسالعقل معاشرة الناس بالجميل ، وبالعقل تدرك الداران جميعا .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111

1- نصیحت از سر اخلاص
أَیهَا النّاسُ إِنَّهُ مَنْ نَصَحَ لِلّهِ وَ أَخَذَ قَوْلَهُ دَلیلاً هُدِىَ لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ وَ وَفَقَّهُ اللّهُ لِلرَّشادِ وَ سَدَّدَهُ لِلْحُسْنى فَإِنَّ جارَاللّهِ آمِنٌ مَحْفُوظٌ وَ عَدُوَّهُ خائِفٌ مَخْذُولٌ، فَاحْتَرِسُوا مِنَ اللّهِ بِكَثْرَةِ الذِّكْرِ.
هان اى مردم! كسى كه براى خدا نصیحت كند و كلام خدا را راهنماى خود گیرد، به راهى پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد و هدایت موفّق سازد و به نیكویى استوار گرداند، زیرا پناهنده به خدا در امان و محفوظ است و دشمن خدا ترسان و بىیاور است و با ذكر بسیار خود را از [معصیت خداى] بپایید.


2- شناخت هدایت
وَ اعْلَمُوا عِلْمًا یقینًا أَنـَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا التُّقى حَتّى تَعْرِفُوا صِفَةَ الْهُدى، وَ لَنْ تُمَسِّكُوا بِمیثاقِ الْكِتابِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى نَبَذَهُ وَ لَنْ تَتْلُوَا الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى حَرَّفَهُ، فَإِذا عَرَفْتُمْ ذلِكَ عَرَفْتُمُ الْبِدَعَ وَ التَّكَلُّفَ وَ رَأَیتُمْ الْفِرْیةَ عَلَى اللّهِ وَ التَّحْریفَ وَ رَأَیتُمْ كَیفَ یهْوى مَنْ یهْوى.
به یقین بدانید كه شما هرگز تقوا را نشناسید تا آن كه صفت هدایت را بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن تمسّك پیدا نمىكنید تا كسانى را كه دورش انداختند بشناسید، و هرگز قرآن را چنان كه شایسته تلاوت است تلاوت نمىكنید تا آنها را كه تحریفش كردند بشناسید، هر گاه این را شناختید بدعتها و بر خود بستن ها را خواهید شناخت و دروغ بر خدا و تحریف را خواهید دانست و خواهید دید كه آن كه اهل هوى است چگونه سقوط خواهد كرد.
3- فاصله میان حقّ و باطل
بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیكَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیكَ باطِلاً كَثیرًا.
بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.
4- آزادى و اختیار انسان
مَنْ أَحالَ الْمَعاصِىَ عَلَى اللّهِ فَقَدْ فَجَرَ، إِنَّ اللّهَ لَمْ یطَعْ مَكْرُوهًا وَ لَمْ یعْصَ مَغْلُوبًا وَ لَمْ یهْمِلِ الْعِبادَ سُدًى مِنَ الْمَمْلَكَةِ، بَلْ هُوَ الْمالِكُ لِما مَلَّكَهُمْ وَ القادِرُ عَلى ما عَلَیهِ أَقْدَرَهُمْ، بَلْ أَمَرَهُمْ تَخْییرًا وَ نَهاهُمْ تَحْذیرًا.
هر كه گناهان را به خداوند نسبت دهد، به تحقیق، فاجر و نابكار است. خداوند به زور اطاعت نشود، و در نافرمانى مغلوب نگردد، او بندگان را مهمل و سرِخود در مملكت وجود رها نكرده، بلكه او مالك هر آنچه آنها را داده و قادر بر آنچه آنان را توانا كرده است مىباشد، آنان را فرمان داده تا به اختیار خودشان آن را بپذیرند و نهیشان نموده تا به اختیار خود بر حذر باشند.
5- زهد و حلم و درستى
قیلَ لَهُ(علیه السلام) مَا الزُّهْدُ؟قالَ: أَلرَّغْبَةُ فِى التَّقْوى وَ الزَّهادَةُ فِى الدُّنْیا. قیل: فَمَا الْحِلْمُ؟ قالَ كَظْمُ الْغَیظِ وَ مَلْكُ النَّفْسِ. قیلَ مَا السَّدادُ؟ قالَ: دَفْعُ الْمُنْكَرِ بِالْمَعْرُوفِ.
از حضرت امام حسن مجتبى(علیه السلام) پرسیده شد كه زهد چیست؟فرمود: رغبت به تقوا و بىرغبتى در دنیا. سؤال شد حلم چیست؟ فرمود: فرو بردن خشم و تسلّط بر نفس. سؤال شد سداد و درستى چیست؟ فرمود: برطرف نمودن زشتى به وسیله خوبى.
6- تقوا
أَلتَّقْوى بابُ كُلِّ تَوْبَة وَ رَأْسُ كُلِّ حِكْمَة وَ شَرَفُ كُلِّ عَمَل بِالتَّقْوى فازَ مَنْ فازَ مِنَ الْمُتَّقینَ.
تقوا و پرهیزكارى سرآغاز هر توبه اى، و سرّ هر حكمتى، و شرف و بزرگى هر عملى است، و هر كه از با تقوایان كامیاب گشته به وسیله تقوا كامیاب شده است.
7- خلیفه به حقّ
إِنَّمَا الْخَلیفَةُ مَنْ سارَ بِسیرَةِ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) وَ عَمِلَ بِطاعَةِ اللّهِ وَ لَعَمْرى إِنّا لاََعْلامُ الْهُدى وَ مَنارُ التُّقى.
خلافت فقط از آنِ كسى است كه به روش رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)برود، و به طاعتِ خدا عمل كند، و به جان خودم سوگند كه ما اهل بیت نشانه هاى هدایت و جلوه هاى پرفروغ پرهیزگارى هستیم.
8- حقیقت كرم و دنائت
قیلَ لَهُ(علیه السلام): مَا الْكَرَمُ؟قالَ: أَلاِْبْتِداءُ بِالْعَطِیةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعامُ الطَّعامِ فِى الَْمحَلِّ. قیلَ فَمَا الدَّنیئَةُ؟ قالَ: أَلنَّظَرُ فِى الْیسیرِ وَ مَنْعُ الْحَقیرِ.
از امام مجتبى سؤال شد: كرم چیست؟فرمود: آغاز به بخشش نمودن پیش از درخواست نمودن و اطعام نمودن در وقت ضرورت و قحطى. سؤال شد: دنائت و پستى چیست؟ فرمود: كوچك بینى و دریغ از اندك.
9- مشورت مایه رشد و هدایت
ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إِلاّ هُدُوا إِلى رُشْدِهِمْ.
هیچ قومى با همدیگر مشورت نكنند، مگر آن كه به رشد و كمالشان هدایت شوند.
10- لئامت و پستى
أَللُّؤْمُ أَنْ لا تَشْكُرَ النِّعْمَةَ.
پستى آن است كه شكر نعمت را نكنى.
11- بدتر از ننگ و زبونى
أَلْعارُ أَهْوَنُ مِنَ النّارِ.
ننگ و زبونى بهتر از دوزخ رفتن است.
12- رفیق شناسى
قالَ الْحَسَن(علیه السلام) لِبَعْضِ وُلْدِهِ: یا بُنَىَّ لا تُواخِ أَحَدًا حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ فَإِذَا اسْتَنْبطْتَ الْخُبْرَةَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلى إِقالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُواساةِ فِى الْعُسْرَةِ.
امام حسن(علیه السلام) به یكى از فرزندانش فرمود: اى پسرم! با احدى برادرى مكن تا بدانى كجاها مىرود و كجاها مىآید، و چون از حالش خوب آگاه شدى و معاشرتش را پسندیدى با او برادرى كن به شرط این كه معاشرت، بر اساس چشم پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد.
13- كار با توكّل
لا تُجاهِدِ الطَّلَبَ جِهادَ الْغالِبِ وَ لا تَتَّكِلْ عَلَى الْقَدَرِ إِتَّكالَ المُسْتَسْلَمِ.
چون شخص پیروز در طلب مكوش، و چون انسان تسلیم شده به قَدَر اعتماد مكن [بلكه با تلاش پیگیر و اعتماد و توكّل به خداوند، كار كن].
14- خویشاوند و بیگانه واقعى
أَلْقَریبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إِنْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَ الْبَعیدُ مَنْ باعَدَتْهُ المَوَدَّةُ وَ إِنْ قَرُبَ نَسَبُهُ.
