بخش چهارم حوزه علمى امام (عليه السلام) و تربيت يافتگان آن

(زمان خواندن: 19 - 38 دقیقه)

اجتهاد و آزادى انديشه و تفكر ، روح قوانين اسلامى و رمز بقا و جاودانگى شريعت محمدى (صلى الله عليه وآله) و عامل نشاط و تحرك اصول اسلامى مى باشد و امتياز بزرگى است كه فقه جعفرى را از ديگر مكاتب فقهى تفكيك و امتياز مى بخشد . ازادى اجتهاد و لزوم بحث و بررسى در جوانب و ابعاد احكام الهى است كه خود مى تواند سر فصل و سرچشمه انديشه ها و تحولات و تكامل ها گردد و فرصت كافى به رزمندگان صفوف علم و انديشه إعطا نمايد . خصوصيت بزرگى كه در مكتب علمى و تربيتى امام صادق (عليه السلام) وجود دارد آزادى بهره بردارى از علوم و انديشه‌ها و اعتقاد و ارج و احترام نهادن فوق العاده به دانش دانشمندان مى باشد . قبل از توضيح اين مسألة نخست حديثى از امام بزرگوار در اين باره نقل مى گردد ، سپس به بررسى جوانب حوزه علمى و فكرى او مى پردازيم . . امام (عليه السلام) در مورد بنى اميه تعبير جالبى دارد كه مى تواند گوشه هائى از هدف ما را توضيح دهد و خطرات و آسيب‌هاى يك بعدى بودن انديشه‌هاى منتسبين اسلام را روشن و عظمت انديشه‌هاى والاى پيشوايان اسلام را ترسيم نمايد . او مى فرمايد : بنى اميه مردم را در فراگرفتن ايمان آزاد گذاشتند ولى براى گرفتن و آموختن شرك آزادى عمل ندادند تا خود شرك را بشناسند و هدف آنان اين بود كه هر وقت عمل مشركانه اى بر آنان تحميل نمودند ندانسته و ناآگاه آن را بپذيرند و انجام دهند . (45)

شارحين كتاب شريف كافى از آن جمله والد محترم شيخ بهائى در شرح اين حديث نظرياتى ابراز داشته اند كه هىچكدام نمى تواند بازگو كننده وشارح معناى حديث باشد .

هدف امام (عليه السلام) توجه دادن مردم به فساد يك بعدى بودن شناخت و معرفت مى باشد كه بنى اميه و ديگر سردمداران كفر و ستم هميشه خواسته اند ملت را در همان حال نگه دارند فقط دم از ايمان و اسلام بزنند بى آنكه حدو وثغور و شرائط و مقتضيات و جنبه‌هاى مثبت و منفى قضيه را بشناسانند يا معايب و نواقص و نكات قوت و مثبت مكاتب ديگر را هم نشان دهند كه انسان با آگاهى و شعور كامل ، به اعتقادات خود دل ببندد . اين كلام معجزه آسا از پيشواى راستين امت اسلام وسعت نظر وافق ديد وسيع آن بزرگوار را در برخورد با مسائل معرفت و شناخت ، به خوبى نشان مى دهد و يكى از راههاى شناخت را كه توجه كامل به اضداد آن مى باشد راهنمون مى گردد و به ما مى آموزد ايمان واقعى جز با دورى از تعصب وجهل آن هم با آگاهى و إحاطه وسيع بر تمام جوانب و ابعاد قضيه امكان ندارد و در راه تحصيل آن بايد به اضداد و مصاديق مختلف و متضاد آن نيز توجه داشت ايمان نافذ و با بصيرت در صورتى به دست مى آيد كه با اطلاع كامل ، صورت گيرد ، چون فرد مؤمن يك بعدى و بى مطالعه و بدون بررسى با كوچك ترين برخورد ، دست از ايمان سطحى و قشرى خود برمى دارد . ولى ايمان و اعتقادى كه از روى علم و آگاهى و بينش و آزمايش كامل به دست آمده باشد هرگز در برخورد با انديشهء متضاد و ناملايمات از ميان نمى رود و مؤمن آگاه از معايب و نواقض و ريشه‌هاى ديگر مكاتب فكرى و اعتقادى هرگز به آسانى دست از ايمان راسخ و اعتقاد سالم خود ، بر نمى دارد . از اينرو در قرآن مجيد هم بيش از هر موضوع ديگر ، به تدبر وتفقه وتعقل و تفكر دعوت شده است ناگفته پيداست كه اعتقادات بدون پشتوانه علم و آگاهى سخت لرزان و مضطرب و منحرف مى باشد و قرآن مجيد سخت ما را به علم فرا مى خواند به حدى كه در آيات نورانى آن بيش از هفتصد و پنجاه آيه در مورد علم و دانش وجود دارد . (46)

و امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : لو علم الناس ما في طلب العلم لطلبوه ولو بسفك الدماء . اگر مردم به فضيلت و كمالى كه در جستجوى علم و دانش وجود دارد آگاهى كامل داشتند از پى آن مى رفتند هر چند با ريختن خون دل‌هاى خويش يا در حديث ديگر فرو رفتن در اعماق آبهاى متراكم باشد . (47)

پايه گزار و رئيس مذهب با توجه به وسعت ديد علمى امام (عليه السلام) و با توجه به بررسى ها و نظر‌گاه‌هاى علمى و فقهى آن بزرگوار در برخورد با مسائل فقهى و عقيدتى آن روز و با توجه به دوران رشد و نماى انديشه‌ها و بروز و طلوع عقايد و افكار گونه گون ، امام صادق (عليه السلام) روشنگرى و توضيح اصول اعتقادى و علمى مكتب امامت و فقاهت را بر عهده گرفت و اعتقادات راستين را بر ملا ساخت و نهضت فكرى اصيل را از گزند آفات و حوادث مصون داشت ، انحرافات و كجرويها را از حدود وثغور آن مطرود ساخت ، و سخنان و طرحها و تعاليمى را القاء نمود كه مدرك و منبع قواعد و قوانين اسلامى گرديد كه هم اكنون بيش از صد قاعده ء مهم در فقه جريان دارد و هزاران مسألة فقهى از آنها استتناج مى گردد كه اغلب ملهم و متخذ از سخنان و فرموده‌هاى آن بزرگوار مى باشد كه ريشه به پيامبر اسلام مى رساند . (48)

دكتر حامد حفنى استاد دانشكده زبانهاى شرقى قاهره در پيشگفتار كتاب الامام الصادق (عليه السلام) مى گويد : او از زمانى به نشر احكام فقهى اسلام مبادرت ورزيد كه دست‌هاى سياست عباسى و أموى با احكام فقهى اسلام بازى مى كرد و مسائل فقهى را آنچنان كه مورد ميل و نظر آنان بود تصوير مى نمودند و در طول هشت قرن حكومت آنان شيعه تا چه حدودى در فشار و زور و اختناق بسر مى برد .

