اختلاف مسلمانان

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

پس از پايان يافتن صلح حضرت دستور داد تا بدنه ها را در همانجا قربانى كنند سپس تقصير نموده و از احرام مفرده خارج شوند، گروهى از مسلمانان به حضرت اعتراض كرده و گفتند: شما در آغاز به ما وعده دادى كه در اين سال وارد مكه مى شويم و حال آنكه قبل از آنكه به مكه وارد شويم دشمن راه بر ما سد نمود، و گفته شما خلاف درآمد. حضرت با حالت بردبارى فرمود: من به شما وعده دادم كه امسال وارد حرم خواهيد شد و اين انجام گرفت من به شما قول ندادم كه به انجام مناسك فوق خواهيد شدت سرانجام عده اى از مسلمانان كه از قرارداد صلح ناراضى بودند از فرمان رسول خدا صلى الله عليه و آله سرپيچى كردند(193).
براساس اين قرارداد قبيله خزاعه تحت الحمايه دولت اسلامى و قبيله بنوبكر نيز تحت الحمايه مشركين قريش قرار گرفت ، اين قرارداد در دو نسخه تنظيم شد كه يك نسخه در دست دولت اسلامى و نسخه اى ديگر در دست سران قريش قرار داشت (194).
هنگامى كه كار صلح پايان يافت حضرت اصحاب را مورد خطاب قرار داد و فرمود: هركس بدنه خود را قربانى نموده و سرهايتان را بتراشيد، مسلمانان هم فرمايش رسول خدا صلى الله عليه و آله را گردن نهادند ولى عده اى از اطاعت آن سرپيچى كرده و به مخالفت پرداختند، زيرا آنان فكر مى كردند كه اين حج باطل است زيرا مسلمانان به مكه مشرف نشده و طواف نكرده بودند و در حالى كه سعى بين صفا و مروه انجام نشده چگونه بدنه ها را قربانى كنند؟!
حضرت از اين جريان بسيار ناراحت شد پس به ام سلمه وارد شده و با وى مشورت نمود، ام سلمه حضرت را تسلى داده و عرض كرد: شما اعمال خود را انجام بده و سپس به سوى مدينه حركت كن ، حضرت پيشنهاد ام سلمه را انجام داد و بدنه را به قربانگاه برد و آن را قربانى كرد، عده اى از مسلمانان از پيامبر تبعيت كردند بدنه ها را در همان محل قربانى كرده و به حلق راءس پرداختند بخشى از مسلمين بدنه نداشتند خداوند نيز تكليف را از آنان ساقط كرد(195).
آنگاه حضرت با مسلمانان به سوى مدينه مراجعت كردند، هنگامى كه به محله تنعيم رسيدند، حضرت مسلمانان را در سايه درختى گرد آورد، عده اى از مسلمانان كه از فرمان حضرت سرپيچى كرده بودند خدمت حضرت مشرف شده و از گذشته خود اظهار ندامت كردند و از حضرت تقاضا كردند كه براى آنها استغفار كند، حضرت توبه آنها را پذيرفت و در سايه درخت با آنان بيعت كرد، اين بيعت به بيعة الرضوان مشهور شد زيرا خداوند سوره مباركه فتح را نازل كرد (196) كه در آن رضايتش نسبت به مسلمانان مشهود بود: ان الذين يبايعونك انما يبايعون الله يد الله فوق ايديهم فمن نكث فانماينكث على نفسه و من اوفى بما عاهد عليه الله فسيؤ تيه اجرا عظيما (197).


- پینوشتها -

 193- تفسير قمى ، ج 2، ص 311: فلما اجابهم رسول الله الى الصلح انكر عامة اصحابه و اشد ما كان ، انكارا فلان ، فقال عمر: يا رسول الله الم تقل لنا ندخل المسجد الحرام و نحلق مع الملحقين ؟ فقال :: امن عامنا هذا وعدتك ؟
194- تفسير قمى ، ج 2، ص 314: فلما كتبوا قامت خزاعة فقالت : نحن فى عهد محمد رسول الله و عقده و قامت بنوبكر فقالت : نحن فى عهد قريش و عقدها و كتبوا نسختين عند رسول الله و نسخة عند سهيل بن عمرو و رجع سهيل بن عمرو و حفص بن عمرو بن احنف الى قريش فاخبراهم ... و قال رسول الله لاصحابه : انحروا ابدانكم و احلقوا رؤ وسكم
195- الكامل ، ج 2، ص 205
196- آيات نازل شده : انا فتحنا لك فتحا مبينا الى قوله تعالى : لقد رضى الله عن المؤ منين اذ يبايعونك تحت الشجرة
197- فتح : 10: ترجمه : همانا كسانيكه دست بيعت به تو دادند با خدا بيعت نمودند دست و قدرت خداوندى بالاى همه قدرتهاست ، هر كس عهد و پيمان را نقض كند به ضرر خويش ‍ اقدام كرده و هركس به پيمان خويش وفا كند، همانا نتيجه آن به خودش عائد شده ، و هر كس به عهد وپيمانى كه با خدا منعقد مى كند وفادار باشد خداوند به زودى اجر بزرگ به او عنايت مى فرمايد.