ازدواج خديجه با پيامبر

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

«خديجه» دختر «خويلد» زن زيرك و داناى قريش مى ديد و مى شنيد كه «امين» همان است كه پيامبران رسالتش را بشارت داده اند. با وجود ثروت فراوان، شيفته حقيقت و عاشق معنويت بود. از اين رو در تلاش برآمد تا «امين» را بيازمايد. سرمايه انبوهى در اختيار او گذارد و او روانه يك سفر تجارى شد. از اين سفر بهترين سود نصيب خديجه شد. «ميسره» غلام خديجه از راستى و درستى «محمد» (ص) در طول سفر حكايتها داشت. ميسره براى خديجه تعريف كرد كه راهبى در شهر «بصرى» به من گفت: اين مرد همان پيامبرى است كه پيامبران ظهورش را نويد داده اند. [سيره ابن اسحق ص 59.]
روزى ديگر با مردى اختلاف پيدا كردند. آن مرد از محمد (صلى الله عليه و آله) خواست تا به بتهاى «لات» و «عزى» سوگند ياد كند ولى امين پاسخ داد هيچ چيز در نظر من از بتها نفرت انگيزتر نيست. [طبقات الكبرى ج 1 ص 129.]
خديجه حقيقت را دريافت و به محمد (صلى الله عليه و آله) پيشنهاد ازدواج داد. آن حضرت كه عشق به معنويت و فضائل اخلاقى را در وجود خديجه يافته بود، با اين ازدواج موافقت نمود. در آن هنگام حضرت محمد (صلى الله عليه و آله) 25 ساله بود. [طبقات الكبرى ج 1 ص 129.]
15 سال بعد (در سن 40 سالگى) بگاهى كه حضرت محمد (صلى الله عليه و آله) در غار حرا به راز و نياز مشغول بود فرشته وحى بر او نازل شد و آن حضرت به پيامبرى مبعوث گشت. [سيره ابن اسحق ص 101.]
نخستين فردى كه به پيامبر (ص) ايمان آورد على (عليه السلام) بود كه در خانه پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى زيست [پيامبر (ص) فرمود: «هذا اول من امن بى و صدقنى و صلى معى» نهج البلاغه فيض خطبه 131.] و نخستين زن، خديجه بود. [سيره ابن اسحق ص 112.]
نسيم جان فزاى «وحى» وزيدن گرفته بود و در زير بارش «نور» و حضور «رسول» با نغمه توحيد زيباترين آهنگ هستى سروده مى شد. اسلام در حال شكل گرفتن بود و كفر در حال زوال. جدالها آغاز گرديد و شكنجه گاههاى سران مشرك برپا شد.