62 - همسر گزينى

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

ازدواج يك كمال است و در دين مبين اسلام ارزش و جايگاه والايى دارد. اسلام اين بناى ارزشمند را از بهترين بنيادها معرفى مى كند، به گونه اى كه پيامبر اسلام مى فرمايد:
ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله عزوجل من التزويج (537).
هيچ بنيادى در اسلام نزد خداوند محبوب تر از ازدواج نيست .
رسول خدا (صلى الله عليه و آله )، اين زيباترين پيوند را يك سنت محمدى مى داند و ديگران را نيز به انجام آن تشويق مى كند:
من احب فطرتى فليستن بسنتى و من سنتى النكاح (538).
هر كس كه مرا دوست دارد، از سنت من پيروى كند و ازدواج از سنت من است .
تمايل مرد و زن براى ازدواج ، واقعيتى خدادادى است كه آثار فراوانى در پى دارد. از آن جمله ، پيامبر اسلام ، فزونى مروت و نيكى سيرت را نتيجه ازدواج مى داند و مى فرمايد:
زوجوا ايامكم ، فان الله يحسن لهم فى اخلاقهم ... و يزيدهم فى مروآتهم (539).
پسران و دختران مجرد خود را همسر دهيد كه خداوند مروتشان را افزون و سيرتشان را نيكو كند.
از سوى ديگر، ازدواج وسيله پاكدامنى شمرده شده است . پيامبر رحمت در سخنى ديگر مى فرمايد:
هو اغض للبصر اعف للفرج و الف و اشرف (540).
ازدواج بهترين وسيله براى نفى نگاه شهوانى ، برخوردارى از عفت جنسى ، پاكدامنى و شرافت انسانى است .
پيامبر به مجردانى كه توانايى ازدواج دارند، هشدار مى داد و خود نيز به شيوه حسنه ، آنان را به تزويج وامى داشت . براى نمونه ، روزى عكاف يكى از جوانان مدينه خدمت پيامبر رسيد، آن حضرت از او پرسيد: آيا زنى دارى ؟ گفت خير. فرمود: در اين باره مشكل دارى ؟ گفت : خير. فرمود: سالم و توانگرى ؟ گفت : آرى بحمدلله . حضرت فرمود: در اين صورت ، تو از برادران شيطانى ! يا بايد از راهبان مسيحى باشى - و اگر مسلمانى - مانند همه مسلمانان رفتار كن . زن گرفتن از سنت هاى من است . بدترين افراد شما بى زنان هستند و بدترين مردگان ، مردگان مجردند. واى بر تو اى عكاف ! زن بگير كه خطاكارى ! گفت : يا رسول الله ! پيش از آنكه از جاى خود برخيزم ، مرا زن بده ! فرمود: كريمه ، دختر كلثوم حميرى را به ازدواج تو درآوردم (541).
ايشان در رفع نگرانى بعضى از افراد براى اداره زندگى مشترك مى فرمايد:
اتخذوا الاهل ، فانه ارزق لكم (542).
خانواده تشكيل دهيد كه براى شما روزى آور است .
ايشان در كلام شيرين ديگرى مى فرمايد:
تزوجوا النساء، فانهن ياءتين بالمال (543).
با زنان ازدواج كنيد! آنان ثروت و روزى مى آورند.
جوانى خدمت پيامبر آمد و در محضر ايشان ، اضهار نياز كرد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به او پيشنهاد داد كه ازدواج كند. آن جوان از آنكه دوباره نزد رسول الله (صلى الله عليه و آله ) برود و درخواست خويش را مطرح كند، شرم داشت . در آن حال ، مردى از انصار او را ديد و گفت : دختر خوش چهره اى دارم ، مى خواهم او را به ازدواج تو درآورم ! آنگاه آن جوان با دختر مرد انصارى ازدواج كرد و در پرتو اين پيوند، رحمت و فضل الهى بر زندگى شان سايه افكند و در زندگى زناشويى شان گشايش فراهم آمد. روزى آن جوان خدمت پيامبر خدا آمد و ايشان را از ماجراى خويش آگاه كرد. پيامبر پس از شنيدن ماجراى شيرين اين جوان فرمود: ((جوانان بر شما باد كه ازدواج كنيد(544))).
جوانى نزد پيامبر آمد و از ايشان درباره ازدواج رهنمود خواست . رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود:
نعم انكح ! و عليك بذوات الدين (545).
آرى ازدواج كن و بر تو باد كه همسر ديندار برگزينى .
ايشان همسر گزينى بر محور ثروت يا زيبايى منهاى ديندارى را نهى كرده است و مى فرمايد:
هر كه با زنى براى مالش ازدواج كند، خداوند او را به مال وى واگذار خواهد كرد. هر كه با او براى زيبايى اش ازدواج كند، در او چيزى كه خوشايند نيست ، خواهد ديد و هر كه با وى براى دينش ازدواج كند، خداوند تمام اين مزايا را براى او جمع خواهد كرد(546).