خـویشاونـد كسـى است كـه دوستـى و محبّت، او را نـزدیك كرده باشد و اگـر چـه نـژادش دور بـاشد.و بیـگانـه كسـى است كـه از دوستـى و محبّت به دور است و گرچه نژادش نزدیك باشد.
15- اعتماد به مقدَّرات الهى
مَنِ اتَّكَلَ عَلى حُسْنِ الاِْخْتِیارِ مِنَ اللّهِ لَهُ لَمْ یتَمَنَّ أَنـَّهُ فى غَیرِ الْحالِ الَّتى إِخْتارَهَا اللّهُ لَهُ.
هر كه به نیك گزینى خداوند دلگرم باشد، آرزو نمىكند در وضعى جز آنچه خدا برایش برگزیده، باشد.
16- آثار رفت و آمد در مسجد
مَنْ أَدامَ الاِْخْتِلافَ إِلَى الْمَسْجِدِ أَصابَ إِحْدى ثَمان:آیةً مُحْكَمَةً وَ أَخًا مُسْتَفادًا وَ عِلْمًا مُسْتَطْرَفًا وَ رَحْمَةً مُنْتَظِرَةً وَ كَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى الهُدى أَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى وَ تَرْكَ الذُّنُوبِ حَیاءً أَوْ خَشْیةً.
هر كه پیوسته به مسجد رود به یكى از این هشت فایده مىرسد:1ـ نشانه اى استوار (فهم آیات الهى)،2ـ دوستى قابل استفاده،3ـ دانشى تازه،4ـ رحمتى مورد انتظار،5ـ سخنى كه به راه راستش كشد،6ـ یا سخنى كه او را از پستى برهاند،7ـ و ترك گناهان به خاطر شرم از خدا،8ـ یا ترك گناهان به خاطر خوف از خدا.
17- بهترین چشم و گوش و دل
إِنَّ أَبْصَرَ الأَبـْصارِ ما نَفَذَ فِى الخَیرِ مَذْهَبُهُ، وَ أَسْمَعُ الاَْسـْماعِ ما وَعَى التَّذْكیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ، أَسْلَمُ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبُهاتِ.
همانا بیناترین دیده ها آن است كه در طریق خیر نفوذ كند، و شنواترین گوشها آن است كه پند و اندرز را در خود فرا گیرد و از آن سود برد، سالمترین دلها آن است كه از شبهه ها پاك باشد.
18- تزكیه در پرتو عبادت
إِنَّ مَنْ طَلَبَ الْعِبادَةَ تَزَكىّ لَها، إِذا أَضَرَّتِ النَّوافِلُ بِالْفَریضَةِ فَارْفَضُوها.
به راستى هر كه عبادت را به خاطر عبادت طلب كند خود را تزكیه نمودهاست. هر گاه مستحبّات به واجبات زیان رساند آن را ترك كنید.
19- عاقل خیرخواه
لا یغُشُّ الْعاقِلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ.
عاقل و خردمند به كسى كه از او نصیحت و اندرز خواهد، خیانت نكند.
20- ارزش دادن به آثار عبادت
إِذا لَقِىَ أَحَدُكُمْ أَخاهُ فَلْیقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ.
هر گاه یكى از شما برادر خود را ملاقات كند، باید كه محلّ نور پیشانى (یعنى محلّ سجده) او را ببوسد.
21- امید و پشتكار
وَ اعْمَلْ لِدُنْیاكَ كَأَنـَّكَ تَعیشُ أَبَدًا، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأَنـَّكَ تَمُوتُ غَدًا، وَ إِذا أَرَدْتَ عِزًّا بِلا عَشیرَة، وَ هَیبَةً بِلا سُلْطان فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیةِ اللّهِ إِلى عِزِّ طاعَةِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ.
براى دنیایت چنان كار كن كه گویا همیشه زندگى مىكنى، و براى آخرتت به گونه اى كاركن كه گویا فردا خواهى مُرد، و اگر عزّتى بدون بستگان و شكوهى بدون سلطنت خواهى، از معصیت و نافرمانى خدا به طاعت و فرمانبرى خداوند عزّوجلَّ درآى.
22- نشانه هاى مكارم اخلاق
مَكارِمُ الاَْخْلاقِ عَشَرَةٌ: صِدْقُ اللِّسانِ وَ صِدْقُ الْبَأْسِ وَ إِعْطاءُ السّائِلِ وَ حُسْنُ الخُلْقِ وَ الْمُكافاتُ بِالصَّنائِعِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ وَ التَّذَمُّمُ عَلَى الْجارِ، وَ مَعْرِفَةُ الْحَقِّ لِلصّاحِبِ وَ قِرْىُ الضَّیفِ وَ رَأْسُهُنَّ الْحَیاءُ.
مكارمو فضائل اخلاق ده چیز است:1 ـ راستگویى، 2 ـ راستگویى در وقت سختى و گرفتارى، 3 ـ بخشش به سائل، 4 ـ خوش خُلقى، 5 ـ پاداش در مقابل كارها و ابتكارات، 6 ـ پیوند با خویشان، 7 ـ حمایت از همسایه، 8 ـ حق شناسى درباره دوست و رفیق، 9 ـ میهمان نوازى، 10 ـ و در رأس همه اینها شرم و حیاست.
23- پرهیز از تملّق و بدگویى
قالَ(علیه السلام) لِرّجُل : إِیاكَ أَنْ تَمْدَحَنِى فَأَنـَا أَعْلَمُ بِنَفْسِى مِنْكَ أَوْتُكَذِّبَنِى فَإِنَّهُ لا رَأْىَ لِمَكْذُوب أَوْتَغْتابَ عِنْدِى أَحَدًا.
امام به شخصى فرمود : مبادا مرا ستایش كنى، زیرا من خود را بهتر مىشناسم، یا مرا دروغگو شمارى، زیرا دروغگو اندیشه و عقیده [ثابتى] ندارد، یا كسى را نزد من بدگویى نمایى.
24- عوامل هلاكت آدمى
هَلاكُ النّاسِ فى ثَلاث: أَلْكِبْرُ، أَلْحِرْصُ، أَلْحَسَدُ.
أَلْكِبْرُ بِهِ هَلاكُالدّینِ وَ بِهِ لُعِنَ إِبْلیسُ.
أَلْحِرْصُ عَدُوُّ النَّفْسِ وَ بِهِ أُخْرِجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ.
أَلْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ وَ بِهِ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ.
هلاكت و نابودى مردم در سه چیز است:كبر، حرص، حسد.
تكبّر كه به سبب آن دین از بین مىرود و به واسطه آن، ابلیس، مورد لعنت قرار گرفت.
حرص كه دشمن جان آدمى است وبه واسطه آن آدم از بهشت خارج شد.
حسد كه سررشته بدى است و به واسطه آن قابیل، هابیل را كشت.
25- تقوا و تفكّر
أُوصیكُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَ إِدامَةُ التَّفَكُّرِ فَإِنَّ التَّفَكُّرَ أَبُو كُلِّ خَیر وَ أُمُّهُ.
شما را به پرهیزگارى و ترس از خدا و ادامه تفكّر و اندیشه سفارش مىكنم، زیرا كه تفكّر و اندیشه، پدر و مادر تمام خیرات است.
26- شستشوى دستها قبل و بعد از غذ
غَسْلُ الْیدَینِ قَبْلَ الطَّعامِ ینْفِى الْفَقْرَ وَ بَعْدَهُ ینْفِى الْهَمَّ.
شستن دستها پیش از غذا، فقر را از بین مىبرد و بعد از غذا، غم و اندوه را مىزداید.
27- دنیا، سراى عمل
أَلنّاسُ فی دارِ سَهْو وَغَفْلَة یعْمَلُونَ وَ لا یعْلَمُون فَإِذا صارُوا إِلى دارِ الاْخِرَةِ صارُوا إِلى دارِ یقین یعْلَمُونَ وَ لا یعْمَلُونَ.
مردم در این دنیا در سراى بىخبرى و غفلت به سر مىبرند، كار مىكنند و نمىدانند. وقتى كه به سراى آخرت رفتند، به خانه یقین مىرسند، آن گاه است كه مىدانند، ولى دیگر كار نمىكنند.
28- همراهى با مردم
صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحِبُّ أَنْ یصاحِبُوكَ.
چنان با مردم مصاحبت داشته باش كه خود دوست دارى به همان گونه با تو مصاحبت كنند.