وى در مورد نشان دادن فشار و اختناق دورهء سياه آن روزگار در مقام اعتذار از عدم تعرض محدث بزرگ محمد بن اسماعيل بخارى به فضائل و احاديث اهل بيت (عليه السلام) چنين مى گويد : اما اعراض بخارى از آنگونه احاديثى كه بوسيله اهل بيت (عليه السلام) نبوت نقل شده است شايد از آن نظر باشد كه ترس و واهمه داشته است و در اثر كينه و عداوتى كه زمامداران آن روز با اهل بيت داشته اند اگر آن احاديث را در كتاب خود در كنار ديگر احاديث بياورد كتاب او كه اغلب احاديث رسول الله (صلى الله عليه وآله) را گرد آورى نموده است كنار گذاشته شود يا قضاوت سوء درباره آن معمول گردد يا زنده به گور شود . ترس از عقوبت حاكم او را به اين فكر اعراض ، كشانده است پس در مورد اهل بيت تنها به علاقهء قلبى خود اكتفاء نموده است . (49)

مى دانيم قبل از دوران حيات امام صادق (عليه السلام) مردم چنان رغبتى به تحصيلات نشان نمى دادند يكى از علل عدم توجه مردم خشكى نحوه ء تدريس بود رغبت به فرا گرفتن علوم از طرف مسلمانان از زمانى آغاز گرديد كه امام جعفر صادق (عليه السلام) روش تدريس را عوض كرد . (50)

نويسندگان كتاب مغز متفكر شيعه اعتراف دارند امام صادق (عليه السلام) پس از پدر بزرگوارش امام باقر (عليه السلام) داراى مكتب درسى مستقل گرديد و نوآورى و تجددگرائى در مسائل اسلامى آغاز نمود .

او دوازده قرن قبل از كوپرنيك توانست اين مسألة را مطرح كند كه زمين به دور خود مى گردد و در نتيجه شب و روز بوجود مى آيد او مى دانسته است كه زمين داراى نيروى فرار از مركز است و نيروى جذب را نيز دارد . در حالى كه در مراكز علمى آن روز اسكندريه ، قسطنطنيه ، گندى شاپور و بغداد هنوز كسى پى نبرده بود كه زمين به دور خود مى گردد و روز و شب از آن گردش پديد مى آيد . پديد آورنده يك فرهنگ جامع مكتب علمى و تدريسى پيشواى ششم از آن نظر مورد اهميت است كه امام صادق (عليه السلام) حقيقت اسلام را نشان داد و جامعيت آن را مطرح كرد . در نيمه اول قرن دوم اسلامى يك تمايل نسبت به رهبانيت در ميان پيروان اهل بيت (عليه السلام) بوجود آمده بود و دشمنان غدار آنان كه تمايل فراوانى به انزوا كشاندن شيعه را داشتند به اين فكر دامن مى زدند . پيروان اين تز معتقد بودند كه آدمى بايد زندگى را رها كند و تمام عمر را در گوشه اى بگذراند و هرگز به فكر تلاش و كار و فعاليت نيافتد عده اى به اعتكاف در مساجد رو آورده بودند ، عده اى به نماز و روزه ، جمعى روزه را بر نماز ترجيح مى دادند وعده اى تجرد و ازدواج ننمودن را همانند رهبانان شعار خود قرار داده بودند . يكى از مهمترين اقدامات امام اين بود كه به عنوان وارث پيام رسالت ، خود به كارهاى سازنده ء دنيوى مانند كشاورزى و باغدارى اقدام كند و نظرات مثبت اسلامى را در مورد توجه يكسان به دنيا و آخرت هر دو به عنوان آغاز و انجام يك زندگى واحد بيان دارد و رهبانيت و گوشه نشينى وانزوا طلبى را محكوم و مطرود سازد .

دوران زندگانى آن حضرت از ويژگى ها و خصوصياتى برخوردار است كه موقعيت آن بزرگوار را از ديگر پيشوايان امتياز مى بخشد . نخست آنكه مدت امامت آن پيشوا مدتى نسبتا طولانى تر از ديگر پيشوايان بوده است و بالغ بر 34 سال و اندى بوده است كه خود مى تواند فرصت پر ارزشى به او بخشد . ديگر آنكه دوران رهبرى و امامت آن حضرت توأم با دوران پيرى و ضعف وزوال حكومت اموى و آغاز صباوت و تشكيل حكومت بنى عباس بود و كشمكش دو قطب در سرنگهدارى و تشكيل حكومت جديد ، موقعيت مساعدى را در اختيار امام قرار مى داد كه ديگر حضرات از چنين فرصتى بهره اى نداشتند .

اجتهاد يا مكانسيم اسلامى

مفتوح بودن باب اجتهاد و آزادى انديشه در احكام و حقوق ومعاملات اسلامى ، عامل پويائى و تحرك در اسلام است و تحولات و تكاليف الهى را قابل هضم و انعكاس مى نمايد . موقعيت اجتهاد نسبت به احكام اسلامى اينست كه از يك طرف مواد خام را گرفته و در زير چرخ و پره‌هاى كارخانهء انديشه ، عمليات فكرى و اجتهادى انجام مى دهد و مى پرورد و از سوى ديگر به صورت محصول و مطلوب تحويل جامعه اسلامى مى دهد و از آنروست كه برخى از متفكرين اسلامى مانند استاد مطهرى آن را تشبيه به موتور حركت اسلام نموده اند . اجتهاد داشتن انديشهء پويا و عميق و ژرف نگرى اسلامى است بى آنكه انسان بخواهد انديشه‌هاى ديگران را طرد كند فقه اسلام در دوران امام صادق (عليه السلام) تدوين وتبويب و تنظيم گرديد و در آن فقه ارزنده اصول و قواعدى مطرح گرديد كه قابليت انعطاف و انعكاس وتاب تحمل بارهاى گوناگون وسنگينى را دارد كه از باب نمونه مى توان ، اصل عدم عسر وحرج در احكام ، لا حرج في الدين ، اصل ضرورت ( الضرورات تبيح المحذورات حديث رفع ، قاعده فراغ وتجاوز ، عموم او فو بالعقود ، قاعده تلف ( من أتلف مال غيره فهو له ضامن ) نشان داد .

و از سوى ديگر فقه جعفرى داراى منبع سرشار و پر بركت از احاديث و روايات پيامبر بزرگوار اسلام و پيشوايان معصوم (عليه السلام) مى باشد كه مى تواند پاسخگو و برآورنده نيازهاى جوامع مختلف باشد . . . حديث و روايت در سرنوشت مسلمانان نقش بس حساس و تعيين كننده اى را ايفا كرده است ، تحولات و انقلابات بس بزرگ بر پايه آن استوار است چه اهانتها و تهمتها و چه استفاده ها و سوء استفاده ها از حديث سر نزده است كه بيشتر ناشى از احاديث ضعيف و مجهول بوده است كه جاى تفصيل آن در كتابهاى مربوط ثبت است و ابوهريره ها ، بازرگانان حديث ، معروف و مشهور مى باشند .

