پيش گفتار

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

سيره پيشوايان دين اسلام به ويژه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) يكى از منابع شناخت معارف اسلامى به شمار مى رود. ((آنچه ما موظفيم از وجود پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) استفاده بكنيم ، هم در گفتار است و هم در رفتار، هم در قول است و هم در فعل ؛ يعنى سخنان پيغمبر براى ما راهنما و سند است و بايد از آن بهره بگيريم و همچنين فعل و رفتار پيغمبر(1). همين طور كه سخن پيغمبر معنا دارد و براى يك معنا ادا شده است ، رفتارهاى پيغمبر هم همه معنا و تفسير دارد و بايد در آنها تعمق كرد(2). رفتار پيغمبر ما همانند سخنش ، آن قدر عميق است كه از جزئى ترين كار پيغمبر مى شود قوانين استخراج كرد. يك كار كوچك پيغمبر، يك چراغ است ، يك شعله است [و] يك نورافكن است براى انسان كه تا مسافتهاى بسيار دور را نشان مى دهد.
سيره در زبان عربى از ماده ((سير)) است . ((سير)) يعنى حركت ، رفتن ، راه رفتن . ((سيره )) يعنى نوع راه رفتن . سيره بر وزن فعله است و فعله در زبان عربى بر نوع دلالت دارد. مثلا جلسه يعنى نشستن و جلسه يعنى سبك و نوع نشستن و اين نكته دقيقى است . سير يعنى رفتن ، رفتار، ولى سيره يعنى نوع و سبك رفتار. آنچه مهم است شناختن سبك رفتار پيغمبر است . آنها كه سيره نوشته اند، رفتار پيغمبر را نوشته اند. اين كتاب هايى كه ما به نام سيره داريم ، سير است نه سيره . مثلا سيره حلبيه ، سير است و نه سيره . اسمش سيره هست ، ولى واقعش سير است . رفتار پيغمبر نوشته شده است ، نه سبك پيغمبر در رفتار، نه اسلوب رفتار پيغمبر، نه قدر پيغمبر(3).
سيره پيغمبر يعنى سبك پيغمبر و روشى كه پيغمبر در عمل و در روش براى مقاصد خودش به كار مى برد. بحث ما در مقاصد پيغمبر نيست . مقاصد پيغمبر عجالتا براى ما محرز است . بحث ما در سبك پيغمبر است ؛ در روشى كه پيغمبر براى هدف و مقصد خودش به كار مى برد. مثلا پيغمبر تبليغ مى كرد. روش تبليغى پيغمبر چه بود؟ چه سبكى داشت ... سبك پيغمبر در معاشرت با اصحاب و ياران چگونه بود(4).
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) مردى بود كه در عمل سيره داشت [و] روش و اسلوب داشت . منطق داشت و ما مسلمانان موظفيم كه سيره ايشان را بشناسيم [و] منطق عملى ايشان را كشف كنيم براى اينكه از آن منطق در عمل استفاده بكنيم . حال آيا يك انسان مى تواند از اول تا آخر عمر يك منطق داشته باشد كه آن منطق براى او اصل باشد و اصالت داشته باشد(5)؟))
خداى متعال به همه مسلمانان فرمان مى دهد كه پيامبر ارجمند اسلام را مقتدا و سرمشق خود قرار دهند و در همه امور از او پيروى كنند:
لقد كان لكم فى رسول الله اسوه حسنه لمن كان يرجوا الله و اليوم الاخر و ذكر الله كثيرا.(احزاب 21)
براى شما در رسول خدا (صلى الله عليه و آله )، نمونه و سرمشق نيكويى براى پيروى است براى آن كسى كه به خدا و آخرت اميدوار است و بسيار خدا را ياد مى كند.
و نيز مى فرمايد:
و ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا... .(حشر: 7)
آنچه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به شما مى فرمايد، بگيريد و از آنچه شما را باز مى دارد، دورى كنيد.
امير مؤمنان على (عليه السلام) در فرازى از نهج البلاغه مى فرمايد:
همانا رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) كافى است كه نمونه و سرمشق تو قرار گيرد و راهنماى تو بر نكوهيدگى و عيبناكى دنيا و خوارى ها و زشتى هاى فراوان آن شود؛ چون هر سوى آن از او گرفته و براى غير او گسترده شد و برخوردارى از آن از او بريده و زينت هايش از او دور كرده شد.
پس به پيامبر پاك و مطهر خود اقتدا كن كه روش او نمودار و سرمشقى است براى كسى كه اقتدا جويد و تسلايى براى كسى كه تسليت خواهد و محبوب ترين بندگان نزد خدا كسى است كه رفتار پيامبرش را سرمشق خود سازد و به دنبال او رود. از دنيا اندكى به قدر ضرورت و با سختى و مشقت مى خورد و به آن با گوشه چشم نيز نگاه و توجه نمى كرد. پهلوى او از همه مردم تهى تر و شكم او از همه خالى تر بود. دنيا به او عرضه شد و او از پذيرفتن آن سر برتافت . دانست كه خداى سبحان چيزى را دشمن مى دارد، او نيز آن را دشمن داشت و چيزى را خوار شمرده ، او نيز آن را خوار انگاشت و چيزى را كوچك ساخته ، او نيز آن را كوچك دانست و اگر جز اين نبود كه آنچه خدا و رسول او دشمن داشته اند، دوست مى داريم و آنچه