29- عقاب و ثواب مضاعف
وَ اللّهِ إِنّى لاََخافُ أَنْ یضاعَفَ لِلْعاصى مِنَّا الْعَذابُ ضِعْفَینِ وَ أَرْجُوا أَنْ یؤْتِىَ الُْمحْسِنَ مِنّا أَجْرَهُ مَرَّتَینِ.
به خدا قسم من ترس از آن دارم كه عذاب گناهكاران از ما اهل بیت دو چندان گردد، و امید آن را دارم كه نیكوكار از ما اهل بیت نیز پاداشش دو برابر باشد.
30- نقش عقل، همّت و دین
لا أَدَبَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ، وَ لا مُرُوَّةَ لِمَنْ لاهِمَّةَ لَهُ، وَ لا حَیاءَ لِمَنْ لا دینَ لَهُ.
كسى كه عقل ندارد، ادب ندارد و كسى كه همّت ندارد، جوانمردى ندارد و كسى كه دین ندارد، حیا ندارد.
31- تعلیم و تعلّم
عَلِّمِ النّاسَ عِلْمَكَ وَ تَعَلَّمْ عِلْمَ غَیرِكَ.
مردم را با دانشت، دانش بیاموز و خود نیز دانش دیگران را فراگیر.
32- روى آوردن به چه كسى؟
لا تَأْتِ رَجُلاً إِلاّ أَنْ تَرْجُوَ نَوالَهُ أَوْ تَخافَ بَأْسَهُ أَوْ تَسْتَفیدَ مِنْ عِلْمِهِ أَوْ تَرْجُوَ بَرَكَتَهُ وَ دُعائَهُ أَوْ تَصِلَ رَحِمًا بَینَكَ وَ بَینَهُ.
نزد كسى مرو، مگر آن كه به بخشش او امیدوار، یا از قدرتش بیمناك، یا از دانشش بهره مند، یا به بركت و دعایش امیدوار باشى، یا آن كه بین تو و او پیوند خویشاوندىاى باشد.
33- عقل و جهل
لا غِنى أَكْبَرُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لا فَقْرَ مِثْلُ الْجَهْلِ وَ لا وَحْشَةَ أَشَدُّ مِنَ الْعُجْبِ، وَ لا عَیشَ أَلَذُّ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ.
هیچ بىنیازىاى بزرگتر از عقل و هیچ فقرى مانند جهل و هیچ وحشتى سختتر از خودپسندى و هیچ عیشى لذّت بخشتر از خوش اخلاقى نیست.
34- على(علیه السلام)، دروازه ایمان
إِنَّ عَلِیا بابٌ مَنْ دَخَلَهُ كانَ مُؤْمِنًا وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ كانَ كافِرًا.
على(علیه السلام) دروازه ایمان است، هر كه داخل آن شد مؤمن و هر كه خارج از آن شد كافر است.
35- حقّ اهل بیت
وَ الَّذى بَعَثَ مُحَمَّدًا بِالْحَقِّ لا ینْتَقِصُ أَحَدٌ مِنْ حَقِّنا إِلاّ نَقَصَهُ اللّهُ مِنْ عَمَلِهِ.
قسم به خدایى كه محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) را به حقّ برانگیخت، هیچ كس از حقّ ما اهل بیت چیزى را كم نكند، مگر آن كه خداوند از عملش چیزى را كم گرداند.
36- اوّل سلام، آن گاه كلام
مَنْ بَدَأَ بِالْكَلامِ قَبْلَ السَّلامِ فَلا تُجیبُوهُ.
كسى كه پیش از سلام كردن، آغاز به سخن گفتن نماید، جوابش را ندهید!
37- نیكى و پرسش؟
أَلشُّرُوعُ بِالْمَعْرُوفِ وَ الاِْعْطاءُ قَبْلَ السُّؤالِ مِنْ أَكْبَرِ السُّؤْدَدِ.
آغاز نمودن به نیكى و بذل و بخشش، پیش از درخواست نمودن، از بزرگترین شرافتها و بزرگىهاست.
38- فراگیرى و كتابت دانش
تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطیعُوا حِفْظَهُ فَاكْتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ فى بُیوتِكُمْ.
دانش را فرا گیرید و اگر توانِ حفظ كردنش را ندارید آن را بنویسید و در خانههایتان بگذارید.
39- دعاى مستجاب
أَنـَا الضّامِنُ لِمَنْ لَمْ یهْجِسْ فى قَلْبِهِ إِلاَّ الرِّضا أَنْ یدْعُوَ اللّهَ فَیسْتَجابُ لَهُ.
كسى كه در قلبش جز رضا و خشنودى خدا خطور نكند، چون خدا را بخواند، من ضامن اجابت دعاى او هستم.
40- عبادت و پرستش
مَنْ عَبَدَ اللّهَ عَبَّدَ اللّهُ لَهُ كُلَّ شَىْء.
كسى كه خدا را اطاعت و عبادت كند، خداوند همه چیز را مطیع او گرداند. أَيُّهَا النّاسُ إِنَّهُ مَنْ نَصَحَ لِلّهِ وَ أَخَذَ قَوْلَهُ دَليلاً هُدِىَ لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ وَ وَفَقَّهُ اللّهُ لِلرَّشادِ وَ سَدَّدَهُ لِلْحُسْنى فَإِنَّ جارَاللّهِ آمِنٌ مَحْفُوظٌ وَ عَدُوَّهُ خائِفٌ مَخْذُولٌ، فَاحْتَرِسُوا مِنَ اللّهِ بِكَثْرَةِ الذِّكْرِ.
هان اى مردم! كسى كه براى خدا نصيحت كند و كلام خدا را راهنماى خود گيرد، به راهى پايدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد و هدايت موفّق سازد و به نيكويى استوار گرداند، زيرا پناهنده به خدا در امان و محفوظ است و دشمن خدا ترسان و بىياور است و با ذكر بسيار خود را از [معصيت خداى] بپاييد
امام حسن (ع):
به خدا سوگند اگر پرده برگيرند ، معلوم ميشود كه نيكوكار مشغول كار نيك خود است و بدكار گرفتار بد كرداري خود .
أيم الله لو كشف الغطاء لعلموا ان المحسن مشغول باحسانه والمسيء مشغول باساءته .
امام حسن (ع):
اي پسرم با هيچكس برادري مكن تا بداني كجا ميرود و از كجا مي آيد و چه ريشهاي دارد ، پس چون خوب از حالش آگاه شدي و معاشرتش را پسنديدي با او برادري كن به شرط گذشت از لغزش و كمك در تنگي .
يا بني لا تؤاخ أحدا حتي تعرف موارده ومصادره فاذا استنبطت الخبرة ورضيت العشرةفَخه علي اقالة العثرة والمواساة في العسرة .
تحف العقول ، ص 236
امام حسن (ع):
از آن حضرت سؤال شد : ترس چيست ؟ فرمود : دليري بر دوست و گريز از دشمن .
قيل له - عليه السلام - ما الجبن ؟ قال : الجرأة علي الصديق والنكول عن العدو .
تحف العقول ، ص 227
امام حسن (ع):
از آن حضرت سؤال شد : كرم چيست ؟ فرمود : بخشش پيش از خواهش و اطعام در قحطي .
قيل له - عليه السلام - ما الكرم ؟ قال : الابتداء بالعطية قبل المسألة واطعامالطعام في المحل .
تحف العقول ، ص 227
امام حسن (ع):
ننگ كشيدن آسانتر از دوزخ رفتن است .
العار أهون من النار .
تحف العقول ، ص 237
امام حسن (ع):
سفاهت ، به پستي گراييدن و با گمراهان نشستن است .
السفه اتباع الدناة ومصاحبة الغواة .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 115
امام حسن (ع):
آن حضرت در وصف برادر ( دوست ) نيكوكارش فرمود : از همه مردم در چشم من بزرگتر بود و سر بزرگواري او در نظر من كوچكي دنيا در چشم او بود ، جهل و ناداني بر او تسلط نداشت ، اقدام نميكرد مگر بعد از اطمينان به سودمند بودن آن . نه شكايتي داشت و نه خش
قال - عليه السلام - في وصف أخ له صالح : كان من أعظم الناس في عيني ، وكان رأسما عظم به في عيني صغر الدنيا في عينه ، كان خارجا من سلطان الجهالة ، فلا يمد يداالا علي ثقة لمنفعة ، كان لا يتشكي ولا يتسخط ولا يتبرم ، كان اكثر دهره صامتا ، فاذاقال بذ القائلين ،
تحف العقول ، ص 237
امام حسن (ع):
كسي كه عقل ندارد ادب ندارد ، و كسي كه همت ندارد مروت ندارد ، و كسي كه دين ندارد حيا ندارد . و خردمندي موجب معاشرت نيكو با مردم است ، و به وسيله عقل سعادت هر دو عالم به دست ميآيد .