رسول خدا (صلى الله عليه و آله )، مؤمنان را هم شاءن و همتاى هم مى دانست . از نگاه او، ايمان ، بهترين شرافت آدمى است و داستان ازدواج جويبر و ذلفا ترجمان ديگرى از اين انديشه نبوى است . جويبر مردى سياه پوست و فقير از اهل يمامه بود كه به حضور پيامبر شتافت و با اشتياق اسلام آورد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) او را مورد تفقد قرار مى داد و لباس و غذاى او و اصحاب صفه را فراهم مى كرد. روزى پيامبر نگاهى به جويبر كرد و فرمود: جويبر! چه خوب بود كه همسرى اختيار مى كردى تا هم شهوت خود را كنترل كنى و هم در امور دنيا و آخرت شريكى داشته باشى .
جويبر گفت : اى پيامبر خدا! پدرم و مادرم فدايت ! كدام زن حاضر است به همسرى من تن در دهد؟ نه حسب و نسبى و نه مال و جمالى . پيامبر فرمود: اى جويبر! خداوند جهان به بركت دين اسلام ، آن كسى را كه در جاهليت شرافت داشت ، پست كرد و كسانى را كه پست بودند، شرافت داد. امروز همه مردم ، سفيد، سياه ، قريش ، عرب و عجم برابرند و همه فرزندان آدم هستند و آدم هم از خاك آفريده شده است . جويبر! من براى هيچ كدام از مسلمانان ، امروز نسبت به ديگرى فضيلتى نمى بينم ، جز براى آنكه تقوا و فرمانبردارى اش در پيشگاه خدا بيشتر باشد. جويبر! هم اكنون نزد زياد بن لبيد كه شريف مردم قبيله بنى بياضه است ، مى روى و به او مى گويى : رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) مرا فرستاده و دستور داده است كه دخترت ذلفا را به عقد جويبر درآورى !
جويبر نيز با خوشحالى به سوى خانه زياد روانه شد. وقتى وارد خانه او شد، گروه زيادى از بستگان وى پيرامونش نشسته بودند و گفتگو مى كردند. جويبر اجازه ورود خواست و پيام پيامبر را اين گونه به زياد بن لبيد ابلاغ كرد: رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) پيغام داده است كه ذلفا را به عقد من درآورى !
پدر ذلفا گفت : آيا پيامبر خدا تو را براى ابلاغ اين پيام فرستاده است . جويبر گفت : آرى ! من سخن دروغ به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) نسبت نمى دهم . پدر دختر گفت : ما دختران خود را به اشخاصى كه هم شاءن ما نيستند، تزويج نمى كنيم ! برگرد تا خودم نزد پيامبر بيايم و عذر خود را بگويم . جويبر ناراحت شد و بازگشت . در آن حال ، ذلفا نزد پدر آمد و پرسيد: پدر جان ! چه گفتگويى با جويبر داشتى ؟ پدر گفت : او مى گويد پيامبر مرا فرستاده است كه ذلفا را به همسرى من درآورى . ذلفا گفت : به خدا سوگند، جويبر دروغ نمى گويد! كسى را بفرست تا پيش از آنكه جويبر نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) رود، او را برگرداند.
زياد، بى درنگ ، جويبر را از ميان راه برگردانيد و مورد احترام قرار داد و گفت : اينجا باش تا من برگردم . آنگاه خود به محضر رسول الله (صلى الله عليه و آله ) رسيد و گفت : پدر و مادرم فدايتان ! جويبر حامل پيامى از سوى شما بود. ما طايفه انصار، دختران خود را جز به افراد هم شاءن خود تزويج نمى كنيم . پيامبر فرمود: اى زياد! جويبر، مردى با ايمان است . مرد مؤمن هم شاءن زن مسلمان است . دخترت را به همسرى جويبر درآور و از دامادى او ننگ مدار!
زياد به خانه برگشت و گفته هاى پيامبر را به دختر رسانيد، ذلفا نيز با خرسندى از نظر رسول الله (صلى الله عليه و آله )، به پدر چنين گفت : پدر جان ! اين را بدان كه اگر از فرمان پيامبر خدا سرپيچى كنى ، كافر خواهى شد.
پس زياد بن لبيد دست جويبر را گرفت و او را به ميان بزرگان قوم خود آورد و ذلفا را به ازدواج او درآورد. مهريه و جهيزيه عروس را نيز بر عهده گرفت و به دليل تنگدستى داماد، خودش ، خانه اى با وسايل زندگى تهيه كرد و به وى اختصاص داد. بدين گونه ذلفا به همسرى جويبر درآمد(547).

- پینوشتها -

537- وسائل الشيعه ، ج 14، ص 3.
538- مكارم الاخلاق ، ج 1، ص 429.
539- بحار الانوار، ج 100، ص 222.
540- مستدرك الوسائل ، ج 14، ص 153.
541- همان ، ج 14، صص 155 و 156.ظاهر روايت نشان مى دهد پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) پيش تر از جانب اين دختر وكيل بوده است .
542- بحار الانوار، ج 103، ص 217.
543- مكارم الاخلاق ، ج 1، ص 34.
544- وسائل الشيعه ، ج 14، ص 25.
545- كافى ، ج 5، ص 332.
546- وسائل الشيعه ، ج 14، ص 31.
547- كافى ، ج 5، ص 339.