امام صادق (عليه السلام) يك قرن قبل از بخارى ، ابو مسلم ، ابو داود و ديگر محدثان معروف اسلامى ، معيار كامل شناخت حديث صحيح از غير صحيح را نشان داد و معيارهاى بسيار روشن و ميزان بسيار دقيق و فراگير دربارهء آن تعيين فرمود امام ضمن ارزيابى احاديث فرمودند : آنچه را كه مطابق كتاب خداست بپذيريد و عمل كنيد و آنچه را كه مخالف با آنست رد كنيد . (51)

شايد منشأ صدور اين اصل و اين حديث از آن ديدگاه است كه آن روزها غلات و پيروان فرقه‌هاى مختلف ، احاديث عجيب و غريبى را از خود سر داده و به پيشوايان معصوم نسبت مى دادند ابو هاشم ها ، ابو خطابها ، مغيره ها وجعفى ها ، كتابچه‌ها و مراسيل و احاديث را تنظيم و به امامان نسبت مى دادند . تا شايد دروغهايشان پذيرفته شود ، بدينوسيله امام از پيشرفت اكاذيب آنان جلوگيرى كرد و از سوى ديگر او در مكتب حديث شناسى خود شخصيتهايى مانند : ابى يعفور ، زرارة ابن اعين ، حمران برادر او ، معلى بن خنيس ، يزيد بن معاويه عجلى ، محمد بن مسلم ، ابن ابى عمير ، محمد الأحول ، هشام بن سالم جواليقى را تربيت كرد . زراره به خاطر فعاليت‌هاى زياد و موثرى كه در كوفه در راه امام صادق (عليه السلام) انجام داد با مشكلات و حتى خطرات رو به رو گرديد . از اينرو امام ششم براى حفظ جان او به اصل تقيه دست يازيد و ظاهرا او را طرد و حتى لعن مى كرد امام با توجه اين مطلب كه وى براى نجات جان خود از راه مصائب و شواهد عمل خضر پيامبر را انجام داده است خضر براى نجات كشتى كه قرار بود پادشاه و ستمگرى آن را ضبط و مصادره كند آن را سوراخ كرد تا از دسترس او خارج گردد . (52)

شاگردان مدرسه امام (عليه السلام)

مدرسه اى كه امام صادق (عليه السلام) در مدينه قلب كشورهاى اسلامى بوجود آورد دانشگاه بزرگى بود كه طبق احصاء و شمارش حافظ ابوالعباس بن عقده در كتاب مستقلى تعداد راويان رجال فقه وحديث آن به چهار هزار تن مى رسيد و در ميان آنان نوابغ و متخصصين و دانشمندان نام آورى وجود داشتند كه اسامى برخى از آنها هم اكنون در كتابهاى علمى اروپا نيز زبانزد مى باشد . شيخ مفيد نيز در ارشاد تعداد آنان را چهار هزار تن مى نگارد . سيد على نيلى در كتاب الأنوار همانند شيخ مفيد اظهار نظر مى كند شيخ طبرسى در اعلام الورى تعداد آنان را چهار هزار تن مى شمارد ابن شهر آشوب هم در مناقب گفتار او تأييد مى كند . محقق حلى در معتبر كتاب فقهى نزديك به چهار هزار تن از شاگردان امام را نام مى برد هم چنان كه شهيد اول در كتاب فقهى ذكرى آنان را چهار هزار تن از مردم عراق ، شام ، حجاز مى داند . اين همه شاگرد وفارغ التحصيل و اين همه دانش اندوز با وجود آنهمه فشار سياسى و اختناق اجتماعى مى تواند يكى از معجزات تاريخ به شمار آيد در صورتى كه اگر امام (عليه السلام) آزادى عمل كامل و فراغت حال مناسب مى داشت مى توانست استعدادهاى بزرگى را بپروراند و جهان اسلام را بيش از پيش شكوفان سازد . اكنون با توجه به وسعت بينش فقهى و عمق و ژرفاى ديد مكتبى فقه صادق (عليه السلام) توجه خاص ، و نگرش عجيبى در محافل قانونگذارى و مجالس علمى و فقهى به اين فقه آموزنده و ارزنده معطوف شده است كه تا ديروز هرگز چنين توجه و نگرشى وجود نداشته است و اگر حركت سريع و توجه عميق شاگردان اين فقه به جنبه‌هاى جهانى و گسترش ابعاد سياسى و اجتماعى آن بيشتر مبذول گردد ثمرات وآثار بيشتر و بهترى در بر خواهد داشت و هم اكنون به يك نمونه از اين پذيرشها و عنايتها اشاره مى گردد : فتواى شيخ شلتوت شيخ محمود شلتوت يكى از بزرگترين شخصيت‌هاى علمى و اجتماعى جهان تسنن مى باشد كه رياست دانشگاه الأزهر و مقام عالى مفتى اعظم اهل سنت را به عهده داشت در اين اواخر با آن فتواى تاريخى خود گام برجسته اى در راه شناخت و شناسايى فقه جعفرى برداشت صريحا در فتواى تاريخى خود به عظمت و اصالت فقه جعفرى اعتراف وصحه گذاشت و با تأكيد تمام چنين نوشت : ان مذهب الجعفرية المعروف به مذهب الشيعة الأمامية ، يجوز التعبد به شرعا كساير مذاهب اهل السنة ، فينبغى للمسلمين ان يعرفوا ذلك وان يتخلصوا من العصبية به غير الحق . (53)

اين نمونه بارز و اين فتواى تاريخى تا حدودى شكاف عميقى را كه بين مسلمانان وجود داشت پر گردانيد و فاصله ها را به هم نزديكتر ساخت حتى خود شلتوت در پاره اى از موارد فقهى و حقوق مدنى مانند عدم صحت اجراى سه طلاق در مجلس واحد عقيده ء فقه جعفرى را بر ديگر مكاتب فقهى ترجيح داد و تصريح نمود كه اين اعتقاد با مدارك اسلامى سازگارتر مى باشد . استقبال فوق العاده اى كه از كتاب المختصر النافع محقق حلى ( يكى از متون عالى فقه جعفرى ) در ميان دانشمندان و دانشجويان اهل سنت به عمل آمد و علاقهء خاصى كه براى مطالعه ساير آثار فقهى مانند : تذكره علامه حلى مفتاح الكرامه و ديگر آثار معارف فقه جعفرى به عمل آمد خود نشان ديگرى از قابليت جذب فقه جعفرى و علامت بارزى براى آمادگى تدريجى تفاهم و تقارب اسلامى مى باشد كه خود مايهء اميد و نشاط و عامل تقويت بنيادهاى سياسى و اجتماعى جبهه مسلمانان در مقايسه با كفر و الحاد و بدبينى و نيروهاى تجاوزگر شرق و غرب و مكتبهاى انحرافى والتقاطى آنان مى باشد . ابوزهره يكى از دانشمندان معاصر مصر در كتاب الأمام زيد اعتراف جالبى در اين باره دارد او مى گويد : بيش از سى سال است كه مصر در قوانين خانوادگى و روابط شخصى از مذاهب مختلفى استفاده كرده است كه به عنوان نمونه در احكام طلاق معلق يا مقارن با عدد 3 كه تنها مرتكب آن تثبيت مى كند از مذهب فقهى اماميه يعنى از مكتب فقهى امام جعفر صادق (عليه السلام) دريافت داشته است و همچنين چند مورد ديگر در تأخير ميراث و عشق . (54)
 مفتوح بودن باب اجتهاد از نظر فقه جعفرى