لا ادب لمن لا عقل له ، ولا مروة لمن لا همة له ، ولا حياء لمن لا دين له ، ورأسالعقل معاشرة الناس بالجميل ، وبالعقل تدرك الداران جميعا .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111

تعجب ميكنم از كسانيكه

امام حسن (ع):
تعجب ميكنم از كسانيكه در غذاي جسم خود فكر ميكنند ولي در امور معنوي و غذاي جان خويش تفكر نميكنند. شكم را از طعام مضر حفظ ميكنند ولي در روح و روان خويش افكارپليد و پستي را وارد ميكنند .
عجبت لمن يتفكر في مأكوله كيف لا يتفكر في معقوله فيجنب بطنه ما يؤذيه ، ويودعصدره ما يرديه .
بحار الانوار، ج 1 ، ص 218
امام حسن (ع):
حضرت مجتبي - عليه الاسلام - بهترين جامه هاي خود را در موقع نماز ميپوشيد ، كساني از آن حضرت سبب اين كار را سؤال كردند ، در جواب فرمود : خداوند جميل است و جمال و زيبايي را دوست دارد به اين جهت خود را در پيشگاه الهي زينت ميكنم ،خداوند امر فرمود
كان الحسن بن علي عليهما السلام اذا قام الي الصلوة لبس اجود ثيابه ، فقيل له يابن رسول الله تلبس اجود ثيابك ؟ فقال : ان الله جميل يحب الجمال فأتجمل لربيوهو يقول : " خذوا زينتكم عند كل مسجد " .
تفسير عياشي ، ج 2 ، ص 14
امام حسن (ع):
تنها چيزي كه در اين دنياي فاني ، باقي ميماند قرآن است ، پس قرآن را پيشوا و امام خود قرار دهيد ، تا به راه راست و مستقيم هدايت شويد . همانا محق ترين مردم به قرآن كساني هستند كه بدان عمل كنند اگر چه آن را حفظ نكرده باشند ، و دورترين افراد از
ما بقي في الدنيا بقية غير هذا القرآن فاتخذوه اماما يدلكم علي هداكم ، وان أحقالناس بالقرآن من عمل به وان لم يحفظه وأبعدهم منه من لم يعمل به وان كان يقرأه .
ارشاد القلوب ، ص 102
امام حسن (ع):
اي مردم هر كس براي خدا اخلاص ورزد و سخن او را راهنماي خود قرار دهد به راهي كه درست تر و استوارتر است هدايت ميشود و خداوند او را براي آگاهي و هوشياري توفيق داده و به عاقبت خوش كمك كرده است .
ايها الناس انه من نصح لله وأخذ قوله دليلا هدي للتي هي أقوم ، ووفقه الله للرشادوسدده للحسني .
تحف العقول ، ص 229
امام حسن (ع):
پرسش صحيح نيمي از علم است ، و مدارا كردن با مردم نيمي از عقل است ، و اقتصاد و اعتدال در زندگي نيمي از مخارج است .
حسن السؤال نصف العلم ، ومداراة الناس نصف العقل والقصد في المعيشه نصفالمؤونة .
شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ، ج 18 ، ص 108
امام حسن (ع):
بيشترين زيركي ، ترس از خدا و پرهيزكاري است و بيشترين ناداني ، عياشي و شهوتراني است .
ان اكيس الكيس التقي ، واحمق الحمق الفجور .
حليه الاولياء ، ج 2 ، ص 37
امام حسن (ع):
از آن حضرت سؤال شد بخل چيست ؟ فرمود : آنچه در كف داري شرف بداني ، و آنچه انفاق كني تلف شماري .
قيل له - عليه السلام - ما الشح ؟ قال : أن تري ما في يدك شرفا وما أنفقته تلفا .
تحف العقول ، ص 227
امام حسن (ع):
مادرم فاطمه ( س ) را ديدم كه شب جمعه تا صبح مشغول عبادت و ركوع و سجود بود و شنيدم كه براي مؤمنين دعا ميكرد و اسامي آنان را ذكر مينمود و براي آنان بسيار دعا مي كرد ولي براي خودش دعا نكرد ، پس به او عرض كردم : مادر چرا همان طور كه براي ديگران
رأيت أمي فاطمة عليها السلام - قامت في محرابها ليلة جمعتها فلم تزل راكعة ساجدةحتي اتضح عمود الصبح ، وسمعتها تدعو للمؤمنين والمؤمنات وتسميهم وتكثر الدعاء لهمولا تدعو لنفسها بشيء ، فقلت لها يا أماه لم لا تدعين لنفسك كما تدعين لغيرك ،فقالت : يا بني الجار ثم ا
بحار الانوار ، ج 43 ، ص 81
امام حسن (ع):
رسول خدا ( ص ) فرمود : محبت و دوستي ما اهل بيت را اختيار كنيد ، چون هر كسخدا را در حالي ملاقات كند كه ما اهل بيت را دوست داشته باشد ، با شفاعت ما وارد بهشت ميشود .
قال ( ع ) : قال رسول الله صلي الله عليه وآله : الزموا مودتنا أهل البيت ، فانهمن لقي الله وهو يودنا أهل البيت دخل الجنه بشفاعتنا .
محاسن ، ص 61
امام حسن (ع):
اي مردم ! از جدم پيامبر خدا شنيدم كه ميفرمود : من شهر علم و دانشم و علي ( ع )دروازه آن است ، آيا از غير دروازه وارد شهر ميشوند ؟
ايها الناس سمعت جدي رسول الله صلي الله عليه وآله يقول : أنا مدينة العلم وعليبابها وهل تدخل المدينة الا من بابها .
امالي صدوق ، ص 207
امام حسن (ع):
شخصي به امام حسن - عليه السلام - عرض كرد : اي پسر پيامبر خدا چرا ما از مرگ اكراه داريم و آن را دوست نداريم ؟ حضرت فرمود : چون شما آخرت خود را خراب ودنيايتان را آباد كردهايد ، بنابراين انتقال از عمران و آباداني به خرابي و ويراني را دوست ندار
قال رجل للحسن عليه السلام : يا بن رسول الله ما بالنا نكره الموت ولا نحبه ؟ فقالالحسن عليه السلام : لانكم أخربتم آخرتكم وعمرتم دنياكم ، وأنتم تكرهون النقلة منالعمران الي الخراب .
بحار الانوار ، ج 44 ، ص 110
امام حسن (ع):
سوگند به خداوند ! هر كس ما را دوست داشته باشد ، اگر چه در دورترين نقاط مانند ديلم اسير باشد ، دوستي ما براي او مفيد است . همانا محبت ما گناهان فرزندان آدم را از بين ميبرد ، همانطور كه باد برگ درختان را مي ريزد .
والله لا يحبنا عبد ابدا ولو كان أسيرا في الديلم الا نفعه حبنا ، وان حبنا ليساقطالذنوب من بني آدم كما يساقط الريح الورق من الشجر .
بحار الانوار ، ج 44 ، ص 24
بحار الانوار ، ج 44 ، ص 24
امام حسن (ع):
بيشتر اهل كوفه به معاويه نوشتند : ما با تو هستيم ، اگر ميخواهي ما حسن ( ع ) رادستگير ميكنيم و پيش تو ميفرستيم . بعد خيمه امام حسن ( ع ) را غارت كرده و آن حضرت را مجروح كردند . پس امام حسن ( ع ) به معاويه نوشت : همانا اين امر ( حكومت ) و جان
كتب أكثر اهل الكوفة الي معاوية : فإنا معك وان شئت أخذنا الحسن وبعثناه اليك، ثم أغاروا علي فسطاطه وضربوه بحربة وأخذ مجروحا ، ثم كتب جوابا لمعاوية : انماهذا الامر لي والخلافة لي ولاهل بيتي ، وانها لمحرمة عليك وعلي أهل بيتك ، سمعته منرسول الله ( ص ) ، والله
بحار الانوار ، ج 44 ، ص 45
امام حسن (ع):
اگر همه دنيا را تبديل به يك لقمه غذا كنم و به انساني كه خدا را از روي خلوص عبادت ميكند بخورانم ، باز احساس ميكنم كه در حق او كوتاهي كرده ام . و اگر ازاستفاده كردن كافر از دنيا جلوگيري كنم تا به آن اندازه كه جانش از شدت گرسنگي وتشنگي به لب ب
لو جعلت الدنيا كلها لقمة واحدة لقمتها من يعبد الله خالصا لرأيت أني مقصر فيحقه ، ولو منعت الكافر منها حتي يموت جوعا وعطشا ثم أذقته شربة من الماء لرأيتأني قد أسرفت .
