56 - مسافرت

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

سير و سفر براى كسب تجربه و دست يابى به معرفت و ارضاى حس ‍ كنجكاوى بسيار كارساز است . پيامبر گرامى اسلام مى فرمايد:
سافروا فانكم ان لم تغنموا مالا اءفدتم عقلا(488).
مسافرت كنيد! چه اگر در سفر نفع مالى عايدتان نشود، از فوايد عقلى آن بهره مند مى شويد.
در حقيقت ، بهره گيرى از امكانات طبيعى و هم نوايى با طبيعت هميشه سرشار از زيبايى ، روح و روان آدمى را شاداب مى سازد و در پى سلامت روح ، جسم آدمى نيز با طراوت مى شود. رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) مى فرمايد: سافروا تصحوا(489)؛ سفر كنيد تا سلامت باشيد)).
از سوى ديگر، اهداف سفر كردن چنين ترسيم شده است . سزاوار نيست انسان به سفر برود، مگر براى سه چيز: يا براى تجارت ، تحصيل درآمد و اصلاح معاش ؛ يا براى دست يابى به كمال معنوى و تعالى روح و يا براى تفريح و تفرج و جلب لذتهاى مباح (490).
البته اسلام در آموزه هاى خود بر جماعت و روح جمعى ، تاءكيد ويژه اى دارد. در مسافرت نيز به سير جمعى تمايل نشان مى دهد، ولى پيش از همه چيز، به گزينش همسفر و پذيرش مسئوليت براى پيشبرد كارها توجه مى كند. رسول گرامى اسلام مى فرمايد: الرفيق ثم الطريق ؛ ((اول رفيق راه ، آنگاه سفر كردن (491))).
ايشان همچنين مى فرمايد:
اذا كان ثلاثه فى سفر، فليومروا احدهم (492)
هر گاه سه نفر در سفرى بيرون رفتند، بايد كسى از خود را امير گردانند.
حس تفاهم و تعامل با همنوعان ، سازگارى با اطرافيان و هم زيستى و انس ‍ گرفتن با دوستان از بايسته هاى سفر است . پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) مى فرمايد:
اما التى فى السفر فبذل الزاد و حسن الخلق و المزاح فى غير المعاصى (493).
بذل و بخشش توشه ، خوش اخلاقى و شوخى كردن در چارچوب دورى از گناه ، از آداب سفر است .
همكارى ، هميارى و تقسيم كار، سفر را به كام آدمى گوارا و خاطره هاى خوشى از آن به يادگار مى گذارد. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) در سفرى كه با دوستان خود داشت ، براى مهيا كردن غذا، دستور كشتن گوسفندى را داد. فردى ذبح گوسفند را پذيرفت . شخصى ديگر سلاخى آن را بر عهده گرفت . ديگرى تقسيم و قطعه كردن آن را عهده دار شد و فرد ديگر متصدى پختن گوشتها شد. پيامبر نيز براى برپا كردن آتش هيزم جمع كرد.
ياران گفتند: اى رسول خدا! تو را به پدر و مادرمان سوگند! خودت را به سختى ميفكن . ما تو را كفايت مى كنيم . پيامبر فرمود: مى دانم كه شما همه كارها را به خوبى انجام مى دهيد، ولى خداوند از بنده اى كه از همسفران خود كناره گيرد، ناخرسند است . آنگاه رسول الله (صلى الله عليه و آله ) برخاست و به جمع آورى هيزم پرداخت (494).
عده اى كه پياده سفر مى كردند، از حضرت خواستند بر ايشان دعا كند. پيامبر برايشان دعا كرد. سپس فرمود: ((بر شما باد به سرعت (حركت كردن )، سحرخيزى و ساعتى پيش از طلوع آفتاب حركت كردن ؛ زيرا عمر سفر در شب كوتاه است )).
براى پيشگيرى از گزيدگى و هجوم درندگان مى فرمود: ((در پشت جاده ها و دل دره ها اتراق نكنيد(495))). همچنين فرمود:
حق مسلمان (بر مسلمان ) آن است كه هرگاه آهنگ سفر دارد، دوستانش را از مسافرت آگاه كند و حق او بر دوستانش آن است كه وقتى برگشت ، به ديدنش بيايند(496).
نيز با توجه به تاءثير مثبت سفر بر شادابى روحى و تجديد قوا مى فرمود: ((مسافرت كنيد تا تندرست بمانيد(497))).
همچنين فرموده است :
هر گاه كسى از شما از سفر بر مى گردد، بايد براى خانواده اش هديه اى بياورد، گرچه قطعه سنگى باشد(498). روش صحيح آن است كه هرگاه گروهى براى سفر مى روند، مخارج خود را تفكيك كنند. اين كار برايشان بهتر و براى اخلاقشان نيكوتر است (499).
وقتى كه از مسافرت بر مى گشت ، ابتدا به مسجد مى رفت و دو ركعت نماز به جاى مى آورد. سپس به حضرت زهرا (عليها السلام ) سر مى زد و آنگاه نزد همسرانش مى رفت (500). سفر طولانى را خوش نمى داشت و مى فرمود:
رفتن ، پاره اى از رنج است . هرگاه يكى از شما كارش در سفر تمام شد، هر چه زودتر نزد خانواده اش برگردد(501).
همچنين فرمود:
شش چيز از جوانمردى است . سه تاى آن در غير سفر است و سه تا در مسافرت ، ولى آنهايى كه در سفر است : خوراك و توشه بخشيدن ، خوش ‍ خلقى و شوخى در غير گناه (502).
در سفرى كه براى حج مى رفت ، اعلام كرده بود: ((كسى كه بداخلاق و بد همنشين است ، همراه ما نيايد(503))).

- پینوشتها -

488- مكارم الاخلاق ، ج 1، ص 513.
489- بحار الانوار، ج 59، ص 267.
490- همان .
491- بحار الانوار، ج 73، ص 221.
492- كنز العمال ، ج 6، ص 717.
493- بحار الانوار، ج 76، ص 266.
494- همان ، ص 273.
495- بحارالانوار، ج 73، ص 277.
496- اصول كافى ، ج 2، ص 174.
497- مكارم الاخلاق ، ج 1، ص 240.
498- بحار الانوار، ج 73، ص 283.
499- مكارم الاخلاق ، ج 1، ص 534.
500- جامع الصغير، ج 2، ص 345.
501- محاسن ، ج 2، ص 377.
502- عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 30.
503- بحار الانوار، ج 76، ص 273.