اجتهاد از باب افتعال و مشتق از جهد با فتح جيم به معناى سعى و كوشش توأم با رنج است و فقه به معناى غور كردن و به اعماق مسألة رسيدن مى باشد . فقه جعفرى ، اجتهاد و استنباط احكام شريعت را از روى مدارك و منابع اوليه اسلامى بر آنان كه واجد شرايط لازم باشد جايز مى داند و معتقد است براى هر موضوعى حكمى تعيين شده است و خطوط كلى و اصولى آن در عبادات مسائل اخلاقى ، احكام ، اجتماع ، ترسيم شده است و مجموعه اين احكام ، از طريق وحى يا الهام در اختيار پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) گزارده شده است ، پيامبر تدريجا اين احكام را بر حسب پيش آمدها و حوادث مختلف و احتياجاتى كه مسلمانان پيدا مى كردند در اختيار جمعى از خواص اصحابش كه شبانه و روز دور شمع وجود او را گرفته بودند نهاده است .

مستند و مدارك الهى اين امر ، آيه 123 از سوره توبه است كه مى فرمايد : فلولا نفر من كل فرقه طائفة ليتفقهوا في الدين ولينذروا قومهم اذا رجعو اليهم لعلهم يحذرون . چرا از هر ناحيه و قبيله اى ، فردى يا جمعى كوچ نمى كند تا مسائل دينى خود را بياموزد و پس از بازگشت به سوى مردم خويش آنان را از نتيجه دانش خود آگاه سازند به اميد اينكه ايشان را به ياد خدا آورده و از كيفر كردار نارواى خود بترسانند .

از نظر حديث رواياتى است از آن جمله شيخ الطائقه در كتاب خود العدة في اصول الفقه آورده است كه وقتى پيامبر اسلام تصميم گرفتتند معاد معاذ بن جبل را از طرف خود به يمن اعزام دارد از او خواست موقع حكم ، روش تو چگونه خواهد بود ؟ عرض كرد ، طبق سنت رسول خدا حكم خواهم كرد . حضرت فرمود در صورتى كه حكم رسول خدا نباشد چه كار خواهى كرد ؟ عرض كرد ، اجتهاد و كوشش بسيار نموده و موافق روح احكام خدا نظر خواهم داد . پيامبر اسلام او را تحسين و تصديق نمود . و مستند ديگر اجتهاد از ديدگاه روايات ، مقبولهء عمر بن حنظله مى باشد كه در كتاب كافى باب اختلاف الحديث آمده است راوى در مورد نزاع و اختلاف دو نفر از اصحاب امام (عليه السلام) سؤالاتى مطرح مى كند و جوابهاى لازم را مى شنود تا آنجا كه مى گويد : قلت فكيف يصنعان ؟ قال (عليه السلام) : ينظران الى من كان منكم ، ممن قد روى حدثنا و نظر في حلالنا وحرامنا و عرف احكامنا فليرضوا به حكما فانى قد جعلته عليكم حاكمأ فأذا حكم بحكمنا فلم يقبل منه فانما به حكم الله استخف وعلينا قد رد والراد علينا راد على الله وهو على حد الشرك بالله . (55)

خلاصه اينكه راوى مى گويد : به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم پس با اين پيش آمد تكليف دو نفر طرفين نزاع چيست ؟ امام فرمود : با جستجو ميان علماى شيعه كسى را انتخاب كنند كه از احاديث و كلمات ما اطلاع كافى داشته باشد كه در استنباط احكام دين بتوان به آنها مراجعه نمود آنهايى كه در حلال و حرام ما توجه عميق داشته و احكام را از روى معرفت و شناسائى شايسته مقام حكومت شرعيه تشخيص داده باشند . پس در اين صورت بايد به حكم مرجع مزبور تن داد و داورى او را با رضاى خاطر لزوما بپذيرند زيرا ما او را بشرح مزبور حاكم شرع قرار داده ايم . پس هر گاه طبق حكم ما ، حكمى صادر نمود ومع الوصف از او پذيرفته نشد پس يقين حكم خدا را خفت داده است و بر روى ما ، دست رد و تجاوز دراز كرده است و ستيزگى نموده و گفته ما را پس زده است . . . و اين نافرمانى بر ما در واقع نافرمانى به پروردگار است و آن در حد شرك به خدا است : اين حديث مقام اجتهاد و فتوى و قضاوت شرعيه را ثابت مى كند . و باز مستند اجتهاد ، حديث ديگرى است . كه امام صادق (عليه السلام) به يكى از اصحاب جليل القدر خود بنام ابان بن تغلب مى گويد : يا ابان ! اجلس في مسجد المدينه وأفت للناس فانى احب ان ارى في شيعتى مثلك . (56)

يا در حديث ديگرى كه جوامع حديث نقل گرديده است كه فرموده اند : علينا القاء الاصول وعليكم التفريع يا عليكم ان تفرعوا ، يعنى وظيفهء ما اين است كه اصول و كليات را بيان كنيم و وظيفهء شما اين است كه فروع و شاخه ها را از اين اصول استنباط و استخراج كنيد ابن ادريس حلى با اينكه خبر واحد را نمى پذيرد و به آن عمل نمى كند در عين حال اين حديث را در مستطرفات كتاب سرائر به عنوان اصل مسلم آورده است . . (57) (58)

تربيت يافتگان مكتب تربيتى و مدرسهء علمى امام صادق (عليه السلام) يكى از پربارترين حوزه‌هاى علمى در جهان اسلام به شمار مى آيد كه تعداد كثيرى از فارغ التحصيلان مؤمن و متعهد را به جامعه اسلامى تحويل داده است كه از نظر كم و كيف در نوع خود بى نظير يا كم نظير مى باشد . چون در كمتر حوزه‌هاى علمى مى توان سراغ گرفت كه انبوه قابل توجهى از شاگردان در علوم مختلف و گوناگون از يك حوزه ء درسى بهره گيرى نمايد و هر كدام از شاگردان در يك بخش از علوم تخصص وتبحر پيدا نمايند . اين ويژگى اختصاص به حوزهء تربيتى و علمى پيشواى ششم دارد كه هم اكنون تعدادى از چهره‌هاى سرشناس از شاگردان آن حوزه را معرفى مى نماييم :