تنبيه الخواطر و نزهة النواظر ( مجموعه ورام ) ، ج 1 ، ص 350
امام حسن (ع):
والاترين مقام نزد خداوند ، از آن كسي است كه بيشتر از همه به حقوق مردم آشنا باشد و در اداي آن حقوق ، بيشتر از همه كوشا باشد . و كسي كه در برابر برادران ديني خود تواضع كند ، خداوند او را از صديقين و شيعيان اميرالمؤمنين - عليه السلام- قرار ميد
اعرف الناس بحقوق اخوانه وأشدهم قضاء لها ، أعظمهم عند الله شأنا ، ومن تواضعفي الدنيا لاخوانه فهو عند الله من الصديقين ومن شيعة علي بن ابي طالب .
حياة امام حسن بن علي ، ج 1 ، ص 319
امام حسن (ع):
پيامبر خدا ( ص ) فرمود : هيچ بندهاي حقيقتا مؤمن نيست مگر اينكه نفس خود راشديدتر از محاسبه بين دو شريك و يا محاسبه مولا از بنده خود مورد محاسبه قراردهد .
قال ( ع ) : قال رسول الله صلي الله عليه وآله : لا يكون العبد مؤمنا حتي يحاسبنفسه أشد من محاسبة الشريك شريكه والسيد عبده .
بحار الانوار ، ج 70 ، ص 72
امام حسن (ع):
پيامبر خدا ( ص ) فرموده است : يكي از موجبات آمرزش گناهان ، مسرور كردن برادران ديني است .
قال ( ع ) : قال النبي صلي الله عليه وآله : ان من موجبات المغفرة ادخال السرورعلي أخيك .
مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 8 ، ص 193
امام حسن (ع):
از آن حضرت سؤال شد : بي نيازي چيست ؟ فرمود : رضايت نفس به آنچه برايش قسمت شده ، هر چند كم باشد .
قيل له - عليه السلام - ما الغني ؟ قال : رضي النفس بما قسم لها وإن قل .
تحف العقول ، ص 228
امام حسن (ع):
دنيا محل گرفتاري و آزمايش است و هر چه در آن است رو به زوال و نابودي ميباشد، و خداوند ما را از احوال دنيا آگاه كرده است تا عبرت گيريم ، و به ما وعده عذاب داده تا بعد از آن ، حجتي بر خدا نداشته باشيم . پس در اين دنياي فاني زهد بورزيد و به آنچ
ان الدنيا دار بلاء وفتنة ، وكل ما فيها الي زوال ، وقد نبأنا الله عنها ، كيمانعتبر ، فقدم الينا بالوعيد كي لا يكون لنا حجة بعد الانذار ، فازهدوا فيما يفني ،وارغبوا فيما يبقي ، وخافوا الله في السر والعلانية .
توحيد صدوق ، ص 378
امام حسن (ع):
هنگامي كه مستحبات به واجبات ضرر برسانند ، آنها را ترك كنيد .
اذا اضرت النوافل بالفريضة فارفضوها .
تحف العقول ، ص 236
امام حسن (ع):
از آن حضرت سؤال شد : زهد چيست ؟ فرمود : رغبت به تقوي و بي رغبتي به دنيا .
قيل له - عليه السلام - ما الزهد ؟ قال : الرغبة في التقوي والزهادة في الدنيا .
تحف العقول ، ص 227
امام حسن (ع):
از خدا بر حذر باشيد با زيادي ياد او ، و از خدا بترسيد به وسيله تقوي ، و به خدا نزديك شويد با طاعت ، به درستي كه او نزديك است و پاسخگو .
احترسوا من الله بكثرة الذكر واخشوا الله بالتقوي وتقربوا الي الله بالطاعة فإنهقريب مجيب .
تحف العقول ، ص 229
امام حسن (ع):
بدانيد كه خدا شما را بيهوده نيافريده و سر خود رها نكرده ، مدت عمر شما را معين كرده ، و روزي شما را ميانتان قسمت كرده ، تا هر خردمندي اندازه خود را بداند و بفهمد كه هر چه برايش مقدر است به او ميرسد ، و هر چه از او نيست به او نخواهد رسيد ، خد
اعلموا ان الله لم يخلقكم عبثا وليس بتارككم سدي ، كتب آجالكم وقسم بينكممعائشكم ، ليعرف كل ذي لب منزلته وأن ما قدر له اصابه وما صرف عنه فلن يصيبه ،قد كفاكم مؤونة الدنيا وفرغكم لعبادته وحثكم علي الشكر وافترض عليكم الذكروأوصاكم بالتقوي منتهي رضاه .
تحف العقول ، ص 234
امام حسن (ع):
آن كس كه بر حسن اختيار خداوند توكل و اعتماد كند ( و به قضا و قدر الهي خوشنود باشد ) آرزو نميكند در غير حالي باشد كه خداوند برايش اختيار كرده است .
من اتكل علي حسن الاختيار من الله لم يتمن أنه في غير الحال التي اختارها الله له.
تحف العقول ، ص 236
امام حسن (ع):
خيري كه هيچ شري در آن نيست ، شكر بر نعمت و صبر بر مصيبت و ناگوار است .
الخير الذي لا شر فيه ، الشكر مع النعمة والصبر علي النازلة .
تحف العقول ، ص 237
امام حسن (ع):
از آن حضرت سؤال شد : مروت چيست ؟ فرمود : حفظ دين ، عزت نفس ، نرمش ،احسان ، پرداخت حقوق و اظهار دوستي نسبت به مردم .
قيل له - عليه السلام - ما المروة ؟ قال : حفظ الدين واعزاز النفس ولين الكنفوتعهد الصنيعة واداء الحقوق والتحبب الي الناس .
تحف العقول ، ص 227
امام حسن (ع):
آن حضرت - عليه السلام - به مردي كه از بيماري شفا يافته بود ، فرمود : خدا يادت كرد پس يادش كن ، و از تو گذشت پس شكرش كن .
قال - عليه السلام - لرجل أبل من علة : ان الله قد ذكرك فاذكره وأقالك فاشكره .
تحف العقول ، ص 237
امام حسن (ع):
هر كس كه پيوسته به مسجد رود يكي از اين هشت فايده نصيبش شود : آيه محكمه ،دستيابي به برادري سودمند ، دانشي تازه ، رحمتي مورد انتظار ، سخني كه او را به راه راست كشد يا او را از هلاكت برهاند ، ترك گناهان از شرم مردم و ترس ازخدا .
من أدام الاختلاف الي المسجد أصاب احدي ثمان : آية محكمة وأخا مستفادا وعلمامستطرفا ، ورحمة منتظرة ، وكلمة تدله علي الهدي ، أو ترده عن ردي ، وترك الذنوبحياء وخشية .
تحف العقول ، ص 238
امام حسن (ع):
به درستي كه پر ديدترين ديدهها آن است كه در خير نفوذ كند ، و شنواترين گوشها آن است كه تذكري را بشنود و از آن سود برد ، سالمترين دلها آن است كه از شبهه ها پاك باشد .
ان ابصر الابصار ما نفذ في الخير مذهبه وأسمع الاسماع ما وعي التذكير وانتفع به .أسلم القلوب ما طهر من الشبهات .
تحف العقول ، ص 238
امام حسن (ع):
مردي به امام حسن - عليه السلام - عرض كرد : دختري دارم ، به نظر شما با چه كسي وصلت كنم . فرمود : با كسي كه متقي و با ايمان باشد . چون اگر او را دوست بدارد ،مورد احترامش قرار ميدهد ، و اگر از او نفرت داشته باشد ، به او ظلم نميكند .
قال رجل للحسن - عليه السلام - : ان لي ابنة فمن تري أن أزوجها له ؟ قال : زوجهاممن يتقي الله عز وجل فإن أحبها أكرمها وان أبغضها لم يظلمها .