خدا و رسول او حقير و ناچيز دانسته اند، بزرگ و عظيم مى پنداريم ، همين براى نشان دادن مخالفت ها با خدا و سرپيچى ما از فرمان الهى كافى بود. همانا آن بزرگوار بر روى زمين غذا مى خورد و همچون بردگان مى نشست و كفشش ‍ را با دست خود پينه مى زد و لباس خود را وصله مى كرد و بر الاغ بى پالان خود سوار مى شد و ديگرى را بر ترك خود سوار مى كرد. پرده اى بر در خانه او آويختند كه نقش هايى داشت . به يكى از زنان خود فرمود: ((اين پرده را از جلوى چشم من دور كن كه هر گاه به آن مى نگرم ، دنيا و زيورهاى آن را به ياد مى آورم .)) با دل خود از دنيا روى گرداند و ياد آن را در دل خود ميراند و دوست داشت زينت دنيا از چشم او پنهان بماند تا زيورى از آن برنگيرد. دنيا را پايدار نمى دانست و اميد ماندن در آن نداشت و آن را از خود بيرون راند و دل از آن بركند و ديده از آن فرو پوشاند. چنين است هر كس چيزى را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد يا نزد وى آن را ياد كنند. در روش ‍ رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) نشانه هايى است كه تو را به زشتى ها و عيب هاى دنيا راهنمايى مى كند؛ چون او همراه با بستگان نزديك خود در دنيا گرسنه به سر مى برد و با منزلت بزرگى كه داشت ، زينت هاى دنيا از او دور مانده بود.
پس بيننده با خرد خويش بنگرد كه آيا خدا، محمد (صلى الله عليه و آله ) را به اين ترتيب (كه از عيش و نوش دنيا به دور داشته بود) اكرام فرموده يا او را خوار و خفيف ساخته است . اگر بگويد او را خوار ساخته ، به خداى عظيم سوگند، دروغ گفته است و اگر بگويد او را اكرام كرده ، پس بايد دريابد كه خداوند غير او را خوار داشته كه دنيا را برايش گسترانده و آن را از كسى كه از همه به او نزديك تر و مقرب تر است ، دور داشته است .
پس بايد اقتدا كننده ، به پيامبر خود اقتدا كند و از او پيروى كند و پا جاى پاى او گذارد، وگرنه از بدبختى و هلاكت ايمن نخواهد بود؛ كه خداى متعال ، محمد (صلى الله عليه و آله ) را نشانه اى براى قيامت و بشارت دهنده به بهشت و بيم دهنده از كيفر و عذاب قرار داده است . از دنيا، گرسنه بيرون رفت و به آخرت ، سالم و بى عيب وارد شد. تا آنگاه كه از جهان رحلت كرد، سنگى بر سنگى ننهاد و خدا بر ما منتى بزرگ دارد كه به احسان خود، او را براى ما پيشرو نهاد كه از او پيروى كنيم و پا جاى پاى او گذاريم (6).
خداوند به پيامبرش مى فرمايد:
فبما رحمه من الله لنت لهم ؛ ((اى پيامبر! در پرتو لطف خداوند، نسبت به مسلمانان نرم خوى شدى .)) همچنين فرموده است : و لو كنت فظا غليظ القلب لا نفضوا من حولك ؛ ((اگر به جاى اخلاق نرم و ملايم ، اخلاقى خشن داشتى ، مسلمانان از اطرافت پراكنده مى شدند)).(آل عمران : 159).
اين كتاب در دو بخش سامان يافته است : بخش نخست به روز شمار زندگى پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) اختصاص دارد كه به صورت فشرده ، رويدادهاى مربوط به زندگى پيامبر گرامى اسلام را بازگو مى كند. در بخش ‍ دوم ، به تعداد سوره هاى قرآن ، 114 جلوه رفتارى و گفتارى آن حضرت در زمينه اخلاق فردى ، خانوادگى و اجتماعى گلچين شده و در سه فصل گرد آمده است .
واپسين كلام نيز تصويرگر رفتار رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) از زبان دو سيد جوانان اهل بهشت ، امام حسن و امام حسين (عليه السلام) و همچنين تبيين كننده مقصد پيامبران از نگاه معمار بزرگ انقلاب ، امام خمينى (ره ) است . اميدواريم در سالى كه به نام مبارك پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) آراسته شده است ، اين پژوهش مورد استفاده خوانندگان و مخاطبان قرار گيرد.
غنچه اى از شاخسار مصطفى           گل شو از ياد بهار مصطفى
از بهارش ، رنگ و بو بايد گرفت           بهره اى از خلق او بايد گرفت
مرشد رومى چه خوش فرموده است           آن كه يم در قطره اش آسوده است
مگسل از ختم رسل ، ايام خويش           تكيه كم كن بر فن و بر گام خويش ‍
فطرت مسلم سراپا شفقت است           در جهان ، دست و زبانش رحمت است
آن كه مهتاب از سر انگشتش ، دونيم           رحمت او عام و اخلاقش عظيم
از مقام او اگر دور ايستى           از ميان معشر ما نيستى (7)

- پینوشتها -

1- مرتضى مطهرى ، سيرى در سيره نبوى ، ص 40.
2- همان ، ص 44.
3- همان ، صص 47 و 48.
4- همان ، صص 48 و 53.
5- همان ، ص 64.
6- نهج البلاغه ، خطبه 160.
7- محمد اقبال لاهورى ، كليات اشعار فارسى ، ص 89.