1 . محمد بن مسلم محمد بن مسلم ، يكى از شخصيتهاى بزرگ شيعه و از رجال بلند پايه وعاليقدر اسلامى است كه در علم و فضيلت و زهد و تقوى و عظمت و كمال ، سرآمد محدثان و راويان حديث مى باشد و در ميان شاگردان امام صادق (عليه السلام) كمتر كسى به پايهء فضيلت و عظمت او مى رسيد . پيشواى ششم در حق او مى فرمايد : مكتب ما و احاديث پدرم را چهار نفر زنده كردند . اين چهار نفر عبارتند از : زراره ، ابوبصير ، محمد بن مسلم وبريد بن معاويه عجلى . اگر اينها نبودند ، كسى از تعاليم دين و مكتب پيامبر (صلى الله عليه وآله) بهره ء كافى نمى يافت . اين چهره‌هاى نورانى حافظان دين و مورد اعتماد پدرم در بيان حلال و حرام و احكام دين بودند كه با مكتب ما آشنا شدند و در روز رستاخيز نيز پيش از ديگران به ما خواهند پيوست . (59)

محمد بن مسلم كه از سرزمين كوفه بود ، طى چهار سال اقامت در شهر مدينه ، پيوسته به پيشگاه امامين صادقين امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) شرفياب شده و از محضر آن دو پيشواى بزرگ ، بهره ها مى اندوخت . او در مكتب علمى امام به درجه اى از علم و فضيلت نايل گرديد كه مى گفتند در ميان شيعيان در فقه وحديث هيچكس از محمد بن مسلم داناتر نيست . وى مى گويد هر موضوعى كه به نظرم مى رسيد مى پرسيدم ، به طورى كه سى هزار حديث از امام پنجم و شانزده هزار حديث از امام صادق (عليه السلام) فرا گرفتم . (60)

هشام بن سالم يكى ديگر از شاگردان امام مى گويد : در هر موضوعى كه من وزراره اختلاف پيدا مى كرديم ، از محمد بن مسلم مى پرسيديم و او در جواب آنچه را كه از امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) شنيده بود نقل مى كرد . (61)

ابن ابى يعفور كه يكى ديگر از ياران پيشواى ششم است مى گويد : روزى به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم : من هميشه دسترسى به شما ندارم و نمى توانم هر وقت كه بخواهم خدمت شما شرفياب شوم ، گاهى بعضى از شيعيان مسائلى از من مى پرسند كه در پاسخ آن عاجز مى مانم . امام صادق (عليه السلام) فرمود : چرا از محمد بن مسلم سؤال نمى كنى ؟ او احاديث ما را از پدرم شنيده و مورد توجه و علاقهء پدرم بود و پدرم از او رضايت و خوشنودى داشت . (62)

محمد بن مسلم كتابى بنام اربعمائة مسألة ( چهارصد مسأله ) تأليف نموده بود كه گويا پاسخ چهارصد مسأله اى بود كه از پيشواى پنجم و ششم شنيده بود . (63)

محمد بن مسلم وفقهاى بزرگ اهل تسنن فقها و دانشمندان بزرگ اهل تسنن نيز مشكلات علمى خود را از محمد بن مسلم مى پرسيدند و از دانشهاى او كه محصول حضور در محضر پر فيض پيشواى پنجم بود ، بهره‌مند مى شدند . وى مى گويد : شبى پشت بام خانه خود خوابيده بودم ، ناگهان در خانه را زدند . گفتم كيست ؟ شخصى صدا زد بيا پائين با شما كار دارم . از پشت بام آمدم ، ديدم زنى است . گفت : دختر تازه عروسم هنگام وضع حمل جان سپرده است ، ولى گويا بچه هنوز در شكم مادر زنده است و دارد حركت مى كند ، تكليف ما چيست ؟ گفتم : روزى عين اين سؤال را از امام باقر (عليه السلام) نمودند . امام فرمود : بايد شكم مادر را شكافت و بچه را بيرون آورد . آنگاه گفتم : من مخفيانه زندگى مى كنم و كسى از محل سكونت من باخبر نيست . تو چگونه به اينجا آمده اى ؟ گفت : من ابتدا پيش ابوحنيفه رفتم و جواب اين مشكل را از او خواستم . ابوحنيفه گفت من حكم اين مسأله را نمى دانم ، هم اكنون برو پيش محمد بن مسلم ، او حتما جواب سؤال تو را خواهد داد ، ولى هرچه در پاسخ تو گفت برگرد به من هم اطلاع بده . محمد بن مسلم مى گويد : آن زن رفت . فرداى آن شب وارد مسجد شدم . با صحنهء جالبى روبرو گرديدم . ابوحنيفه عده اى را دور خود جمع كرده بود و مسأله شب گذشته را از آنها مى پرسيد . من سرفه اى كردم ، ابوحنيفه صداى مرا شنيد ، ضمن صحبت خود ( به طورى كه كسى متوجه نشد ) گفت : اللهم غفرا دعنا نعيش يعنى صرف نظر كن و مطلوب را مكتوم بدار و بگذار زندگى كنيم . (64)

محمد بن مسلم و قاضى ابن ابى ليلى روزى دو نفر براى طرح دعوى وحل اختلاف نزد ابن ابى ليلى قاضى معروف آمدند . يكى از آنها ديگرى را نشان داده و گفت : اين مرد كنيزى به من فروخته است كه پاهايش فاقد مو مى باشد ، و من گمان مى كنم از روز اول بدن او مو نداشته است و اين موضوع مرا نگران كرده است . آيا اين عيب است و من مى توانم به خاطر آن معامله را فسخ كنم ؟ ابن ابى ليلى كه تا آن موقع با چنين مسأله اى روبرو نشده بود و حكم آن را نمى دانست ، بهانه اى پيش كشيد و گفت : مهم نيست ، مردم معمولا موهاى بدن را براى پاكيزگى و نظافت مى گيرند ، بنابراين عاملى براى ناراحتى شما وجود ندارد . مدعى كه احتمال مى داد آقاى قاضى از حكم اصلى مسأله بى خبر است و به همين جهت طفره مى رود گفت : من كار با اين حرفها ندارم . بالاخره اين موضوع عيب محسوب مى شود يا نه ؟ و اگر عيب است بفرمائيد و اگر نه مرخص مى شويم . در اين موقع قاضى دست خود را روى شكم گذاشته ، گفت دچار دل درد شدم . اجازه بفرمائيد چند لحظه ديگر باز مى گردم . بلافاصله از جا حركت نمود ، از در ديگرى بيرون رفت و خود را به محمد بن مسلم رسانيد و گفت رأى اعلم (عليه السلام) درباره ء چنين مسأله اى چيست ؟ محمد بن مسلم گفت : عين اين موضوع را نمى دانم ، ولى از امام باقر (عليه السلام) شنيدم كه فرمود هر چيز طبيعى كه كم يا زياد شود عيب محسوب مى شود . ابن ابى ليلى گفت : همين كافى است و بى درنگ به محكمه بازگشت و به طرفين شكايت اعلام كرد اگر مشترى مايل باشد مى تواند معامله را به واسطهء عيبى كه در كنيز است فسخ كند . (65)

متن روايت كلما زاد أو نقص عن الخلقة الأصلية فهو عيب .