مستطرف ، ج 2 ، ص 218
امام حسن (ع):
به درستي كه نعمت دنيا پايدار نيست ، نه از آسيبش آسودگي هست ، و نه ازبديهايش جلوگيري ، فريبي است حايل سعادت ، و تكيه گاهي است خميده .
ان الدنيا لا تدوم نعيمها ولا يؤمن فجيعها ولا تتوقي مساويها ، غرور حائل وسناد مائل.
تحف العقول ، ص 239
امام حسن (ع):
اي بندگان خدا از عبرتها پند گيريد ، و از اثر گذشتگان متوجه شويد ، و به وسيله نعمتها از نافرماني خدا باز ايستيد ، و از پندها سود بريد .
اتعظوا عباد الله بالعبر واعتبروا بالاثر وازدجروا بالنعيم وانتفعوا بالمواعظ .
تحف العقول ، ص 239
امام حسن (ع):
به درستي كه خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقه خلق خود ساخته تا به وسيله طاعتش به رضاي او سبقت گيرند .
ان الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه ، فيستبقون فيه بطاعته الي مرضاته .
تحف العقول ، ص 239
امام حسن (ع):
سه چيز مردم را هلاك ميكند : تكبر ، حرص و حسد . چون تكبر دين انسان را از بين مي برد و شيطان هم به واسطه تكبر ملعون و منفور شد ، و حرص دشمن نفس انسان است و حضرت آدم به سبب حرص از بهشت رانده شد ، و حسد راهبر بدي و بدبختي است و به سبب حسد قابيل
هلاك الناس في ثلاث : الكبر والحرص والحسد ، فالكبر هلاك الدين وبه لعن ابليس، والحرص عدو النفس وبه اخرج آدم من الجنة ، والحسد رائد السوء ومنه قتل قابيلهابيل .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111
امام حسن (ع):
علم و دانش خود را به مردم ياد بده و علم ديگران را ياد بگير تا بدين وسيله هم علم خود را محكم و استوار كني و هم آنچه نمي داني بياموزي .
علم الناس علمك وتعلم علم غيرك فتكون قد أتقنت علمك وعلمت ما لم تعلم .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111
امام حسن (ع):
فقط به ديدار كسي برو كه يا به عطا و بخشش او اميدوار باشي و از قدرت او بترسي، يا از علم او استفاده كني ، يا به بركت دعاي او اميدوار باشي ، و يا از خويشان تو باشد .
لا تأت رجلا الا أن ترجو نواله وتخاف يده ، أو تستفيد من علمه ، أو ترجو بركةدعائه ، أو تصل رحما بينك وبينه .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111
امام حسن (ع):
ظالمي شبيه تر از حسود به مظلوم نديده ام .
ما رأيت ظالما أشبه بمظلوم من حاسد .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111
امام حسن (ع):
آنچه از امور دنيوي را كه طلب كردي ولي به دست نياوردي ، فراموش كن .
اجعل ما طلبت من الدنيا فلن تظفر به بمنزلة ما لم يخطر ببالك .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111

هر كس را كه خداوند توفيق

امام حسن (ع):
هر كس را كه خداوند توفيق دعا كردن بدهد ، باب اجابت را برايش باز ميكند و هركس را كه توفيق طاعت و عبادت دهد ، باب قبول را برايش باز ميكند و هر كس راكه توفيق شكر گزاري دهد ، باب افزايش نعمتها را برايش باز ميكند .
ما فتح الله عز وجل علي أحد باب مسألة فخزن عنه باب الاجابة ، ولا فتح الرجل بابعمل فخزن عنه باب القبول ، ولا فتح لعبد باب شكر فخزن عنه باب المزيد .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
امام حسن (ع):
مام حسن (ع) : به امام مجتبي - عليه السلام - عرض شد : اي پسر پيامبر خدا در چه حالي هستي ؟فرمود : خدايي دارم كه بر من مسلط است ، و آتش جهنم در پيش روي من است ، و مرگ مرا ميخواند ، و حساب آخرت مرا احاطه كرده است ، و در قيد و بند اعمالم هستم ، نميتوانم آنچه ر
قيل له عليه السلام كيف أصبحت يا ابن رسول الله ( ص ) ؟ قال : أصبحت ولي ربفوقي ، والنار امامي ، والموت يطلبني ، والحساب محدق بي ، وأنا مرتهن بعملي لاأجد ما احب ، ولا أدفع ما اكره والامور بيد غيري ، فان شاء عذبني وان شاء عفا عني ،فأي فقير أفقر مني ؟
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
امام حسن (ع):
وعده دادن آفت كرم و بخشش است ، و چاره آن انجام و اتمام بخشش است .
الوعد مرض في الجود ، والانجاز دواؤه .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
امام حسن (ع):
از آن حضرت سؤال شد : فقر چيست ؟ فرمود : حرص به هر چيز .
قيل له - عليه السلام - ما الفقر ؟ قال : شره النفس الي كل شيء .
تحف العقول ، ص 228
1 2
امام حسن (ع):
براي مجازات در خطاها و لغزشها عجله نكن ، و بين خطا و مجازات براي عذرخواهي فرصتي باقي بگذار .
لا تعاجل الذنب بالعقوبة واجعل بينهما للاعتذار طريقا .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
امام حسن (ع):
مصيبتها و ناملايمات كليدهاي پاداش و ثواب هستند .
المصائب مفاتيح الاجر .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
امام حسن (ع):
نعمت ، امتحان و آزمايش الهي است . پس اگر شكر كردي ، نعمت است و اگرناسپاسي كردي ، به غضب و خشم الهي تبديل ميشود .
النعمة محنة ، فان شكرت كانت نعمة ، فان كفرت صارت نقمة .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
امام حسن (ع):
از بهره زبانت همان مقدار براي تو كفايت ميكند كه راه هدايتت را از گمراهي روشن كند .
كفاك من لسانك ما اوضح لك سبيل رشدك من غيك .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 114
امام حسن (ع):
از تفكر و تعقل غافل نشويد ، زيرا تفكر حيات بخش قلب آگاه و كليد درهاي حكمت است .
عليكم بالفكر فانه حياة قلب البصير ومفاتيح ابواب الحكمة .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 115
امام حسن (ع):
اي پسر آدم ، از زماني كه از مادر زاييده شدي مشغول نابود كردن عمر خود بوده اي ،پس از باقيمانده عمر خود براي آينده ( عالم آخرت ) ذخيره كن ، به درستي كه مؤمن از اين دنيا زاد و توشه برميگيرد و كافر خوش گذارني ميكند . و بعد اين آيه را تلاوت فرمو
يابن آدم انك لم تزل في هدم عمرك منذ سقطت من بطن امك ، فخذ مما في يدك لمابين يديك ، فان المؤمن يتزود والكافر يتمتع ، وكان عليه السلام يتلو بعد هذهالموعظة : " وتزودوا فان خير الزاد التقوي " .
كشف الغمه ، ج 1 ، ص 572
امام حسن (ع):
آماده سفر آخرت شو و قبل از فرا رسيدن مرگ زاد و توشه خود را فراهم كن ، و بدانكه تو در حالي دنيا را مي طلبي كه مرگ ، تو را مي طلبد ، و امروز غم و اندوه فردا را نداشته باش ، و بدان كه هر چه از مال دنيا بيشتر از غذا و خوراك خود به دست آوردي در
استعد لسفرك وحصل زادك قبل حلول أجلك ، واعلم انك تطلب الدنيا والموتيطلبك ، ولا تحمل هم يومك الذي لم يأت علي يومك الذي أنت فيه واعلم انك لاتكسب من المال شيئا فوق قوتك الا كنت فيه خازنا لغيرك واعلم ان في حلالها حساب، وفي حرامها عقاب وفي الشبهات عتاب فانزل ال
بحار الانوار ، ج ، 44 ، ص 139
امام حسن (ع):
براي دنيايت آنچنان رفتار كن كه گويا براي هميشه زنده اي ، و براي آخرتت چنان رفتار كن كه گويا فردا خواهي مرد .
اعمل لدنياك كأنك تعيش أبدا ، واعمل لَخرتك كأنك تموت غدا .
بحار الانوار ، ج ، 44 ، ص 139
امام حسن (ع):
اگر به خاطر نيازي مجبور شدي با مردي دوست و همنشين شوي ، پس با كسي دوست شو كه وقتي با او همنشيني ميكني ، موجب زينت تو باشد و هنگامي كه به او خدمتي كردي، از تو حمايت كند و هنگامي كه از او در خواست كمك كردي ، تو را ياري كند و اگرسخني گفتي ، سخ
اذا نازعتك إلي صحبة الرجال حاجة فاصحب من اذا صحبته زانك واذا خدمته صانكواذا أردت منه معونة اعانك ، ان قلت صدق قولك وان صلت شد صولك ، وان مددتيدك بفضل مدها ، وان بدت عنك ثلمة سدها وان رأي منك حسنة عدها .
