تبليغات مهاجرين و تاءثير آن :

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

پيامدهايى كه هجرت مسلمين به دنبال داشت در تحكيم مبانى عقيدتى و فكرى مسلمانان بسيار مفيد و مؤ ثر بود، در اين فرصت مسلمانان كه با هجرت خود فرهنگ غنى اسلام را به سرزمين يثرب به ارمغان آورده بودند، به نشر احكام نورانى اسلام پرداختند.
تبليغ عملى مسلمانان بيشتر از تبليغات قولى آنان در قلوب اثر مى گذاشت و قبلها را آكنده از محبت و عشق به خدا و رسولش مى نمود، در اثر تبليغات صحيح اسلامى علاقه شديدى بين قبائل انصار و قبائل ديگر ايجاد شد و همه مسلمانان به رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) عشق مى ورزيدند گويى اينان عشاقانى هستند كه به سر راه معشوق خيمه زده و به انتظار رؤ يت جمال يار نشسته اند.
براءبن عازب مى گويد: اولين صحابه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) كه به يثرب مهاجرت كردند مصعب بن عمير و ابن ام مكتوم بودند، اين دو نفر كه قرآن را در سرزمين مكه فرا گرفته بودند، در اولين قدم كلاش تعليم قرآن تشكيل دادند و انصار را گروه گروه جمع كرده و آيات خداوند را براى آنان قرائت مى كردند تا كسانى كه به تازگى اسلام را پذيرا بودند به احكام نورانى آن آشنايى پيدا كرده و قلوب زنگبار زده خود را به وسيله آيات قرآن شستشو مى دادند.
مدتى گذشت تعداد ديگرى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله از قبيل عمار ياسر و بلال حبشى و سعد به يثرب مشرف شدند، و به تبليغ و تبشير اسلام پرداختند و پس از چند روز عمر بن خطاب به همراه بيست نفر از مسلمانان به جمع آنان پيوستند(14).
تعداد قليلى از ضعفه مسلمين و كسانى كه توانايى هجرت را نداشتند و همچنين عده اى كه در بند مشركين بودند در مكه باقى ماندند و نتوانستند قبل از هجرت رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) هجرت نمايند اين دسته از افراد مهاجرينى بودند كه بعد از هجرت پيامبر و ابوبكر و حضرت على از مكه به مدينه هجرت نمودند(15) مشركين قريش پس از شنيدن صداى شيخ نجدى تصميم گرفتند كه محل استقرار رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) را محاصره نموده تا با سران قبائل يثرب وارد نبرد شوند.
اما از آنجا كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) از قصد شوم مشركين آگاه بود، قبل از اينكه مشركين قريش دور خانه را محاصره نمايند به سران اوس و خزرج داد كه محل تجمع را ترك و از اطراف خانه حضرت متفرق شوند و بدون هيچ گونه درگيرى به سوى يثرب بازگردند.
سران يثرب از حضرت تقاضا نمودند كه اجازه دهد تا با مشركين قريش وارد جنگ شوند و از جان و مال و ناموس و حيثيت رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) دفاع نمايند، اما رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) زمينه را مناسب ندانسته و آنان را از جنگ با مشركين برحذر داشت و به آنان فرمود: فعلا من ماءمور به جنگ با مشركين نمى باشم (16).
سران يثرب از حضرت درخواست كردند كه چون زمينه و مقدمات مهاجرت آماده است به همراه آنان از مكه به مدينه جرت كند وليكن حضرت زمينه مهاجرت را مساعد و آماده نمى دانست ، به آنان پاسخ رد داد و آنان نيز بدون هيچ گونه درگيرى با قريش از مكه به سوى يثرب روانه شدند و نتيجه مذاكرات و معاهدات را به دو قبيله گزارش دادند(17).
قريش نيز پس از آگاهى كامل از معاهده خود را كاملا مسلح نمود و شبانگاه خانه عبدالمطلب - محل استقرار رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) را محاصره نمودند، رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) نيز زمينه دفاع را فراهم كرد و به دو نفر از ياران با وفاى خود دستور داد تا مسلح شده و از خانه ابوطالب محافظت نمايند.
حضرت على (عليه السلام ) و حمزة بن عبدالمطلب مسلح شده و مشركين را از هجوم به خانه بر حذر داشتند. مشركين پرسيدند: چه كسى در اين خانه است كه شما از او محافظت مى كنيد؟ حمزه گفت : در اين خانه كسى نيست و ما از كسى حمايت نمى كنيم ، سوگند به خدا! هركس قد روى عقبه بگذارد گردنش را قطع مى كنم .
پس از تهديد حمزه ، مشركين قريش ماءيوسانه بازگشتند، و گفتند: ما قصد نداريم كه بين خود ايجاد مفسده كنيم زيرا بيم آن داريم كه از اين راه يكى از بزرگان قريش به دين محمد (صلى الله عليه وآله ) در آيد (18).
بدين وسيله رسول گرامى اسلام زمينه جنگ و درگيرى را از بين برد و در نتيجه قريش نتوانستند اهداف شوم خود را در رابطه با جنگ بين سران يثرب عملى سازند.


- پینوشتها -

 14- طبقات ابن سعد، ج 1، ص 234: سمعت البراء، يقول : اول من قدم علينا من اصحاب رسول الله مصعب بن عمير و ابن ام مكتوم يقرءان القرآن ، قال : ثم جاء عمار و بلال و سعد، قال : ثم جاء عمر بن الخطاب فى عشرين ثم جاء الرسول قال : فما راءيت الناس فرحوا بشى ء قد فرحهم به حتى راءيت الاولاد و الصبيان يقولون : هذا رسول الله قد جاء
15- طبقات ابن سعد، ج 1، ص 226،: فلم يبق بمكة منهم الا رسول الله و ابوبكر و على بن ابى طالب او مقتول او مريض او ضعيف عن الخروج
16- تفسير قمى ، ج 1، ص 272
17- تفسير قمى ، ج 1، ص 273
18- تفسير قمى ، ج 1 ص 273