محمد بن مسلم با توجه به شخصيت ارزنده ء علمى و معنوى كه داشت ، فوق العاده مورد توجه و علاقه پيشواى ششم بود و همواره از حمايت و پشتيبانى كامل آن امام همام برخوردار بوده است . روزى به امام صادق (عليه السلام) گزارش رسيد كه ابن ابى ليلى ( همان شخصى كه در مسأله فروش كنيز درمانده بود و با راهنمايى محمد بن مسلم از بن بست رهايى يافت ) در جريان قضايى شهادت محمد بن مسلم را رد نموده و گواهى او را نپذيرفته است . اين موضوع بر امام گران آمد و سخت ناراحت شد . ابوكهمش مى گويد : به محضر امام صادق (عليه السلام) شرفياب شدم . فرمود : شنيده ام محمد بن مسلم نزد ابن ابى ليلى شهادت داده و او شهادت محمد بن مسلم را رد كرده است ؟ گفتم : بلى . فرمود : وقتى به كوفه رفتى ، نزد ابن ابى ليلى برو و به او بگو : سه مسأله از تو مى پرسم ، پاسخ آنها را از تو مى خواهم ، ولى به شرط اينكه جواب مسأله را با قياس ، يا به نقل از قول فقها و محدثان ندهى . آنگاه سه مسأله زير را از او بپرس . ( اين سؤالها مخصوصا امروز كه با كوشش فقها و توسعه علم فقه براى بسيارى از مردم بسيار ساده جلوه مى كند ، چنانچه در ذيل خواهيم ديد ، آن روز قاضى كوفه را عاجز ساخت ) و هنگامى كه ابن ابى ليلى از پاسخ اين مسائل عاجز ماند ، چنين بگو : جعفر بن محمد مى گويد : به چه علت شهادت شخصى را كه به احكام خدا و روش و دستور پيامبر (صلى الله عليه وآله) از تو داناتر است رد كرده اى ؟ ابوكهمش مى گويد : وقتى وارد كوفه شدم ، پيش از آنكه به خانه ام بروم ، نزد ابن ابى ليلى رفتم و گفتگوى زير بين من و او رد و بدل شد : سه سؤال از شما دارم ، ولى خواهش مى كنم پاسخ مرا با قياس يا از زبان فقها و محدثان ندهيد ، بلكه رأى و نظر خود را بگو . رأى شما درباره ء شخصى كه در دو ركعت اول نماز واجب شك كرده است چيست ؟ ابن ابى ليلى مدتى سر به پائين افكند ، آنگاه سر بلند نموده گفت : عقيده ء فقهاى ما در اين باره .

از اول با شما شرط كردم كه پاسخ مرا از قول ديگران نقل نكنى . من خودم در اين باره چيزى نمى دانم . خيلى خوب ، پاسخ سؤال دوم را بگو : كسى كه بدن يا لباسش با بول نجس شده ، لباس و بدن خود را چگونه بايد بشويد ؟ وى مدتى به فكر فرو رفت و پس از مدتى سر بلند كرده و گفت : فقهاى ما در اين باره عقيده دارند .

شرط ما اين است كه از ديگران نقل قول نكنى . من شخصا در اين باره چيزى نمى دانم . اشكال ندارد . سؤال سوم را جواب بده . شخصى هنگام رمى جمره بجاى هفت سنگ ، شش سنگ زده و سنگ هفتم به هدف اصابت نكرده است ، تكليف اين شخص چيست ؟ قاضى باز به فكر فرو رفت ، آنگاه سر بلند كرد و خواست بگويد فقهاى ما . . . گفتم : شرط خود را فراموش نكنيد . متأسفانه در اين باره چيزى نمى دانم . من كه منتظر چنين اعترافى بودم ، گفتم : جعفر بن محمد بوسيلهء من به تو پيغام داده كه چرا شهادت شخصى را كه به احكام خدا و روش و دستور پيامبر از تو داناتر و آگاهتر است ، رد كرده اى ؟ چه شخصى ؟ محمد بن مسلم . شما را به خدا اين حرف را جعفر بن محمد گفت ؟ به خدا سوگند اين عين سخن جعفر بن محمد (عليه السلام) است . ابن ابى ليلى وقتى اين سخن را شنيد ، فردى را به سراغ محمد بن مسلم فرستاد و او را به دادگاه دعوت كرد و پس از اداى مجدد شهادت ، گواهى او را پذيرفت . (66)

2 . جابر بن يزيد جعفى يكى ديگر از تربيت يافتگان حوزه درسى امام صادق (عليه السلام) جابر بن يزيد جعفى است . وى اهل كوفه بود ولى براى استفاده از محضر امام به شهر مدينه هجرت نمود . او در پرتو استفاده از مكتب پر فيض دودمان رسالت به مقامات عالى علمى نائل گرديد . و در صف ياران برجسته ى آن حضرت قرار گرفت . جابر كه يكى از شيعيان مخلص و با فضيلت امام صادق (عليه السلام) بود بواسطه دفاع صريح از عقايد تشيع ، همواره مورد خرده گيرى مخالفين قرار داشت ، و چون محيط را براى بيان پاره‌اى از حقايق نامساعد مى ديد ، از افشاى بسيارى از احاديثى كه شنيده بود ، خوادارى مى ورزيد و مى گفت : پنجاه هزار حديث در سينه دارم كه هنوز يكى از آنها را نقل نكرده ام . (67)

روزى حديثى را نقل كرد و گفت : اين يكى از همان پنجاه هزار حديث بود . امتيازات علمى و معنوى جابر ، به قدرى چشمگير و قابل توجه بود كه نه تنها در پرتو آن محبوبيت خاص در پيشگاه امام صادق (عليه السلام) پيدا كرده بود ، بلكه ديگران نيز خواه و ناخواه در برابر شخصيت بزرگ علمى و ويژگى‌هاى معنوى او ، سر تعظيم فرود مى آوردند . وقتى از امام صادق پرسيدند : موقعيت جابر در نظر شما چگونه است ؟ امام فرمود : جابر نزد ما مثل سلمان نزد پيامبر است . (68)

سفيان ثورى به شعبى كه از دانشمندان آن روز بود مى گفت : اگر نسبت به جابر بدگويى كنى پاسخ را با بدگويى خواهم داد . (69)

مؤلف ميزان الاعتدال مى گويد : جابر بن يزيد يكى از دانشمندان شيعه است ، وى شخصى راستگو وموثق و در نقل حديث فوق العاده پرهيزگار است ، در اين قسمت كسى را بهتر از او نديده ام . (70)

زياد بن ابى الجلال مى گويد : در مورد احاديث جابر در ميان محدثان و راويان شيعه اختلافى رخ داد من گفتم اين موضوع را از امام صادق مى پرسم ، هنگامى كه به همين منظور به پيشگاه آن حضرت شرفياب شدم ، قبل از آنكه آغاز سخن كنم ، فرمود : خدا رحمت كند جابر را او در نقل احاديث ما صادق و راستگو بود . خدا مغيرة بن سعيد را لعنت كند . او ، اخبار دروغين را با احاديث ما مخلوط مى كرد . (71)

جابر با استفاده از علوم و دانش‌هاى سرشار پيشواى پنجم ، كتب وآثار متعددى را از خود به يادگار گذاشت كه شاهد ديگرى بر توجه شيعيان به مسألة تدوين و جمع‌آورى مباحث اسلامى است ، كتب جابر به قرار زير است :

1 . كتاب تفسير ،

2 . كتاب نوادر ،

3 . كتاب فضائل ،

4 . كتاب جمل ،

5 . كتاب صفين ،

6 . كتاب نهروان ،

7 . كتاب مقتل امير المؤمنين ،

8 . كتاب مقتل الحسين .