بحار الانوار ، ج 44 ، ص 139
امام حسن (ع):
هر كس قرآن بخواند ، يك دعاي مستجاب براي او ميباشد كه يا فورا اجابت ميشود و يا با تأخير .
من قرأ القرآن كانت له دعوة مجابة ، اما معجلة واما مؤجلة .
بحار الانوار ، ج 92 ، ص 204
امام حسن (ع):
از آن حضرت سؤال شد : شرف چيست ؟ فرمود : موافقت با دوستان و حفظ همسايگان .
قيل له - عليه السلام - ما الشرف ؟ قال : موافقة الاخوان وحفظ الجيران .
تحف العقول ، ص 228
امام حسن (ع):
امام حسن ( ع ) : پيامبر خدا فرموده است : هر كس آية الكرسي را بعد از نماز واجب بخواند ، تا نماز بعد در پناه و حفاظت خداست .
قال : قال رسول الله صلي الله عليه وآله : من قرأ آية الكرسي في دبر الصلاةالمكتوبة ، كان في ذمة الله الي الصلاة الاخري .
مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 10 ، ص 102
امام حسن (ع):
هر روزه داري هنگام افطار يك دعاي اجابت شده دارد . پس در اولين لقمه افطار بگو: به نام خدا ، اي خدايي كه آمرزش تو فراگير و وسيع است ، مرا ببخش .
ان لكل صائم عند فطوره دعوة مستجابة فاذا كان اول لقمة فقل : بسم الله اللهم ياواسع المغفرة اغفر لي .
اقبال الاعمال ، ص 116
امام حسن (ع):
امام حسن ( ع ) : پيامبر خدا فرموده است : كسي كه بعد از خواندن نماز صبح درهمان محل بنشيند و مشغول ذكر خدا شود تا خورشيد طلوع كند ، براي او پرده و مانعي از آتش عذاب الهي خواهد بود .
ال : قال رسل الله صلي الله عليه وآله : من صلي صلاة الصبح ، ثم جلس في مصلاهيذكر الله حتي تطلع الشمس كان له حجابا أو سترا من النار .
تيسير المطالب ، ص 350
امام حسن (ع):
ث به درستي كه هر كس طالب عبادت باشد ، خود را براي آن آراسته و پاك ميكند .
ان من طلب العبادة تزكي لها .
تحف العقول ، ص 236
امام حسن (ع):
سزاوار مرد روزه دار اين است كه ريشش را رنگ كرده و لباسش را خوشبو كند ، وسزاوار زن روزه دار اين است كه موي سرش را شانه كرده و لباسش را خوشبو كند .
تحفة الصائم أن يدهن لحيته ويجمر ثوبه ، وتحفة المرأة الصائمة أن تمشط رأسهاوتجمر ثوبها .
الخصال ، ص 61
امام حسن (ع):
از پدرم شنيدم كه پيامبر خدا فرموده است : هر كس در قضاي حاجت برادر ديني خودكوشش كند ، مانند اين است كه نه هزار سال خدا را عبادت كرده باشد در حالي كه روزها روزه و شبها مشغول عبادت باشد .
سمعت أبي عليه السلام يحدث عن جدي رسول الله صلي الله عليه وآله انه قال : منسعي في حاجة أخيه المسلم ، فكأنما عبد الله عز وجل تسعة آلاف سنة ، صائما نهارهقائما ليله .
الفقيه ، ج 2 ، ص 189
امام حسن (ع):
زكات دادن هرگز موجب كم شدن مال نميشود.
ما نقصت زكاة من مال قط .
دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص 246 - 264
امام حسن (ع):
از پروردگارم شرم ميكنم از اينكه ملاقات كنم او را و حال آنكه من پياده به زيارتخانه او نرفته باشم .
اني لاستحي من ربي ان القاة ولم أمش الي بيته .
حلية الاولياء ، ج 2 ، ص 37
امام حسن (ع):
به حضرت عرض شد چرا شما هرگز نيازمندي را نا اميد بر نميگردانيد ، اگر چه سوار بر شتر باشيد ؟ فرمود : خود من هم محتاج و نيازمند درگاه خداوند هستم و دوست دارم كه خداوند مرا محروم نگرداند و شرم دارم در حالي كه نيازمند هستم ، نيازمندان را نا اميد
قيل له : لأي شيء لا نراك ترد سائلا وان كنت علي ناقة ؟ فقال عليه السلام : انيلله سائل ، وفيه راغب ، وانا استحيي أن اكون سائلا وأرد سائلا ، وان الله عودنيعادة أن يفيض نعمه علي وعودته أن أفيض نعمه علي الناس فأخشي إن قطعت العادة أنيمنعني العادة .
نور الابصار ، ص 123 - كنز المدفون ، ص 434
امام حسن (ع):
وقتي يكي از شما دوستش را ملاقات ميكند ، بايد جاي نور در پيشاني او را ببوسد .
اذا لقي احدكم اخاه فليقبل موضع النور من جبهته .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 110
امام حسن (ع):
از آن حضرت سؤال شد : پستي و ناكسي چيست ؟ فرمود : به خود رسيدن و بي اعتنايي به همسر .
قيل له - عليه السلام - ما اللؤم ؟ قال : احراز المرء نفسه واسلامه عرسه .
تحف العقول ، ص 228
امام حسن (ع):
آنكس كه مرگش فرا رسيده ، مهلت مي طلبد تا گذشته را جبران كند و آنكس كه مرگش فرا نرسيده و براي عمل صالح فرصت دارد ، امروز و فردا ميكند .
كل معاجل يسأل النظرة ، وكل مؤجل يتعلل بالتسويف .
تحف العقول ، ص 236
امام حسن (ع):
اي كساني كه اهل خوش گذراني و لذات دنيا هستيد ، بدانيد كه اين لذات باقي ماندني نيست ، و مغرور شدن به سايه اي كه زوال پذير است ، حماقت است .
كان الحسن بن علي عليهما السلام يتمثل : يا أهل لذات دنيا لا بقاء لها اناغترارا بظ-ل زائ-ل حم-ق
اعلام الدين ، ص 241
امام حسن (ع):
بيشترين عفو و بخشش كريم وقتي است كه خطا كار نتواند براي خطاي خود عذري بياورد .
اوسع ما يكون الكريم بالمغفرة اذا ضاقت بالمذنب المعذرة .
اعلام الدين ، ص 297
امام حسن (ع):
كسي كه خدا را بشناسد ، او را دوست ميدارد و كسي كه دنيا را بشناسد ، در آن زهد مي ورزد . و شخص مؤمن عمل لهو و بيهوده انجام نمي دهد مگر وقتي كه غافل مي شود ، و هنگامي كه متوجه كار بيهوده خود شد ، محزون ميگردد .
من عرف الله أحبه ومن عرف الدنيا زهد فيها ، والمؤمن لا يلهو حتي يغفل ، فاذاتفكر حزن .
تنبيه الخواطر و نزهة النواظر ( مجموعه ورام ) ، ج 1 ، ص 52
امام حسن (ع):
كسي كه بندگي خدا كند ، خداوند همه چيز را بنده او ميكند .
من عبد الله ، عبد الله له كل شيء .
تنبيه الخواطر و نزهة النواظر ( مجموعه ورام ) ، ج 2 ، ص 108
امام حسن (ع):
كسي كه كارهاي نيك خود را مي شمارد ، احسان و كرامتش را از بين ميبرد .
من عدد نعمه محق كرمه .
بحار الانوار ، ج 74 ، ص 417
امام حسن (ع):
بزرگي كساني كه عظمت خدا را دانستند اين است كه تواضع كنند ، و عزت آنها كه جلال خدا را شناختند اين است كه برايش زبوني كنند ، و سلامت آنها كه دانستند خدا چه قدرتي دارد اين است كه به او تسليم شوند .
ان رفعة الذين يعلمون عظمة الله ان يتواضعوا ، و ( عز ) الذين يعرفون ما جلال اللهان يتذللوا ( له ) ، وسلامة الذين يعلمون ما قدرة الله ان يستسلموا له .
