ضرورت توجه به عامل مردمى

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

سياستمدارانى كه به زور و روش هاى شيطانى تكيه دارند. و به قدرت هاى بزرگ وابسته اند. و با حمايت و قدرت آنها در براندازى يا به دست گرفت حكومتى، قدرتى تلاش مى كنند. و يا در نظاميان كشورى نفوذ كرده با حركت ميليتاريستى و زور سر نيزه مى خواهند بر مردم حكومت كنند.
كارى به توده ها و عامل مردمى ندارند و اصولاً از آرمان و اهداف تكاملى انسان دوستانه اى برخوردار نمى باشند.
مى خواهند حاكم باشند و توده ها را با زور و پول و تزوير، تسليم اهداف شيطانى خود سازند.
نه به مردم و سرنوشت جامعه مى انديشند. و نه كارى با مردم دارند. و همواره با قدرت مردمى در ستيزند و آينده اى جز شكست و رسوائى نخواهند داشت.
امّا در نهضت هاى الهى، و قيام هاى رهائى بخش پيامبران خدا، مردم مورد توجه قرار دارند، و سرنوشت و سعادت مردم اساس بعثت سفراء الهى است.
از اين رو راه انبياء و مصلحان متعهّد جوامع بشرى از راه سياستمداران خود فروخته و فرصت طلب جداست.
انبياء الهى و ديگر قيامگران توحيدى، در مردم زيستند و با مردم حركت كردند و قبل از هرگونه فعاليّتى به بيدارى و آگاهى مردم همّت نمودند و با تلاشهاى فراوان و پيگير، عامل مردمى را بازسازى نموده، به صحنه سياسى نهضت ها كشاندند. و آنگاه در تداوم حركت توده ها با برخوردارى از امدادهاى الهى و قدرت مردمى و ديگر عوامل ضرورى به پيروزى رسيدند و هرگونه تهاجمات دشمنان سوگند خورده را دفع نمودند.
حضرت موسى (ع) با مردم بود و در مردم زيست و با آگاه نمودن عامل مردمى، قيام عليه فرعون را سازمان داد و با دست مردم و امدادهاى الهى، حكومت شيطانى فرعون را سرنگون و حكومت الهى را استقرار بخشيد. و آنگاه كه همين مردم به رفاه زدگى و تن پرورى و شهوت پرستى روى آوردند و از صحنه سياسى كنار رفتند، دوباره سقوط كردند. و ديگر انبياء الهى نيز براى مردم مبعوث شدند و در مردم زندگى كردند و با دست مردم به اصلاح فرد و جامعه برخواستند.
رسول گرامى اسلام حدود 40 سال در ميان مردم جاهلى زيست و وجدان هاى خفته جاهلى را آرام آرام بيدار كرد و گروه هاى مقاومت و دفاع از محرومين را از مردم به جان آمده، تشكيل داد [پيمان حَلْفُ الفُضُول] و در برابر جبّاران و گردنكشان ايستاد و قدرت مردمى را با آگاهى و ايمان به صحنه سياسى آورد و اسلام و انقلاب اسلامى را به پيروزى رساند.
عامل مردمى به رسول خدا گرائيد و به او ايمان آورد. و همراه او در شِعب ابيطالب آن درّه سوزان و مخوف محاصره شد. و شاهد گرسنگى ها و تشنگى ها و مرگ عزيزان گرديد. و در جنگ و دفاع، در عمليّات هاى گوناگون در 94 حمله شركت كرد و دست از يارى رسول خدا تا آخرين لحظه هاى حيات برنداشت كه ره آورد آن پيروزى انقلاب اسلامى و دفع خطرات و تهاجمات دشمن بود.
امّا روزى كه همين مردم در آتش فتنه ها، راه گم كردند. و غبار هوس ها چشمشان را تيره و تار نمود. و دنيازدگى و قدرت طلبى، بلاى اعتراف و تفرقه را به ارمغان آورد.
سكوت كردند و دست از يارى اهل بيت برداشتند كه فاطمه (عليهاالسلام) فرمودند:
لَيْتَ شِعْرى اِلى اَىّ سِنادٍ اِسْتَنَدُوا؟ «اى كاش مى دانستم به چه پناهگاهى تكه زدند؟» و َ عَلى اَىّ عِمادٍ اِعْتَمَدُوا؟ «و كدام ستون را پشتيبان خود برگزيدند؟» و َ بِاَيّةِ عُروَةٍ تَمَسّكُوا... وَ بِئسَ لِلظّالِمِينَ بَدَلاً. «و به كدامين ريسمان چنگ زدند... و چه بد انتخابى براى ظالمين مطرح شد».
در تداوم خط انبياء الهى و اسلام، در ارزيابى پيروزى نهضت ها و قيام هاى الهى تا عصرمان، شاهديم كه همه جا عامل مردمى نقش كارسازى داشته است و هرگاه قدرت لا يزال الهى در شكل قدرت توده هاى اجتماعى، به صحنه انقلاب كشانده شد پيروزى و سعادت به ارمغان آورد.