3 . زرارة ابن اعين ( فقيه ) زراره يكى از علماء و اعيان شيعه است كه در علم فقه ، حديث ، كلام ، بصيرت و آگاهى كامل دارد امام بوجود چنين شاگردى افتخار كرده است و او را مرجع سوالات فقهى و فتوايى مردم قرار داده است در يكى از سخنان خود به فيض پسر مختار مى فرمايد : اگر حديثى خواستى از اين مرد نشسته مسئلت نما و با دست خود به زراره اشاره فرمودند و باز در حديث ديگرى فرموده اند اگز زراره و امثال آن نبودند آثار پدرم از ميان مى رفت - زراره يكى از ياران امام صادق (عليه السلام) و از شيعيان بسيار با فضيلت وعاليقدر دينى است . به حدى كه در بزرگى و عظمت و شخصيت و ويژگى‌هاى علمى و معنوى مورد اتفاق دانشمندان قرار گرفته است .

ابن شهر آشوب مى نويسد : دانشمندان اسلامى در اين مطلب اتفاق نظر دارند كه در ميان شاگردان صادقين (عليه السلام) شش تن از همه داناتر و واردتر بودند كه عبارتند از : زراره ، معروف مكى ، ابوبصير اسدى ، فضيل بن يسار ، محمد بن مسلم طائفى ، وبريد بن معاويه عجلى . (72)

زراره مردى سخنور ، خوش بيان بود . و در مباحثه استعداد فوق العاده داشت به حدى كه كمتر كسى مى توانست او را محكوم سازد . او در علم كلام و مسائل اعتقادى و استدلالى به قدرى ماهر و ورزيده بود كه متكلمان شيعه شاگردان مكتب او محسوب مى شدند . (73)

زراره علاوه بر آنكه يك محدث بزرگ ، متكلم عاليقدر ، فقيه برجسته بود ، شاعر و اديب با ذوقى نيز به شمار مى رفت و كتابى درباره علم جبر و اختيار نيز تأليف نموده بود . (74)

او يكى از چهار نفرى است كه امام صادق (عليه السلام) زنده نگه داشتن مكتب را مرهون تلاش‌هاى آنان معرفى نموده است . پيشواى ششم در حديث ديگرى مى فرمايد : خدا زراره را رحمت كند كه اگر زراره و امثال او نبودند احاديث پدرم از بين مى رفت . (75)

روزى يك مرد شامى به حضور امام صادق (عليه السلام) رسيد و اعلام كرد براى مناظره با آن حضرت آمده است . مرد شامى بحث‌هاى مختلفى را پيش كشيد و امام در هر بحثى او را به يكى از ياران خود كه در مجلس حاضر بودند ارجاع مى نمود . وقتى كه مرد شامى از مسائل فقهى پرسيد امام صادق (عليه السلام) رو به زراره نمود فرمود : زراره ، تو با او بحث كن ، آنگاه آن دو نفر شروع به بحث و مناظره كردند ، طولى نكشيد زراره مرد شامى را محكوم ساخت به حدى كه او به شكست خود اعتراف نمود . (76)

او پس از عمرى تلاش و كوشش در راه اسلام مكتب تشيع در سال 150 هجرى به رحمت ايزدى پيوست . قابل توجه است كه دانشمندان حديث ودرايت ، روايات و منقولات او را به صورت حديث صحيح و مقبول پذيرفته‌اند روانش شاد !

4 . حمران ابن اعين شيبانى حمران ابن أعين يكى از رجال و دانشمندان بزرگ و با فضيلت شيعه است ، او از دوران پيشواى چهارم يكى از چهره‌هاى درخشان تشيع بشمار مى رفت و از محضر آن حضرت استفاده ها نموده بود ، پس از رحلت امام سجاد (عليه السلام) در صف ياران و شاگردان خاص امام باقر قرار گرفت و بهره‌هاى سرشارى از خرمن علم و دانش و حكمت امام پنجم برد و مدتى نيز از زمان امام صادق (عليه السلام) را درك نمود . (77)

حمران علاوه بر مقام بزرگ و ممتاز معنوى ، در علوم قرآن و رشته‌هاى علمى ديگر مانند علم نحو و لغت و ادبيات عربى دانشمند بلند پايه اى بود كه دانشندان بعدى در مباحث مربوط به قرائت قرآن به آراء و نظريات او استناد مى كردند . (78)

تخصص در علم در زمان پيشواى پنجم و ششم كه نهضت علمى و فرهنگى اسلام شكوفا مى شد در اثر برخورد با فلسفه و عقايد و آراء فلاسفه و دانشمندان يونان و روم رشته‌هاى مختلف علمى بوجود آمد و شبهات و اشكالات گوناگونى در ميان دانشمندان رواج يافت از اين رو ، امام باقر (عليه السلام) و همچنين امام صادق (عليه السلام) هر يك از شاگردان خود را در رشته اى كه با ذوق و قريحه او سازگار بود تشويق به تعليم و تعلم مى نمودند و در نتيجه هر كدام از آنها در يك يا دو رشته از علوم مانند حديث ، تفسير ، كلام ، و امثال اينها تخصص پيدا مى كردند . گاهى امام دانشمندانى را كه براى بحث و مناظره مراجعه مى كردند راهنمايى مى كرد تا با يكى از شاگردانى كه در آن رشته تخصص داشت ، مناظره كند . هشام بن سالم مى گويد : روزى با گروهى از ياران امام (عليه السلام) در محضر آن حضرت نشسته بوديم يك نفر مرد شامى اجازه ورود خواست و پس از كسب اجازه وارد مجلس شد ، امام فرمود بنشين و آنگاه پرسيد چه مى خواهى ؟ مرد شامى مى گفت : شنيده ام شما به تمام سئوالات و مشكلات و نيازهاى علمى مردم پاسخ مى گوييد ، آمده ام با شما بحث و مناظره بكنم امام صادق فرمود : در چه موضوع ؟ شامى گفت : درباره كيفيت قرائت قرآن . امام رو به حمران كرده فرمود : حمران جواب اين شخص با توست من مى خواهم با شما بحث كنم نه حمران . اگر حمران را محكوم كردى آن وقت با من . مرد شامى ناگزير با حمران وارد بحث شد هر چه شامى پرسيد پاسخ قاطع ومستدل از حمران شنيد به طورى كه سرانجام از ادامهء بحث فرو ماند و سخت ناراحت و خسته شد . امام فرمود : چگونه ديدى ؟ راستى حمران خيلى زبر دست است هر چه پرسيدم به نحو شايسته اى پاسخ داد . (79)