تحف العقول ، ص 229
امام حسن (ع):
از آن حضرت در باره سكوت سؤال شد ، فرمود : سكوت پرده ناداني و زينت آبرو و عزت است و كسي كه سكوت ميكند راحت و آسوده ، و همنشين او در امان است .
سئل عليه السلام عن الصمت ، فقال : هو ستر العمي وزين العرض ، وفاعله في راحةوجليسه آمن .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111
امام حسن (ع):
مردي از امام حسن ( ع ) درخواست راهنمايي كرد . امام ( ع ) به او فرمودند : مراستايش نكن كه نسبت به خودم از شما آشنا ترم ، و دروغگو هم نشمار كه نظر دروغگو بي ارزش است ، و نزد من غيبت هيچ كس را نكن .
سأله رجل ان يخيله ، قال عليه السلام : اياك ان تمدحني فأنا اعلم بنفسي منك ، أوتكذبني فانه لا رأي لمكذوب ، أو تغتاب عندي أحدا .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 109
امام حسن (ع):
اي پسر آدم از اعمال حرام دوري كن تا شخص عابدي باشي ، و به آنچه خداوند روزي تو كرده خوشنود و راضي باش تا بي نياز باشي ، و حق همسايگي را در باره همسايهات مراعات كن تا مسلمان باشي ، و آنچنان با مردم رفتار كن كه دوست داري با تو رفتار شود تا شخص
يا ابن آدم عف عن محارم الله تكن عابدا وارض بما قسم الله سبحانه تكن غنياوأحسن جوار من جاورك تكن مسلما ، وصاحب الناس بمثل ما تحب ان يصاحبوك به تكنعدلا .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 112
امام حسن (ع):
از آن حضرت سؤال شد زندگي چه كسي از همه بهتر است ؟ فرمود : كسي كه مردم را درزندگي خود شريك كند .
قيل له عليه السلام من أحسن الناس عيشا ؟ قال : من أشرك الناس في عيشه .
تاريخ يعقوبي ، ج 2 ، ص 215
امام حسن (ع):
پناهنده به خدا آسوده و محفوظ است ، و دشمنش ترسان و بي ياور .
ان جار الله آمن محفوظ وعدوه خائف مخذول .
تحف العقول ، ص 229
امام حسن (ع):
دست نيافتن به نيازمنديها بهتر از درخواست آن از نا اهلان است .
فوت الحاجة خير من طلبها الي غير أهلها .
تاريخ يعقوبي ، ج 2 ، ص 215
امام حسن (ع):
بداخلاقي بدتر از بلا و مصيبت است .
اشد من المصيبة سوء الخلق .
تاريخ يعقوبي ، ج 2 ، ص 215
امام حسن (ع):
اي اهل كوفه بدانيد كه صبر و شكيبايي زينت است ، و وفاي به عهد جوانمردي است ،و عجله و شتابزدگي كم خردي است ، و كم خردي ضعف است ، و همنشيني با فرومايگان موجب ننگ و رسوايي است ، و رفت و آمد با هرزگان و گناهكاران موجب شك و بدگماني است .
اعلموا يا اهل الكوفة ان الحلم زينة ، والوفاء مروءة ، والعجلة سفه ، والسفه ضعف، ومجالسة اهل الدناءة شين ومخالطة اهل الفسوق ريبة .
ترجمة الامام الحسن ، ص 167
امام حسن (ع):
ما تجربه كرديم و تجربه كنندگان نيز تجربه كردند ، ولي چيزي مفيدتر از وجود صبر و پرضررتر از نبود صبر نديديم . با صبر همه امور اصلاح ميشود و چيزي جاي آن رانمي گيرد .
جربنا وجرب المجربون ، فلم نر شيئا انفع وجدانا ولا أضر فقدانا من الصبر ، تداويبه الامور ، لا يداوي هو بغيره .
شرح نهج البلاغه ، ابن ابي الحديد ، ج 1 ، ص 319
امام حسن (ع):
هيچ حقي كه باطلي در آن نباشد مانند مرگ نديدم كه شبيه تر باشد به باطلي كه حقي در آن نيست .
ما رأيت حقا لا باطل فيه أشبه بباطل لا حق فيه من الموت .
شرح نهج البلاغه ، ابن ابي الحديد ، ج 18 ، ص 311
امام حسن (ع):
امام حسن مجتبي - عليه السلام - به هنگام ورود به مسجد سر را به طرف آسمان بلند ميكرد و ميفرمود : پروردگارا ! مهمان تو جلو درب خانه ات ايستاده است . اينيكوكار ! بنده گناهكار و بدرفتار به درگاهت شتافته ، از زشتيهايي كه مرتكب شده به خاطر زيبايي
كان عليه السلام اذا بلغ المسجد رفع رأسه ويقول : الهي ضيفك ببابك يا محسن قداتاك المسيئ ، فتجاوز عن قبيح ما عندي بجميل ما عندك ، يا كريم .
بحار الانوار ، ج 43 ، ص 339
امام حسن (ع):
دوازده چيز از آداب غذا خوردن بوده و بر هر مسلماني لازم است كه از آنها اطلاع داشته باشد ، چهار چيز آن واجب ، و چهار چيز ديگر سنت ، و چهار مورد باقي ماندهاز ادب و اخلاق است . اما چهار امر لازم : شناسايي منعم ، خشنود بودن به آنچه روزي گرديده ،
في المائدة اثنتي عشر خصلة يجب علي كل مسلم أن يعرفها ، أربع فيها فرض وأربعسنة وأربع تأديب ، الفرض : المعرفة ، الرضا ، التسمية ، الشكر . السنة : الوضوءقبل الطعام ، الجلوس علي الجانب الايسر ، الاكل بثلاثة أصابيع ، ولعق الاصابع .التأديب : الاكل مما يليك ، تصغ
من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 227 ، ح 38
امام حسن (ع):
شوخي كردن حرمت و احترام را از بين ميبرد .
المزاح يأكل الهيبة .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
امام حسن (ع):
كار نيك آن است كه در انجامش درنگ نشود ، و بعد از انجام آن منت نگذارند .
المعروف ما لم يتقدمه مطل ولم يتعقبه من .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 115
امام حسن (ع):
قدر نعمتهاي پروردگار تا موقعي كه پا برجاست مجهول و ناشناخته است ، و زماني شناخته ميشود كه از دست رفته باشد .
تجهل النعم ما اقامت ، فاذا ولت عرفت .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 115
امام حسن (ع):
اي بندگان خدا ، پرهيزگار باشيد ، و بدانيد كه هر كس پرهيزگار باشد ، خداوند او را به خوبي از فتنه ها و آزمايشها برآورد و در كارش موفق سازد و راه حق را برايش آماده كند .
فاتقوا الله عباد الله ، واعلموا أنه من يتق الله يجعل له مخرجا من الفتن ويسددهفي أمره ويهييء له رشده .
تحف العقول ، ص 234
امام حسن (ع):
هيچ مردمي با هم مشورت نكند مگر اينكه به درستي هدايت شوند .
ما تشاور قوم الا هدوا الي رشدهم .
تحف العقول ، ص 236
امام حسن (ع):
پستي و ناكسي اين است كه شكر نعمت نكني .
اللؤم ان لا تشكر النعمة .
تحف العقول ، ص 236
امام حسن (ع):
در طلب مانند شخص پيروز مكوش ، و مانند كسي كه تسليم شده به قدر اعتماد نكن چون به دنبال كسب و روزي رفتن سنت است ، و ميانه روي در طلب روزي از عفت است، و عفت مانع روزي نيست ، و حرص موجب زيادي رزق نيست . به درستي كه روزي قسمت شده و حرص زدن ، موج
لا تجاهد الطلب جهاد الغالب ، ولا تتكل علي القدر اتكال المستسلم فإن ابتغاءالفضل من السنة ، والاجمال في الطلب من العفة ، وليست العفة بدافعة رزقا ولاالحرص بجالب فضلا . فإن الرزق مقسوم واستعمال الحرص استعمال المَثم .
تحف العقول ، ص 236
امام حسن (ع):
انسان تا وعده نداده ، آزاد است . اما وقتي وعده ميدهد زير بار مسؤوليت ميرود ،و تا به وعدهاش عمل نكند رها نخواهد شد .
المسؤول حر حتي يعد ، ومسترق المسؤول حتي ينجز .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113

 

گالري تصاوير قبرستان بقيع / ولادت / شهادت

کتابخانه صوتي امام حسن مجتبي (ع)

صحيفه ي حسن (ع)

مقالات / اشعار / زندگينامه

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page