5 . مفضل بن عمر جعفى او يكى ديگر از ياران مخلص امام (عليه السلام) و يكى از فقهاى بزرگ به شمار مى آيد كه متصدى بخشى از امور امام بود گروهى از علاقه مندان امام به مدينه آمدند . تقاضا نمودند شخصى را به آنها معرفى نمايند كه به هنگام نياز در امور دينى و احكام شرعى به او مراجعه كنند . امام فرمود : هر كس سوالى دارد بيايد از خودم بپرسد . آنان اصرار ورزيدند كه حتما شخصى را معرفى فرمايند ، فرمود مفضل را برايتان تعيين كردم آنچه او بگويد بپذيريد زيرا او جز حق نمى گويد . (80)

امام صادق (عليه السلام) در چند جلسه درس‌هايى در توحيد براى مفضل فرمود كه به مجموعه توحيد مفضل معروف و مشهور مى باشد .

6 . أبان بن تغلب أبان فرزند تغلب از اصحاب امام سجاد و امام باقر و امام صادق (عليه السلام) شمرده مى شود او مرد با فضيلت و جليل القدر بود كه در مسجد مدينه مى نشست و درس وحديث إلقا مى نمود امام صادق (عليه السلام) درباره ء او فرمود : در مسجد بنشين و به مردم فتوى بده من دوست دارم در ميان شيعيان امثال تو فراوان باشند .

او داراى هوش سرشار و عقل وافر بود به علوم قرآن علاقهء فراوان داشت و نخستين شخصى است كه در اين زمينه تأليف مستقلى دارد . ابان مدت طولانى در محضر پيشوايان معصوم نامبرده اعتكاف و زانو زده است و احاديث و علوم آنان را دريافته است وبيش از 000 / 30 حديث از امام صادق (عليه السلام) حفظ نموده است . (81)

توثيق امام سليم بن ابى حبه گويد : در محضر امام صادق (عليه السلام) بودم وقتى مى خواستم از او خداحافظى كنم و درخواست فيض بيشتر كردم ، فرمود شما مى توانيد از ابان بن تغلب استفاده كيند او در اين باره احاديث فراوانى از ما دريافت كرده است هر آنچه او روايت كند مى توانى از قول من نقل نمائى . . . ) . (82)

تأليفات او

1 . غريب القرآن ، آن كتاب نخستين تأليف در زمينه مسائل قرآنى مى باشد كه خود پايه و اساس علم لغت و ادب قرار گرفته است از دى از آن كتاب و كتاب محمد بن السائب كلبى نوشتهء عطية بن حارث ، مجموعه اى ترتيب داده است . (83)

2 . الفضائل ،

3 . معانى القرآن ،

4 . قراءات ،

5 . الأصول در باب روايت وحديث ابن نديم درالفهرست از آن ياد كرده است او در سال 141 هجرى در كوفه به رحمت ايزدى پيوسته است .

7 . ابان پسر عثمان او از آن شش نفر افراد مورد وثوق و اعتماد است كه محدثين بر روايات و منقولات آنان صحه گذاشته اند و اجمعت العصابة على تصحيح ما يصح عنهم گفته اند كه پنج نفر ديگر هم :

1 . جميل بن دراج ،

2 . عبد الله بن مسكان

3 . عبد الله بن بشير ،

4 . حماد بن عيسى ،

5 . حماد بن عثمان مى باشد . از ابان افراد متعددى روايت ، نقل كرده اند كه از باب نمونه مى توان : حسن بن على الوشاء ، على بن الحكم ، فضالة بن ايوب ، حسين بن سعيد ، صفوان بن يحيى ، عيسى الفراء و جعفر بن سماعة و ديگران را نام برد او در سال 200 هجرى در كوفه در گذشته است . (84)

8 . بريد العجلى بريد كه از اصحاب و ياران امام باقر و امام صادق (عليه السلام) شمرده مى شود ، يكى از رجال فقه وحديث مى باشد كه از منزلت خاصى در پيش اهل بيت (عليه السلام) برخوردار بوده است و روايات بسيارى در مدح و تحسين و علاقهء او به اهل بيت عصمت (عليه السلام) وارد گشته است همچنان كه از طرف بدخواهان و دشمنان احاديث و مطالب و شايعات ديگرى نيز در حق او صادر گشته است اين امر هم ، دليل عظميت وشموخ مقام او مى باشد او در سال 150 هجرى در گذشته است . (85)

9 . جميل بن دراج جميل از مردم كوفه از اصحاب و ياران امام صادق (عليه السلام) و فرزند گرامش امام موسى (عليه السلام) مى باشد و از آن شش نفر مورد اعتماد ووثوق محدثين است . او داراى تأليفات و اصولى است كه شيخ طوسى توسط حسين بن عبيدالله از او نقل مى كند . او در روزگار امام رضا (عليه السلام) از دنيا رخت بر بسته است .

10 . جميل بن صالح او هم از مردم كوفه و از ياران و اصحاب امام صادق و فرزندش امام موسى (عليه السلام) مى باشد فرد مورد وثوق است و در حديث و روايت داراى اصلى است افراد متعددى از او نقل روايت كرده اند مانند ، حسين بن محبوب ، سعد بن عبد الله ، عمار ساباطى ، محمد بن عمير .

11 . حماد بن عثمان او نيز از مردم كوفه و از ياران امام صادق و امام موسى (عليه السلام) است و از آن شش نفرى است كه علما و دانشمندان حديث ، بر وثوق و مورد اعتماد بودن آنان ، اعتراف كرده اند و شخصيت هائى مانند : على بن مهرياز اهوازى ، صفوان بن يحيى ، محمد بن وليد از او حديث نقل كرده اند . او در سال 190 هجرى در گذاشته است .

12 . حبيب بن ثابت كاهلى او نيز از محدثين و علاقه‌مندان امام سجاد و امام باقر و امام صادق (عليه السلام) مى باشد و قريب 200 حديث توسط او روايت شده است او در سال 122 هجرى در كوفه در گذشته است .

شاگردان و ياران امام فزونتر از آنست كه در اين مختصر بگنجد يا حق آنان با اين فشرده گويى اداء گردد تنها 12 نفر را به عنوان تبرك وتيمن به عدد 12 امام معصوم توضيح و بازگو نموديم . طالبين تفصيل مى توانند به كتابهاى مبسوط رجال ، ودرايت و طبقات مفسران تأليف نگارنده ج 1 مراجعه فرمايند .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page